جز
جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> '
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ') |
||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
«انتظاری که [[جامعه]] و فرد را به تحرک و [[سازندگی]] و تعهدآفرینی وادار کند و امروزش را نسبت به گذشتهاش بهتر نماید. این، [[انتظار مثبت]] است. در [[مکتب]] ارزشمند [[اسلام]]، کسی که دو روزش مساوی باشد مغبون شمرده شده و آن کسی که روز بعدش نسبت به روز پیشین بدتر باشد [[ملعون]] و مطرود است. [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} گفتهاند:{{متن حدیث|"وَ مَنْ كَانَ فِي نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ"}}<ref>کسی که زندگیاش در حال نقصان و نابودی [[سرمایه]] باشد، [[مرگ]] برای او اولی و [[برتر]] از [[زندگی]] است؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص382، ح 5833؛ بحار الانوار، ج74، ص 387، ح1.</ref> | «انتظاری که [[جامعه]] و فرد را به تحرک و [[سازندگی]] و تعهدآفرینی وادار کند و امروزش را نسبت به گذشتهاش بهتر نماید. این، [[انتظار مثبت]] است. در [[مکتب]] ارزشمند [[اسلام]]، کسی که دو روزش مساوی باشد مغبون شمرده شده و آن کسی که روز بعدش نسبت به روز پیشین بدتر باشد [[ملعون]] و مطرود است. [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} گفتهاند:{{متن حدیث|"وَ مَنْ كَانَ فِي نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ"}}<ref>کسی که زندگیاش در حال نقصان و نابودی [[سرمایه]] باشد، [[مرگ]] برای او اولی و [[برتر]] از [[زندگی]] است؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص382، ح 5833؛ بحار الانوار، ج74، ص 387، ح1.</ref> | ||
حال با چنین [[فرهنگی]]، افراد و جامعهای که بخواهد برای گسترش [[عدل]] به پاخیزد و آن را جایگزین محرومیتها و تجاوزها و [[ستمها]] نماید، باید تلاشی خستگیناپذیر و حرکتی مداوم را دنبال کند و در برابر همه ناپاکیها و کجرویها، بایستد. [[زشتیها]] و [[منکرات]] را [[دفن]] کند و قیامی خداپسندانه داشته باشد. این [[انتظار]] زمینه [[اجرای عدالت]] [[قائم آل محمد]] {{ع}} را فراهم میسازد. | |||
[[امام هشتم]]، [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}}، تحقق [[انتظار فرج]] را چنین تبیین فرمود: "[[انتظار فرج]] [در نزد ما] [[پایداری]] و [[مقاومت]] [در برابر [[دشمنیها]] و کجرویها و [[ستمها]]]، [[مصاحبت]] زیبا و [[خوشرفتاری]] با [[همسایگان]] و اعطای [[خوبیها]] [به همگان] و جلوگیری و ممانعت از [[آزار]] و [[شکنجه]] روحی و جسمی دیگران و خوشرویی و [[پند]] دادن و [[نصیحت]] و [[مهربانی]] نسبت به انسانهای [[مؤمن]] میباشد"<ref>{{متن حدیث|"انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنَ الْجِوَارِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ كَفَّ الْأَذَى وَ بَسْطَ الْوَجْهِ وَ النَّصِيحَةَ وَ الرَّحْمَةَ لِلْمُؤْمِنِينَ"}}.</ref> چنین انتظاری را [[امام جعفر صادق]] {{ع}} [[افضل]] [[اعمال]] دانست و بر آن پافشاری کرد و آن را [[تکلیف الهی]] دانست و لحظهای از آن غافل نشد و به دیگران توصیه فرمود»<ref>[[احمد زمانی|زمانی، احمد]]، [[اندیشه انتظار (کتاب)|اندیشه انتظار ]]، ص۶۶- ۶۷.</ref>. | [[امام هشتم]]، [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}}، تحقق [[انتظار فرج]] را چنین تبیین فرمود: "[[انتظار فرج]] [در نزد ما] [[پایداری]] و [[مقاومت]] [در برابر [[دشمنیها]] و کجرویها و [[ستمها]]]، [[مصاحبت]] زیبا و [[خوشرفتاری]] با [[همسایگان]] و اعطای [[خوبیها]] [به همگان] و جلوگیری و ممانعت از [[آزار]] و [[شکنجه]] روحی و جسمی دیگران و خوشرویی و [[پند]] دادن و [[نصیحت]] و [[مهربانی]] نسبت به انسانهای [[مؤمن]] میباشد"<ref>{{متن حدیث|"انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الصُّحْبَةِ وَ حُسْنَ الْجِوَارِ وَ بَذْلَ الْمَعْرُوفِ وَ كَفَّ الْأَذَى وَ بَسْطَ الْوَجْهِ وَ النَّصِيحَةَ وَ الرَّحْمَةَ لِلْمُؤْمِنِينَ"}}.</ref> چنین انتظاری را [[امام جعفر صادق]] {{ع}} [[افضل]] [[اعمال]] دانست و بر آن پافشاری کرد و آن را [[تکلیف الهی]] دانست و لحظهای از آن غافل نشد و به دیگران توصیه فرمود»<ref>[[احمد زمانی|زمانی، احمد]]، [[اندیشه انتظار (کتاب)|اندیشه انتظار ]]، ص۶۶- ۶۷.</ref>. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۵: | ||
اکنون که شخص معینی از طرف [[خدای تبارک و تعالی]] برای احراز امر [[حکومت]] در دوره [[غیبت]] تعیین نشده است، [[تکلیف]] چیست؟ آیا باید [[اسلام]] را رها کنید؟ دیگر [[اسلام]] نمیخواهیم؟ [[اسلام]] فقط برای دویست سال بود؟ یا این که [[اسلام]]، [[تکلیف]] را معین کرده است، ولی [[تکلیف]] [[حکومتی]] نداریم؟ معنای نداشتن [[حکومت]] این است که تمام حدود و ثغور [[مسلمین]] از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند و ما اگر کارهای آنها را [[امضا]] نکنیم رد نمیکنیم. آیا باید این طور باشد؟<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۵۴.</ref> | اکنون که شخص معینی از طرف [[خدای تبارک و تعالی]] برای احراز امر [[حکومت]] در دوره [[غیبت]] تعیین نشده است، [[تکلیف]] چیست؟ آیا باید [[اسلام]] را رها کنید؟ دیگر [[اسلام]] نمیخواهیم؟ [[اسلام]] فقط برای دویست سال بود؟ یا این که [[اسلام]]، [[تکلیف]] را معین کرده است، ولی [[تکلیف]] [[حکومتی]] نداریم؟ معنای نداشتن [[حکومت]] این است که تمام حدود و ثغور [[مسلمین]] از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند و ما اگر کارهای آنها را [[امضا]] نکنیم رد نمیکنیم. آیا باید این طور باشد؟<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص ۵۴.</ref> | ||
'''نتیجه''': [[دلایل عقلی]] و [[نقلی]] که معیار درستی دیدگاههای متفاوت در [[انتظار فرج]] میباشند بیانگر مطالب زیر میباشند: از سویی سخن [[آیات]] و [[روایات]] درباره [[امر به معروف و نهی از منکر]]، حدود، دیات، [[دفاع]]، [[جهاد]]، [[کمک]] به محرومان، چگونگی برخورد با [[ظلم]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[ستم]] (مانند [[پیمان]] [[خداوند]] از [[دانشمندان]] که بر [[شکمبارگی]] عدهای و [[گرسنگی]] عدهای دیگر آرام نگیرند و [[حق]] [[مظلومان]] را از [[ظالمان]] بستانند و...)<ref>{{متن حدیث|"أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ، لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ، لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا..."}}؛ سوگند به خدایی که دانه را شکافت جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعتکنندگان نبود، و یاران حجت را بر من تمام نمیکردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته رهایش میساختم، و آخر خلافت را به کاسة اول آن سیراب مینمودم... (نهج البلاغه، خ ۳).</ref> و دیگر مواردی که [[دین]] مورد تأکید قرار داده، ما را به [[انتظار مثبت]] رهنمون میشود. | |||
از سوی دیگر، [[پیامبر]] درون یعنی [[عقل]]، نیز [[تکلیف]] ما را کاملاً مشخص نموده است: | از سوی دیگر، [[پیامبر]] درون یعنی [[عقل]]، نیز [[تکلیف]] ما را کاملاً مشخص نموده است: |