رابطه عمود نور با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۲۱: خط ۲۱:
::::::«راز پاکی این دیدگان از پلیدی شیطان، اخلاص آن‌هاست. زیرا این چشمان، همان قلوب شیفته و خاضع و خالص شده برای خداوند است و بر پایه ی اعتراف شیطان، او از اغوای مخلصان و گمراه کردن آنان و نیز چیره شدن بر ایشان ناتوان است؛ به گونه‌ای که شرور و وسوسه‌ها و دسیسه‌ها و ریسمان‌ها و شریکان او توان دسترسی به مقام آن‌ها را ندارند. چون برترین جایگاه شیطان، تجرد خیالی و وهمی است و در تجرد عقلی تام هیچ پایگاهی ندارد.  
::::::«راز پاکی این دیدگان از پلیدی شیطان، اخلاص آن‌هاست. زیرا این چشمان، همان قلوب شیفته و خاضع و خالص شده برای خداوند است و بر پایه ی اعتراف شیطان، او از اغوای مخلصان و گمراه کردن آنان و نیز چیره شدن بر ایشان ناتوان است؛ به گونه‌ای که شرور و وسوسه‌ها و دسیسه‌ها و ریسمان‌ها و شریکان او توان دسترسی به مقام آن‌ها را ندارند. چون برترین جایگاه شیطان، تجرد خیالی و وهمی است و در تجرد عقلی تام هیچ پایگاهی ندارد.  
::::::او از مراد مخلص آگاهی ندارد تا بتواند وی را بفریبد و در کار او دسیسه کند. بنده‌ای که خداوند او را برای خود خالص گردانیده است، همه سرمایه‌ها و زینت‌های شیطانی را رها می‌کند و در نتیجه، شیطان را در علم و عمل او بهره‌ای نیست.
::::::او از مراد مخلص آگاهی ندارد تا بتواند وی را بفریبد و در کار او دسیسه کند. بنده‌ای که خداوند او را برای خود خالص گردانیده است، همه سرمایه‌ها و زینت‌های شیطانی را رها می‌کند و در نتیجه، شیطان را در علم و عمل او بهره‌ای نیست.
::::::به کمک این ستون نوری سداد آور و توفیق بخش است که [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} از ایمان و نفاق پنهان در سینه‌ها آگاه می‌شود. زیرا به واسطه آن نور، باطن چون ظاهر برای او آشکار می‌گردد، بدون آن که حجابی در کار باشد.  
 
به کمک این ستون نوری سداد آور و توفیق بخش است که [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} از ایمان و نفاق پنهان در سینه‌ها آگاه می‌شود. زیرا به واسطه آن نور، باطن چون ظاهر برای او آشکار می‌گردد، بدون آن که حجابی در کار باشد.  
::::::از این رو [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در نامه‌ای برای بعضی از یارانش چنین نوشت: هنگامی که مردم را می‌بینیم، آن‌ها را با حقیقت ایمان یا حقیقت نفاق می‌شناسیم <ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}؛ ج۱، کتاب الإمامه؛ ص ۱۵۶، ح ۲۲۶.</ref>.
::::::از این رو [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در نامه‌ای برای بعضی از یارانش چنین نوشت: هنگامی که مردم را می‌بینیم، آن‌ها را با حقیقت ایمان یا حقیقت نفاق می‌شناسیم <ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}؛ ج۱، کتاب الإمامه؛ ص ۱۵۶، ح ۲۲۶.</ref>.
::::::زیرا برای کسی که از ستون نوری بر گرفته از خیمه‌گاه عالم طبیعت و پر کشیده تا عنان عالم غیب برخوردار است، قلب‌های بندگان مانند قلب‌هایشان هوید است، بی‌آن که حجابی باشد.  
 
زیرا برای کسی که از ستون نوری بر گرفته از خیمه‌گاه عالم طبیعت و پر کشیده تا عنان عالم غیب برخوردار است، قلب‌های بندگان مانند قلب‌هایشان هوید است، بی‌آن که حجابی باشد.  
::::::شاهد گویای مدعا، این روایت [[حمزه بن عبدالمطلب بن عبدالله جعفی]] است: نزد [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} رفتم در حالی که کتاب یا کاغذی همراه داشتم و در آن از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل شده بود: دنیا برای صاحب این امر [[امامت]] همچون گردویی دو نیم شده تمثل یافته است. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود: ای حمزه، به خدا سوگند! این سخن حق است، آن را بر روی پوستی بنویس<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}؛ ج۱، ص ۱۷۲، ح ۲۶۸.</ref>»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1448/229309 مرکز اطلاع‌رسانی الغدیر]</ref>.
::::::شاهد گویای مدعا، این روایت [[حمزه بن عبدالمطلب بن عبدالله جعفی]] است: نزد [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} رفتم در حالی که کتاب یا کاغذی همراه داشتم و در آن از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل شده بود: دنیا برای صاحب این امر [[امامت]] همچون گردویی دو نیم شده تمثل یافته است. [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} فرمود: ای حمزه، به خدا سوگند! این سخن حق است، آن را بر روی پوستی بنویس<ref>مسند الإمام الرضا{{ع}}؛ ج۱، ص ۱۷۲، ح ۲۶۸.</ref>»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/1448/229309 مرکز اطلاع‌رسانی الغدیر]</ref>.


خط ۴۷: خط ۴۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام در قرآن (مقاله)|منابع علم امام در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام در قرآن (مقاله)|منابع علم امام در قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«یکی از مجاری علم و آگاهی [[امام]] طبق برخی روایات، "[[عمود نور]]" است که با عناوین دیگری مانند " مصباحی از نور" یا "مناری از نور" نیز ذکر شده است. روایات ذیل این عناوین، همگی در یک نکته اشتراک و اتحاد دارند هر چند در ذکر عنوان، زمان یا تعبیر از این فعل، اختلاف و تفاوت‌هایی در عبارات روایات وجود دارد؛ این امر مشترک، ارتباط عمود یا منار یا مصباح نور با اعمال بندگان و خلایق است. به تعبیر دیگر به طور قطع می‌توان ادعا نمود روایات این باب، می‌خواهد از آگاهی [[امام]] نسبت به کنش، رفتار و اعمال انسان‌ها خبر بدهد. از این رو ثمره و نتیجه وجود عمود نور برای [[امام]]، مشاهده و توان دیدن اعمال انسان‌هاست.
::::::«یکی از مجاری علم و آگاهی [[امام]] طبق برخی روایات، "[[عمود نور]]" است که با عناوین دیگری مانند " مصباحی از نور" یا "مناری از نور" نیز ذکر شده است. روایات ذیل این عناوین، همگی در یک نکته اشتراک و اتحاد دارند هر چند در ذکر عنوان، زمان یا تعبیر از این فعل، اختلاف و تفاوت‌هایی در عبارات روایات وجود دارد؛ این امر مشترک، ارتباط عمود یا منار یا مصباح نور با اعمال بندگان و خلایق است. به تعبیر دیگر به طور قطع می‌توان ادعا نمود روایات این باب، می‌خواهد از آگاهی [[امام]] نسبت به کنش، رفتار و اعمال انسان‌ها خبر بدهد. از این رو ثمره و نتیجه وجود عمود نور برای [[امام]]، مشاهده و توان دیدن اعمال انسان‌هاست.
::::::[[عمود نور]] امری جدا از [[امام]] نیست؛ بلکه ویژگی و توانی در [[امام]] است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای [[امام]] فراهم نموده است؛ مانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور می‌فرماید:{{عربی|« فَبِهَذَا يَحْتَجُ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ خَلْقِه‏»}} [[علامه مجلسی]] ذیل این روایت، ضمیر اشاره منفصل {{عربی|«هَذَا‏»}} را به خود [[امام]] بر می‌گرداند که صحیح هم همین است<ref>کلینی، کافی، ۳۸۷/۱؛ صفار،  بصائر الدرجات‏، ۴۳۲؛ مازندرانی، شرح اصول الکافی، ۳۶۰/۶.</ref>. با توجه به این جمله، اگر منار یا عمود نور را امری جدا از [[امام]] بدانیم، احتجاج الهی به [[امام]] صحیح نخواهد بود. [[علامه مجلسی]] ذیل روایات عمود نور چندین احتمال برای عنوان عمود نور مطرح می‌کند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۲۵.</ref>. مراد از عمود نور را روایتی صحیح <ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۶۸/۴.</ref>. از [[امام رضا]]{{ع}} به روشنی بازگو می‌کند؛ [[یونس بن عبدالرحمان]] برای یاران خود نقل می‌کند که [[امام]] به من فرمود: " توچه می‌گویی؟ آیا منظور عمودی از آهن است <ref>ملا صالح مازندرانی درباره این جمله [[امام]]{{ع}} می‌نویسد:ذکر الحدید علی سبیل التمثیل و الا فقد یکون العمود من خشب و نحوه‏؛ مازندرانی، شرح اصول الکافی، ۳۶۴/۶.</ref>. که برای صاحب [[امام]] تو برافراشته می‌گردد؟. من گفتم: نمی‌دانم. [[امام]] فرمود: بلکه مراد از عمود نور، ملک است که در هر شهری موکل است و خدا به وسیله او اعمال بندگان آن شهر را بلند و نمایان می‌کند". روایت با صراحت، عمود نور را به ملک تفسیر می‌کند. به گفته [[علامه مجلسی]] در مرآة العقول، نامیده شدن ملک با عنوان عمود، استعاره است؛ گویی ملک عمودی از نور است که [[امام]] در آن نظر می‌کند. همچنین ممکن است این تشبیه به این دلیل صورت گرفته که اعتماد [[امام]] در کشف امور، به ملک است<ref>تسمیه الملک عموداً علی الاستعاره، کأنه عمود نور ینظر فیه الإمام أو لأن اعتماده فی کشف الأمور علیه؛مجلسی، مرآة العقول، ۲۶۸/۴.</ref>»<ref>[[ومنابع علم امام در قرآن (مقاله)|منابع علم امام در قرآن]]، [[امامت‌پژوهی (نشریه)|فصلنامه امامت‌پژوهی]]، ش۶، ص۱۸۳-۱۸۴.</ref>.
 
[[عمود نور]] امری جدا از [[امام]] نیست؛ بلکه ویژگی و توانی در [[امام]] است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای [[امام]] فراهم نموده است؛ مانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور می‌فرماید:{{عربی|« فَبِهَذَا يَحْتَجُ‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ خَلْقِه‏»}} [[علامه مجلسی]] ذیل این روایت، ضمیر اشاره منفصل {{عربی|«هَذَا‏»}} را به خود [[امام]] بر می‌گرداند که صحیح هم همین است<ref>کلینی، کافی، ۳۸۷/۱؛ صفار،  بصائر الدرجات‏، ۴۳۲؛ مازندرانی، شرح اصول الکافی، ۳۶۰/۶.</ref>. با توجه به این جمله، اگر منار یا عمود نور را امری جدا از [[امام]] بدانیم، احتجاج الهی به [[امام]] صحیح نخواهد بود. [[علامه مجلسی]] ذیل روایات عمود نور چندین احتمال برای عنوان عمود نور مطرح می‌کند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۰/۲۵.</ref>. مراد از عمود نور را روایتی صحیح <ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۶۸/۴.</ref>. از [[امام رضا]]{{ع}} به روشنی بازگو می‌کند؛ [[یونس بن عبدالرحمان]] برای یاران خود نقل می‌کند که [[امام]] به من فرمود: " توچه می‌گویی؟ آیا منظور عمودی از آهن است <ref>ملا صالح مازندرانی درباره این جمله [[امام]]{{ع}} می‌نویسد:ذکر الحدید علی سبیل التمثیل و الا فقد یکون العمود من خشب و نحوه‏؛ مازندرانی، شرح اصول الکافی، ۳۶۴/۶.</ref>. که برای صاحب [[امام]] تو برافراشته می‌گردد؟. من گفتم: نمی‌دانم. [[امام]] فرمود: بلکه مراد از عمود نور، ملک است که در هر شهری موکل است و خدا به وسیله او اعمال بندگان آن شهر را بلند و نمایان می‌کند". روایت با صراحت، عمود نور را به ملک تفسیر می‌کند. به گفته [[علامه مجلسی]] در مرآة العقول، نامیده شدن ملک با عنوان عمود، استعاره است؛ گویی ملک عمودی از نور است که [[امام]] در آن نظر می‌کند. همچنین ممکن است این تشبیه به این دلیل صورت گرفته که اعتماد [[امام]] در کشف امور، به ملک است<ref>تسمیه الملک عموداً علی الاستعاره، کأنه عمود نور ینظر فیه الإمام أو لأن اعتماده فی کشف الأمور علیه؛مجلسی، مرآة العقول، ۲۶۸/۴.</ref>»<ref>[[ومنابع علم امام در قرآن (مقاله)|منابع علم امام در قرآن]]، [[امامت‌پژوهی (نشریه)|فصلنامه امامت‌پژوهی]]، ش۶، ص۱۸۳-۱۸۴.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۵: خط ۵۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در پایان‌نامه ''«[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در پایان‌نامه ''«[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«بخش دیگری از روایاتی که به منبع [[علم امام]]{{ع}} اشاره دارد، روایاتی است که در آنها به وجود ستونی از نور در هر شهر اشاره شده است که [[امام]]، علوم خودش را از آن ستون نور می‌گیرد.
::::::«بخش دیگری از روایاتی که به منبع [[علم امام]]{{ع}} اشاره دارد، روایاتی است که در آنها به وجود ستونی از نور در هر شهر اشاره شده است که [[امام]]، علوم خودش را از آن ستون نور می‌گیرد.
::::::[[شیخ صدوق]] نقل می کند بین خدا و [[امام]]، ستونی از نور وجود دارد که [[امام]] اعمال مردم را در آن می‌بیند و هر چیزی را که به آن نیاز دارد، از همین طریق از آن مطلع می‌شود، گاهی این نور بسط پیدا کرده و گسترده می‌شود و [[امام]] در این حال مسائلی را که نیاز دارد، از آن آگاه می‌شود و گاهی هم از او گرفته می‌شود و در نتیجه آن چه را لازم نیست نمی‌داند<ref>{{عربی|" وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُور يَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ‏‏‏‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۴.</ref>.
 
::::::[[صفار قمی]]، نیز روایاتی را نقل می‌کند مبنی بر اینکه [[امام]]{{ع}}، علم خود را از ستونی از نور می‌گیرد. در روایتی که صفار از [[جمیل بن دراج]] نقل می‌کند، بیان می‌کند که [[امام]]{{ع}}، وقتی به [[امامت]] برسد، در هر شهری برای او مناری از نور بلند می‌شود که [[امام]] در آن، به اعمال بندگان می‌نگرد<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ رَوَى غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَا تَتَكَلَّمُوا فِي الْإِمَامِ فَإِنَّ الْإِمَامَ يَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ هُوَ جَنِينٌ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وَضَعَتْهُ كَتَبَ الْمَلَكُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ فَإِذَا قَامَ بِالْأَمْرِ رُفِعَ لَهُ فِي كُلِّ بَلَدٍ منارا [مَنَارٌ] وَ يَنْظُرُ بِهِ إِلَى أَعْمَالِ الْعِبَادِ‏‏‏‏‏‏"}}؛ [[صفار]]، بصائر الدرجات، ص۴۳۵.</ref>. اما در روایتی دیگر، ماهیت این ستون نور، به صورت روشن‌تری بیان شده است، [[امام صادق]]{{ع}} در بیان این ستون نور، می‌فرماید: خداوند ستونی از نور دارد که آن را از همه مخلوقاتش پوشانده است، یک طرف این ستون نزد خدا بوده و طرف دیگر آن در گوش [[امام]] است، پس هرگاه خداوند چیزی را اراده کند، آن را در گوش [[امام]] [[وحی]] می‌کند<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمٍ أَوْ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمٍ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ الْحَرِيرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ حَجَبَهُ اللَّهُ عَنْ جَمِيعِ الْخَلَائِقِ طَرَفُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ طَرَفُهُ الْآخَرُ فِي أُذُنِ الْإِمَامِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ شَيْئاً أَوْحَاهُ فِي أُذُنِ الْإِمَامِ"}}؛ [[صفار]]، بصائر الدرجات، ص۴۳۹.</ref>»<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]] ص: ۷۱.</ref>.
[[شیخ صدوق]] نقل می کند بین خدا و [[امام]]، ستونی از نور وجود دارد که [[امام]] اعمال مردم را در آن می‌بیند و هر چیزی را که به آن نیاز دارد، از همین طریق از آن مطلع می‌شود، گاهی این نور بسط پیدا کرده و گسترده می‌شود و [[امام]] در این حال مسائلی را که نیاز دارد، از آن آگاه می‌شود و گاهی هم از او گرفته می‌شود و در نتیجه آن چه را لازم نیست نمی‌داند<ref>{{عربی|" وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُور يَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ‏‏‏‏‏‏"}}؛ [[شیخ صدوق]]، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۴.</ref>.
 
[[صفار قمی]]، نیز روایاتی را نقل می‌کند مبنی بر اینکه [[امام]]{{ع}}، علم خود را از ستونی از نور می‌گیرد. در روایتی که صفار از [[جمیل بن دراج]] نقل می‌کند، بیان می‌کند که [[امام]]{{ع}}، وقتی به [[امامت]] برسد، در هر شهری برای او مناری از نور بلند می‌شود که [[امام]] در آن، به اعمال بندگان می‌نگرد<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ رَوَى غَيْرُ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَا تَتَكَلَّمُوا فِي الْإِمَامِ فَإِنَّ الْإِمَامَ يَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ هُوَ جَنِينٌ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وَضَعَتْهُ كَتَبَ الْمَلَكُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ فَإِذَا قَامَ بِالْأَمْرِ رُفِعَ لَهُ فِي كُلِّ بَلَدٍ منارا [مَنَارٌ] وَ يَنْظُرُ بِهِ إِلَى أَعْمَالِ الْعِبَادِ‏‏‏‏‏‏"}}؛ [[صفار]]، بصائر الدرجات، ص۴۳۵.</ref>. اما در روایتی دیگر، ماهیت این ستون نور، به صورت روشن‌تری بیان شده است، [[امام صادق]]{{ع}} در بیان این ستون نور، می‌فرماید: خداوند ستونی از نور دارد که آن را از همه مخلوقاتش پوشانده است، یک طرف این ستون نزد خدا بوده و طرف دیگر آن در گوش [[امام]] است، پس هرگاه خداوند چیزی را اراده کند، آن را در گوش [[امام]] [[وحی]] می‌کند<ref>{{عربی|" حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمٍ أَوْ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَيْمٍ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ الْحَرِيرِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ حَجَبَهُ اللَّهُ عَنْ جَمِيعِ الْخَلَائِقِ طَرَفُهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ طَرَفُهُ الْآخَرُ فِي أُذُنِ الْإِمَامِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ شَيْئاً أَوْحَاهُ فِي أُذُنِ الْإِمَامِ"}}؛ [[صفار]]، بصائر الدرجات، ص۴۳۹.</ref>»<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]] ص: ۷۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۲: خط ۷۷:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی دیگر از منابع علمی [[ائمه|امامان معصوم]] {{عم}} نوری است که شبانه‌روز از عرش الهی تا فرق مبارک [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} متصل است و در هیچ حالتی از امام خارج نمی‌شود و این همان نور علم لایزال الهی، فیض مطلق، رحمت و برکات گسترده الهی است که یک طرفش به دست خداوند و طرف دیگر آن در دستان مبارک امام معصوم {{ع}} است. [[امام باقر]] {{ع}} با [[ابابصیر]] وارد مسجد شدند. حضرت به او فرمودند: ای ابابصیر! از مردم سؤال کن آیا اباجعفر {{ع}} را ندیدید؟ ابابصیر از هر که پرسید اظهار بی‌اطلاعی کرد. حضرت فرمود: از [[ابوهارون مکفوف]] "نابینا" سؤال کن. ابابصیر از او سؤال کرد. اباهارون نابینا به او جواب داد، چگونه امام باقر {{ع}} را که در کنار تو ایستاده نمی‌بینی؟! ابابصیر با تعجب پرسید، تو چگونه امام را دیدی؟ اباهارون جواب داد، نوری از فرق مبارک امام باقر {{ع}} تا به عرش الهی متصل است که من نابینا هم آن نور را می‌بینم <ref> قادتنا کیف نعرفهم، ج ۶، ص ۲۱۳؛ بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۶۳.</ref>.
::::::«یکی دیگر از منابع علمی [[ائمه|امامان معصوم]] {{عم}} نوری است که شبانه‌روز از عرش الهی تا فرق مبارک [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} متصل است و در هیچ حالتی از امام خارج نمی‌شود و این همان نور علم لایزال الهی، فیض مطلق، رحمت و برکات گسترده الهی است که یک طرفش به دست خداوند و طرف دیگر آن در دستان مبارک امام معصوم {{ع}} است. [[امام باقر]] {{ع}} با [[ابابصیر]] وارد مسجد شدند. حضرت به او فرمودند: ای ابابصیر! از مردم سؤال کن آیا اباجعفر {{ع}} را ندیدید؟ ابابصیر از هر که پرسید اظهار بی‌اطلاعی کرد. حضرت فرمود: از [[ابوهارون مکفوف]] "نابینا" سؤال کن. ابابصیر از او سؤال کرد. اباهارون نابینا به او جواب داد، چگونه امام باقر {{ع}} را که در کنار تو ایستاده نمی‌بینی؟! ابابصیر با تعجب پرسید، تو چگونه امام را دیدی؟ اباهارون جواب داد، نوری از فرق مبارک امام باقر {{ع}} تا به عرش الهی متصل است که من نابینا هم آن نور را می‌بینم <ref> قادتنا کیف نعرفهم، ج ۶، ص ۲۱۳؛ بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۶۳.</ref>.
::::::قال ابوجعفر {{ع}}: {{عربی|"إِنَّ الْإِمَامَ مِنَّا لَيَسْمَعُ الْكَلَامَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ حَتَّى إِذَا سَقَطَ عَلَى الْأَرْضِ أَتَاهُ مَلَكٌ فَيَكْتُبُ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ {{متن قرآن|وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}} حَتَّى إِذَا شَبَّ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَرَى فِيهِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لَا يُسْتَرُ عَنْهُ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ"}} <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۲، ص ۱۳۳. امام باقر {{ع}} فرمودند: همانا هر کسی از ما [[اهل بیت]]، [[امام]] باشد سخنان را در رحم مادر می‌شنود و هنگامی که به دنیا می‌آید ملکی نزد او می‌آید و بر روی بازوی راستش این آیه را می‌نویسد: "و کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسید، هیچ کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد و او شنونده داناست" سوره انعام، آیه: ۱۱۵؛ و هنگامی که امام به حد جوانی می‌رسد خداوند متعال عمودی از نور برای او بالا می‌برد که با آن نور هر چه که در دنیاست می‌بیند و چیزی از نظر او مخفی نمی‌ماند.</ref>. عن أبی جعفر {{ع}}: {{عربی|"فَإِذَا وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ سَطَعَ لَهُ نُورٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فَإِذَا دَرَجَ رُفِعَ لَهُ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ"}} <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۲، ص ۱۳۹. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: وقتی [[امام]] به دنیا می‌آید نوری از اسمان تا زمین برای او ساطع می‌شود که با آن نور همه‌چیز را در شرق و غرب عالم می‌بیند.</ref>»<ref>[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج۱، ص ۱۵۸.</ref>.
 
قال ابوجعفر {{ع}}: {{عربی|"إِنَّ الْإِمَامَ مِنَّا لَيَسْمَعُ الْكَلَامَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ حَتَّى إِذَا سَقَطَ عَلَى الْأَرْضِ أَتَاهُ مَلَكٌ فَيَكْتُبُ عَلَى عَضُدِهِ الْأَيْمَنِ {{متن قرآن|وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}} حَتَّى إِذَا شَبَّ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَرَى فِيهِ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا لَا يُسْتَرُ عَنْهُ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ"}} <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۲، ص ۱۳۳. امام باقر {{ع}} فرمودند: همانا هر کسی از ما [[اهل بیت]]، [[امام]] باشد سخنان را در رحم مادر می‌شنود و هنگامی که به دنیا می‌آید ملکی نزد او می‌آید و بر روی بازوی راستش این آیه را می‌نویسد: "و کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسید، هیچ کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد و او شنونده داناست" سوره انعام، آیه: ۱۱۵؛ و هنگامی که امام به حد جوانی می‌رسد خداوند متعال عمودی از نور برای او بالا می‌برد که با آن نور هر چه که در دنیاست می‌بیند و چیزی از نظر او مخفی نمی‌ماند.</ref>. عن أبی جعفر {{ع}}: {{عربی|"فَإِذَا وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ سَطَعَ لَهُ نُورٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فَإِذَا دَرَجَ رُفِعَ لَهُ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ يَرَى بِهِ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ"}} <ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۲، ص ۱۳۹. [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: وقتی [[امام]] به دنیا می‌آید نوری از اسمان تا زمین برای او ساطع می‌شود که با آن نور همه‌چیز را در شرق و غرب عالم می‌بیند.</ref>»<ref>[[امام‌شناسی ۱ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ج۱، ص ۱۵۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۵: خط ۱۰۱:
| پاسخ = آقای '''[[سید علی موسوی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایان‌نامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبائی و امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = آقای '''[[سید علی موسوی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایان‌نامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبائی و امام خمینی]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«یکی از مجاری علم و آگاهی امام طبق برخی روایات، "عمود نور" است که با عناوین دیگری مانند مصباحی از نور یا مناری از نور نیز ذکر شده است. عمود نور امری جدا از امام نیست؛ بلکه ویژگی و توانی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم نموده ا ست؛ مانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور می‌فرماید: فبهذا یحتجّ اهلل علی خلقه.
::::::«یکی از مجاری علم و آگاهی امام طبق برخی روایات، "عمود نور" است که با عناوین دیگری مانند مصباحی از نور یا مناری از نور نیز ذکر شده است. عمود نور امری جدا از امام نیست؛ بلکه ویژگی و توانی در امام است که خداوند آن را برای احتجاج بر خلقش برای امام فراهم نموده ا ست؛ مانند روایتی که پس از اشاره به وجود منار نور می‌فرماید: فبهذا یحتجّ اهلل علی خلقه.
::::::[[علامه مجلسی]] ذیل این روایت، ضمیر اشاره منفصل "هذا" را به خود امام بر می‌گرداند که صحیح هم همین است.<ref>[[محمد بن یعقوب کلینی]]، پیشین، ج۱، ص۲۸۱.</ref> مراد از عمود نور را روایتی صحیح از [[امام رضا]]{{ع}} به روشنی بازگو می‌کند؛ یونس بن عبدالرحمان برای یاران خود نقل می‌کند که امام به من فرمود: تو چه می‌گویی؟ آیا منظور عمودی از آهن است که برای صاحب [[امام]] تو برافراشته می‌گردد؟ من گفتم: نمی‌دانم. امام فرمود: بلکه مراد از [[عمود نور]]، ملک است که در هر شهری موکل است و خدا به وسیله او اعمال بندگان آن شهر را بلند و نمایان میکند.<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، مراة العقول، پیشین، ج۴، ص۲۶۸.</ref>
 
[[علامه مجلسی]] ذیل این روایت، ضمیر اشاره منفصل "هذا" را به خود امام بر می‌گرداند که صحیح هم همین است.<ref>[[محمد بن یعقوب کلینی]]، پیشین، ج۱، ص۲۸۱.</ref> مراد از عمود نور را روایتی صحیح از [[امام رضا]]{{ع}} به روشنی بازگو می‌کند؛ یونس بن عبدالرحمان برای یاران خود نقل می‌کند که امام به من فرمود: تو چه می‌گویی؟ آیا منظور عمودی از آهن است که برای صاحب [[امام]] تو برافراشته می‌گردد؟ من گفتم: نمی‌دانم. امام فرمود: بلکه مراد از [[عمود نور]]، ملک است که در هر شهری موکل است و خدا به وسیله او اعمال بندگان آن شهر را بلند و نمایان میکند.<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، مراة العقول، پیشین، ج۴، ص۲۶۸.</ref>
::::::روایت با صراحت، عمود نور را به ملک تفسیر می‌کند. به گفته عالمه مجلسی در [[مرآة العقول]]، نامیده شدن ملک با عنوان عمود، استعاره است؛ گویی ملک عمودی از نور است که امام در آن نظر می‌کند. همچنین ممکن است این تشبیه به این دلیل صورت گرفته که اعتماد امام درکشف امور، به ملک است<ref>همان، ج۴، ص۲۶۸.</ref>»<ref>[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایان‌نامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبائی و امام خمینی]]، ص۴۷.</ref>.
::::::روایت با صراحت، عمود نور را به ملک تفسیر می‌کند. به گفته عالمه مجلسی در [[مرآة العقول]]، نامیده شدن ملک با عنوان عمود، استعاره است؛ گویی ملک عمودی از نور است که امام در آن نظر می‌کند. همچنین ممکن است این تشبیه به این دلیل صورت گرفته که اعتماد امام درکشف امور، به ملک است<ref>همان، ج۴، ص۲۶۸.</ref>»<ref>[[تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (پایان‌نامه)|تبیین و بررسی گستره علم امام از دیدگاه علامه طباطبائی و امام خمینی]]، ص۴۷.</ref>.
}}
}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش