←تقریر دوم: شایستگی هارون برای جانشینی موسی{{ع}}
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
#با توجه به نکته اول، مقایسه جمله {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي}} با جمله {{متن قرآن|وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}} [[نادرست]] است، زیرا [[صالح]] و [[مصلح]] بودن و از راه و روش [[مفسدان]] دوری گزیدن، به [[رهبران]] [[جامعه]] اختصاص ندارد، بلکه [[وظیفه]] هر [[انسان]] [[دیندار]] و [[خداپرستی]] است. پس، [[فرمان]] موسی{{ع}} به [[اصلاح]] و دوری گزیدن از روش [[تبهکاران]]، ارشادی و تأکیدی است، ولی فرمان او به [[جانشینی]] وی در امر [[رهبری سیاسی]] [[بنیاسرائیل]] تأسیسی و تکلیفی است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۴۲.</ref>. | #با توجه به نکته اول، مقایسه جمله {{متن قرآن|اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي}} با جمله {{متن قرآن|وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}} [[نادرست]] است، زیرا [[صالح]] و [[مصلح]] بودن و از راه و روش [[مفسدان]] دوری گزیدن، به [[رهبران]] [[جامعه]] اختصاص ندارد، بلکه [[وظیفه]] هر [[انسان]] [[دیندار]] و [[خداپرستی]] است. پس، [[فرمان]] موسی{{ع}} به [[اصلاح]] و دوری گزیدن از روش [[تبهکاران]]، ارشادی و تأکیدی است، ولی فرمان او به [[جانشینی]] وی در امر [[رهبری سیاسی]] [[بنیاسرائیل]] تأسیسی و تکلیفی است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۴۲.</ref>. | ||
===تقریر دوم: | ===تقریر دوم: شایستگی هارون برای جانشینی موسی{{ع}}=== | ||
به جای آنکه [[خلافت]] هارون{{ع}} پس از موسی{{ع}} به عنوان [[منزلت]] تقدیری و فرضی هارون{{ع}} مبنای مقایسه و [[تشبیه]] در [[حدیث منزلت]] قرار گیرد، میتوان شایستگی خلافت پس از موسی{{ع}} را مبنا قرار داد که تقدیری و فرضی نیست<ref>{{عربی|أن من جملة منازل هارون كونه مستحقا لمقام موسى{{ع}} باتفاق فيجب أن يكون علي{{ع}} كذلك إذ لا فرق بين أن يقول{{ع}} أنت مستحق لمقامي أو أنت مني بمنزلة هارون المعلوم استحقاقه لمقام موسى{{ع}}}}. تقریب المعارف، ص۱۴۸.</ref>، زیرا [[شایستگی]]<ref>اگر به جای استحقاق خلافت، مقام خلافت بهکار رود، استدلال اس[[تورات]]ر خواهد بود، یعنی هارون{{ع}} مقام خلافت موسی{{ع}} را بالفعل دارا بود، آنچه تقدیری بود اعمال مقام خلافت بود. مانند کسی که وقتی به عنوان وصیّ برگزیده میشود مقام وصایت او بالفعل است، اگر چه اعمال وصایت او مربوط به پس از وفات موصی است.</ref> [[خلافت]] غیر از فعلیت آن است. آنچه تقدیری و فرضی است، فعلیت خلافت [[هارون]]{{ع}} پس از [[موسی]]{{ع}} است، نه شایستگی خلافت پس از وی، چنانکه اگر فردی، شخص دیگری را [[وصیّ]] خود قرار دهد، شایستگی وصیّ در [[تصرف در اموال]] [[وصیت]] کننده، در همان [[زمان]] حاصل میشود، اگر چه فعلیت تصرف در اموال موصی مشروط به درگذشت اوست. همین گونه است کسی که [[ریاست]] مؤسسهای را بر عهده دارد؛ اگر فردی را در مواقعی که به [[سفر]] میرود یا به [[دلیل]] دیگری از انجام ریاست معذور است به [[جانشینی]] خود [[تعیین]] کند، [[استحقاق]] و شایستگی ریاست نیابی آن فرد از همان زمان حاصل میشود، اگر چه فعلیت ریاست نیابی او مشروط به سفر رفتن [[رئیس]] یا تحقق عذرهای دیگر است. | به جای آنکه [[خلافت]] هارون{{ع}} پس از موسی{{ع}} به عنوان [[منزلت]] تقدیری و فرضی هارون{{ع}} مبنای مقایسه و [[تشبیه]] در [[حدیث منزلت]] قرار گیرد، میتوان شایستگی خلافت پس از موسی{{ع}} را مبنا قرار داد که تقدیری و فرضی نیست<ref>{{عربی|أن من جملة منازل هارون كونه مستحقا لمقام موسى{{ع}} باتفاق فيجب أن يكون علي{{ع}} كذلك إذ لا فرق بين أن يقول{{ع}} أنت مستحق لمقامي أو أنت مني بمنزلة هارون المعلوم استحقاقه لمقام موسى{{ع}}}}. تقریب المعارف، ص۱۴۸.</ref>، زیرا [[شایستگی]]<ref>اگر به جای استحقاق خلافت، مقام خلافت بهکار رود، استدلال اس[[تورات]]ر خواهد بود، یعنی هارون{{ع}} مقام خلافت موسی{{ع}} را بالفعل دارا بود، آنچه تقدیری بود اعمال مقام خلافت بود. مانند کسی که وقتی به عنوان وصیّ برگزیده میشود مقام وصایت او بالفعل است، اگر چه اعمال وصایت او مربوط به پس از وفات موصی است.</ref> [[خلافت]] غیر از فعلیت آن است. آنچه تقدیری و فرضی است، فعلیت خلافت [[هارون]]{{ع}} پس از [[موسی]]{{ع}} است، نه شایستگی خلافت پس از وی، چنانکه اگر فردی، شخص دیگری را [[وصیّ]] خود قرار دهد، شایستگی وصیّ در [[تصرف در اموال]] [[وصیت]] کننده، در همان [[زمان]] حاصل میشود، اگر چه فعلیت تصرف در اموال موصی مشروط به درگذشت اوست. همین گونه است کسی که [[ریاست]] مؤسسهای را بر عهده دارد؛ اگر فردی را در مواقعی که به [[سفر]] میرود یا به [[دلیل]] دیگری از انجام ریاست معذور است به [[جانشینی]] خود [[تعیین]] کند، [[استحقاق]] و شایستگی ریاست نیابی آن فرد از همان زمان حاصل میشود، اگر چه فعلیت ریاست نیابی او مشروط به سفر رفتن [[رئیس]] یا تحقق عذرهای دیگر است. | ||