|
|
خط ۱۰۵: |
خط ۱۰۵: |
| ===برهان اول: امکان و وجوب=== | | ===برهان اول: امکان و وجوب=== |
| {{اصلی|برهان امکان و وجوب}} | | {{اصلی|برهان امکان و وجوب}} |
| معروفترین و قدیمیترین دلیل اثبات خداوند، برهان «امکان و وجوب» است که به موجب آن وجودها یا ممکنالوجود یا واجبالوجود است که آن را میتوان در پنج رکن ذیل چنین تلخیص نمود:
| |
| رکن اول: هر موجودی یا مستقل ([[واجب]]) یا غیرمستقل (ممکن) است. دلیل این رکن [[حصر]] [[عقل]] است که از یک قضیه منفصله [[حقیقیه]](مانعة الجمع و الخلو) تشکیل شده است.
| |
|
| |
| رکن دوم: یا موجود واجب وجود دارد یا همه موجودها ممکن هستند این رکن هم حصر [[عقلی]] و [[بدیهی]] است.
| |
|
| |
| رکن سوم: اینکه «همه موجودها ممکن باشند»، کاذب است. در این رکن صورت دوم رکن دوم [[نفی]] شده است که لازمه آن [[صدق]] صورت اول است، (وجود واجب وجود دارد،)؛ چراکه نفی و [[کذب]] هر دو صورت منفصله محال است. به بیان منطقی، در اینجا یک [[قیاس]] استثنائی تشکیل شده است که با رفع [[تالی]] وضع مقدم ثابت شده است.
| |
|
| |
| رکن چهارم: موجود واجب وجود دارد.
| |
|
| |
| رکن پنجم: مساوقت واجبالوجود با [[خداوند متعال]].
| |
|
| |
| [[حضرت]] [[امام]] در آثار مختلف خود با توضیح معنا و اقسام مختلف امکان به تقریر آن پرداخته است و متذکر میشود که ذات ممکنالوجود از ذات خود، لیس و عدم است و از ناحیه علت، هستی و أیس خود را دریافت میکند که آن وجودش نیز وجود ربط و عینالربط و التعلق است<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۲۶، ۲۷، ۶۷؛ ج۲، ص۱۷ و ۱۸؛ الطلب و الاراده، ص۶۹.</ref>. ایشان درباره مناط احتیاج موجود حادث قول [[حکما]] (امکان ذاتی) را بر قول [[متکلمان]] (حدوث) ترجیح داده<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۱.</ref> و به [[نقد]] [[شبهات]] [[مخالفان]] [[برهان]] فوق (قایلان به اتفاق و صدفه) میپردازد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۳.</ref>. ایشان مانند سایر حکمای [[حکمت متعالیه]]، اهتمام بیشتر خود را بر [[اثبات]] و تقویت [[برهان صدیقین]] مبذول داشته است.
| |
| [[برهان امکان]] و [[وجوب]] را میتوان با دو ذیل نیز بیان نمود:
| |
|
| |
| ====برهان [[خلف]]====
| |
| مطلق وجود اگر واجب باشد این مطلوب است و اگر ممکن باشد، لازم میآید به دیگری متعلق گردد؛ در حالی که وجود واحد و بسیط است، و تعدد و کثرات معلول عوارض وجود است، برای وجود دومی نیست تا بدان مفتقر گردد، اگر متعلق به دیگری باشد [[خلف]] لازم میآید، پس برای عدم [[لزوم]] خلف وجود قائمبالذات است. بنابراین به مجرد قبول وجود و [[واقعیت]] به واجبالوجود اعتراف کردیم؛ چون شیءای خارج از وجود نیست که به آن [[وجوب]] وجود ببخشد، اما ماهیت و عدم، امر [[علمی]] هستند که به قول [[حکما]]: فاقد الشیء معطی شیء نمیتواند باشد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷-۲۲.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
| |
|
| |
| ====طریق [[استقامت]]====
| |
| اگر وجود [[واجب]] باشد این مطلوب و مدعاست، اما اگر ممکنالوجود باشد، آن مستلزم واجبالوجود است که فرض این است آن وجود مرتبهای از [[حقیقت]] وجود است. در این صورت، اگر این مرتبه به وجود غیری نیازمند باشد، مستلزم وجود [[غنی]] بالذات [واجب الوجود] است، چون فرض این است که وجودی از حقیقت وجود خارج نیست. استلزام وجود ممکن وجود غنی بالذات را برای دفع دور و [[تسلسل]] است.
| |
| [[امام]] در توضیح [[برهان]] یادآور میشود که تسلسل علل باید به نحو ترتبی و نه تعاقبی فرض شود که آن محال است. وی در ادامه با دو تقریر به تبیین تسلسل ترتبی میپردازد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۲۷-۲۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۳.</ref>
| |
|
| |
|
| ===برهان دوم: صدیقین=== | | ===برهان دوم: صدیقین=== |