انتظار سازنده به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۵۹: خط ۵۹:
| پاسخ‌دهنده = حبیب‌الله طاهری
| پاسخ‌دهنده = حبیب‌الله طاهری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
:::::*«آن تعداد از [[آیات]] [[قران کریم]] ریشه این [[اندیشه]] بوده و در [[روایات]] اسلامی بدانها استنناد شده است. از این [[آیات]] استفاده می‌شود که [[ظهور]] [[مهدی]] [[موعود]] حلقه‌ای است از حلقات [[مبارزه]] [[اهل حق]] و اهل [[باطل]] که به [[پیروزی]] نهایی [[اهل حق]] منتهی می‌شود، سهیم بودن یک فرد در این [[سعادت]]، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه [[اهل حق]] باشد. آیاتی که بدانها در [[روایات]] استناد شده است؛ نشان می‌دهد که [[مهدی]] [[موعود]] {{ع}} مظهر نویدی است که به اهل [[ایمان]] و عمل [[صالح]] داده شده است، مظهر [[پیروزی]] نهایی اهل [[ایمان]] است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ... وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا...}}؛ <ref>خداوند به مؤمنان و شایسته‌کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که بر آنها آن را پسندیده است مستقر سازد، دوران خوف آنان را تبدیل به دوران امنیت نماید ( دشمنان آنان را نابود سازد). بدون ترس و واهمه خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گرد ننهند و چیزی را درعبادت یا طاعت شریک حق نسازند.</ref>. [[ظهور]] [[مهدی]] [[موعود]] منتی است بر [[مستضعفان]] و خوار شمرده شدگان، وسیله‌ای است برای [[پیشوا]] و مقتدا شدن آنان و مقدمه‌ای است برای [[وراثت]] [[خلافت الهی]] آنها در روی [[زمین]]: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}[[ظهور]] [[مهدی]] [[موعود]]، تحقق‌بخش وعده‌ای است که [[خداوند متعال]] از قدیم‌ترین زمان‌ها در [[کتب آسمانی]] به [[صالحان]] و متقیان داده است که [[زمین]] از آنِ آنان است و پایان، تنها به متقیان تعلق دارد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}، {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}. [[حدیث]] معروف که می‌فرماید: {{عربی|"يَمْلَأُ اللَّهُ‏ بِهِ‏ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}، نیز [[شاهد]]، مدعای ماست. نه مدعای آن گروه، در این [[حدیث]] نیز تکیه بر روی [[ظلم]] شده و سخن ازگروه [[ظالم]] است که مستلزم وجود گروه [[مظلوم]] است و می‌رساند که [[قیام مهدی]] برای [[حمایت]] مظلومانی است که استحقاق [[حمایت]] دارند- بدیهی است که اگر گفته شده بود: {{عربی|"یَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْاَرْضَ ایماناً وَ تَوْحیداً وَ صَلاحاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ كُفْراً وَ شِرْكاً وَ فَساداً"}}، مستلزم این نبود که لزوماً گروهی مستحق [[حمایت]] وجود داشته باشد، در ان صورت، [[استنباط]] می‌شد که [[قیام مهدی]] [[موعود]] برای [[نجات]] [[حق]] از دست رفته و به صفر رسیده است نه برای گروه اهل حق- ولو به صورت یک اقلیت- [[شیخ صدوق]] روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند مبنی بر این که این امر تحقق نمی‌پذیرد، مگر اینکه هر یک از [[شقی]] و سعید به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه شعدا و [[اشقیا]] هر کدام به نهایتکار خود برسند، سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط [[اشقیا]] به منتها درجه [[شقاوت]] برسند.  
*«آن تعداد از [[آیات]] [[قران کریم]] ریشه این [[اندیشه]] بوده و در [[روایات]] اسلامی بدانها استنناد شده است. از این [[آیات]] استفاده می‌شود که [[ظهور]] [[مهدی]] [[موعود]] حلقه‌ای است از حلقات [[مبارزه]] [[اهل حق]] و اهل [[باطل]] که به [[پیروزی]] نهایی [[اهل حق]] منتهی می‌شود، سهیم بودن یک فرد در این [[سعادت]]، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه [[اهل حق]] باشد. آیاتی که بدانها در [[روایات]] استناد شده است؛ نشان می‌دهد که [[مهدی]] [[موعود]] {{ع}} مظهر نویدی است که به اهل [[ایمان]] و عمل [[صالح]] داده شده است، مظهر [[پیروزی]] نهایی اهل [[ایمان]] است: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأَرْضِ... وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا...}}؛ <ref>خداوند به مؤمنان و شایسته‌کاران وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد، دینی که بر آنها آن را پسندیده است مستقر سازد، دوران خوف آنان را تبدیل به دوران امنیت نماید ( دشمنان آنان را نابود سازد). بدون ترس و واهمه خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گرد ننهند و چیزی را درعبادت یا طاعت شریک حق نسازند.</ref>. [[ظهور]] [[مهدی]] [[موعود]] منتی است بر [[مستضعفان]] و خوار شمرده شدگان، وسیله‌ای است برای [[پیشوا]] و مقتدا شدن آنان و مقدمه‌ای است برای [[وراثت]] [[خلافت الهی]] آنها در روی [[زمین]]: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}[[ظهور]] [[مهدی]] [[موعود]]، تحقق‌بخش وعده‌ای است که [[خداوند متعال]] از قدیم‌ترین زمان‌ها در [[کتب آسمانی]] به [[صالحان]] و متقیان داده است که [[زمین]] از آنِ آنان است و پایان، تنها به متقیان تعلق دارد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ}}، {{متن قرآن|إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}. [[حدیث]] معروف که می‌فرماید: {{عربی|"يَمْلَأُ اللَّهُ‏ بِهِ‏ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً"}}، نیز [[شاهد]]، مدعای ماست. نه مدعای آن گروه، در این [[حدیث]] نیز تکیه بر روی [[ظلم]] شده و سخن ازگروه [[ظالم]] است که مستلزم وجود گروه [[مظلوم]] است و می‌رساند که [[قیام مهدی]] برای [[حمایت]] مظلومانی است که استحقاق [[حمایت]] دارند- بدیهی است که اگر گفته شده بود: {{عربی|"یَمْلَأُ اللّهُ بِهِ الْاَرْضَ ایماناً وَ تَوْحیداً وَ صَلاحاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ كُفْراً وَ شِرْكاً وَ فَساداً"}}، مستلزم این نبود که لزوماً گروهی مستحق [[حمایت]] وجود داشته باشد، در ان صورت، [[استنباط]] می‌شد که [[قیام مهدی]] [[موعود]] برای [[نجات]] [[حق]] از دست رفته و به صفر رسیده است نه برای گروه اهل حق- ولو به صورت یک اقلیت- [[شیخ صدوق]] روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند مبنی بر این که این امر تحقق نمی‌پذیرد، مگر اینکه هر یک از [[شقی]] و سعید به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه شعدا و [[اشقیا]] هر کدام به نهایتکار خود برسند، سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط [[اشقیا]] به منتها درجه [[شقاوت]] برسند.  
:::::در [[روایات]] اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض [[ظهور]] [[امام]] به آن [[حضرت]] ملحق می‌شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی‌شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی‌شوند. معلوم می‌شود درعین اشاعه و رواج [[ظلم]] و [[فساد]]، زمینه‌هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده‌ای را پرورش می‌دهد. این خود می‌رساند که نه تنها [[حق]] و [[حقیقت]] به صفر نرسیده است، بلکه صرفاً اگر [[اهل حق]] از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزنده‌ترین اهل [[ایمان]] و در ردیف [[یاران]] [[سیدالشهداء]] هستند. از نظر [[روایات]] اسلامی در مقدمه [[قیام]] و [[ظهور]] [[امام]] یک سلسله قیامهای دیگر از طرف [[اهل حق]] صورت می‌گیرد، آنچه به نام [[قیام یمانی]] قبل از [[ظهور]] بیان شده است، نمونه‌ای از این سلسله قیامهاست، این جریانها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد. در برخی [[روایات]] اسلامی سخن از دولتی است که از [[اهل حق]] که تا [[قیام مهدی]] {{ع}} ادامه پیدا می‌کند و چنان که می‌دانیم بعضی از "علمای [[شیعه]]" که به برخی "دولتهای [[شیعه]]" معاصر خود [[حسن ظن]] داشته‌اند، احتمال داده‌اند که [[دولت]] حقی که تا [[قیام مهدی]] [[موعود]] ادامه خواهد یافت همان سلسه دولتی باشد. این احتمال هر چند ناشی از ضعف اطلاعات [[اجتماعی]] و عدم بینش صحیح آنان نسبت به اوضاع [[سیاسی]] زمان خود بوده، اما حکایتگر این است که [[استنباط]] این شخصیتها از مجموع [[آیات]] و [[اخبار]] و [[احادیث]] [[مهدی]]، این نبوده که جناح [[حق]] و [[عدل]] و [[ایمان]] باید یکسره درهم بشکند و نابود شود و اثری از [[صالحان]] و متقیان باقی نماند تا [[دولت]] [[مهدی]] ظاهر شود، بلکه آن را به صورت [[پیروزی]] جناح [[صلاح]] و [[عدل]] و [[تقوا]]، بر جناح [[صلاح]] و [[عدل]] و [[تقوا]]، بر جناح [[فساد]] و [[ظلم]] و بی‌بند و بار تلقی می‌کرده‌اند.
:::::در [[روایات]] اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض [[ظهور]] [[امام]] به آن [[حضرت]] ملحق می‌شوند. بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمی‌شوند و به قول معروف از پای بوته هیزم سبز نمی‌شوند. معلوم می‌شود درعین اشاعه و رواج [[ظلم]] و [[فساد]]، زمینه‌هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده‌ای را پرورش می‌دهد. این خود می‌رساند که نه تنها [[حق]] و [[حقیقت]] به صفر نرسیده است، بلکه صرفاً اگر [[اهل حق]] از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزنده‌ترین اهل [[ایمان]] و در ردیف [[یاران]] [[سیدالشهداء]] هستند. از نظر [[روایات]] اسلامی در مقدمه [[قیام]] و [[ظهور]] [[امام]] یک سلسله قیامهای دیگر از طرف [[اهل حق]] صورت می‌گیرد، آنچه به نام [[قیام یمانی]] قبل از [[ظهور]] بیان شده است، نمونه‌ای از این سلسله قیامهاست، این جریانها نیز ابتدا به ساکن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد. در برخی [[روایات]] اسلامی سخن از دولتی است که از [[اهل حق]] که تا [[قیام مهدی]] {{ع}} ادامه پیدا می‌کند و چنان که می‌دانیم بعضی از "علمای [[شیعه]]" که به برخی "دولتهای [[شیعه]]" معاصر خود [[حسن ظن]] داشته‌اند، احتمال داده‌اند که [[دولت]] حقی که تا [[قیام مهدی]] [[موعود]] ادامه خواهد یافت همان سلسه دولتی باشد. این احتمال هر چند ناشی از ضعف اطلاعات [[اجتماعی]] و عدم بینش صحیح آنان نسبت به اوضاع [[سیاسی]] زمان خود بوده، اما حکایتگر این است که [[استنباط]] این شخصیتها از مجموع [[آیات]] و [[اخبار]] و [[احادیث]] [[مهدی]]، این نبوده که جناح [[حق]] و [[عدل]] و [[ایمان]] باید یکسره درهم بشکند و نابود شود و اثری از [[صالحان]] و متقیان باقی نماند تا [[دولت]] [[مهدی]] ظاهر شود، بلکه آن را به صورت [[پیروزی]] جناح [[صلاح]] و [[عدل]] و [[تقوا]]، بر جناح [[صلاح]] و [[عدل]] و [[تقوا]]، بر جناح [[فساد]] و [[ظلم]] و بی‌بند و بار تلقی می‌کرده‌اند.
:::::از مجموع [[آیات]] و [[روایات]] [[استنباط]] می‌شود که [[قیام مهدی]] [[موعود]] {{ع}} آخرین حلقه از مجموع حلقات [[مبارزات]] [[حق]] و [[باطل]] است که آغاز [[جهان]] بر پا بوده است. [[مهدی]] [[موعود]] تحقق بخش ایده آل همه [[انبیا]] و [[اولیا]] و مردان [[مبارزه]] در راه [[حق]] است<ref> قیام و انقلاب [[مهدی]]، شهید مطهری، ص ۶۱ به بعد.</ref>»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۰۷ - ۲۰۹.</ref>.
:::::از مجموع [[آیات]] و [[روایات]] [[استنباط]] می‌شود که [[قیام مهدی]] [[موعود]] {{ع}} آخرین حلقه از مجموع حلقات [[مبارزات]] [[حق]] و [[باطل]] است که آغاز [[جهان]] بر پا بوده است. [[مهدی]] [[موعود]] تحقق بخش ایده آل همه [[انبیا]] و [[اولیا]] و مردان [[مبارزه]] در راه [[حق]] است<ref> قیام و انقلاب [[مهدی]]، شهید مطهری، ص ۶۱ به بعد.</ref>»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۲۰۷ - ۲۰۹.</ref>.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:


[[امام هشتم]]، [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}}، تحقق [[انتظار فرج]] را چنین تبیین فرمود: "[[انتظار فرج]] [در نزد ما] [[پایداری]] و [[مقاومت]] [در برابر [[دشمنی‌ها]] و کج‌روی‌ها و [[ستم‌ها]]]، [[مصاحبت]] زیبا و [[خوش‌رفتاری]] با [[همسایگان]] و اعطای [[خوبی‌ها]] [به همگان] و جلوگیری و ممانعت از [[آزار]] و [[شکنجه]] روحی و جسمی دیگران و خوش‌رویی و [[پند]] دادن و [[نصیحت]] و [[مهربانی]] نسبت به انسان‌های [[مؤمن]] می‌باشد"<ref>{{متن حدیث|"انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنَ الْجِوَارِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ كَفَّ الْأَذَى وَ بَسْطَ الْوَجْهِ وَ النَّصِيحَةَ وَ الرَّحْمَةَ لِلْمُؤْمِنِينَ"}}.</ref> چنین انتظاری را [[امام جعفر صادق]] {{ع}} [[افضل]] [[اعمال]] دانست و بر آن پافشاری کرد و آن را [[تکلیف الهی]] دانست و لحظه‌ای از آن غافل نشد و به دیگران توصیه فرمود»<ref>[[احمد زمانی|زمانی، احمد]]، [[اندیشه انتظار (کتاب)|اندیشه انتظار ]]، ص۶۶- ۶۷.</ref>.
[[امام هشتم]]، [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}}، تحقق [[انتظار فرج]] را چنین تبیین فرمود: "[[انتظار فرج]] [در نزد ما] [[پایداری]] و [[مقاومت]] [در برابر [[دشمنی‌ها]] و کج‌روی‌ها و [[ستم‌ها]]]، [[مصاحبت]] زیبا و [[خوش‌رفتاری]] با [[همسایگان]] و اعطای [[خوبی‌ها]] [به همگان] و جلوگیری و ممانعت از [[آزار]] و [[شکنجه]] روحی و جسمی دیگران و خوش‌رویی و [[پند]] دادن و [[نصیحت]] و [[مهربانی]] نسبت به انسان‌های [[مؤمن]] می‌باشد"<ref>{{متن حدیث|"انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنَ الْجِوَارِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ كَفَّ الْأَذَى وَ بَسْطَ الْوَجْهِ وَ النَّصِيحَةَ وَ الرَّحْمَةَ لِلْمُؤْمِنِينَ"}}.</ref> چنین انتظاری را [[امام جعفر صادق]] {{ع}} [[افضل]] [[اعمال]] دانست و بر آن پافشاری کرد و آن را [[تکلیف الهی]] دانست و لحظه‌ای از آن غافل نشد و به دیگران توصیه فرمود»<ref>[[احمد زمانی|زمانی، احمد]]، [[اندیشه انتظار (کتاب)|اندیشه انتظار ]]، ص۶۶- ۶۷.</ref>.
:::::*«[[سازندگی]] و [[پویایی]] جهت بهتر زیستن از آرمان‌های [[جوامع اسلامی]] است. در [[مکتب]] ارزشمند [[اسلام]]، آن که دو روزش مساوی باشد و در مقایسه به گذشته خود رشد و تکاملی نداشته باشد، مغبون و زیانکار شمرده شده است؛ و آن کس که امروزش از دیروز بدتر باشد، [[ملعون]] و طرد شده است. علاوه بر این، [[معصومان]] [[پاک]] گفته‌اند؛ آن که پرونده عملش چنان باشد که [[آینده]] خود را از گذشته بهتر نبیند، [[مرگ]] برایش از [[زندگی]] سزاوارتر و بهتر است. [[منتظران واقعی]]، چنانچه در زمان یبت به [[فرمان]] [[رهبران]] [[راستین]] خود گوش فرا دهند، باید از هیچ تلاشی در راستای [[اصلاح جامعه]] کوتاهی نکنند، بلکه هر خطری را به [[جان]] بخرند تا [[صلاح]] و [[سعادت]] تحقق یابد و [[زمینه ظهور]] آن [[نجات]] بخش فراهم گردد. در [[انتظار سازنده]] چنانچه [[مؤمنان]] تلاشی پی‌گیر در [[اصلاح جامعه]] نداشته باشند و با [[زشتی‌ها]] و [[منکرات]] [[مبارزه]] نکنند، [[منتظر]] شمرده نمی‌شوند. در این نوع [[انتظار]]، [[جامعه]] [[آمادگی]] ویژه‌ای دارد؛ در هر حال خود را در [[خدمت]] مصلحی بزرگ می‌بیند و آماده است با تلاش صادقانه [[جامعه بشری]] را متحول کند و با [[رهبری]] آن [[نجات‌بخش]]، [[عدل]] و [[انصاف]] را بر [[سرنوشت]] همه [[انسان‌ها]] [[حاکم]] گرداند.
*«[[سازندگی]] و [[پویایی]] جهت بهتر زیستن از آرمان‌های [[جوامع اسلامی]] است. در [[مکتب]] ارزشمند [[اسلام]]، آن که دو روزش مساوی باشد و در مقایسه به گذشته خود رشد و تکاملی نداشته باشد، مغبون و زیانکار شمرده شده است؛ و آن کس که امروزش از دیروز بدتر باشد، [[ملعون]] و طرد شده است. علاوه بر این، [[معصومان]] [[پاک]] گفته‌اند؛ آن که پرونده عملش چنان باشد که [[آینده]] خود را از گذشته بهتر نبیند، [[مرگ]] برایش از [[زندگی]] سزاوارتر و بهتر است. [[منتظران واقعی]]، چنانچه در زمان یبت به [[فرمان]] [[رهبران]] [[راستین]] خود گوش فرا دهند، باید از هیچ تلاشی در راستای [[اصلاح جامعه]] کوتاهی نکنند، بلکه هر خطری را به [[جان]] بخرند تا [[صلاح]] و [[سعادت]] تحقق یابد و [[زمینه ظهور]] آن [[نجات]] بخش فراهم گردد. در [[انتظار سازنده]] چنانچه [[مؤمنان]] تلاشی پی‌گیر در [[اصلاح جامعه]] نداشته باشند و با [[زشتی‌ها]] و [[منکرات]] [[مبارزه]] نکنند، [[منتظر]] شمرده نمی‌شوند. در این نوع [[انتظار]]، [[جامعه]] [[آمادگی]] ویژه‌ای دارد؛ در هر حال خود را در [[خدمت]] مصلحی بزرگ می‌بیند و آماده است با تلاش صادقانه [[جامعه بشری]] را متحول کند و با [[رهبری]] آن [[نجات‌بخش]]، [[عدل]] و [[انصاف]] را بر [[سرنوشت]] همه [[انسان‌ها]] [[حاکم]] گرداند.


[[مفضل بن عمر]]، که از [[شاگردان]] [[امام صادق]]{{ع}} بود، می‌گوید: [[خدمت]] آن [[حضرت]] بودیم، سخن از [[انتظار]] و [[آمادگی]] و پذیرش [[نجات‌بخش]] [[الهی]]، که از [[فرزندان]] [[رسول خدا]]{{صل}} است، به میان آمد؛ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ}}؛ آن که در [[انتظار فرج]] به سر برد و با حال [[آمادگی برای ظهور]] [[قائم]] و [[مصلح کل]] از [[دنیا]] [[رود]] وضعیت او مانند کسی است که در [[خیمه]] [[فرماندهی]] آن [[نجات‌بخش]] جهت [[اصلاح جامعه]] به سر می‌برد و [[گوش به فرمان]] است.
[[مفضل بن عمر]]، که از [[شاگردان]] [[امام صادق]]{{ع}} بود، می‌گوید: [[خدمت]] آن [[حضرت]] بودیم، سخن از [[انتظار]] و [[آمادگی]] و پذیرش [[نجات‌بخش]] [[الهی]]، که از [[فرزندان]] [[رسول خدا]]{{صل}} است، به میان آمد؛ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} بِالسَّيْفِ}}؛ آن که در [[انتظار فرج]] به سر برد و با حال [[آمادگی برای ظهور]] [[قائم]] و [[مصلح کل]] از [[دنیا]] [[رود]] وضعیت او مانند کسی است که در [[خیمه]] [[فرماندهی]] آن [[نجات‌بخش]] جهت [[اصلاح جامعه]] به سر می‌برد و [[گوش به فرمان]] است.
خط ۲۳۳: خط ۲۳۳:


«[[انتظار]] [[منجی موعود]] از یک سو، عاملی برای [[پایداری]] و [[شکیبایی]] در برابر [[سختی‌ها]] و مشکلات [[عصر غیبت]] و از سوی دیگر، عاملی برای [[پویایی]]، تحرک و آماده باش همیشگی [[شیعیان]] است. بر اساس آموزه‌های [[ائمه معصومین]] {{عم}}، [[منتظر]] باید هر لحظه آماده [[ظهور]] باشد و [[زندگی]] خود را چنان سامان دهد که هر زمان، [[اراده خدا]] به [[ظهور]] تعلق گرفت، بتواند با [[سربلندی]] در پیشگاه [[حجت خدا]] حاضر شود. با توجه به این نگرش، [[انتظار]] در [[تکامل]] فرد و [[جامعه]] نقشی سازنده دارد و در صورت [[شناخت]] دقیق و درست آن می‌تواند مبنای نظری مستحکمی برای تحول مادی و [[معنوی]] [[جامعه اسلامی]] باشد. برای روشن‌تر شدن [[نقش سازنده انتظار]] در فرد و [[جامعه]]، از دو زاویه به تحلیل این موضوع می‌پردازیم:  
«[[انتظار]] [[منجی موعود]] از یک سو، عاملی برای [[پایداری]] و [[شکیبایی]] در برابر [[سختی‌ها]] و مشکلات [[عصر غیبت]] و از سوی دیگر، عاملی برای [[پویایی]]، تحرک و آماده باش همیشگی [[شیعیان]] است. بر اساس آموزه‌های [[ائمه معصومین]] {{عم}}، [[منتظر]] باید هر لحظه آماده [[ظهور]] باشد و [[زندگی]] خود را چنان سامان دهد که هر زمان، [[اراده خدا]] به [[ظهور]] تعلق گرفت، بتواند با [[سربلندی]] در پیشگاه [[حجت خدا]] حاضر شود. با توجه به این نگرش، [[انتظار]] در [[تکامل]] فرد و [[جامعه]] نقشی سازنده دارد و در صورت [[شناخت]] دقیق و درست آن می‌تواند مبنای نظری مستحکمی برای تحول مادی و [[معنوی]] [[جامعه اسلامی]] باشد. برای روشن‌تر شدن [[نقش سازنده انتظار]] در فرد و [[جامعه]]، از دو زاویه به تحلیل این موضوع می‌پردازیم:  
:::::*''''''از زاویه مفهوم [[انتظار]]''''': برای [[درک]] درست [[نقش سازنده انتظار]] و [[امید]] به [[آینده]] در فرد و [[جامعه]] لازم است ارکان و پایه‌های اساسی آن را بررسی کنیم. هر کس با مراجعه به خود و بررسی مصداق‌های مختلف [[انتظار]] در می‌یابد که این مفهوم سه پایه اساسی دارد:  
*''''''از زاویه مفهوم [[انتظار]]''''': برای [[درک]] درست [[نقش سازنده انتظار]] و [[امید]] به [[آینده]] در فرد و [[جامعه]] لازم است ارکان و پایه‌های اساسی آن را بررسی کنیم. هر کس با مراجعه به خود و بررسی مصداق‌های مختلف [[انتظار]] در می‌یابد که این مفهوم سه پایه اساسی دارد:  
:::::#[[ناخشنودی]] از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛  
:::::#[[ناخشنودی]] از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛  
:::::#[[امید]] و [[باور]] داشتن به [[آینده]] مطلوب؛
:::::#[[امید]] و [[باور]] داشتن به [[آینده]] مطلوب؛
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
:::::#حرکت و تلاش در راه [[زمینه سازی]] یا تحقق [[جامعه موعود]].  
:::::#حرکت و تلاش در راه [[زمینه سازی]] یا تحقق [[جامعه موعود]].  
::::::نخستین شرط [[انتظار]] این است که [[انسان]] به آن حد از [[آگاهی]] و [[شناخت]] برسد که بفهمد وضع موجود [[جهان]] و مناسبات [[حاکم]] بر آن خشنودکننده نیست و شرایطی که در آن [[زندگی]] می‌کند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد. این [[شناخت]] تنها در صورتی به دست می‌آید که [[آدمی]] ابتدا شرایط موجود [[جامعه]] خود و شرایط [[جامعه موعود]] را به درستی بشناسد و آن‌گاه به مقایسه آنها بپردازد و به [[داوری]] بنشیند که واقعا کدام یک از این شرایط، [[شایسته]] [[مقام]] [[انسان]] به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، [[باور]] به [[سعادتمند]] شدن [[جهان]] و [[رستگاری]] [[بشر]] در [[پایان تاریخ]] است. [[باور]] به این [[حقیقت]] که سرانجام [[جهان]] طعم خوش [[حقیقت]]، [[عدالت]] و [[معنویت]] را خواهد چشید و ریشه هر چه [[دروغ]]، [[ستم]]، [[فساد]] و [[تباهی]] است، از [[زمین]] کنده خواهد شد. بی [[تردید]]، تحقق شرایط یادشده مستلزم تلاش فراگیر فردی و [[اجتماعی]] در حوزه‌های مختلف [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[نظامی]] است. تلاشی که اگر محقق شود، فرد و [[جامعه]]، مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها [[منتظران]] [[ظهور]] را با [[یاوران امام مهدی]] {{ع}} و حاضران در صحنه‌های [[نبرد]] [[عصر ظهور]] مقایسه کرده و [[ثواب]] و [[شأن]] و مرتبه آنها را یکسان دانسته اند [[کلام]] را با ذکر روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} به پایان می‌بریم: روایتی که با تأمل در آن می‌توان همه بایسته‌های [[انتظار فرج]] را دریافت: برای ما دولتی است که [[خداوند]] هر زمان بخواهد، آن را محقق می‌سازد. آن‌گاه [[امام]] فرمود: هر کس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]، باشد، باید [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند، در حالی که [[منتظر]] است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش، [[قائم]] به پا خیزد، [[پاداش]] او همچون [[پاداش]] کسی خواهد بود که آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده است. پس کوشش کنید و در [[انتظار]] بمانید. گوارا باد بر شما [این [[پاداش]]]ای گروه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]]!<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>  
::::::نخستین شرط [[انتظار]] این است که [[انسان]] به آن حد از [[آگاهی]] و [[شناخت]] برسد که بفهمد وضع موجود [[جهان]] و مناسبات [[حاکم]] بر آن خشنودکننده نیست و شرایطی که در آن [[زندگی]] می‌کند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد. این [[شناخت]] تنها در صورتی به دست می‌آید که [[آدمی]] ابتدا شرایط موجود [[جامعه]] خود و شرایط [[جامعه موعود]] را به درستی بشناسد و آن‌گاه به مقایسه آنها بپردازد و به [[داوری]] بنشیند که واقعا کدام یک از این شرایط، [[شایسته]] [[مقام]] [[انسان]] به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، [[باور]] به [[سعادتمند]] شدن [[جهان]] و [[رستگاری]] [[بشر]] در [[پایان تاریخ]] است. [[باور]] به این [[حقیقت]] که سرانجام [[جهان]] طعم خوش [[حقیقت]]، [[عدالت]] و [[معنویت]] را خواهد چشید و ریشه هر چه [[دروغ]]، [[ستم]]، [[فساد]] و [[تباهی]] است، از [[زمین]] کنده خواهد شد. بی [[تردید]]، تحقق شرایط یادشده مستلزم تلاش فراگیر فردی و [[اجتماعی]] در حوزه‌های مختلف [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[نظامی]] است. تلاشی که اگر محقق شود، فرد و [[جامعه]]، مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها [[منتظران]] [[ظهور]] را با [[یاوران امام مهدی]] {{ع}} و حاضران در صحنه‌های [[نبرد]] [[عصر ظهور]] مقایسه کرده و [[ثواب]] و [[شأن]] و مرتبه آنها را یکسان دانسته اند [[کلام]] را با ذکر روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} به پایان می‌بریم: روایتی که با تأمل در آن می‌توان همه بایسته‌های [[انتظار فرج]] را دریافت: برای ما دولتی است که [[خداوند]] هر زمان بخواهد، آن را محقق می‌سازد. آن‌گاه [[امام]] فرمود: هر کس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]، باشد، باید [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند، در حالی که [[منتظر]] است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش، [[قائم]] به پا خیزد، [[پاداش]] او همچون [[پاداش]] کسی خواهد بود که آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده است. پس کوشش کنید و در [[انتظار]] بمانید. گوارا باد بر شما [این [[پاداش]]]ای گروه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]]!<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>  
:::::*'''از زاویه متعلق [[انتظار]]''': آنچه درباره [[نقش سازنده انتظار]] گفته شد، تنها زمانی مفهوم خود را به درستی باز می‌یابد که بدانیم در [[مذهب]]، [[شیعه]]، "[[منجی موعود]]"، تنها به عنوان [[انسان]] [[برتری]] که در [[آخرالزمان]]، [[زمین]] را از [[عدالت]] پر می‌سازد و انسان‌های دربند را رهایی می‌بخشد، مطرح نیست، بلکه او تداوم بخش [[رسالت]] [[پیامبران]]، [[وارث]] [[اولیای الهی]] و در یک [[کلام]]، "[[حجت خدا]]" بر روی [[زمین]] است، حجتی که زنده، [[شاهد]] و ناظر بر [[کردار]] [[آدمیان]] است. بنابراین، نقش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان‌ها]] تنها به [[آخرالزمان]] و [[زمان ظهور]] منحصر نمی‌شود و وجود او در لحظه لحظه [[زندگی]] ساکنان [[زمین]] نقش دارد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[حجت خداوند]] بر روی [[زمین]] از یک طرف، [[دلیل]] و راهنمای آشکار [[مردم]] به سوی [[صراط مستقیم]] و از طرف دیگر، ملاک و معیاری است که [[انسان‌ها]] می‌توانند با [[رجوع]] به او، [[میزان]] هماهنگی خود را با [[دین خدا]] بسنجند با توجه به این مفهوم، آن کس که در [[انتظار ظهور]] [[حجت]] است، خود را [[مکلف]] می‌کند تا همه مناسبات فردی و جمعی‌اش بازتاب دهنده انتظارش باشد؛ زیرا در غیر این صورت، [[انتظار]]، مفهوم خود را از دست می‌دهد و به لقلقه زبان تبدیل می‌شود. [[منتظر]] نمی‌داند [[حجت خدا]] کدامین روز می‌آید، ولی می‌داند باید چنان [[زندگی]] کند که هر زمانی ایشان [[ظهور]] کرد، [[اعمال]] و شیوه زندگی‌اش را بپذیرد. به بیان دیگر، تنها کسانی در زمان "[[ظهور]]" سربلندند که در [[زمان غیبت]]، برای تأمین [[رضایت]] مولایشان تلاش کرده باشند. این معنا را به صراحت می‌توان از [[قرآن]] و [[روایات]] استفاده کرد. در یکی از [[آیات قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«روزی که برخی نشانه‌های پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛ بگو چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref>. ذیل این [[آیه]]، [[روایات]] متعددی از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده که در آنها عبارت "روزی که برخی نشانه‌های [[خدا]] آشکار شود"، به [[زمان ظهور حضرت مهدی]] [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳، صص ۱۲۱ - ۱۲۳؛ مجم أحادیث الإمام المهدی {{ع}}، ج ۵، ص ۱۰۰ - ۱۰۹.</ref>.  
*'''از زاویه متعلق [[انتظار]]''': آنچه درباره [[نقش سازنده انتظار]] گفته شد، تنها زمانی مفهوم خود را به درستی باز می‌یابد که بدانیم در [[مذهب]]، [[شیعه]]، "[[منجی موعود]]"، تنها به عنوان [[انسان]] [[برتری]] که در [[آخرالزمان]]، [[زمین]] را از [[عدالت]] پر می‌سازد و انسان‌های دربند را رهایی می‌بخشد، مطرح نیست، بلکه او تداوم بخش [[رسالت]] [[پیامبران]]، [[وارث]] [[اولیای الهی]] و در یک [[کلام]]، "[[حجت خدا]]" بر روی [[زمین]] است، حجتی که زنده، [[شاهد]] و ناظر بر [[کردار]] [[آدمیان]] است. بنابراین، نقش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان‌ها]] تنها به [[آخرالزمان]] و [[زمان ظهور]] منحصر نمی‌شود و وجود او در لحظه لحظه [[زندگی]] ساکنان [[زمین]] نقش دارد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]]، [[حجت خداوند]] بر روی [[زمین]] از یک طرف، [[دلیل]] و راهنمای آشکار [[مردم]] به سوی [[صراط مستقیم]] و از طرف دیگر، ملاک و معیاری است که [[انسان‌ها]] می‌توانند با [[رجوع]] به او، [[میزان]] هماهنگی خود را با [[دین خدا]] بسنجند با توجه به این مفهوم، آن کس که در [[انتظار ظهور]] [[حجت]] است، خود را [[مکلف]] می‌کند تا همه مناسبات فردی و جمعی‌اش بازتاب دهنده انتظارش باشد؛ زیرا در غیر این صورت، [[انتظار]]، مفهوم خود را از دست می‌دهد و به لقلقه زبان تبدیل می‌شود. [[منتظر]] نمی‌داند [[حجت خدا]] کدامین روز می‌آید، ولی می‌داند باید چنان [[زندگی]] کند که هر زمانی ایشان [[ظهور]] کرد، [[اعمال]] و شیوه زندگی‌اش را بپذیرد. به بیان دیگر، تنها کسانی در زمان "[[ظهور]]" سربلندند که در [[زمان غیبت]]، برای تأمین [[رضایت]] مولایشان تلاش کرده باشند. این معنا را به صراحت می‌توان از [[قرآن]] و [[روایات]] استفاده کرد. در یکی از [[آیات قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«روزی که برخی نشانه‌های پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛ بگو چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref>. ذیل این [[آیه]]، [[روایات]] متعددی از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[نقل]] شده که در آنها عبارت "روزی که برخی نشانه‌های [[خدا]] آشکار شود"، به [[زمان ظهور حضرت مهدی]] [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۳، صص ۱۲۱ - ۱۲۳؛ مجم أحادیث الإمام المهدی {{ع}}، ج ۵، ص ۱۰۰ - ۱۰۹.</ref>.  
::::::از جمله در روایتی که از [[امام صادق]] {{ع}} در [[تفسیر]] این [[آیه]] وارد شده، چنین آمده است: مراد از [[نشانه‌ها]] [[امامان]] هستند و آن نشانه‌ای که [[انتظار]] کشیده می‌شود، [[قائم]] - [[درود]] [[خدا]] بر او باد - است. در آن زمان، [[ایمان]] کسی که پیش از [[قیام]] آن [[حضرت]] با [[شمشیر]]، [[ایمان]] نیاورده است، برای او سودی نخواهد داشت، اگرچه به [[پدران]] آن [[حضرت]] که پیش از او بودند، [[ایمان]] آورده باشد<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، مقدمه مصنف، ص ۱۸.</ref>.  
::::::از جمله در روایتی که از [[امام صادق]] {{ع}} در [[تفسیر]] این [[آیه]] وارد شده، چنین آمده است: مراد از [[نشانه‌ها]] [[امامان]] هستند و آن نشانه‌ای که [[انتظار]] کشیده می‌شود، [[قائم]] - [[درود]] [[خدا]] بر او باد - است. در آن زمان، [[ایمان]] کسی که پیش از [[قیام]] آن [[حضرت]] با [[شمشیر]]، [[ایمان]] نیاورده است، برای او سودی نخواهد داشت، اگرچه به [[پدران]] آن [[حضرت]] که پیش از او بودند، [[ایمان]] آورده باشد<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، مقدمه مصنف، ص ۱۸.</ref>.  
::::::[[امام صادق]] {{ع}} در [[روایت]] دیگری، [[آیه]] یاد شده را چنین [[تفسیر]] می‌کند: [مراد از آن روز]، زمان [[خروج قائم]] ماست که انتظارش کشیده می‌شود. آن‌گاه فرمود: ای ابابصیر! خوشا به حال [[پیروان]] [[قائم]] ما که در [[زمان غیبت]] او چشم به راه [[ظهور]] اویند و در زمان ظهورش، او را [[پیروی]] می‌کنند. آنها [[دوستان]] [[خدا]] هستند که به بیمناک می‌شوند و نه [[اندوهگین]] می‌گردند<ref>همان، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۵۷، ح ۵۴.</ref>. در [[زیارت آل یاسین]] نیز که از [[ناحیه مقدسه]] [[امام عصر]] {{ع}} [[نقل]] شده، با اشاره به این [[آیه]]، خطاب به [[ائمه معصومین]] {{عم}} آمده است: ... [[رجعت]] شما [[[امامان]]] [[حق]] است و هیچ تردیدی در آن نیست. روزی که [[ایمان]] کسی که پیش از آن [[ایمان]] نیاورده یا هنگام [[ایمان]] کار [[نیکی]] انجام نداده است، برای او سودی نخواهد داشت<ref>بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۸۲، ح ۱؛ مفاتیح الجنان.</ref>.  
::::::[[امام صادق]] {{ع}} در [[روایت]] دیگری، [[آیه]] یاد شده را چنین [[تفسیر]] می‌کند: [مراد از آن روز]، زمان [[خروج قائم]] ماست که انتظارش کشیده می‌شود. آن‌گاه فرمود: ای ابابصیر! خوشا به حال [[پیروان]] [[قائم]] ما که در [[زمان غیبت]] او چشم به راه [[ظهور]] اویند و در زمان ظهورش، او را [[پیروی]] می‌کنند. آنها [[دوستان]] [[خدا]] هستند که به بیمناک می‌شوند و نه [[اندوهگین]] می‌گردند<ref>همان، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۵۷، ح ۵۴.</ref>. در [[زیارت آل یاسین]] نیز که از [[ناحیه مقدسه]] [[امام عصر]] {{ع}} [[نقل]] شده، با اشاره به این [[آیه]]، خطاب به [[ائمه معصومین]] {{عم}} آمده است: ... [[رجعت]] شما [[[امامان]]] [[حق]] است و هیچ تردیدی در آن نیست. روزی که [[ایمان]] کسی که پیش از آن [[ایمان]] نیاورده یا هنگام [[ایمان]] کار [[نیکی]] انجام نداده است، برای او سودی نخواهد داشت<ref>بحارالأنوار، ج ۹۹، ص ۸۲، ح ۱؛ مفاتیح الجنان.</ref>.  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش