←پرسشهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
دوم: خود هیئت حاکمه به تناقضگویی میافتاد زیرا آنها بر اجرای اصل خویشاوندی که در برابر سایر [[جناحها]] عنوان کرده بودند پافشاری داشتند در صورتی که برای [[بنی هاشم]] نزدیکترین [[خویشاوندان]] [[رسول خدا]]{{صل}}، هیچ گونه حقی در حکومت در نظر نگرفتند و یا اگر حقی منظور میکردند در شرایطی نبود که [[مخالفت]] بنی هاشم در [[رویارویی]] با حکومت، تلقی شود. بدین ترتیب [[قدرت]] [[حاکم]]، راه دوم را برگزید<ref>برای آگاهی بر شرح ماجرا به کتاب «فدک فی التاریخ» شهید صدر، ص۸۴- ۹۶ و تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۹ و ۴۵۰ (حوادث السقیفه) مراجعه شود.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۱۸۱.</ref> | دوم: خود هیئت حاکمه به تناقضگویی میافتاد زیرا آنها بر اجرای اصل خویشاوندی که در برابر سایر [[جناحها]] عنوان کرده بودند پافشاری داشتند در صورتی که برای [[بنی هاشم]] نزدیکترین [[خویشاوندان]] [[رسول خدا]]{{صل}}، هیچ گونه حقی در حکومت در نظر نگرفتند و یا اگر حقی منظور میکردند در شرایطی نبود که [[مخالفت]] بنی هاشم در [[رویارویی]] با حکومت، تلقی شود. بدین ترتیب [[قدرت]] [[حاکم]]، راه دوم را برگزید<ref>برای آگاهی بر شرح ماجرا به کتاب «فدک فی التاریخ» شهید صدر، ص۸۴- ۹۶ و تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۹ و ۴۵۰ (حوادث السقیفه) مراجعه شود.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۱۸۱.</ref> | ||
==[[اعتراض]] به [[خلافت]] [[سقیفه]]== | |||
[[صحابه]] [[برگزیده]] و نیکمردانی که در مطالبه [[حق]] قانونی [[خلافت امام علی]]{{ع}} در کنار آن بزرگوار قرار داشتند با [[صلابت]] و [[اطمینان]] و بیپرده و با [[براهین]] روشن و دندان شکن و [[دلایل]] صریح [[شرعی]] و با شیوهای که حاکی از علاقه به [[حقگرایی]] و [[حراست]] [[دولت اسلامی]] از [[انحراف]] بود به [[حکومت]] وقت، اعتراض نمودند. | |||
این جمع برگزیده در [[مسجد رسول خدا]]{{صل}} حضور یافتند و [[خزیمه بن ثابت]]، از جمله [[اصحاب جلیل القدر پیامبر]] از آن میان بپاخاست و گفت: [[مردم]]! آیا بیاد ندارید که [[رسول اکرم]]{{صل}} [[گواهی]] مرا به [[تنهایی]] پذیرفت و نیازی به گواهی دیگری در کنار من ندید، گفتند: آنچه میگویی صحیح است. وی اظهار داشت: پس من گواهی میدهم که از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که میفرمود: «[[اهل]] بیتم [[حق و باطل]] را از یکدیگر جدا میکنند، آنان پیشوایانی هستند که مردم باید از آنان [[پیروی]] کنند»؛ من آنچه را میدانستم گفتم و جز این وظیفهای ندارم شما خود دانید. | |||
[[عمار یاسر]] نیز لب به اعتراض گشود و اظهار داشت: ای [[قریش]] و ای [[مسلمانان]]! اگر میدانید که چه بهتر! و اگر [[آگاهی]] ندارید، بدانید که [[اهل بیت]] پیامبرتان به آن [[حضرت]] سزاوارتر و به [[میراث]] او شایستهتر و به امور [[دین]] و [[مؤمنان]] آشناتر و نسبت به [[ملت]] و امتش خیرخواهتر از دیگرانند، بنابراین، از پیشوای خود [[اطاعت]] کنید، تا قبل از [[گرفتاری]] در بند [[گمراهی]] و [[ضعف]] و [[زبونی]] و [[تفرقه]] و پراکندگی و دست به گریبان شدن با [[فتنه]] و [[آشوب]]، حق را به اهلش برگردانید. | |||
آنگاه [[سهل بن حنیف]] بپاخاست و اظهار داشت: ای [[قریشیان]]! گواهی میدهم رسول خدا{{صل}} را در [[مسجد]] دیدم دست [[علی بن ابی طالب]] را گرفته بود و میفرمود: | |||
مردم! این شخص، علی است که پس از من پیشوای شماست و در [[زمان]] [[حیات]] و پس از رحلتم [[وصی]] من است، او دیون مرا ادا، و به وعدههایم [[وفا]] میکند، وی نخستین کسی است که در کنار حوضم با من [[دیدار]] خواهد کرد، خوش به حال کسی که از او [[پیروی]] نماید و وای بر آن کس که از [[فرمان]] او [[سرپیچی]] کند و تنهایش بنهد. سپس [[ابو هیثم بن تیهان]] به پاخاست و گفت: [[گواهی]] میدهم آنگاه که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[روز غدیر خم]] علی{{ع}} را به [[مردم]] معرفی کرد، [[انصار]] گفتند: | |||
[[پیامبر]] علی را به [[جانشینی]] خود معرفی نمود و برخی اظهار داشتند: او را معرفی کرد تا مانند رسول خدا{{صل}} مولا و [[سرور]] مردم باشد. در این زمینه بحث به درازا کشید، فردی را [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} فرستادیم و [[راز]] مطلب را از آن بزرگوار جویا شدیم [[حضرت]] فرمود: | |||
او (علی) پس از من [[ولیّ]] و [[سرپرست مؤمنان]] و [[خیرخواهترین]] مردم به [[امت]] من است. | |||
اکنون من به آنچه یاد دارم گواهی میدهم، هرکس خواست [[ایمان]] آورد وگرنه [[کفر]] بورزد، [[روز]] جدایی، میعاد همگان است. | |||
سپس گروه دیگری از جمله [[ابو ذر]] و [[ابو ایوب انصاری]] و [[عتبة بن ابی لهب]] و [[نعمان بن عجلان]] و [[سلمان فارسی]] بهپاخاسته و بر [[ضد]] هواداران [[سقیفه]] [[اقامه دلیل]] کردند<ref>تاریخ ابو الفدا، ج۱، ص۱۵۶؛ خصال صدوق، ص۴۳۲؛ احتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۱۸۸.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |