جز
جایگزینی متن - '*[' به '* ['
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
جز (جایگزینی متن - '*[' به '* [') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[بشر]]، به طور طبیعی در طول [[زندگی]] در این [[جهان]] با [[نگرانیها]] و اضطرابهای بسیاری رو در رو بوده و همواره برای فایق آمدن بر آنها و از میان بردن عوامل پیدایش آنها کوشیده است. یکی از اهداف پیدایش مجموعه بزرگ اختراعات و اکتشافات [[بشر]]، [[خانواده]]، [[قبیله]]، [[دولت]]، و دیگر سازمانهای [[اجتماعی]]، [[دین]]، [[مذهب]]، [[هنر]]، [[آداب و رسوم]] و حتی گاه [[جنگها]]، دستیابی [[بشر]] به آرامشوآسایش درزندگی بوده است. | * [[بشر]]، به طور طبیعی در طول [[زندگی]] در این [[جهان]] با [[نگرانیها]] و اضطرابهای بسیاری رو در رو بوده و همواره برای فایق آمدن بر آنها و از میان بردن عوامل پیدایش آنها کوشیده است. یکی از اهداف پیدایش مجموعه بزرگ اختراعات و اکتشافات [[بشر]]، [[خانواده]]، [[قبیله]]، [[دولت]]، و دیگر سازمانهای [[اجتماعی]]، [[دین]]، [[مذهب]]، [[هنر]]، [[آداب و رسوم]] و حتی گاه [[جنگها]]، دستیابی [[بشر]] به آرامشوآسایش درزندگی بوده است. | ||
*اندیشههای بشری و مکاتب و آیینهای گوناگونی نیز در این جهت به [[ظهور]] رسیدهاند. در این میان، [[ادیان ابراهیمی]] و آیینهای بومینیز وصول به [[آرامش روح]] و روان را یکی از مهمترین اهداف خویش قرار دادهاند. *سفارشهای [[اخلاقی]] [[زرتشت]] در قالب تصویر [[نزاع]] مستمر [[خیر و شر]] در جهت وصول به [[آسایش]] و [[آرامش]] وبهروزی [[انسان]] و [[رهایی]] از [[رنج]] و زیان و ناخوشی قابل [[تفسیر]] است<ref>اوستا، دفتر یکم، یسنه هات ۳۰، بند ۱۱؛ یسنه هات ۴۶، بنده ۲ ۸.</ref>. کوشش [[نور]] برای [[رهایی]] از [[سرزمین]] تاری در [[اندیشه]] مانی نیز در همین جهت قابل [[فهم]] است<ref>زبور، مانی، فرگرد نخست، مزمور ۲۲۳.</ref>. | *اندیشههای بشری و مکاتب و آیینهای گوناگونی نیز در این جهت به [[ظهور]] رسیدهاند. در این میان، [[ادیان ابراهیمی]] و آیینهای بومینیز وصول به [[آرامش روح]] و روان را یکی از مهمترین اهداف خویش قرار دادهاند. *سفارشهای [[اخلاقی]] [[زرتشت]] در قالب تصویر [[نزاع]] مستمر [[خیر و شر]] در جهت وصول به [[آسایش]] و [[آرامش]] وبهروزی [[انسان]] و [[رهایی]] از [[رنج]] و زیان و ناخوشی قابل [[تفسیر]] است<ref>اوستا، دفتر یکم، یسنه هات ۳۰، بند ۱۱؛ یسنه هات ۴۶، بنده ۲ ۸.</ref>. کوشش [[نور]] برای [[رهایی]] از [[سرزمین]] تاری در [[اندیشه]] مانی نیز در همین جهت قابل [[فهم]] است<ref>زبور، مانی، فرگرد نخست، مزمور ۲۲۳.</ref>. | ||
*تلاش برای رسیدن به [[آرامش]] و [[آسایش]] از دردهای جسمی و [[روانی]] [[بشر]]، مورد توجه بسیاری از آیینهای بومی [[هند]] بوده است<ref>تاریخ تمدن، ۱ / ۴۷۹، ۴۸۵ و ۴۹۰.</ref>. [[آرامش]] در [[فلسفه]] [[بودا]] به حالت متمرکز و یکدل و آرام و نیالوده [[جان]] [[تفسیر]] شده و "نیروانا" [[برترین]] و واپسین راه [[رهایی]] از چرخه [[تسلسل]] وار تولد دوباره و [[بیماری]] و [[مرگ]] بوده و [[رهایی]] و [[وارستگی]] از هر [[رنج]] و [[عذاب]] است<ref>بودا، ص ۵۵۵ و ۵۵۶ و ۵۷۱.</ref>. | *تلاش برای رسیدن به [[آرامش]] و [[آسایش]] از دردهای جسمی و [[روانی]] [[بشر]]، مورد توجه بسیاری از آیینهای بومی [[هند]] بوده است<ref>تاریخ تمدن، ۱ / ۴۷۹، ۴۸۵ و ۴۹۰.</ref>. [[آرامش]] در [[فلسفه]] [[بودا]] به حالت متمرکز و یکدل و آرام و نیالوده [[جان]] [[تفسیر]] شده و "نیروانا" [[برترین]] و واپسین راه [[رهایی]] از چرخه [[تسلسل]] وار تولد دوباره و [[بیماری]] و [[مرگ]] بوده و [[رهایی]] و [[وارستگی]] از هر [[رنج]] و [[عذاب]] است<ref>بودا، ص ۵۵۵ و ۵۵۶ و ۵۷۱.</ref>. | ||
*عهد عتیق و جدید، سراسر آکندهاز کوششهای فرستادگان [[خداوند]] برای [[رهایی]] [[بشر]] از درد و [[اندوه]] ساخته و پرداخته خویش و نیل به [[آرامش]] و [[سعادت ابدی]] در هر دو [[جهان]] است. آموزه [[بشارت]] و [[نجات]]، همواره یکی از بخشهای مهم آموزههای انبیای [[بنی اسرائیل]] بوده که [[رهایی]] از [[رنج]] و [[نگرانی]] فردی و [[اجتماعی]] را در خود داشته است<ref>معجم اللاهوت الکتابی، ۳۲۱ ـ ۳۲۵.</ref>. | *عهد عتیق و جدید، سراسر آکندهاز کوششهای فرستادگان [[خداوند]] برای [[رهایی]] [[بشر]] از درد و [[اندوه]] ساخته و پرداخته خویش و نیل به [[آرامش]] و [[سعادت ابدی]] در هر دو [[جهان]] است. آموزه [[بشارت]] و [[نجات]]، همواره یکی از بخشهای مهم آموزههای انبیای [[بنی اسرائیل]] بوده که [[رهایی]] از [[رنج]] و [[نگرانی]] فردی و [[اجتماعی]] را در خود داشته است<ref>معجم اللاهوت الکتابی، ۳۲۱ ـ ۳۲۵.</ref>. | ||
*[[انسان]] امروز در اثر [[نگرانیها]] و ناآرامیهای دنیای جدید، بیش از پیش به [[احساس]] [[امنیت]] و [[آرامش]] [[نیازمند]] بوده، هم چنان در پی یافتن راههای جدید برای رسیدن به [[آرامش]] [[معنوی]] است<ref>آرامش بیکران، ص ۸۷ ـ ۱۵۵.</ref>. مکاتب روان درمانی، همگی [[هدف]] اصلی خود را [[رهایی]] از [[اضطراب]] و پدید آوردن [[احساس]] [[امنیت]] در [[انسان]] میدانند. از میان کوششهای فراوانی که برای [[پیشگیری]] از [[ابتلا]] به [[نگرانی]] و در نتیجه آن، [[افسردگی]] و برای روان درمانی افراد مضطرب به عمل آمده، برخی رویکردهای جدید در میان روانشناسان به تأثیر [[دین]] و [[ایمان]] درسلامت روان اشاره دارند<ref>دین و روان، ص ۱۷۸.</ref>. [[ایمان به خدا]] از نگاه این گروه از روان شناسان در خود سرچشمهای بیکران از آرامش و [[قدرت]] [[معنوی]] را دارا است که هرگونه [[اضطراب]] و نگرانی را از [[انسان]] زدوده، در برابر هرگونه فشار درونی و بیرونی به [[انسان]] مصونیت میبخشد. | * [[انسان]] امروز در اثر [[نگرانیها]] و ناآرامیهای دنیای جدید، بیش از پیش به [[احساس]] [[امنیت]] و [[آرامش]] [[نیازمند]] بوده، هم چنان در پی یافتن راههای جدید برای رسیدن به [[آرامش]] [[معنوی]] است<ref>آرامش بیکران، ص ۸۷ ـ ۱۵۵.</ref>. مکاتب روان درمانی، همگی [[هدف]] اصلی خود را [[رهایی]] از [[اضطراب]] و پدید آوردن [[احساس]] [[امنیت]] در [[انسان]] میدانند. از میان کوششهای فراوانی که برای [[پیشگیری]] از [[ابتلا]] به [[نگرانی]] و در نتیجه آن، [[افسردگی]] و برای روان درمانی افراد مضطرب به عمل آمده، برخی رویکردهای جدید در میان روانشناسان به تأثیر [[دین]] و [[ایمان]] درسلامت روان اشاره دارند<ref>دین و روان، ص ۱۷۸.</ref>. [[ایمان به خدا]] از نگاه این گروه از روان شناسان در خود سرچشمهای بیکران از آرامش و [[قدرت]] [[معنوی]] را دارا است که هرگونه [[اضطراب]] و نگرانی را از [[انسان]] زدوده، در برابر هرگونه فشار درونی و بیرونی به [[انسان]] مصونیت میبخشد. | ||
*روانشناسان بزرگی از قبیل [[ویلیام جیمز]]، [[کارل یونگ]] و [[هنری لینک]] به تأثیر شگرف [[ایمان]] در [[آرامش روانی]]، [[اعتماد به نفس]] و [[قدرت روحی]] [[انسان]] تصریح کردهاند<ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۳۵ و ۳۳۶.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | *روانشناسان بزرگی از قبیل [[ویلیام جیمز]]، [[کارل یونگ]] و [[هنری لینک]] به تأثیر شگرف [[ایمان]] در [[آرامش روانی]]، [[اعتماد به نفس]] و [[قدرت روحی]] [[انسان]] تصریح کردهاند<ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۳۵ و ۳۳۶.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
*از آنجا که انجام [[مسئولیت]] [[پیامبری]] سخت و دشوار است، همواره به [[پیامبر]] دلداری و [[امید]] داده و فرموده است: {{متن قرآن|لَا تَحْزَنُ}}<ref>[[غمگین]] مباش؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.</ref>. یا [[امید]] به [[پیروزی]] میدهد، پیشینه این مشکلات و ناهمواریها را بیان میکند. | *از آنجا که انجام [[مسئولیت]] [[پیامبری]] سخت و دشوار است، همواره به [[پیامبر]] دلداری و [[امید]] داده و فرموده است: {{متن قرآن|لَا تَحْزَنُ}}<ref>[[غمگین]] مباش؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.</ref>. یا [[امید]] به [[پیروزی]] میدهد، پیشینه این مشکلات و ناهمواریها را بیان میکند. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
==[[آرامش]] در [[قرآن]]== | ==[[آرامش]] در [[قرآن]]== | ||
*[[آرامش]] در دو سطح فردی و [[اجتماعی]] قابل بررسی است. مفهوم [[آرامش]] در [[قرآن]]، از راه کلید واژههایی مانند: | * [[آرامش]] در دو سطح فردی و [[اجتماعی]] قابل بررسی است. مفهوم [[آرامش]] در [[قرآن]]، از راه کلید واژههایی مانند: | ||
*'''[[اطمینان]]:''' {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>، | *'''[[اطمینان]]:''' {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>، | ||
*'''سکینه:''' {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>، | *'''سکینه:''' {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>، | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
==[[آرامش]] از نگاه [[قرآن]]== | ==[[آرامش]] از نگاه [[قرآن]]== | ||
*احساس [[امنیّت]] و [[آرامش]] در [[دین اسلام]] در سطحی گستردهتر مورد توجّه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزههای این [[دین]] به آن اختصاص یافته و افزون بر ارائه تعریفی جامع از آن به راهکارهای [[روانی]] و [[رفتاری]] فراوانی برای دستیابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته شده است. بر این اساس، دانشمندان [[اسلامی]] به [[آرامش]]، نگاهی قدسی افکنده و آن را پدیدهای [[الهی]] شمردهاند که از سوی [[فرشتگان]] بر دلهای [[مؤمنان]] فرود میآید و زمینهساز تقویت ایمانشان است؛ همانگونه که [[اضطراب]] و [[نگرانی]] از جانب [[شیطان]] بر دلهای [[آلوده]] به [[گناه]] چنگ انداخته و زمینهساز [[فسق]] و [[کفر]] است<ref>الروح، ابن قیم، ج ۱، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.</ref>. | *احساس [[امنیّت]] و [[آرامش]] در [[دین اسلام]] در سطحی گستردهتر مورد توجّه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزههای این [[دین]] به آن اختصاص یافته و افزون بر ارائه تعریفی جامع از آن به راهکارهای [[روانی]] و [[رفتاری]] فراوانی برای دستیابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته شده است. بر این اساس، دانشمندان [[اسلامی]] به [[آرامش]]، نگاهی قدسی افکنده و آن را پدیدهای [[الهی]] شمردهاند که از سوی [[فرشتگان]] بر دلهای [[مؤمنان]] فرود میآید و زمینهساز تقویت ایمانشان است؛ همانگونه که [[اضطراب]] و [[نگرانی]] از جانب [[شیطان]] بر دلهای [[آلوده]] به [[گناه]] چنگ انداخته و زمینهساز [[فسق]] و [[کفر]] است<ref>الروح، ابن قیم، ج ۱، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.</ref>. | ||
*[[ایمان]] در جایگاه [[جامعترین]] مفهوم [[دینی]] در [[اسلام]]، از ریشه "[[أمن]]" به معنای [[آرامش]] [[جان]] و [[رهایی]] از هر گونه [[هراس]] و [[اندوه]] است<ref>العین، ص ۵۵؛ مفردات، ص ۹۰؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳. «اَمَن».</ref> که [[ارتباط]] میان [[پذیرش]] گفتار [[خداوند]] و دستیابی به [[آرامش روح]] و روان را نشان میدهد<ref>بیضاوی، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. آنان که [[ایمان]] آورده، آفت [[ناپاکی]] را به [[حریم]] آن راه ندهند، [[آرامش]] از آنِ ایشان است و آنها همان [[هدایت]] یافتگانند: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref>. | * [[ایمان]] در جایگاه [[جامعترین]] مفهوم [[دینی]] در [[اسلام]]، از ریشه "[[أمن]]" به معنای [[آرامش]] [[جان]] و [[رهایی]] از هر گونه [[هراس]] و [[اندوه]] است<ref>العین، ص ۵۵؛ مفردات، ص ۹۰؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳. «اَمَن».</ref> که [[ارتباط]] میان [[پذیرش]] گفتار [[خداوند]] و دستیابی به [[آرامش روح]] و روان را نشان میدهد<ref>بیضاوی، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. آنان که [[ایمان]] آورده، آفت [[ناپاکی]] را به [[حریم]] آن راه ندهند، [[آرامش]] از آنِ ایشان است و آنها همان [[هدایت]] یافتگانند: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref>. | ||
*واژه [[اسلام]] نیز بیانگر [[تسلیم محض]] [[انسان]] در برابر [[خداوند]] همه جهانیان است که [[احساس]] [[امنیّت]] و [[آرامش]] از پیامدهای آن به شمار میرود: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است. و بیمی نخواهند داشت و اندوهگین نمیشوند» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref> پس ای [[مؤمنان]]! همگی در صلح وآشتی درآیید و از گامهای [[شیطان]] [[پیروی]] نکنید که او [[دشمن]] آشکار شما است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>. [[خداوند]] به سوی دیار [[آرامش]] و [[سلامت]] میخواند و هرکه را بخواهد، به راه راست [[هدایت]] میکند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و خداوند به بهشت فرا میخواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون میگردد» سوره یونس، آیه ۲۵.</ref> او به واسطه پیامبرانش فقط کسانی را که راه [[خشنودی]] او را در پی گیرند، به سوی جادههای [[سلامت]]، رهنمون میسازد: {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ }}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>. | *واژه [[اسلام]] نیز بیانگر [[تسلیم محض]] [[انسان]] در برابر [[خداوند]] همه جهانیان است که [[احساس]] [[امنیّت]] و [[آرامش]] از پیامدهای آن به شمار میرود: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است. و بیمی نخواهند داشت و اندوهگین نمیشوند» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref> پس ای [[مؤمنان]]! همگی در صلح وآشتی درآیید و از گامهای [[شیطان]] [[پیروی]] نکنید که او [[دشمن]] آشکار شما است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.</ref>. [[خداوند]] به سوی دیار [[آرامش]] و [[سلامت]] میخواند و هرکه را بخواهد، به راه راست [[هدایت]] میکند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و خداوند به بهشت فرا میخواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون میگردد» سوره یونس، آیه ۲۵.</ref> او به واسطه پیامبرانش فقط کسانی را که راه [[خشنودی]] او را در پی گیرند، به سوی جادههای [[سلامت]]، رهنمون میسازد: {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ }}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>. | ||
*[[هدایت]] [[خداوند]] فقط نصیب کسانی میشود که سینهای فراخ و آرام برای [[پذیرش اسلام]] داشته، در مقابل، کسانی که سینهای تنگ و سراسر نگران دارند، از آن [[هدایت]] بیبهره مانده، به جایآن، [[پلیدی]] برروانشان فرود میآید: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۶۰؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۳۰۴۸.</ref> | * [[هدایت]] [[خداوند]] فقط نصیب کسانی میشود که سینهای فراخ و آرام برای [[پذیرش اسلام]] داشته، در مقابل، کسانی که سینهای تنگ و سراسر نگران دارند، از آن [[هدایت]] بیبهره مانده، به جایآن، [[پلیدی]] برروانشان فرود میآید: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۶۰؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۳۰۴۸.</ref> | ||
*[[خداوند]]، [[جهان آخرت]] را برای [[هدایت]] شدگان، [[سرزمین]] [[امن]] و [[امان]] قرار داده: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. از این روی [[خداوند]] خود را "[[سلام]]" و "[[مؤمن]]" به معنای ایمن دهنده نامیده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین ، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref><ref>النهایه، ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۹. «اَمن».</ref>و رویکرد [[توحیدی]] را در [[زندگی]]، یگانه راه دستیابی به [[امنیّت]] [[روح]] و روان میشمرد: {{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟» سوره انعام، آیه ۸۱.</ref>. [[انسان]] [[یکتاپرستی]] که در [[زندگی]] فقط یک [[هدف]] و یک مقصد را دنبال میکند، هرگز از این جهت با [[انسان]] چندگانهگرایی که [[روح]] و روانش را در میان اهداف و مقاصد گوناگون تقسیم کرده، یکسان نیست: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref>. ارضای نیاز [[فطری]] آرامشخواهی و امنیّتگرایی [[انسان]] در سطوح دیگر از مفاهیم [[دینی]] [[قرآن]] نیز مورد توجّه قرار گرفته است. مفاهیم [[توکّل]]، [[فلاح]]، [[تقوا]]، [[نجات]]، [[صبر]]، [[توبه]]، [[ولایت]]، [[رضا]] و... همگی به گونهای با موضوع [[آرامش]] [[ارتباط]] دارند. افزون بر این، واژگان "سکینه" و "[[اطمینان]]" به طور ویژه درباره [[آرامش]] بحث میکنند<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[خداوند]]، [[جهان آخرت]] را برای [[هدایت]] شدگان، [[سرزمین]] [[امن]] و [[امان]] قرار داده: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. از این روی [[خداوند]] خود را "[[سلام]]" و "[[مؤمن]]" به معنای ایمن دهنده نامیده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین ، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref><ref>النهایه، ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۹. «اَمن».</ref>و رویکرد [[توحیدی]] را در [[زندگی]]، یگانه راه دستیابی به [[امنیّت]] [[روح]] و روان میشمرد: {{متن قرآن|وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟» سوره انعام، آیه ۸۱.</ref>. [[انسان]] [[یکتاپرستی]] که در [[زندگی]] فقط یک [[هدف]] و یک مقصد را دنبال میکند، هرگز از این جهت با [[انسان]] چندگانهگرایی که [[روح]] و روانش را در میان اهداف و مقاصد گوناگون تقسیم کرده، یکسان نیست: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref>. ارضای نیاز [[فطری]] آرامشخواهی و امنیّتگرایی [[انسان]] در سطوح دیگر از مفاهیم [[دینی]] [[قرآن]] نیز مورد توجّه قرار گرفته است. مفاهیم [[توکّل]]، [[فلاح]]، [[تقوا]]، [[نجات]]، [[صبر]]، [[توبه]]، [[ولایت]]، [[رضا]] و... همگی به گونهای با موضوع [[آرامش]] [[ارتباط]] دارند. افزون بر این، واژگان "سکینه" و "[[اطمینان]]" به طور ویژه درباره [[آرامش]] بحث میکنند<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
==[[سکینه]]== | ==[[سکینه]]== | ||
*این واژه از ریشه "سکن" به معنای استقرار و [[ثبات]] در برابر حرکت است<ref>العین، ص ۳۸۲؛ مفردات، ص ۴۱۷؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶۳. «سَکَن».</ref> و به [[آرامش]] روان آدمیو رفع [[نگرانی]]، [[اضطراب]] و تشویش از او رهنمون میشود<ref>لسان العرب، ج ۶، ص ۳۱۲؛ معجم الفروق، ص ۲۸۰؛ المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. | *این واژه از ریشه "سکن" به معنای استقرار و [[ثبات]] در برابر حرکت است<ref>العین، ص ۳۸۲؛ مفردات، ص ۴۱۷؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶۳. «سَکَن».</ref> و به [[آرامش]] روان آدمیو رفع [[نگرانی]]، [[اضطراب]] و تشویش از او رهنمون میشود<ref>لسان العرب، ج ۶، ص ۳۱۲؛ معجم الفروق، ص ۲۸۰؛ المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. | ||
*واژه سکینه، شش بار در [[قرآن]] به کار رفته است و برخی از اشتقاقات آن نیز معنای [[آرامش]] را در خود دارد. | *واژه سکینه، شش بار در [[قرآن]] به کار رفته است و برخی از اشتقاقات آن نیز معنای [[آرامش]] را در خود دارد. | ||
*[[جرجانی]] در تعریف اصطلاحی سکینه میگوید: نوری در [[قلب]] [[انسان]] است که در مواجهه با [[امور غیبی]]، به [[انسان]] [[ثبات]] و [[آرامش]] میبخشد<ref>التعریفات، ص ۱۵۹.</ref>. | * [[جرجانی]] در تعریف اصطلاحی سکینه میگوید: نوری در [[قلب]] [[انسان]] است که در مواجهه با [[امور غیبی]]، به [[انسان]] [[ثبات]] و [[آرامش]] میبخشد<ref>التعریفات، ص ۱۵۹.</ref>. | ||
*[[ابن قیّم]] از آن به صورت موهبتی غیر اکتسابی از جانب [[خداوند]] به [[بندگان]] ویژهاش هنگام [[نگرانی]] و [[هراس]] دلهایشان یاد میکند که تقویت [[ایمان]] و افزایش [[یقین]] و [[ثبات]] نظر را درپی دارد.<ref>مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۲۳ و ۵۲۴.</ref>. برخی نیز سکینه را همان نیروی [[عقل]] دانستهاند<ref>مفردات، ص ۴۱۷. «سکن».</ref>. | * [[ابن قیّم]] از آن به صورت موهبتی غیر اکتسابی از جانب [[خداوند]] به [[بندگان]] ویژهاش هنگام [[نگرانی]] و [[هراس]] دلهایشان یاد میکند که تقویت [[ایمان]] و افزایش [[یقین]] و [[ثبات]] نظر را درپی دارد.<ref>مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۲۳ و ۵۲۴.</ref>. برخی نیز سکینه را همان نیروی [[عقل]] دانستهاند<ref>مفردات، ص ۴۱۷. «سکن».</ref>. | ||
*[[خواجه]] [[عبدالله انصاری]] با اختصاص بابی در منازل السائرین به تبیین مراتب و [[مقامات]] سکینه پرداخته است<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۳ ـ ۸۵.</ref>. | * [[خواجه]] [[عبدالله انصاری]] با اختصاص بابی در منازل السائرین به تبیین مراتب و [[مقامات]] سکینه پرداخته است<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۳ ـ ۸۵.</ref>. | ||
*[[قرآن]] در ماجرای [[انتخاب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] [[یهود]] از [[نزول]] سکینه خویش در [[تابوت]] [[بنی اسرائیل]] به صورت [[نشانه]] [[پادشاهی]] او یاد میکند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>. [[مفسّران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، آرای گوناگونی را بیان کردهاند<ref> قرطبی، ج ۳، ص ۱۶۲؛ وجوه القرآن، ص ۱۳۰؛ الوجوه و النظائر، ج۱، ص ۴۵۱.</ref> که بسیاری از آنها جنبه افسانهای دارد<ref>مفردات، ۴۱۷.</ref>. [[طبرسی]] به [[تفسیری]] معقول از سکینه گراییده، آن را نوعی [[آرامش روحی]] و [[روانی]] میشمرد که با [[مشاهده]] آن [[تابوت]]، دلهای [[بنی اسرائیل]] را در بر میگرفت<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۴.</ref>. | * [[قرآن]] در ماجرای [[انتخاب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] [[یهود]] از [[نزول]] سکینه خویش در [[تابوت]] [[بنی اسرائیل]] به صورت [[نشانه]] [[پادشاهی]] او یاد میکند:{{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref>. [[مفسّران]] در [[تفسیر]] این [[آیه]]، آرای گوناگونی را بیان کردهاند<ref> قرطبی، ج ۳، ص ۱۶۲؛ وجوه القرآن، ص ۱۳۰؛ الوجوه و النظائر، ج۱، ص ۴۵۱.</ref> که بسیاری از آنها جنبه افسانهای دارد<ref>مفردات، ۴۱۷.</ref>. [[طبرسی]] به [[تفسیری]] معقول از سکینه گراییده، آن را نوعی [[آرامش روحی]] و [[روانی]] میشمرد که با [[مشاهده]] آن [[تابوت]]، دلهای [[بنی اسرائیل]] را در بر میگرفت<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۴.</ref>. | ||
*[[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل]] برخی از آن اقوال، آنها را قابل [[تأویل]] شمرده، منظور از سکینه را در این [[آیه]]، [[روحی]] [[الهی]] میداند که به [[قلب]] [[انسان]]، [[آرامش]] و به [[جان آدمی]]، استقرار و [[ثبات]] میبخشد. این [[روح الهی]]، مرتبهای از [[کمالات]] نفس [[انسانی]] و جلوهای از [[روح]] [[ایمان]] است <ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>؛ از این روی [[خداوند]] در دیگر [[آیات]]، از سکینه به [[روح]] تعبیر کرده است: {{متن قرآن| أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است » سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref><ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۹۰.</ref>. این [[تفسیر]] در برخی از [[روایات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} به چشم میخورد<ref>الکافی، ج۲، ص ۱۵؛ البرهان، ج۱، ص ۵۰۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۷۷ و ۱۷۸.</ref>؛ برخی [[مفسّران]] معاصر بر اساس تحلیل پیشگفته به [[تأویل]] این دسته از [[روایات]] پرداختهاند<ref>الفرقان، ج ۲، ص ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]]، [[تفسیر]] مورد نظر خویش را در ذیل دیگر [[آیات]] سکینه نیز به گونهای دیگر بیان میکند. در این سری [[آیات]]، از [[نزول]] سکینه [[الهی]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] هنگام [[سختی]] و دشواریهای [[تبلیغ دین]] یاد شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>. | * [[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل]] برخی از آن اقوال، آنها را قابل [[تأویل]] شمرده، منظور از سکینه را در این [[آیه]]، [[روحی]] [[الهی]] میداند که به [[قلب]] [[انسان]]، [[آرامش]] و به [[جان آدمی]]، استقرار و [[ثبات]] میبخشد. این [[روح الهی]]، مرتبهای از [[کمالات]] نفس [[انسانی]] و جلوهای از [[روح]] [[ایمان]] است <ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>؛ از این روی [[خداوند]] در دیگر [[آیات]]، از سکینه به [[روح]] تعبیر کرده است: {{متن قرآن| أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ}}<ref>«آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است » سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref><ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۹۰.</ref>. این [[تفسیر]] در برخی از [[روایات]] [[امامان معصوم]]{{عم}} به چشم میخورد<ref>الکافی، ج۲، ص ۱۵؛ البرهان، ج۱، ص ۵۰۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۷۷ و ۱۷۸.</ref>؛ برخی [[مفسّران]] معاصر بر اساس تحلیل پیشگفته به [[تأویل]] این دسته از [[روایات]] پرداختهاند<ref>الفرقان، ج ۲، ص ۱۶۹ و ۱۷۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]]، [[تفسیر]] مورد نظر خویش را در ذیل دیگر [[آیات]] سکینه نیز به گونهای دیگر بیان میکند. در این سری [[آیات]]، از [[نزول]] سکینه [[الهی]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] هنگام [[سختی]] و دشواریهای [[تبلیغ دین]] یاد شده است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>. | ||
*هر [[انسانی]] در [[زندگی]] به نیرویی [[روحی]] و [[روانی]] برای حرکت و فعّالیّتهای خویش [[نیازمند]] است. [[خداوند]] به جای نیروی [[نخوت]] و [[تعصّب]] [[جاهلی]]، [[مؤمنان]] را از نیروی [[آرامش]] خویش برخوردار ساخته که تقوای [[روح]] و روان از پیامدهای آن است: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref>. | *هر [[انسانی]] در [[زندگی]] به نیرویی [[روحی]] و [[روانی]] برای حرکت و فعّالیّتهای خویش [[نیازمند]] است. [[خداوند]] به جای نیروی [[نخوت]] و [[تعصّب]] [[جاهلی]]، [[مؤمنان]] را از نیروی [[آرامش]] خویش برخوردار ساخته که تقوای [[روح]] و روان از پیامدهای آن است: {{متن قرآن|إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref>. | ||
*سکینه [[الهی]] در ماجرای [[هجرت پیامبر]] از [[مکّه]] هنگام [[پناه]] بردن به غاری در اطراف [[شهر]]، بر [[قلب]] [[پیامبر]] فرود آمده ولشکریان [[غیبی]] [[خدا]] به [[یاری]] او برخاستند و بدین وسیله، سرانجام، کلمه [[ایمان]] بر کلمه [[کفر]] [[پیروز]] شد. {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمیدیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref><ref>نمونه، ج ۷، ص ۴۱۹ ـ ۴۲۲.</ref>. | *سکینه [[الهی]] در ماجرای [[هجرت پیامبر]] از [[مکّه]] هنگام [[پناه]] بردن به غاری در اطراف [[شهر]]، بر [[قلب]] [[پیامبر]] فرود آمده ولشکریان [[غیبی]] [[خدا]] به [[یاری]] او برخاستند و بدین وسیله، سرانجام، کلمه [[ایمان]] بر کلمه [[کفر]] [[پیروز]] شد. {{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمیدیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref><ref>نمونه، ج ۷، ص ۴۱۹ ـ ۴۲۲.</ref>. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
*این واژه از ریشه "طَمَنَ"<ref>لسان العرب، ج ۸، ص ۲۰۴. «طمن».</ref> به معنای [[آرامش]] و استقرار [[جان]] پس از [[نگرانی]] و [[ناراحتی]] است<ref>مفردات، ص ۵۲۴. «طمن».</ref>. [[زمین]] [[پست]] و هموار و فرو رفتهای که آب در آن بی حرکت گرد میآید، [[زمین]] مطمئن گفته میشود<ref>العین، ص ۴۹۴؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>. | *این واژه از ریشه "طَمَنَ"<ref>لسان العرب، ج ۸، ص ۲۰۴. «طمن».</ref> به معنای [[آرامش]] و استقرار [[جان]] پس از [[نگرانی]] و [[ناراحتی]] است<ref>مفردات، ص ۵۲۴. «طمن».</ref>. [[زمین]] [[پست]] و هموار و فرو رفتهای که آب در آن بی حرکت گرد میآید، [[زمین]] مطمئن گفته میشود<ref>العین، ص ۴۹۴؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>. | ||
*این واژه در اصطلاح [[فقهی]] به حالت استقرار [[نمازگزار]] اطلاق میشود<ref>الکلیات، کفوی، ص ۵۶۵.</ref>. | *این واژه در اصطلاح [[فقهی]] به حالت استقرار [[نمازگزار]] اطلاق میشود<ref>الکلیات، کفوی، ص ۵۶۵.</ref>. | ||
*[[اطمینان]] در [[علم اخلاق]] به [[اعتدال]] صفات و حالات [[انسان]] و [[ثبات]] [[شخصیّت]] [[آدمی]] گفته میشود <ref>التوقیف علی مهمات التعاریف، ص ۲۲۸.</ref>. | * [[اطمینان]] در [[علم اخلاق]] به [[اعتدال]] صفات و حالات [[انسان]] و [[ثبات]] [[شخصیّت]] [[آدمی]] گفته میشود <ref>التوقیف علی مهمات التعاریف، ص ۲۲۸.</ref>. | ||
*[[ابن قیّم]] به تبع [[خواجه]] [[عبدالله انصاری]]<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۵ و ۸۶.</ref> برای [[اطمینان]]، درجات و مراتبی میشمرد: [[اطمینان]] [[قلب]] به [[یاد خدا]] که شامل [[آرامش]] [[امید به رحمت الهی]] برای [[انسان]] هراسان از [[خداوند]]، آرامشِ [[تسلیم]] در برابر [[قضا و قدر الهی]] و آرامشِ یاد [[پاداش]] خداوندی هنگام [[سختی]] و [[رنج]] زندگانی است. [[اطمینان]] [[جان]]، هنگام [[کشف]] [[حقیقت]] و [[یقین]] به حصول وعدهها و وصول از حال [[تفرقه]] به [[مقام]] جمع، و [[اطمینان]] ناشی از [[شهود]] ذات جامع اسما و [[صفات الهی]] که سالک را به [[مقام فنا]] میرساند<ref> مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۳۴ ـ ۵۴۰.</ref>. | * [[ابن قیّم]] به تبع [[خواجه]] [[عبدالله انصاری]]<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۵ و ۸۶.</ref> برای [[اطمینان]]، درجات و مراتبی میشمرد: [[اطمینان]] [[قلب]] به [[یاد خدا]] که شامل [[آرامش]] [[امید به رحمت الهی]] برای [[انسان]] هراسان از [[خداوند]]، آرامشِ [[تسلیم]] در برابر [[قضا و قدر الهی]] و آرامشِ یاد [[پاداش]] خداوندی هنگام [[سختی]] و [[رنج]] زندگانی است. [[اطمینان]] [[جان]]، هنگام [[کشف]] [[حقیقت]] و [[یقین]] به حصول وعدهها و وصول از حال [[تفرقه]] به [[مقام]] جمع، و [[اطمینان]] ناشی از [[شهود]] ذات جامع اسما و [[صفات الهی]] که سالک را به [[مقام فنا]] میرساند<ref> مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۳۴ ـ ۵۴۰.</ref>. | ||
*[[فیروزآبادی]]، [[اطمینان]] و سکینه را ملازم یکدیگر شمرده، در عین حال، [[اطمینان]] را مرتبهای بالاتر از سکینه میداند که هیچگاه از دارندهاش جدا نمیشود<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۳، ص ۵۱۷.</ref>. این در حالی است که در [[آیات]] [[اطمینان]]، به گونههای مختلفی ازآرامش توجّه شده که دامنه گستردهتری از سکینه را دربرمیگیرد. [[ابراهیم]] هنگام درخواست [[مشاهده]] چگونگی [[رستاخیز]]، [[اطمینان]] [[قلب]] را [[دلیل]] این درخواست میداند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>. | * [[فیروزآبادی]]، [[اطمینان]] و سکینه را ملازم یکدیگر شمرده، در عین حال، [[اطمینان]] را مرتبهای بالاتر از سکینه میداند که هیچگاه از دارندهاش جدا نمیشود<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۳، ص ۵۱۷.</ref>. این در حالی است که در [[آیات]] [[اطمینان]]، به گونههای مختلفی ازآرامش توجّه شده که دامنه گستردهتری از سکینه را دربرمیگیرد. [[ابراهیم]] هنگام درخواست [[مشاهده]] چگونگی [[رستاخیز]]، [[اطمینان]] [[قلب]] را [[دلیل]] این درخواست میداند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>. | ||
*حواریّون [[عیسی]] نیز از او سفرهای آسمانی میطلبند تا دلهایشان با خوردن غذاهای آن به [[اطمینان]] نایل آید:{{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | *حواریّون [[عیسی]] نیز از او سفرهای آسمانی میطلبند تا دلهایشان با خوردن غذاهای آن به [[اطمینان]] نایل آید:{{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | ||
*[[نزول فرشتگان]] در [[جنگ بدر]] برای [[یاری]] گروه اندک [[مؤمنان]] در برابر [[سپاه قریش]] به منظور [[آرامش]] بخشیدن به دلهای [[مؤمنان]] بوده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}} <ref>و بیگمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید. (یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان میگفتی: آیا بسندهتان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟ چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند. و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۳-۱۲۶.</ref><ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۴۲۹ و مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> سپس آنان در اثر [[نزول]] [[آرامش]] [[الهی]] بر دلهایشان به خوابی آرامبخش فرو رفته، با [[نزول]] [[باران]] و شستوشوی خویش به وسیله آن و سخت شدن [[زمین]] زیر پایشان، دلهایشان محکم و گامهایشان [[استوار]] میشود: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.</ref><ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۶۳ و ج ۳، ص ۸۰۸ و ۸۰۹؛ فی ظلال، ج۳، ص ۱۴۸۴.</ref>. | * [[نزول فرشتگان]] در [[جنگ بدر]] برای [[یاری]] گروه اندک [[مؤمنان]] در برابر [[سپاه قریش]] به منظور [[آرامش]] بخشیدن به دلهای [[مؤمنان]] بوده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}} <ref>و بیگمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید. (یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان میگفتی: آیا بسندهتان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟ چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند. و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۳-۱۲۶.</ref><ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۴۲۹ و مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> سپس آنان در اثر [[نزول]] [[آرامش]] [[الهی]] بر دلهایشان به خوابی آرامبخش فرو رفته، با [[نزول]] [[باران]] و شستوشوی خویش به وسیله آن و سخت شدن [[زمین]] زیر پایشان، دلهایشان محکم و گامهایشان [[استوار]] میشود: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.</ref><ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۶۳ و ج ۳، ص ۸۰۸ و ۸۰۹؛ فی ظلال، ج۳، ص ۱۴۸۴.</ref>. | ||
*گروهی از [[مفسّران]] معاصر به تبع برخی از معتزلیان<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۰۸.</ref> با استفاده از مفهوم انحصاری استثنا در این [[آیات]]: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.</ref>. [[نزول فرشتگان]] را فقط عامل تقویت [[روحی]] و [[معنوی]] [[مسلمانان]] شمرده، دخالت مستقیمی در [[جنگ]] برای آنها قائل نیستند<ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۱؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref>؛ در مقابل، برخی از [[مفسّران]] گذشته به [[مبارزه]] [[فرشتگان]] با [[کافران]] در [[جنگ بدر]] اشاره کردهاند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۰۹.</ref>. | *گروهی از [[مفسّران]] معاصر به تبع برخی از معتزلیان<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۰۸.</ref> با استفاده از مفهوم انحصاری استثنا در این [[آیات]]: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.</ref>. [[نزول فرشتگان]] را فقط عامل تقویت [[روحی]] و [[معنوی]] [[مسلمانان]] شمرده، دخالت مستقیمی در [[جنگ]] برای آنها قائل نیستند<ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۱؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref>؛ در مقابل، برخی از [[مفسّران]] گذشته به [[مبارزه]] [[فرشتگان]] با [[کافران]] در [[جنگ بدر]] اشاره کردهاند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۰۹.</ref>. | ||
*تکیه به زندگانی [[دنیا]] در اثر واگرایی از [[خداوند]]، نوعی [[آرامش]] کاذب برای [[انسان]] پدید میآورد که سرانجام آن ناخوشایند است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}<ref>«به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۲۵۲.</ref> این [[آرامش]] در [[دنیا]] نیز ماندگار نبوده، به محض پیدایش [[سختی]] و رنجی در [[زندگی]] از میان میرود و در نتیجه، این افراد از بهرههای هر دو [[جهان]] بینصیب مانده، زیانکارانی واقعی به شمار میروند:{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref><ref>فیظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۲ ـ ۲۴۱۳؛ موسوعة اخلاق القرآن، ص۸۵.</ref>. | *تکیه به زندگانی [[دنیا]] در اثر واگرایی از [[خداوند]]، نوعی [[آرامش]] کاذب برای [[انسان]] پدید میآورد که سرانجام آن ناخوشایند است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}<ref>«به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۲۵۲.</ref> این [[آرامش]] در [[دنیا]] نیز ماندگار نبوده، به محض پیدایش [[سختی]] و رنجی در [[زندگی]] از میان میرود و در نتیجه، این افراد از بهرههای هر دو [[جهان]] بینصیب مانده، زیانکارانی واقعی به شمار میروند:{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref><ref>فیظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۲ ـ ۲۴۱۳؛ موسوعة اخلاق القرآن، ص۸۵.</ref>. | ||
*[[آرامش]] [[حقیقی]] فقط با [[یاد خدا]] در [[دل]] جای میگیرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۹۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۷.</ref> این جانهای آرام، درگذر از [[جهان]] [[طبیعت]] به سرای باقی، طیّ مراحل گوناگون آن [[جهان]]، مورد این خطاب [[الهی]] قرار میگیرند که به سوی خدای خویش، رضایتمندانه باز گردید و در میان بندگانم در بهشتم جای گیرید: <ref>{{متن قرآن| يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}} ای روان آرمیده!به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!؛ سوره فجر، آیه: ۲۷-۳۰.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۳۷ ـ ۲۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۰.</ref> [[نفس مطمئنّه]]، جانی است که در پرتو [[نور]] [[فطرت]] خویش، از صفات [[ناپاک]] رهیده و به [[رفتار نیکو]] آراسته گشته است<ref>التعریفات، ص ۳۱۲.</ref>. | * [[آرامش]] [[حقیقی]] فقط با [[یاد خدا]] در [[دل]] جای میگیرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۹۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۷.</ref> این جانهای آرام، درگذر از [[جهان]] [[طبیعت]] به سرای باقی، طیّ مراحل گوناگون آن [[جهان]]، مورد این خطاب [[الهی]] قرار میگیرند که به سوی خدای خویش، رضایتمندانه باز گردید و در میان بندگانم در بهشتم جای گیرید: <ref>{{متن قرآن| يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}} ای روان آرمیده!به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!؛ سوره فجر، آیه: ۲۷-۳۰.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۳۷ ـ ۲۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۰.</ref> [[نفس مطمئنّه]]، جانی است که در پرتو [[نور]] [[فطرت]] خویش، از صفات [[ناپاک]] رهیده و به [[رفتار نیکو]] آراسته گشته است<ref>التعریفات، ص ۳۱۲.</ref>. | ||
*[[آرامش]] از نگاه [[قرآن]] در یک طبقهبندی کلّی به دو بخش [[دنیایی]] و [[آخرتی]] تقسیم میشود که دو روی یک [[حقیقت]] هستند: {{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref>آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند، در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ـ۶۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[آرامش]] از نگاه [[قرآن]] در یک طبقهبندی کلّی به دو بخش [[دنیایی]] و [[آخرتی]] تقسیم میشود که دو روی یک [[حقیقت]] هستند: {{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref>آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند، در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ـ۶۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
==انواع [[آرامش]]== | ==انواع [[آرامش]]== | ||
*[[آرامش]]، خود ماهیّتی [[روحی]] و [[روانی]] دارد؛ امّا از آنجا که عوامل پدیدآورنده آن و موانع به هم زننده آن ممکن است ماهیّتی [[اعتقادی]]، [[روانی]] یا طبیعی داشته باشند میتوان به تنویع و تقسیم آن پرداخت<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>: | * [[آرامش]]، خود ماهیّتی [[روحی]] و [[روانی]] دارد؛ امّا از آنجا که عوامل پدیدآورنده آن و موانع به هم زننده آن ممکن است ماهیّتی [[اعتقادی]]، [[روانی]] یا طبیعی داشته باشند میتوان به تنویع و تقسیم آن پرداخت<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>: | ||
===[[آرامش]] [[اعتقادی]]=== | ===[[آرامش]] [[اعتقادی]]=== | ||
*تقاضای [[ابراهیم]] از [[خداوند]] برای [[مشاهده]] نمونهای کوچک از [[رستاخیز]]، برای دستیابی به نوعی [[آرامش]] [[اعتقادی]] بوده است. او به این [[وعده الهی]]، [[ایمانی]] کامل و محکم داشت؛ امّا [[ذهن]] [[انسان]] به طور طبیعی باورهای غیر محسوس را به سان باورهای محسوس پذیرا نگشته، همواره پرسشهایی درباره ماهیّت و کیفیّت آنها در [[پندار]] میآفریند. این [[پرسشها]] [[آرامش]] و [[ثبات]] [[اعتقادی]] [[انسان]] [[مؤمن]] را از او میگیرد؛ از این روی [[ابراهیم]] برای [[رهایی]] از این حالت، خواهان [[مشاهده]] چگونگی تحقّق آن فعل [[الهی]] میشود. {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref><ref>قرطبی، ج ۳، ص ۱۹۵؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۳؛ نمونه، ج ۲، ص۳۰۴ و ۳۰۵</ref> حواریّون [[عیسی]] نیز بنا به دیدگاه برخی [[تفاسیر]] از [[عیسی]] مائدهای آسمانی طلبیدند تا به وسیله آن، [[پیامبری]] او و [[درستی]] ادّعاهایش برایشان آشکار شود یا با خوردن آن به [[آرامش]] [[اعتقادی]] [[دست]] یابند. {{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء تَكُونُ لَنَا عِيداً لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}} <ref>هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید. گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم. عیسی پسر مریم گفت: خداوندا! ای پروردگار ما! خوانی از آسمان بر ما فرو فرست تا برای ما، برای آغاز و انجام ما عیدی و نشانهای از سوی تو باشد و به ما روزی ده و تو بهترین روزی دهندگانی؛ سوره [[مائده]]، آیه:۱۱۲ ـ ۱۱۴.</ref><ref>قرطبی، ج ۶، ص ۲۳۶؛ المیزان، ج ۶، ص ۲۳۳ و ۲۳۴</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | *تقاضای [[ابراهیم]] از [[خداوند]] برای [[مشاهده]] نمونهای کوچک از [[رستاخیز]]، برای دستیابی به نوعی [[آرامش]] [[اعتقادی]] بوده است. او به این [[وعده الهی]]، [[ایمانی]] کامل و محکم داشت؛ امّا [[ذهن]] [[انسان]] به طور طبیعی باورهای غیر محسوس را به سان باورهای محسوس پذیرا نگشته، همواره پرسشهایی درباره ماهیّت و کیفیّت آنها در [[پندار]] میآفریند. این [[پرسشها]] [[آرامش]] و [[ثبات]] [[اعتقادی]] [[انسان]] [[مؤمن]] را از او میگیرد؛ از این روی [[ابراهیم]] برای [[رهایی]] از این حالت، خواهان [[مشاهده]] چگونگی تحقّق آن فعل [[الهی]] میشود. {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref><ref>قرطبی، ج ۳، ص ۱۹۵؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۳؛ نمونه، ج ۲، ص۳۰۴ و ۳۰۵</ref> حواریّون [[عیسی]] نیز بنا به دیدگاه برخی [[تفاسیر]] از [[عیسی]] مائدهای آسمانی طلبیدند تا به وسیله آن، [[پیامبری]] او و [[درستی]] ادّعاهایش برایشان آشکار شود یا با خوردن آن به [[آرامش]] [[اعتقادی]] [[دست]] یابند. {{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء تَكُونُ لَنَا عِيداً لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}} <ref>هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید. گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم. عیسی پسر مریم گفت: خداوندا! ای پروردگار ما! خوانی از آسمان بر ما فرو فرست تا برای ما، برای آغاز و انجام ما عیدی و نشانهای از سوی تو باشد و به ما روزی ده و تو بهترین روزی دهندگانی؛ سوره [[مائده]]، آیه:۱۱۲ ـ ۱۱۴.</ref><ref>قرطبی، ج ۶، ص ۲۳۶؛ المیزان، ج ۶، ص ۲۳۳ و ۲۳۴</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
=== [[آرامش روانی]]=== | === [[آرامش روانی]]=== | ||
*[[جان انسان]] همواره طالب رسیدن به مراحل [[کمال وجودی]] خویش است؛ بدین سبب همواره از حالی به حال دیگر درمیآید؛ امّا در هیچ مرحلهای به نهایت مطلوب خویش دست نیافته، باز خواهان دستیابی به مرحلهای دیگر است. [[قلب]] [[انسان]] در اثر این حالت، همواره از [[نگرانی]] و [[اضطراب]] آکنده است تا آنکه در [[سیر]] حرکت خویش به [[خداوند]] در نقش مبدأ و مقصد همه [[جهان هستی]] و جامع همه [[کمالات وجودی]] توجّه کند؛ آنگاه خود را در آرامشی بیکران مییابد: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۵۰.</ref>. این [[احساس]] [[آرامش]] مطلق فقط در این حالت پدید میآید: {{متن قرآن|ِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>روح المعانی، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۱۴.</ref>. | * [[جان انسان]] همواره طالب رسیدن به مراحل [[کمال وجودی]] خویش است؛ بدین سبب همواره از حالی به حال دیگر درمیآید؛ امّا در هیچ مرحلهای به نهایت مطلوب خویش دست نیافته، باز خواهان دستیابی به مرحلهای دیگر است. [[قلب]] [[انسان]] در اثر این حالت، همواره از [[نگرانی]] و [[اضطراب]] آکنده است تا آنکه در [[سیر]] حرکت خویش به [[خداوند]] در نقش مبدأ و مقصد همه [[جهان هستی]] و جامع همه [[کمالات وجودی]] توجّه کند؛ آنگاه خود را در آرامشی بیکران مییابد: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۵۰.</ref>. این [[احساس]] [[آرامش]] مطلق فقط در این حالت پدید میآید: {{متن قرآن|ِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>روح المعانی، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۱۴.</ref>. | ||
*انسانهای برخوردار از [[آرامش]] [[الهی]]، خود [[آرامش]] بخش دیگران نیز هستند؛ از این روی [[خداوند]] به [[پیامبر]] خویش [[فرمان]] میدهد که بر [[مؤمنان]] [[درود]] فرستد تا بدین وسیله، آنان را در راه [[ایمان]]، [[آرامش]] بخشد: {{متن قرآن| وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ }}<ref>«برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref><ref>التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص ۳۳؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۲۸۱.</ref>. انسانهایی که در پرتو [[ایمان]]، به [[آرامش]] [[الهی]] دست یافتهاند، در صورتی که از روی [[اجبار]] به [[کفر]] روی آورند، باز نزد [[خداوند]]، مردمی با [[ایمان]] شمرده شده، [[کفر]] ظاهریشان بر آنان ناشایست نخواهد بود: {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شدهاند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]]، [[آرامش روانی]] را از حالات [[انسان]] [[حکیم]] و صاحب [[اراده]] و از ویژگیهای مراتب والای [[ایمان]] شمرده، آن را از دیدگاه [[اخلاق]] [[فلسفی]] تحلیل میکند. [[انسان]] بنا به [[غریزه فطری]] تعقّل در همه کارهای خویش، به مقتضای [[استدلال عقلی]] و بر اساس [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[افعال]] و تأثیر هریک در [[سعادت]] نهایی خویش عمل میکند. این حالت مادام که [[خواستههای نفسانی]] در آن خلل ایجاد نکنند، نفس [[انسانی]] را در حال [[آرامش]] و [[اطمینان]] نگاه میدارد؛ بنابراین، همه [[نگرانیها]] و اضطرابها از گرایشهای [[نفسانی]] برمیخیزند<ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. از این روی، [[گناه]] در [[قرآن]] به [[اضطراب]] و تردید نام گذاری شده است: {{متن قرآن| فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ}}<ref>«دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.</ref><ref>التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص ۲۳.</ref>. | *انسانهای برخوردار از [[آرامش]] [[الهی]]، خود [[آرامش]] بخش دیگران نیز هستند؛ از این روی [[خداوند]] به [[پیامبر]] خویش [[فرمان]] میدهد که بر [[مؤمنان]] [[درود]] فرستد تا بدین وسیله، آنان را در راه [[ایمان]]، [[آرامش]] بخشد: {{متن قرآن| وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ }}<ref>«برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref><ref>التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص ۳۳؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۲۸۱.</ref>. انسانهایی که در پرتو [[ایمان]]، به [[آرامش]] [[الهی]] دست یافتهاند، در صورتی که از روی [[اجبار]] به [[کفر]] روی آورند، باز نزد [[خداوند]]، مردمی با [[ایمان]] شمرده شده، [[کفر]] ظاهریشان بر آنان ناشایست نخواهد بود: {{متن قرآن|مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شدهاند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه ۱۰۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]]، [[آرامش روانی]] را از حالات [[انسان]] [[حکیم]] و صاحب [[اراده]] و از ویژگیهای مراتب والای [[ایمان]] شمرده، آن را از دیدگاه [[اخلاق]] [[فلسفی]] تحلیل میکند. [[انسان]] بنا به [[غریزه فطری]] تعقّل در همه کارهای خویش، به مقتضای [[استدلال عقلی]] و بر اساس [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[افعال]] و تأثیر هریک در [[سعادت]] نهایی خویش عمل میکند. این حالت مادام که [[خواستههای نفسانی]] در آن خلل ایجاد نکنند، نفس [[انسانی]] را در حال [[آرامش]] و [[اطمینان]] نگاه میدارد؛ بنابراین، همه [[نگرانیها]] و اضطرابها از گرایشهای [[نفسانی]] برمیخیزند<ref>المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.</ref>. از این روی، [[گناه]] در [[قرآن]] به [[اضطراب]] و تردید نام گذاری شده است: {{متن قرآن| فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ}}<ref>«دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.</ref><ref>التحریر والتنویر، ج ۱۱، ص ۲۳.</ref>. | ||
*[[آرامش روانی]] در نگاه برخی [[مفسّران]] معاصر، در [[آرامش]] [[اعتقادی]] نیز تأثیرگذار است. آنکه [[نور ایمان]] به اعماق وجودش راه یافته باشد، دیگر نه [[معجزه]] میطلبد و نه در پی [[برهان]] و [[استدلال]] برمیخیزد؛ بلکه همه هستی خویش را در برابر حقیقتی که با تمام وجود تجربه کرده است، [[تسلیم]] میکند {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ}} <ref>و کافران میگویند: چرا بر او از سوی پروردگارش نشانهای فرو فرستاده نمیشود؟! بگو: بیگمان خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و آن کس را که (به سوی او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد. همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد. کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۷ ـ ۲۹.</ref><ref>فی ظلال، ج۴، ص ۲۰۶۱.</ref> این تحلیل از تأثیر [[ایمان]] [[قلبی]] بر [[آرامش]] [[اعتقادی]] به موضوع رابطه [[عقل]] و [[ایمان]] پیوند خورده و تا اندازهای به نظریّه [[ایمان]] گرایان (Fideism) نزدیک است<ref>عقل و اعتقاد دینی، ص ۶۹ ـ ۹۱.</ref>؛ در مقابل، برخی از عقلگرایان، [[آرامش روانی]] را نیز در پرتو [[آرامش]] [[اعتقادی]] [[تفسیر]] کردهاند<ref>الکشّاف، ج۲، ص ۳۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۷۰.</ref>. | * [[آرامش روانی]] در نگاه برخی [[مفسّران]] معاصر، در [[آرامش]] [[اعتقادی]] نیز تأثیرگذار است. آنکه [[نور ایمان]] به اعماق وجودش راه یافته باشد، دیگر نه [[معجزه]] میطلبد و نه در پی [[برهان]] و [[استدلال]] برمیخیزد؛ بلکه همه هستی خویش را در برابر حقیقتی که با تمام وجود تجربه کرده است، [[تسلیم]] میکند {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ}} <ref>و کافران میگویند: چرا بر او از سوی پروردگارش نشانهای فرو فرستاده نمیشود؟! بگو: بیگمان خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و آن کس را که (به سوی او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد. همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد. کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند خوشا بر آنان و آنان را فرجام نیکوست؛ سوره رعد، آیه: ۲۷ ـ ۲۹.</ref><ref>فی ظلال، ج۴، ص ۲۰۶۱.</ref> این تحلیل از تأثیر [[ایمان]] [[قلبی]] بر [[آرامش]] [[اعتقادی]] به موضوع رابطه [[عقل]] و [[ایمان]] پیوند خورده و تا اندازهای به نظریّه [[ایمان]] گرایان (Fideism) نزدیک است<ref>عقل و اعتقاد دینی، ص ۶۹ ـ ۹۱.</ref>؛ در مقابل، برخی از عقلگرایان، [[آرامش روانی]] را نیز در پرتو [[آرامش]] [[اعتقادی]] [[تفسیر]] کردهاند<ref>الکشّاف، ج۲، ص ۳۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۷۰.</ref>. | ||
*اهمّیّت [[آرامش روانی]] در بحرانهای [[روحی]] و [[اجتماعی]] دو چندان نمایان میشود. به نمونههای بارزی از این موارد در [[قرآن]] اشاره شده است. [[مادر موسی]] در سختترین حالات [[روانی]] که [[فرزند]] خود را از [[ترس]] کشته شدن در گهوارهای چوبی نهاده، به [[رود نیل]] سپرد، فقط [[یاد خدا]] آرام بخش او بود که به [[یاری]] آن توانست این [[آزمایش]] را تا سرانجام با کامیابی به پایان رساند: {{متن قرآن|وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و دل مادر موسی خالی شد (چندان که) اگر دلش را استوار نمیداشتیم تا از باورکنندگان باشد به راستی نزدیک بود که آن (راز) را فاش کند» سوره قصص، آیه ۱۰.</ref><ref>قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۶۹ و ۱۷۰؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۲۲۹؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۲۶۷۸ ـ ۲۶۸۰.</ref>. [[بنی اسرائیل]] هنگام فرار از [[مصر]] در حالی که [[لشکریان]] [[فرعون]] را در پی خویش میدیدند، فقط با سخنان [[موسی]] که با [[اطمینان]] از [[یاری]] [[خدا]] سخن میگفت، [[آرامش]] یافتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ قَالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ}}<ref>«و چون دو دسته یکدیگر را دیدند، همراهان موسی گفتند: بیگمان ما گرفتار شدهایم! (موسی) گفت: هرگز! به راستی پروردگارم با من است و مرا رهنمایی خواهد کرد» سوره شعراء، آیه ۶۱-۶۲.</ref><ref>مراغی، مج ۷، ج ۱۹، ص ۶۷ ـ ۶۸.</ref>. | *اهمّیّت [[آرامش روانی]] در بحرانهای [[روحی]] و [[اجتماعی]] دو چندان نمایان میشود. به نمونههای بارزی از این موارد در [[قرآن]] اشاره شده است. [[مادر موسی]] در سختترین حالات [[روانی]] که [[فرزند]] خود را از [[ترس]] کشته شدن در گهوارهای چوبی نهاده، به [[رود نیل]] سپرد، فقط [[یاد خدا]] آرام بخش او بود که به [[یاری]] آن توانست این [[آزمایش]] را تا سرانجام با کامیابی به پایان رساند: {{متن قرآن|وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و دل مادر موسی خالی شد (چندان که) اگر دلش را استوار نمیداشتیم تا از باورکنندگان باشد به راستی نزدیک بود که آن (راز) را فاش کند» سوره قصص، آیه ۱۰.</ref><ref>قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۶۹ و ۱۷۰؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۲۲۹؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۲۶۷۸ ـ ۲۶۸۰.</ref>. [[بنی اسرائیل]] هنگام فرار از [[مصر]] در حالی که [[لشکریان]] [[فرعون]] را در پی خویش میدیدند، فقط با سخنان [[موسی]] که با [[اطمینان]] از [[یاری]] [[خدا]] سخن میگفت، [[آرامش]] یافتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ قَالَ كَلاَّ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ}}<ref>«و چون دو دسته یکدیگر را دیدند، همراهان موسی گفتند: بیگمان ما گرفتار شدهایم! (موسی) گفت: هرگز! به راستی پروردگارم با من است و مرا رهنمایی خواهد کرد» سوره شعراء، آیه ۶۱-۶۲.</ref><ref>مراغی، مج ۷، ج ۱۹، ص ۶۷ ـ ۶۸.</ref>. | ||
*[[اصحاب کهف]] در میان [[مردم]] [[مشرک]] و [[توحید]] ستیز شهرشان، در اثر برخورداری از [[آرامش]] [[الهی]] با [[شهامت]] تمام در برابر همه قدرتها و جاذبههای [[زندگی]] [[مادّی]] [[ایستاده]]، [[شعار]] [[توحید]] سر دادند: {{متن قرآن|وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا}}<ref>«و دلهایشان را استوار داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است؛ جز او خدایی را (به پرستش) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم» سوره کهف، آیه ۱۴.</ref><ref>فی ظلال، ج ۴، ص ۲۳۳۶؛ قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۸.</ref>. | * [[اصحاب کهف]] در میان [[مردم]] [[مشرک]] و [[توحید]] ستیز شهرشان، در اثر برخورداری از [[آرامش]] [[الهی]] با [[شهامت]] تمام در برابر همه قدرتها و جاذبههای [[زندگی]] [[مادّی]] [[ایستاده]]، [[شعار]] [[توحید]] سر دادند: {{متن قرآن|وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا}}<ref>«و دلهایشان را استوار داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است؛ جز او خدایی را (به پرستش) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم» سوره کهف، آیه ۱۴.</ref><ref>فی ظلال، ج ۴، ص ۲۳۳۶؛ قرطبی، ج ۱۰، ص ۲۳۸.</ref>. | ||
*در [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] نیز [[یاری]] [[خداوند]] به [[مسلمانان]] در جریان [[هجرت پیامبر]]، [[جنگ بدر]] و [[حنین]] و [[صلح حدیبیه]] دیگر موقعیّتهای سخت در قالب [[نزول]] [[آرامش]] خداوندی بر دلهای [[مسلمانان]] تجلّی کرد<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | *در [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] نیز [[یاری]] [[خداوند]] به [[مسلمانان]] در جریان [[هجرت پیامبر]]، [[جنگ بدر]] و [[حنین]] و [[صلح حدیبیه]] دیگر موقعیّتهای سخت در قالب [[نزول]] [[آرامش]] خداوندی بر دلهای [[مسلمانان]] تجلّی کرد<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[آرامش]] طبیعی=== | ===[[آرامش]] طبیعی=== | ||
*برخی پدیدهها در این [[جهان]] از طبیعتی آرام بخش برخوردارند. [[خداوند]]، [[شب]] را سکونتبخش: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ }}<ref>«اوست که برای شما شب را نهاد تا در آن بیارمید » سوره یونس، آیه ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا ندیدهاند که ما شب را آفریدیم تا در آن آرامش یابند و روز را روشنی بخش (آفریدیم)؛ بیگمان در آن نشانههایی است برای گروهی که ایمان میآورند» سوره نمل، آیه ۸۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره قصص، آیه ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«خداوند است که شب را برایتان پدید آورد تا در آن آرام یابید و روز را (برای کار و تلاش) روشنیبخش ساخت؛ به راستی خداوند بر مردمان بخشش دارد اما بیشتر مردم سپاس نمینهند» سوره غافر، آیه ۶۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۸۴.</ref> و [[پوشش]] جهت [[رهایی]] از تلاشهای روز {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا}}<ref>«و شب را پوشش گرداندیم، و روز را زمان (تلاش برای) معاش نهادیم» سوره نبأ، آیه ۱۰-۱۱.</ref><ref>المیزان، ج۱۰، ص۹۵؛ جامعالبیان، ج ۵، ص ۲۷۹و ج۱۲، ص۳۹۷.</ref> و [[خواب]] را مایه آسودگی و استراحت: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا}}<ref>«و اوست که شب را برای شما (چون) بالاپوش و خواب را مایه آسایش و روز را انگیختنی (برای جنب و جوش) قرار داد» سوره فرقان، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا}}<ref>«و خوابتان را مایه آرامش کردیم،» سوره نبأ، آیه ۹.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۲۷.</ref> قرار داده است. | *برخی پدیدهها در این [[جهان]] از طبیعتی آرام بخش برخوردارند. [[خداوند]]، [[شب]] را سکونتبخش: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ }}<ref>«اوست که برای شما شب را نهاد تا در آن بیارمید » سوره یونس، آیه ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا ندیدهاند که ما شب را آفریدیم تا در آن آرامش یابند و روز را روشنی بخش (آفریدیم)؛ بیگمان در آن نشانههایی است برای گروهی که ایمان میآورند» سوره نمل، آیه ۸۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره قصص، آیه ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«خداوند است که شب را برایتان پدید آورد تا در آن آرام یابید و روز را (برای کار و تلاش) روشنیبخش ساخت؛ به راستی خداوند بر مردمان بخشش دارد اما بیشتر مردم سپاس نمینهند» سوره غافر، آیه ۶۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۸۴.</ref> و [[پوشش]] جهت [[رهایی]] از تلاشهای روز {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا}}<ref>«و شب را پوشش گرداندیم، و روز را زمان (تلاش برای) معاش نهادیم» سوره نبأ، آیه ۱۰-۱۱.</ref><ref>المیزان، ج۱۰، ص۹۵؛ جامعالبیان، ج ۵، ص ۲۷۹و ج۱۲، ص۳۹۷.</ref> و [[خواب]] را مایه آسودگی و استراحت: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا}}<ref>«و اوست که شب را برای شما (چون) بالاپوش و خواب را مایه آسایش و روز را انگیختنی (برای جنب و جوش) قرار داد» سوره فرقان، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا}}<ref>«و خوابتان را مایه آرامش کردیم،» سوره نبأ، آیه ۹.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۲۷.</ref> قرار داده است. | ||
*[[آرامش]] حاصل از [[تاریکی]] [[شب]] به حالت ویژه [[نظام]] عصبی [[انسان]] نیز [[ارتباط]] داشته، واقعیّتی [[علمی]] به شمار میرود: {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«بگو: آیا اندیشیدهاید که اگر خداوند، روز را تا روز رستخیز برای شما جاودان کند، کدام خدا جز خداوند برایتان شبی میآورد تا در آن آرامش گیرید؟ پس آیا نمیبینید؟» سوره قصص، آیه ۷۲.</ref><ref>نمونه، ج ۸، ص ۳۴۳ و ۳۴۴ و ج ۱۵، ص ۵۶۴.</ref>. [[خداوند]] برای [[انسان]] از نوع خویش همسرانی [[آفریده]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایستهای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref> و میان آنها [[محبّت]] و [[مودّت]] پدید آورد و بدین وسیله هر یک را آرامشبخش دیگری قرار داد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۷۰؛ الکشّاف، ج ۳، ص ۴۷۳؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۲۷۶۳.</ref> [[خانه]] نیز محلّی برای [[آسایش]] و [[آرامش]] [[جسم]] و [[روح آدمی]] است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ}}<ref>«و خداوند از خانههایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانههایی برآورد که در روز جابهجایی و روز ماندنتان آن را سبک مییابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[آرامش]] حاصل از [[تاریکی]] [[شب]] به حالت ویژه [[نظام]] عصبی [[انسان]] نیز [[ارتباط]] داشته، واقعیّتی [[علمی]] به شمار میرود: {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«بگو: آیا اندیشیدهاید که اگر خداوند، روز را تا روز رستخیز برای شما جاودان کند، کدام خدا جز خداوند برایتان شبی میآورد تا در آن آرامش گیرید؟ پس آیا نمیبینید؟» سوره قصص، آیه ۷۲.</ref><ref>نمونه، ج ۸، ص ۳۴۳ و ۳۴۴ و ج ۱۵، ص ۵۶۴.</ref>. [[خداوند]] برای [[انسان]] از نوع خویش همسرانی [[آفریده]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«اوست که شما را از تنی یگانه آفرید و از (خود) او همسرش را پدید آورد تا بدو آرامش یابد و چون با او آمیزش کرد، همسرش باری سبک برگرفت آنگاه (چندی) با او به سر آورد تا چون گرانبار شد، خداوند- پروردگارشان- را خواندند که: اگر به ما (فرزند) شایستهای بدهی به یقین از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۱۸۹.</ref> و میان آنها [[محبّت]] و [[مودّت]] پدید آورد و بدین وسیله هر یک را آرامشبخش دیگری قرار داد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۷۰؛ الکشّاف، ج ۳، ص ۴۷۳؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۲۷۶۳.</ref> [[خانه]] نیز محلّی برای [[آسایش]] و [[آرامش]] [[جسم]] و [[روح آدمی]] است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ}}<ref>«و خداوند از خانههایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانههایی برآورد که در روز جابهجایی و روز ماندنتان آن را سبک مییابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
==راههای کسب [[آرامش]]== | ==راههای کسب [[آرامش]]== | ||
*عوامل گوناگونی ممکن است [[انسان]] را نگران و پریشان سازد. [[ترس]] از [[آینده]] مبهم، [[اندوه]] بر گذشته تاریک، [[ضعف]] و [[ناتوانی]] در برابر [[مشکلات]]، [[احساس پوچی]] در [[زندگی]]، بیتوجّهی و قدرنشناسی اطرافیان، سوءظنها و تهمتها، [[دنیاپرستی]] و دلباختگی در برابر آن، [[وحشت]] از [[مرگ]] و... همگی در پرتو [[ایمان]] [[پاک]] به [[خداوند]] از میان برداشته میشوند<ref>نمونه، ج ۱۰، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۴.</ref>. | *عوامل گوناگونی ممکن است [[انسان]] را نگران و پریشان سازد. [[ترس]] از [[آینده]] مبهم، [[اندوه]] بر گذشته تاریک، [[ضعف]] و [[ناتوانی]] در برابر [[مشکلات]]، [[احساس پوچی]] در [[زندگی]]، بیتوجّهی و قدرنشناسی اطرافیان، سوءظنها و تهمتها، [[دنیاپرستی]] و دلباختگی در برابر آن، [[وحشت]] از [[مرگ]] و... همگی در پرتو [[ایمان]] [[پاک]] به [[خداوند]] از میان برداشته میشوند<ref>نمونه، ج ۱۰، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۴.</ref>. | ||
*[[قرآن]] برای درمان این حالت [[اضطراب]] و [[نگرانی]] و ایجاد حسّ [[آرامش]] و [[اطمینان]]، به [[تغییر]] [[بینش]] و [[گرایش]] [[انسانها]] سفارش میکند. از یک سو باید به خویش و [[جهان هستی]] نگاهی درست افکنده، از سوی دیگر علاقهها و [[تمایلات]] خویش را در جهت [[ایمان]] مطلق به [[خداوند]] تنظیم کنیم تا بدین وسیله فقط از زاویه نگاه او به [[جهان]] نگریسته، فقط برای او اصالت قائل شویم<ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[قرآن]] برای درمان این حالت [[اضطراب]] و [[نگرانی]] و ایجاد حسّ [[آرامش]] و [[اطمینان]]، به [[تغییر]] [[بینش]] و [[گرایش]] [[انسانها]] سفارش میکند. از یک سو باید به خویش و [[جهان هستی]] نگاهی درست افکنده، از سوی دیگر علاقهها و [[تمایلات]] خویش را در جهت [[ایمان]] مطلق به [[خداوند]] تنظیم کنیم تا بدین وسیله فقط از زاویه نگاه او به [[جهان]] نگریسته، فقط برای او اصالت قائل شویم<ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
=== [[حس]] [[ایمان]]=== | === [[حس]] [[ایمان]]=== | ||
*[[انسان]] [[مؤمن]] که بنیانهای [[اعتقادی]] خویش را مستحکم و خللناپذیر بنا نهاده و در [[مقام عمل]] فقط به انجام [[تکالیف الهی]] نظر دارد، هیچگاه [[هراس]] و اندوهی به قلبش راه نمییابد؛ زیرا نه خود را مالک [[ثروت]] و نه صاحب [[اختیار]] در تصمیمگیریها میبیند؛ بلکه او فقط [[امانتدار]] [[خداوند]] بر [[زمین]]، و موظّف به [[شناخت]] [[خیر و شر]] بر اساس دستورهای [[خداوند]] است و در هر حال، تحت [[سرپرستی]] [[خداوند]] قرار دارد: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref><ref> المیزان، ج ۲، ص ۳۴۵.</ref> امّا [[انسان]] [[بیایمان]] از این پشتوانه مستحکم [[روحی]] و [[روانی]] [[محروم]] بوده، تنها و سرگردان در [[زمین]] رها میماند: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که خداوند یاور مؤمنان است و کافران یاوری ندارند» سوره محمد، آیه ۱۱.</ref><ref>فی ظلال، ج ۴، ص ۲۰۶۰.</ref> گویی از فراز [[آسمان]] فرو افتاده یا تندبادی او را به مکانی دور پرتاب کرده است. {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref>. فقدان [[ایمان به خدا]]، [[زندگی]] را از مفاهیم عالی و ارزشهای [[شریف]] [[انسانی]] تهی ساخته، [[احساس]] [[رسالت]] در [[زندگی]] در جایگاه [[جانشین]] [[خداوند]] را از او میرباید. نگاه قدسی [[انسان]] [[مؤمن]] به [[جهان]]، او رادر [[زندگی]] جهت و [[هدف]] بخشیده، از [[احساس]] دردناک [[پوچی]] میرهاند و [[قدرت]] رودر رویی با هرگونه فشار را به او میبخشد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref><ref> قرآن و روانشناسی، ص ۳۴۷.</ref> در واقع [[آرامش]]، گوهر و [[حقیقت]] [[ایمان]] و سرانجام و مقصود آن است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴۲.</ref> و حدّ اعلای آن از برای [[عارفان]] [[حقیقی]] است که با [[مشاهده]] حضوری [[خدا]] و [[جهان آخرت]] به مرتبه والای [[ایمان]] [[دست]] یافته و از هرگونه دغدغه و [[نگرانی]] رها شدهاند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref><ref>کشفالاسرار، ج۱، ص۶۷۴؛ روح البیان، ج ۹، ص ۱۲ و ۱۳ و ۳۵.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[انسان]] [[مؤمن]] که بنیانهای [[اعتقادی]] خویش را مستحکم و خللناپذیر بنا نهاده و در [[مقام عمل]] فقط به انجام [[تکالیف الهی]] نظر دارد، هیچگاه [[هراس]] و اندوهی به قلبش راه نمییابد؛ زیرا نه خود را مالک [[ثروت]] و نه صاحب [[اختیار]] در تصمیمگیریها میبیند؛ بلکه او فقط [[امانتدار]] [[خداوند]] بر [[زمین]]، و موظّف به [[شناخت]] [[خیر و شر]] بر اساس دستورهای [[خداوند]] است و در هر حال، تحت [[سرپرستی]] [[خداوند]] قرار دارد: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref><ref> المیزان، ج ۲، ص ۳۴۵.</ref> امّا [[انسان]] [[بیایمان]] از این پشتوانه مستحکم [[روحی]] و [[روانی]] [[محروم]] بوده، تنها و سرگردان در [[زمین]] رها میماند: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که خداوند یاور مؤمنان است و کافران یاوری ندارند» سوره محمد، آیه ۱۱.</ref><ref>فی ظلال، ج ۴، ص ۲۰۶۰.</ref> گویی از فراز [[آسمان]] فرو افتاده یا تندبادی او را به مکانی دور پرتاب کرده است. {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref>. فقدان [[ایمان به خدا]]، [[زندگی]] را از مفاهیم عالی و ارزشهای [[شریف]] [[انسانی]] تهی ساخته، [[احساس]] [[رسالت]] در [[زندگی]] در جایگاه [[جانشین]] [[خداوند]] را از او میرباید. نگاه قدسی [[انسان]] [[مؤمن]] به [[جهان]]، او رادر [[زندگی]] جهت و [[هدف]] بخشیده، از [[احساس]] دردناک [[پوچی]] میرهاند و [[قدرت]] رودر رویی با هرگونه فشار را به او میبخشد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref><ref> قرآن و روانشناسی، ص ۳۴۷.</ref> در واقع [[آرامش]]، گوهر و [[حقیقت]] [[ایمان]] و سرانجام و مقصود آن است<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۴۲.</ref> و حدّ اعلای آن از برای [[عارفان]] [[حقیقی]] است که با [[مشاهده]] حضوری [[خدا]] و [[جهان آخرت]] به مرتبه والای [[ایمان]] [[دست]] یافته و از هرگونه دغدغه و [[نگرانی]] رها شدهاند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}}<ref>«پروردگارا! ما شنیدیم فرا خوانندهای به ایمان فرا میخواند که به پروردگار خود ایمان آورید! و ایمان آوردیم؛ پروردگارا، گناهان ما را بیامرز و از بدیهای ما چشم بپوش و ما را با نیکان بمیران» سوره آل عمران، آیه ۱۹۳.</ref><ref>کشفالاسرار، ج۱، ص۶۷۴؛ روح البیان، ج ۹، ص ۱۲ و ۱۳ و ۳۵.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[یاد خدا]]=== | ===[[یاد خدا]]=== | ||
*[[نگرانی]] و [[اضطراب]] یا از [[ترس]] است یا از [[ناتوانی]]؛ پس آنکه [[خداوند]] را همواره در یاد داشته باشد و او را سرچشمه همه [[صفات کمال]] و منزّه از هرگونه صفت نقصان بنگرد، ناگزیر مهر او در دلش نشسته، قلبش به یاد او آرام میگیرد<ref>حاشیه شیخزاده، ج ۵، ص ۱۲۲.</ref> و [[رحمت]] و [[مهربانی]] او و وعدههای نیکویش به [[مؤمنان]]، هرگونه ترس و [[دلهره]] حتّی [[ترس]] از [[عذاب]] [[خدا]] را از روانش میزداید: {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خویش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با یاد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی میکند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۷۳؛ الکشّاف، ج ۲، ص ۱۲۴.</ref> [[تغییر]] [[سیاق]] سخن از فعل ماضی به فعل مضارع در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> بر [[ثبات]] و دوام [[آرامش]] [[مؤمنان]] دلالت دارد<ref>روحالمعانی، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۱۴.</ref>. [[آرامش]] بینظیر [[پیامبران]] هنگام تلقّی [[وحی]] در جایگاه بالاترین حدّ [[ارتباط]] با [[خدا]] در همین جهت قابل تحلیل است<ref>صفة الصفوة، ج ۱، ص ۸۳.</ref>. در مقابل، کسانی که از یاد او روی میگردانند، در [[زندگی]] همواره در حال [[نگرانی]] و [[اضطراب]] به سر میبرند: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[نگرانی]] و [[اضطراب]] یا از [[ترس]] است یا از [[ناتوانی]]؛ پس آنکه [[خداوند]] را همواره در یاد داشته باشد و او را سرچشمه همه [[صفات کمال]] و منزّه از هرگونه صفت نقصان بنگرد، ناگزیر مهر او در دلش نشسته، قلبش به یاد او آرام میگیرد<ref>حاشیه شیخزاده، ج ۵، ص ۱۲۲.</ref> و [[رحمت]] و [[مهربانی]] او و وعدههای نیکویش به [[مؤمنان]]، هرگونه ترس و [[دلهره]] حتّی [[ترس]] از [[عذاب]] [[خدا]] را از روانش میزداید: {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خویش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با یاد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی میکند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۲۳.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۷۳؛ الکشّاف، ج ۲، ص ۱۲۴.</ref> [[تغییر]] [[سیاق]] سخن از فعل ماضی به فعل مضارع در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> بر [[ثبات]] و دوام [[آرامش]] [[مؤمنان]] دلالت دارد<ref>روحالمعانی، مج ۸، ج ۱۳، ص ۲۱۴.</ref>. [[آرامش]] بینظیر [[پیامبران]] هنگام تلقّی [[وحی]] در جایگاه بالاترین حدّ [[ارتباط]] با [[خدا]] در همین جهت قابل تحلیل است<ref>صفة الصفوة، ج ۱، ص ۸۳.</ref>. در مقابل، کسانی که از یاد او روی میگردانند، در [[زندگی]] همواره در حال [[نگرانی]] و [[اضطراب]] به سر میبرند: {{متن قرآن|وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى}}<ref>«و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
=== [[تلاوت قرآن]]=== | === [[تلاوت قرآن]]=== | ||
*همانگونه که [[نزول]] تدریجی [[قرآن]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] موجب [[آرامش]] او میگشت: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا}}<ref>«و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۵.</ref>. [[تلاوت]] مستمرّ آن نیز به [[انسان]] [[آرامش]] میبخشد: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref><ref>موسوعة اخلاق القرآن، ص ۸۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | *همانگونه که [[نزول]] تدریجی [[قرآن]] بر [[قلب]] [[پیامبر]] موجب [[آرامش]] او میگشت: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا}}<ref>«و کافران گفتند: چرا قرآن بر او یکجا فرو فرستاده نشده است؟ این چنین (فرو فرستادهایم) تا دلت را بدان استوار داریم و آن را (بر تو) بسیار آرام خواندیم» سوره فرقان، آیه ۳۲.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۵.</ref>. [[تلاوت]] مستمرّ آن نیز به [[انسان]] [[آرامش]] میبخشد: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲.</ref><ref>موسوعة اخلاق القرآن، ص ۸۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
*مفهوم [[توکّل]] در مرحله پس از [[اسلام]] و [[ایمان]] به خداگرایی کامل [[انسان]] در همه ساحتهای هستی خویش رهنمون است: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ}}<ref>«و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۴.</ref> هرگاه [[انسان]] [[مؤمن]] در ژرفای [[قلب]] خویش به این [[حقیقت]] [[دست]] یابد، همه هراسها و [[آرزوها]] و تکاپوها و کشمکشها از روان او رخت بربسته، بیدغدغه در جوار خدای خویش آرام میگیرد: {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>«پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.</ref><ref>فی ظلال، ج ۵، ص ۳۰۵۴.</ref> در برابر آنها، چندگانه گرایانی که خدای خود را خوب نشناخته، به او بدگمانند و دلهایشان به [[ظواهر]] پدیدههای هستی چنگ انداخته است، هیچگاه طعم [[آرامش]] را نخواهند چشید: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ}}<ref>«هر کس که گمان میداشت خداوند در این جهان و در جهان واپسین هرگز پیامبر را یاری نخواهد کرد، (اینک) ریسمانی از سقف بیاویزد سپس (رشته زندگی خود را) ببرد آنگاه بنگرد که آیا این تدبیر او خشمش را از بین میبرد؟» سوره حج، آیه ۱۵.</ref><ref>فی ظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۳.</ref>. واگذاری همه حوادث به [[علم]] و [[تدبیر الهی]] در عین کوشش کامل [[انسان]]، او را از [[اندوه]] محرومیّتها و [[تأسف]] بر گذشتهها و نیز [[شادی]] [[بیهوده]] بر کامیابیها رها میسازد: {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}}<ref>«هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه 22-23.</ref>. [[انسان]] [[مؤمن]] با [[تسلیم]] مطلق در برابر [[خداوند]]، همواره از او [[خشنود]] بوده، هیچ حادثهای را در [[جهان]]، ناخوشایند نمیبیند<ref> قرآن و روانشناسی، ص ۳۴۳ـ۳۴۴؛ موسوعة اخلاق القرآن، ۸۱.</ref>.[[خداوند]] فقط در چنین حالتی است که به طور کامل از [[بنده]] خویش [[راضی]] و [[خشنود]] میشود: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | *مفهوم [[توکّل]] در مرحله پس از [[اسلام]] و [[ایمان]] به خداگرایی کامل [[انسان]] در همه ساحتهای هستی خویش رهنمون است: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ}}<ref>«و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خداوند ایمان آوردهاید، چنانچه گردن نهادهاید بر او توکّل کنید» سوره یونس، آیه ۸۴.</ref> هرگاه [[انسان]] [[مؤمن]] در ژرفای [[قلب]] خویش به این [[حقیقت]] [[دست]] یابد، همه هراسها و [[آرزوها]] و تکاپوها و کشمکشها از روان او رخت بربسته، بیدغدغه در جوار خدای خویش آرام میگیرد: {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>«پس اگر رو بگردانند بگو: خداوندی که خدایی جز او نیست مرا بس؛ بر او توکّل دارم و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.</ref><ref>فی ظلال، ج ۵، ص ۳۰۵۴.</ref> در برابر آنها، چندگانه گرایانی که خدای خود را خوب نشناخته، به او بدگمانند و دلهایشان به [[ظواهر]] پدیدههای هستی چنگ انداخته است، هیچگاه طعم [[آرامش]] را نخواهند چشید: {{متن قرآن|مَنْ كَانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ}}<ref>«هر کس که گمان میداشت خداوند در این جهان و در جهان واپسین هرگز پیامبر را یاری نخواهد کرد، (اینک) ریسمانی از سقف بیاویزد سپس (رشته زندگی خود را) ببرد آنگاه بنگرد که آیا این تدبیر او خشمش را از بین میبرد؟» سوره حج، آیه ۱۵.</ref><ref>فی ظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۳.</ref>. واگذاری همه حوادث به [[علم]] و [[تدبیر الهی]] در عین کوشش کامل [[انسان]]، او را از [[اندوه]] محرومیّتها و [[تأسف]] بر گذشتهها و نیز [[شادی]] [[بیهوده]] بر کامیابیها رها میسازد: {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ}}<ref>«هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه 22-23.</ref>. [[انسان]] [[مؤمن]] با [[تسلیم]] مطلق در برابر [[خداوند]]، همواره از او [[خشنود]] بوده، هیچ حادثهای را در [[جهان]]، ناخوشایند نمیبیند<ref> قرآن و روانشناسی، ص ۳۴۳ـ۳۴۴؛ موسوعة اخلاق القرآن، ۸۱.</ref>.[[خداوند]] فقط در چنین حالتی است که به طور کامل از [[بنده]] خویش [[راضی]] و [[خشنود]] میشود: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[صبر]]=== | ===[[صبر]]=== | ||
*[[بردباری]] به تقویت [[شخصیّت]] و افزایش [[توانایی]] [[انسان]] در برابر [[سختیها]] و بارهای سنگین [[زندگی]] انجامیده، [[اعتدال]] [[روانی]] [[انسان]] را [[حفظ]] میکند؛ از اینروی [[خداوند]] در دو [[آیه]] به [[یاری]] جستن از [[صبر]] و [[نماز]] در [[مشکلات]] [[زندگی]] [[دعوت]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.</ref> و {{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>. بردباران، هنگام بروز ناخوشایندی، اصل و مبدأ و بازگشتگاه خویش را یادآور شده، بدین وسیله [[امداد الهی]] و [[رحمت]] خداوندی را بر خویش سزاوار میگردانند: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}} <ref>و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم). بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۵ـ۱۵۷.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۶۸ ـ ۳۷۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[بردباری]] به تقویت [[شخصیّت]] و افزایش [[توانایی]] [[انسان]] در برابر [[سختیها]] و بارهای سنگین [[زندگی]] انجامیده، [[اعتدال]] [[روانی]] [[انسان]] را [[حفظ]] میکند؛ از اینروی [[خداوند]] در دو [[آیه]] به [[یاری]] جستن از [[صبر]] و [[نماز]] در [[مشکلات]] [[زندگی]] [[دعوت]] کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.</ref> و {{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بیگمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>. بردباران، هنگام بروز ناخوشایندی، اصل و مبدأ و بازگشتگاه خویش را یادآور شده، بدین وسیله [[امداد الهی]] و [[رحمت]] خداوندی را بر خویش سزاوار میگردانند: {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ}} <ref>و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش! همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم). بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۵ـ۱۵۷.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۶۸ ـ ۳۷۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[تقوا]]=== | ===[[تقوا]]=== | ||
*سیطره [[انسان]] برخواستههای خویش، او را از پیامدهای اندوهبار کارهای [[زشت]] مصون ساخته: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و سخنی استوار بگویید تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۰-۷۱.</ref> قدرت تشخیص و تصمیمگیری او را در حوادث گوناگون [[زندگی]] افزوده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد و از گناهانتان چشم میپوشد و شما را میآمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> و روند [[زندگی]] را بر او آسان میسازد: {{متن قرآن| وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}}<ref>«هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید میآورد» سوره طلاق، آیه ۴.</ref> و در پرتو این [[قدرت روحی]] و [[معنوی]]، به او [[آرامش]] میبخشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.</ref>. از اینروی در [[حدیثی]]، [[آرامش]] [[نشانه]] [[پرهیزگاری]] دانسته شده<ref>صفة الصفوة، ج ۱، ص ۴۲.</ref> و [[امام علی]]{{ع}} بهره نیکوی این [[جهان]] را [[پرهیزکاری]] شمرده، روی گردانی از [[دنیاخواهی]] را موجب [[آرامش]] و ایمنی [[انسان]] میداند و آرامشهای [[مادّی]] را گذرا و نابود شدنی [[وصف]] میکند<ref>نهجالبلاغه، خ ۱۱، ص ۲۱۳.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | *سیطره [[انسان]] برخواستههای خویش، او را از پیامدهای اندوهبار کارهای [[زشت]] مصون ساخته: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و سخنی استوار بگویید تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۰-۷۱.</ref> قدرت تشخیص و تصمیمگیری او را در حوادث گوناگون [[زندگی]] افزوده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد و از گناهانتان چشم میپوشد و شما را میآمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> و روند [[زندگی]] را بر او آسان میسازد: {{متن قرآن| وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}}<ref>«هر که از خداوند پروا کند برای او در کار وی آسانی پدید میآورد» سوره طلاق، آیه ۴.</ref> و در پرتو این [[قدرت روحی]] و [[معنوی]]، به او [[آرامش]] میبخشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.</ref>. از اینروی در [[حدیثی]]، [[آرامش]] [[نشانه]] [[پرهیزگاری]] دانسته شده<ref>صفة الصفوة، ج ۱، ص ۴۲.</ref> و [[امام علی]]{{ع}} بهره نیکوی این [[جهان]] را [[پرهیزکاری]] شمرده، روی گردانی از [[دنیاخواهی]] را موجب [[آرامش]] و ایمنی [[انسان]] میداند و آرامشهای [[مادّی]] را گذرا و نابود شدنی [[وصف]] میکند<ref>نهجالبلاغه، خ ۱۱، ص ۲۱۳.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
*بازگشت مستمر [[انسان]] بهسوی [[خداوند]]، موجب [[تخلیه]] روان از فشار [[احساس]] [[گناه]] شده، حالت [[پاکی]] و [[طهارت]] نخستین را به او باز میگرداند. [[اعتقاد]] [[انسان]] با [[ایمان]] به [[فضل]] و [[رحمت]] بیکران [[خداوند]] و امکان محو شدن تمام و کمال همه [[گناهان]]، در نهاد او آرامشی بیکران میآفریند: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۹.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | *بازگشت مستمر [[انسان]] بهسوی [[خداوند]]، موجب [[تخلیه]] روان از فشار [[احساس]] [[گناه]] شده، حالت [[پاکی]] و [[طهارت]] نخستین را به او باز میگرداند. [[اعتقاد]] [[انسان]] با [[ایمان]] به [[فضل]] و [[رحمت]] بیکران [[خداوند]] و امکان محو شدن تمام و کمال همه [[گناهان]]، در نهاد او آرامشی بیکران میآفریند: {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۷۶ ـ ۳۷۹.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[محبت]]، [[تعاون]] و [[مهرورزی]]=== | ===[[محبت]]، [[تعاون]] و [[مهرورزی]]=== | ||
*[[مؤمنان]]، همه [[انسانها]] را همزادان خویش دیده: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ}}<ref>«و اوست که شما را از یک تن پدید آورد، آنگاه آرامشگاه و ودیعه گاهی است، این آیات را برای گروهی که درمییابند روشن (بیان) داشتهایم» سوره انعام، آیه ۹۸.</ref> با دیگر [[مؤمنان]] [[احساس]] [[برادری]] میکنند: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> این [[احساس]] [[وابستگی]] مستمر به گروه، به [[انسان]] در [[زندگی]] [[آرامش]] میبخشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> تأکید فراوان [[آموزههای دینی]] بر [[همیاری]] با دیگران و کمک [[مالی]] و [[معنوی]] به آنها در قالب [[انفاق]]، [[صدقه]]، هدیه، [[ایثار]]، [[گذشت]]، [[عفو]]، [[بخشش]] و... در این جهت قابل [[فهم]] است. این [[اعمال]] افزون بر تقویت حسّ [[نوع دوستی]] در نهاد [[انسان]]، حالتهای انفعالی [[نفرت]] و [[کینهتوزی]] و انگیزههای [[ستم]] و [[تجاوز]] و [[تمایل]] به [[خودخواهی]] را ریشه کن میسازند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۴۹ ـ ۳۵۱.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} در [[حدیثی قدسی]] از [[محبّت]] و [[تعاون]] میان [[مردم]] به صورت عامل جلب [[محبّت]] [[خدا]] و دستیابی به [[آرامش]] و [[اطمینان]] یاد میکند<ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص ۳۷۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[مؤمنان]]، همه [[انسانها]] را همزادان خویش دیده: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ}}<ref>«و اوست که شما را از یک تن پدید آورد، آنگاه آرامشگاه و ودیعه گاهی است، این آیات را برای گروهی که درمییابند روشن (بیان) داشتهایم» سوره انعام، آیه ۹۸.</ref> با دیگر [[مؤمنان]] [[احساس]] [[برادری]] میکنند: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref> این [[احساس]] [[وابستگی]] مستمر به گروه، به [[انسان]] در [[زندگی]] [[آرامش]] میبخشد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> تأکید فراوان [[آموزههای دینی]] بر [[همیاری]] با دیگران و کمک [[مالی]] و [[معنوی]] به آنها در قالب [[انفاق]]، [[صدقه]]، هدیه، [[ایثار]]، [[گذشت]]، [[عفو]]، [[بخشش]] و... در این جهت قابل [[فهم]] است. این [[اعمال]] افزون بر تقویت حسّ [[نوع دوستی]] در نهاد [[انسان]]، حالتهای انفعالی [[نفرت]] و [[کینهتوزی]] و انگیزههای [[ستم]] و [[تجاوز]] و [[تمایل]] به [[خودخواهی]] را ریشه کن میسازند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن و ادای (حقّ) خویشاوند، فرمان میدهد و از کارهای زشت و ناپسند و افزونجویی، باز میدارد؛ به شما اندرز میدهد باشد که شما پند گیرید» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۴۹ ـ ۳۵۱.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} در [[حدیثی قدسی]] از [[محبّت]] و [[تعاون]] میان [[مردم]] به صورت عامل جلب [[محبّت]] [[خدا]] و دستیابی به [[آرامش]] و [[اطمینان]] یاد میکند<ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص ۳۷۲.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
===[[آداب]] و [[مراسم مذهبی]]=== | ===[[آداب]] و [[مراسم مذهبی]]=== | ||
*[[تشریع احکام]] [[عبادی]] گوناگون از جمله [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] و... حسّ انتساب و استناد به [[خداوند]] را همواره در [[انسان]] زنده کرده او را از [[احساس]] دردناک بیهویّتی میرهاند: {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}<ref>«(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲.</ref>،{{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}}<ref>«و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> برخی عبادتها نیز مانند [[وضو]] و [[غسل]] در نقش نمادهایی از [[طهارت]] و [[پاکی]] [[روح]] عمل میکنند. اجرای گروهی برخی از [[مراسم مذهبی]] در ایجاد [[هویّت]] جمعی و برقراری روحیّه [[همبستگی]] و [[همکاری]] [[اجتماعی]] تأثیرگذار است<ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۳ و ۳۵۰.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[تشریع احکام]] [[عبادی]] گوناگون از جمله [[نماز]] و [[روزه]] و [[حج]] و... حسّ انتساب و استناد به [[خداوند]] را همواره در [[انسان]] زنده کرده او را از [[احساس]] دردناک بیهویّتی میرهاند: {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ}}<ref>«(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲.</ref>،{{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ}}<ref>«و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.</ref> برخی عبادتها نیز مانند [[وضو]] و [[غسل]] در نقش نمادهایی از [[طهارت]] و [[پاکی]] [[روح]] عمل میکنند. اجرای گروهی برخی از [[مراسم مذهبی]] در ایجاد [[هویّت]] جمعی و برقراری روحیّه [[همبستگی]] و [[همکاری]] [[اجتماعی]] تأثیرگذار است<ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۶۲ ـ ۳۶۳ و ۳۵۰.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| مقاله «آرامش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
=== [[نماز]] و [[نیایش]]=== | === [[نماز]] و [[نیایش]]=== | ||
*نمازهای پنجگانه که رابطهای میان [[انسان]] و [[پروردگار]] او است، نوعی تمدّد اعصاب و [[تخلیه]] روان از بارهای منفی به شمار میرود:{{متن قرآن|إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي}}<ref>«بیگمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار» سوره طه، آیه ۱۴.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۵۷ ـ ۳۶۲.</ref> از این رو، [[پیامبر]] هنگام [[سختیها]] برای کسب [[آرامش]] به [[نماز]] [[پناه]] میبرد<ref>بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۱۶؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۲۴۷.</ref>. | *نمازهای پنجگانه که رابطهای میان [[انسان]] و [[پروردگار]] او است، نوعی تمدّد اعصاب و [[تخلیه]] روان از بارهای منفی به شمار میرود:{{متن قرآن|إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي}}<ref>«بیگمان این منم خداوند که هیچ خدایی جز من نیست، مرا بپرست و نماز را برای یادکرد من بپا دار» سوره طه، آیه ۱۴.</ref><ref>قرآن و روانشناسی، ص ۳۵۷ ـ ۳۶۲.</ref> از این رو، [[پیامبر]] هنگام [[سختیها]] برای کسب [[آرامش]] به [[نماز]] [[پناه]] میبرد<ref>بحارالانوار، ج ۸۰، ص ۱۶؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص ۲۴۷.</ref>. | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
==آرامش در دانشنامه معاصر قرآن کریم== | ==آرامش در دانشنامه معاصر قرآن کریم== | ||
*[[آرامش]]، اسم مصدر از آرمیدن و به معنای آسودگی خاطر و استقرار و [[ثبات]] و عدم [[اضطراب]] است <ref>المیزان، ج۲، ص۲۸۹.</ref>. [[راغب اصفهانی]] ذیل ریشه "سکن" و "طمن"[[آرامش]] را استقرار [[جان]] پس از [[ناراحتی]] دانسته است<ref>مفردات، ص۴۱۷ و ص۵۲۴.</ref>. | * [[آرامش]]، اسم مصدر از آرمیدن و به معنای آسودگی خاطر و استقرار و [[ثبات]] و عدم [[اضطراب]] است <ref>المیزان، ج۲، ص۲۸۹.</ref>. [[راغب اصفهانی]] ذیل ریشه "سکن" و "طمن"[[آرامش]] را استقرار [[جان]] پس از [[ناراحتی]] دانسته است<ref>مفردات، ص۴۱۷ و ص۵۲۴.</ref>. | ||
*[[آرامش]] در اصطلاح، عبارت است از حالت و صفت [[روانی]] و [[قلبی]] خاص که میتوان از آن به آسودگی خاطر یاد کرد. هرگاه [[جان آدمی]] از [[نگرانیها]]، اضطرابها و اندوهها خالی باشد گفته میشود که به [[آرامش]] [[دست]] یافته است. | * [[آرامش]] در اصطلاح، عبارت است از حالت و صفت [[روانی]] و [[قلبی]] خاص که میتوان از آن به آسودگی خاطر یاد کرد. هرگاه [[جان آدمی]] از [[نگرانیها]]، اضطرابها و اندوهها خالی باشد گفته میشود که به [[آرامش]] [[دست]] یافته است. | ||
*[[آرامش]] در [[قرآن]] با واژههایی مانند: [[اطمینان]]، [[سکینه]]، تثبیت فؤاد، [[ثبات]]، ربط [[قلب]] و سکن، [[ایمان]] و [[استقامت]] در آن، [[توکل]]، [[صبر]]، [[ذکر خدا]]، [[خواب]]، [[همسر]] و... در [[ارتباط]] هستند این حوزه معنایی مرتبط بیانگر رویکرد [[قرآن]] به ابعاد گوناگون و عوامل و موانع [[آرامش]] میباشد. | * [[آرامش]] در [[قرآن]] با واژههایی مانند: [[اطمینان]]، [[سکینه]]، تثبیت فؤاد، [[ثبات]]، ربط [[قلب]] و سکن، [[ایمان]] و [[استقامت]] در آن، [[توکل]]، [[صبر]]، [[ذکر خدا]]، [[خواب]]، [[همسر]] و... در [[ارتباط]] هستند این حوزه معنایی مرتبط بیانگر رویکرد [[قرآن]] به ابعاد گوناگون و عوامل و موانع [[آرامش]] میباشد. | ||
*[[انسان]] در طول [[زندگی]] خود با [[نگرانیها]] و اضطرابهای بسیاری روبهرو میباشد و همواره برای [[غلبه]] بر آنها و رسیدن به [[آرامش]] میکوشد؛ این امر در دنیای مدرن امروز، بیشتر مطرح است و [[اندیشمندان]]، رویکردهای فراوانی را برای تحقق آن مطرح نمودهاند و در این میان برخی از آنها به تأثیر [[دین]] و [[ایمان]] در دستیابی به [[آرامش]] اشاره دارند<ref>قرآن و روانشناسی، ص۳۶۵.</ref>. {{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref> از [[آیات]] مهم [[آرامش]] در [[قرآن]] میباشد. | * [[انسان]] در طول [[زندگی]] خود با [[نگرانیها]] و اضطرابهای بسیاری روبهرو میباشد و همواره برای [[غلبه]] بر آنها و رسیدن به [[آرامش]] میکوشد؛ این امر در دنیای مدرن امروز، بیشتر مطرح است و [[اندیشمندان]]، رویکردهای فراوانی را برای تحقق آن مطرح نمودهاند و در این میان برخی از آنها به تأثیر [[دین]] و [[ایمان]] در دستیابی به [[آرامش]] اشاره دارند<ref>قرآن و روانشناسی، ص۳۶۵.</ref>. {{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref> از [[آیات]] مهم [[آرامش]] در [[قرآن]] میباشد. | ||
*اسباب [[آرامش]] در [[قرآن]] عبارت است از: | *اسباب [[آرامش]] در [[قرآن]] عبارت است از: | ||
#'''[[ایمان]]:''' [[ایمان]] به معنای [[آرامش]] [[جان]] و [[رهایی]] از هر گونه [[هراس]] و [[اندوه]] است<ref>مفردات، ص۹۰.</ref>. [[قرآن]] در [[وصف]] [[مؤمنان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref>؛ و نتیجه [[امنیت]]، [[آرامش]] است. از آنجا که [[مؤمنان]] خود را تحت [[سرپرستی]] [[خدا]] [[مشاهده]] میکنند به [[آرامش]] میرسند {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>. | #'''[[ایمان]]:''' [[ایمان]] به معنای [[آرامش]] [[جان]] و [[رهایی]] از هر گونه [[هراس]] و [[اندوه]] است<ref>مفردات، ص۹۰.</ref>. [[قرآن]] در [[وصف]] [[مؤمنان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref>؛ و نتیجه [[امنیت]]، [[آرامش]] است. از آنجا که [[مؤمنان]] خود را تحت [[سرپرستی]] [[خدا]] [[مشاهده]] میکنند به [[آرامش]] میرسند {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
#'''[[شب]]:''' [[خداوند]]، [[شب]] را وسیله [[آرامش]] [[آدمی]] قرار داده است {{متن قرآن|فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره انعام، آیه ۹۶.</ref>. | #'''[[شب]]:''' [[خداوند]]، [[شب]] را وسیله [[آرامش]] [[آدمی]] قرار داده است {{متن قرآن|فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره انعام، آیه ۹۶.</ref>. | ||
#'''[[مسکن]]:''' {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ}}<ref>«و خداوند از خانههایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانههایی برآورد که در روز جابهجایی و روز ماندنتان آن را سبک مییابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.</ref>. | #'''[[مسکن]]:''' {{متن قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ}}<ref>«و خداوند از خانههایتان برای شما جای آرامش پدید آورد و از پوست چارپایان برایتان خانههایی برآورد که در روز جابهجایی و روز ماندنتان آن را سبک مییابید و از پشم و کرک و موی آنها وسایل (خانه) و کالایی (پدید آورد) تا هنگامی (که بپاید)» سوره نحل، آیه ۸۰.</ref>. | ||
*[[آرامش]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]]، آثار فراوانی دارد. [[قرآن]] بیشتر به آثار [[آرامش]] در [[حیات]] [[دینی]] [[انسان]] پرداخته است که مهمترین آن عبارت است از: | * [[آرامش]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[انسان]]، آثار فراوانی دارد. [[قرآن]] بیشتر به آثار [[آرامش]] در [[حیات]] [[دینی]] [[انسان]] پرداخته است که مهمترین آن عبارت است از: | ||
#'''[[اقرار]] به [[توحید]]:''' اعتراف صریح [[اصحاب کهف]] به [[توحید ربوبی]] (در برابر [[دقیانوس]]) به دنبال اثر [[آرامش]] بخشیدن [[خدا]] به آنان، میباشد {{متن قرآن|وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا}}<ref>«و دلهایشان را استوار داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است؛ جز او خدایی را (به پرستش) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم» سوره کهف، آیه ۱۴.</ref>. | #'''[[اقرار]] به [[توحید]]:''' اعتراف صریح [[اصحاب کهف]] به [[توحید ربوبی]] (در برابر [[دقیانوس]]) به دنبال اثر [[آرامش]] بخشیدن [[خدا]] به آنان، میباشد {{متن قرآن|وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا}}<ref>«و دلهایشان را استوار داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است؛ جز او خدایی را (به پرستش) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم» سوره کهف، آیه ۱۴.</ref>. | ||
#'''[[افزایش ایمان]]:''' [[قرآن کریم]] درباره [[افزایش ایمان]] میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>. از منظر [[قرآن]] هر نعمتی که [[انسان]] از جانب [[خداوند]] در [[اختیار]] دارد منشأ [[آرامش]] است {{متن قرآن|وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ}}<ref>«و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید» سوره نحل، آیه ۵۳.</ref>؛ همچنین میفرماید: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۴.</ref>؛ و او را به [[آرامش]] میرساند. به همین جهت، [[انسان]] باید [[شکرگزار]] [[خداوند]] باشد که [[نعمت]] [[آرامش]] را به او عطا نموده است {{متن قرآن|وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره قصص، آیه ۷۳.</ref>؛ و بداند که اگر [[ناسپاسی]] کند، همانا [[ترس]] فراگیر را به آنان خواهد چشاند {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>. | #'''[[افزایش ایمان]]:''' [[قرآن کریم]] درباره [[افزایش ایمان]] میفرماید: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.</ref>. از منظر [[قرآن]] هر نعمتی که [[انسان]] از جانب [[خداوند]] در [[اختیار]] دارد منشأ [[آرامش]] است {{متن قرآن|وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ}}<ref>«و هر نعمتی دارید از خداوند است سپس هنگامی که گزندی به شما میرسد به (درگاه) او لابه میکنید» سوره نحل، آیه ۵۳.</ref>؛ همچنین میفرماید: {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۴.</ref>؛ و او را به [[آرامش]] میرساند. به همین جهت، [[انسان]] باید [[شکرگزار]] [[خداوند]] باشد که [[نعمت]] [[آرامش]] را به او عطا نموده است {{متن قرآن|وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره قصص، آیه ۷۳.</ref>؛ و بداند که اگر [[ناسپاسی]] کند، همانا [[ترس]] فراگیر را به آنان خواهد چشاند {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref>. | ||
*[[قرآن]]، [[انسان]] را به سوی [[آرامش]] واقعی و پایدار فرا میخواند و درباره کسانی که به وسیله [[دنیا]] خواستار [[آرامش]] هستند، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ }}<ref>«به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.</ref>. | * [[قرآن]]، [[انسان]] را به سوی [[آرامش]] واقعی و پایدار فرا میخواند و درباره کسانی که به وسیله [[دنیا]] خواستار [[آرامش]] هستند، میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ }}<ref>«به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.</ref>. | ||
*[[خداوند]]، [[بهشت]] را "[[دار السلام]]" مینامد {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. [[خانه]] [[سلامت]]، از هر گونه آفت و بلایی تهی است<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۹.</ref>. [[سخن]] [[بهشتیان]] این خواهد بود که در اینجا هیچ رنجی به ما نمیرسد و ملالی وجود ندارد {{متن قرآن|الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ}}<ref>«همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه ماندگی» سوره فاطر، آیه ۳۵.</ref>؛ و هر میوهای را که بخواهند آسوده خاطر [[طلب]] میکنند {{متن قرآن|يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ}}<ref>«آنجا هر میوهای را با آرامش فرا پیش میخوانند» سوره دخان، آیه ۵۵.</ref>. | * [[خداوند]]، [[بهشت]] را "[[دار السلام]]" مینامد {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. [[خانه]] [[سلامت]]، از هر گونه آفت و بلایی تهی است<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۲۶۹.</ref>. [[سخن]] [[بهشتیان]] این خواهد بود که در اینجا هیچ رنجی به ما نمیرسد و ملالی وجود ندارد {{متن قرآن|الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ}}<ref>«همان که ما را از بخشش خود در سرای ماندگار جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه ماندگی» سوره فاطر، آیه ۳۵.</ref>؛ و هر میوهای را که بخواهند آسوده خاطر [[طلب]] میکنند {{متن قرآن|يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ}}<ref>«آنجا هر میوهای را با آرامش فرا پیش میخوانند» سوره دخان، آیه ۵۵.</ref>. | ||
*[[قرآن]]، عواملی را به عنوان اسباب سلب [[آرامش]]، معرفی مینماید: | * [[قرآن]]، عواملی را به عنوان اسباب سلب [[آرامش]]، معرفی مینماید: | ||
#'''[[کفر]]:''' {{متن قرآن|إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی میفرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردنها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید» سوره انفال، آیه ۱۲.</ref>. | #'''[[کفر]]:''' {{متن قرآن|إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی میفرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردنها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید» سوره انفال، آیه ۱۲.</ref>. | ||
#'''[[شرک]]:''' [[خداوند]] به سبب [[شرک]] [[کافران]] در دلهای آنان [[هراس]] میافکند {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>. از منظر [[قرآن]] {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref>؛ و یا مانند کسی است که در [[مالکیت]] چند مالک ناسازگار میباشد که [[دستورات]] متضاد به او بدهند {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref>؛ بیتردید چنین [[انسانی]] هیچگاه روی [[آرامش]] را نخواهد دید. | #'''[[شرک]]:''' [[خداوند]] به سبب [[شرک]] [[کافران]] در دلهای آنان [[هراس]] میافکند {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار میدهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref>. از منظر [[قرآن]] {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref>؛ و یا مانند کسی است که در [[مالکیت]] چند مالک ناسازگار میباشد که [[دستورات]] متضاد به او بدهند {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref>؛ بیتردید چنین [[انسانی]] هیچگاه روی [[آرامش]] را نخواهد دید. |