امامت امام جواد در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:


===روایات عام بر امامت امام جواد {{ع}}===
===روایات عام بر امامت امام جواد {{ع}}===
برای [[اثبات امامت حضرت]] [[محمد بن علی]] [[ابوجعفر ثانی]] [[حضرت جواد]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] کافی است. از دیگر [[دلایل امامت]] [[امام جواد]]{{ع}} تصریح [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امامت]] آن حضرت است. در [[حدیثی]] که [[سلمان فارسی]]، [[صحابه]] بزرگ و [[جلیل]] القدر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] نموده، به طور صریح و روشن به [[امامت]] [[امام جواد]] اشاره شده است<ref>قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، ص۴۳؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۲۴۳.</ref>.<ref>[[رحمت الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام جواد (مقاله)|امامت امام جواد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۴.</ref>
برای [[اثبات امامت حضرت]] [[محمد بن علی]] [[ابوجعفر ثانی]] [[حضرت جواد]] {{ع}} [[نصوص عامه]] مانند [[روایات ائمه اثنی عشر]] کافی است. از دیگر [[دلایل امامت]] [[امام جواد]]{{ع}} تصریح [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[امامت]] آن حضرت است. در [[حدیثی]] که [[سلمان فارسی]]، [[صحابه]] بزرگ و [[جلیل]] القدر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] نموده، به طور صریح و روشن به [[امامت]] [[امام جواد]] اشاره شده است<ref>قمی، علی بن محمد، کفایة الأثر، ص۴۳؛ بحرانی، سید هاشم، غایة المرام، ج۱، ص۲۴۳.</ref><ref>[[رحمت الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام جواد (مقاله)|امامت امام جواد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۴.</ref>


===روایات خاص از [[امام رضا]] {{ع}}===
===روایات خاص از [[امام رضا]] {{ع}}===
خط ۲۴: خط ۲۴:


در واقع [[اعتقاد]] اکثر اصحاب [[امام رضا]]{{ع}} به [[امامت]] [[حضرت جواد]]{{ع}} خود [[دلیل]] دیگری بر [[حقانیت]] [[امامت]] آن بزرگوار است.  
در واقع [[اعتقاد]] اکثر اصحاب [[امام رضا]]{{ع}} به [[امامت]] [[حضرت جواد]]{{ع}} خود [[دلیل]] دیگری بر [[حقانیت]] [[امامت]] آن بزرگوار است.  
#در یکی از این [[روایات]] که از طریق [[صفوان بن یحیی]] [[نقل]] شده چنین آمده است: او می‌گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} عرض کردم، [[خدا]] روز [[مرگ]] تو را به ما نشان ندهد، اگر پیش آمدی شد به چه کسی مراجعه شود؟ با دست خود اشاره به [[ابی جعفر]] کرد که در برابرش [[ایستاده]] بود، گفتم قربانت گردم این پسری سه ساله است؟ فرمود: کم سالی به [[امامت]] او زیانی ندارد، [[عیسی]]{{ع}} سه ساله به [[پیغمبری]] و [[اقامه حجت]] الهیه [[قیام]] نمود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ص۳۲۱؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ص۲۳۷؛ بحرانی، سید هاشم، مدینة المعاجز، ج۷، ص۲۷۶.</ref>.<ref>[[رحمت الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام جواد (مقاله)|امامت امام جواد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۴.</ref>
#در یکی از این [[روایات]] که از طریق [[صفوان بن یحیی]] [[نقل]] شده چنین آمده است: او می‌گوید: به [[امام رضا]]{{ع}} عرض کردم، [[خدا]] روز [[مرگ]] تو را به ما نشان ندهد، اگر پیش آمدی شد به چه کسی مراجعه شود؟ با دست خود اشاره به [[ابی جعفر]] کرد که در برابرش [[ایستاده]] بود، گفتم قربانت گردم این پسری سه ساله است؟ فرمود: کم سالی به [[امامت]] او زیانی ندارد، [[عیسی]]{{ع}} سه ساله به [[پیغمبری]] و [[اقامه حجت]] الهیه [[قیام]] نمود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ص۳۲۱؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ص۲۳۷؛ بحرانی، سید هاشم، مدینة المعاجز، ج۷، ص۲۷۶.</ref><ref>[[رحمت الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام جواد (مقاله)|امامت امام جواد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۲۴.</ref>
#با توجه به این که [[امام رضا]] {{ع}} در سن [[جوانی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سؤال قرار گیرد و آن حضرت با [[آگاهی]] و [[دانش]] [[افاضه]] شده از سوی [[خداوند تعالی]] به این سؤال پاسخ می‌فرمود. [[حسین بن بشار]] گوید: ابن قیاما (واقفی [[مذهب]]) در نامه‌ای به [[امام رضا]] {{ع}} نوشت: شما چگونه امامی هستید که [[فرزند]] ندارید؟ [[حضرت رضا]] ـ مانند شخص خشمگین ـ به او جواب داد: "تو از کجا می‌دانی که من [[فرزند]] نخواهم داشت؟ به [[خدا]] که شب و روز نگذرد جز اینکه [[خدا]] به من پسری عنایت کند که به سبب او [[حق]] و [[باطل]] را از هم جدا سازد<ref>{{متن حدیث|وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref>.
#با توجه به این که [[امام رضا]] {{ع}} در سن [[جوانی]] [[صاحب]] [[فرزند]] نشده بود این موضوع موجب شده بود که مورد سؤال قرار گیرد و آن حضرت با [[آگاهی]] و [[دانش]] [[افاضه]] شده از سوی [[خداوند تعالی]] به این سؤال پاسخ می‌فرمود. [[حسین بن بشار]] گوید: ابن قیاما (واقفی [[مذهب]]) در نامه‌ای به [[امام رضا]] {{ع}} نوشت: شما چگونه امامی هستید که [[فرزند]] ندارید؟ [[حضرت رضا]] ـ مانند شخص خشمگین ـ به او جواب داد: "تو از کجا می‌دانی که من [[فرزند]] نخواهم داشت؟ به [[خدا]] که شب و روز نگذرد جز اینکه [[خدا]] به من پسری عنایت کند که به سبب او [[حق]] و [[باطل]] را از هم جدا سازد<ref>{{متن حدیث|وَ مَا عَلَّمَكَ أَنَّهُ لَا يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَ اللَّهِ لَا تَمْضِي الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يَرْزُقَنِيَ اللَّهُ وَلَداً ذَكَراً يَفْرُقُ بِهِ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ}}؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۲۰.</ref>.
#[[عقبة بن جعفر]] گوید: به [[امام علی بن موسی]] {{ع}} عرض کردم: سن شما بالا رفته و فرزندی نداری [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|يَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَرَى خَلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۵ و [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ص باب ۲۲، ح ۲۵.</ref>.
# [[عقبة بن جعفر]] گوید: به [[امام علی بن موسی]] {{ع}} عرض کردم: سن شما بالا رفته و فرزندی نداری [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|يَا عُقْبَةُ، إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَا يَمُوتُ حَتَّى يَرَى خَلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۵ و [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ص باب ۲۲، ح ۲۵.</ref>.
# [[حسن بن جهم]] گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و به من فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش را بیرون آوردم، فرمود این را میبینی؟ میان دو شانه‌اش را نگاه کن، نگاه کردم، دیدم در یک شانه‌اش مانند مهری است که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: {{متن حدیث|أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي {{ع}}}}؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
# [[حسن بن جهم]] گوید: خدمت [[امام رضا]] {{ع}} نشسته بودم که پسر کودکش را طلبید و روی دامنش نشانید و به من فرمود: پیراهنش را بکن، من پیراهنش را بیرون آوردم، فرمود این را میبینی؟ میان دو شانه‌اش را نگاه کن، نگاه کردم، دیدم در یک شانه‌اش مانند مهری است که در گوشت فرو رفته بعد به من فرمود: {{متن حدیث|أَ تَرَى هَذَا كَانَ مِثْلُهُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ أَبِي {{ع}}}}؛ پدرم مانند همین علامت را در همین جا داشت<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>.
#[[محمد ابن سنان]] گوید خدمت [[امام هفتم]] [[ابی الحسن موسی]] {{ع}} رسیدم و درباره [[امامت]] فرزندش [[امام رضا]] {{ع}} سخن می‌گفت تا اینکه فرمود: {{متن حدیث|يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ}}<ref> کافی، ج ۱، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.</ref>.  
# [[محمد ابن سنان]] گوید خدمت [[امام هفتم]] [[ابی الحسن موسی]] {{ع}} رسیدم و درباره [[امامت]] فرزندش [[امام رضا]] {{ع}} سخن می‌گفت تا اینکه فرمود: {{متن حدیث|يَا مُحَمَّدُ يَمُدُّ اللَّهُ فِي عُمُرِكَ وَ تُسَلِّمُ لَهُ حَقَّهُ وَ تُقِرُّ لَهُ بِإِمَامَتِهِ وَ إِمَامَةِ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ: قُلْتُ وَ مَنْ ذَاكَ؟ قَالَ: مُحَمَّدٌ ابْنُهُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ الرِّضَا وَ التَّسْلِيمُ}}<ref> کافی، ج ۱، ص ۳۱۹، ح ۱۶. و رواه الصدوق فی عیون الأخبار عن أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی عن علی بن إبراهیم عن أبیه عن محمد بن سنان مثله.</ref>.  
#[[امام رضا]] {{ع}} بعد از آنکه [[دعبل]] خزائی قصیده معروف مدارس آیت را سرود خطاب به وی فرمودند: "امام پس از من فرزندم محمد است و پس از محمد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او ولدش حجت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانی می‌کند تا او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است"<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً}}؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۱۶.</ref>.
# [[امام رضا]] {{ع}} بعد از آنکه [[دعبل]] خزائی قصیده معروف مدارس آیت را سرود خطاب به وی فرمودند: "امام پس از من فرزندم محمد است و پس از محمد پسرش علی و پس از وی فرزندش حسن و پس از او ولدش حجت قائم که در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان حضور و ظهورش بر همه جهانیان مطاع و فرمانده باشد و اگر از روزگار باقی نماند مگر یک روز، خداوند، آن یک روز را طولانی می‌کند تا او خارج شود و روی زمین را پر از عدل و داد کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده است"<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ ابْنُهُ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْحُجَّةُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ الْمُطَاعُ فِي ظُهُورِهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً}}؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۱۶.</ref>.
#[[حسین بن خالد]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض شد: [[قائم]] از شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: {{متن حدیث|الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۴ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.</ref>.  
# [[حسین بن خالد]] گوید: به [[امام رضا]] {{ع}} عرض شد: [[قائم]] از شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: {{متن حدیث|الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ مِنْ كُلِّ جَوْرٍ وَ يُقَدِّسُهَا مِنْ كُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ الَّذِي تَشُكُّ النَّاسُ فِي وِلَادَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ}}<ref>کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۷۴ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۲.</ref>.  
#[[جعفر بن محمد نوفلی]] می‌گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از ایشان پرسیدم، در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْكَ بِابْنِي مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِي}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۳۳. چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزه سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت کند.</ref>.
# [[جعفر بن محمد نوفلی]] می‌گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از ایشان پرسیدم، در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|عَلَيْكَ بِابْنِي مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِي}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۳۳. چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، خداوند به واسطه وی زمین را از هر ستمی پاک گرداند و از هر ظلمی منزه سازد و او کسی است که مردم در ولادتش شک کنند و او کسی است که پیش از خروجش غیبت کند.</ref>.
#[[محمد بن ابی عباد]] می‌گوید: [[امام رضا]] {{ع}} همیشه از فرزندش جواد با [[کنیه]] یاد می‌کرد و از او شنیدم که می‌فرمود: {{متن حدیث|أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۷۷-۷۹.</ref>
# [[محمد بن ابی عباد]] می‌گوید: [[امام رضا]] {{ع}} همیشه از فرزندش جواد با [[کنیه]] یاد می‌کرد و از او شنیدم که می‌فرمود: {{متن حدیث|أَبُو جَعْفَرٍ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۲۴۰.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۷۷-۷۹.</ref>


===گستردگی علم امام===
===گستردگی علم امام===
گستردگی [[علم]] [[امام جواد]] در [[کودکی]]، به طوری که به تمام پرسش‌های [[علمی]] و [[فقهی]] پاسخ می‌داد، از [[دلایل امامت]] آن حضرت محسوب می‌شود. از آنجا که [[امام جواد]]{{ع}} در [[کودکی]] به [[امامت]] رسید، برای عده‌ای در [[امامت]] ایشان [[شبهه]] ایجاد گردید، لذا هشتاد نفر از علمای [[شیعه]] از [[بغداد]] و شهرهای دیگر گرد هم آمده و عازم [[مدینه]] شدند، ابتدا پیش [[عبدالله بن موسی]] رفتند و ویژگی‌های [[امامت]] را در وی ندیدند، سپس [[خدمت]] [[امام جواد]]{{ع}} مشرف شدند، آن حضرت به همه پرسش‌های آنها پاسخ داد و آنها از پاسخ‌های [[امام]] که نشانه روشن [[امامت]] و [[علم الهی]] بود قانع و شادمان شدند<ref>مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۹؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۰۶.</ref>؛ [[اسحاق بن اسماعیل]] که همراه این گروه بود می‌گوید: من نیز در نامه‌ای ده مسئله نوشته بودم تا از آن حضرت بپرسم، در آن موقع همسرم حامله بود با خود گفتم: اگر به پرسش‌های من پاسخ داد، از او تقاضا می‌کنم که [[دعا]] کند [[خداوند]] بچه‌ای را که همسرم آبستن است، پسر قرار دهد، وقتی که [[مردم]] پرسش‌های خود را مطرح کردند، من نیز [[نامه]] را در دست گرفته به پا خواستم تا مسائل را مطرح کنم. [[امام]] تا مرا دید، فرمود: ای [[اسحاق]]، اسم او را [[احمد]] بگذار. به دنبال این قضیه همسرم پسری به [[دنیا]] آورد و نام او را [[احمد]] گذاشتم<ref>مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۵.</ref> در این [[دیدار]] بحث و گفت‌وگوهای دیگری که با [[امام جواد]] صورت گرفت<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۰؛ مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۰؛ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۱۰۲.</ref> مایه [[اعتقاد]] و [[اطمینان]] کسانی گردید که در [[امامت]] [[امام جواد]] [[شک]] داشتند. گفت و گوی آن حضرت در ۹ سالگی با [[یحیی بن اکثم]]، [[قاضی]] [[معروف]] حکایت از [[علم الهی]] او دارد. وقتی [[ابن اکثم]] از ایشان درباره [[حکم]] شخصی که در حال احرام شکار کرده است پرسید، [[امام]] در جواب شقوق مختلف برای قضیه بیان نمود، آن گاه فرمود: بگو کدام یک از اقسام بوده، زیرا هر کدام [[حکم]] جداگانه‌ای دارد، [[یحیی بن اکثم]] متحیر شد و [[ناتوانی]] و زبونی در چهره‌اش آشکار گردید<ref>مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۲، ص۲۷۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۹۹؛ طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.
گستردگی [[علم]] [[امام جواد]] در [[کودکی]]، به طوری که به تمام پرسش‌های [[علمی]] و [[فقهی]] پاسخ می‌داد، از [[دلایل امامت]] آن حضرت محسوب می‌شود. از آنجا که [[امام جواد]]{{ع}} در [[کودکی]] به [[امامت]] رسید، برای عده‌ای در [[امامت]] ایشان [[شبهه]] ایجاد گردید، لذا هشتاد نفر از علمای [[شیعه]] از [[بغداد]] و شهرهای دیگر گرد هم آمده و عازم [[مدینه]] شدند، ابتدا پیش [[عبدالله بن موسی]] رفتند و ویژگی‌های [[امامت]] را در وی ندیدند، سپس [[خدمت]] [[امام جواد]]{{ع}} مشرف شدند، آن حضرت به همه پرسش‌های آنها پاسخ داد و آنها از پاسخ‌های [[امام]] که نشانه روشن [[امامت]] و [[علم الهی]] بود قانع و شادمان شدند<ref>مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۹؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۰۶.</ref>؛ [[اسحاق بن اسماعیل]] که همراه این گروه بود می‌گوید: من نیز در نامه‌ای ده مسئله نوشته بودم تا از آن حضرت بپرسم، در آن موقع همسرم حامله بود با خود گفتم: اگر به پرسش‌های من پاسخ داد، از او تقاضا می‌کنم که [[دعا]] کند [[خداوند]] بچه‌ای را که همسرم آبستن است، پسر قرار دهد، وقتی که [[مردم]] پرسش‌های خود را مطرح کردند، من نیز [[نامه]] را در دست گرفته به پا خواستم تا مسائل را مطرح کنم. [[امام]] تا مرا دید، فرمود: ای [[اسحاق]]، اسم او را [[احمد]] بگذار. به دنبال این قضیه همسرم پسری به [[دنیا]] آورد و نام او را [[احمد]] گذاشتم<ref>مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۵.</ref> در این [[دیدار]] بحث و گفت‌وگوهای دیگری که با [[امام جواد]] صورت گرفت<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۰، ص۹۰؛ مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۰؛ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۱۰۲.</ref> مایه [[اعتقاد]] و [[اطمینان]] کسانی گردید که در [[امامت]] [[امام جواد]] [[شک]] داشتند. گفت و گوی آن حضرت در ۹ سالگی با [[یحیی بن اکثم]]، [[قاضی]] [[معروف]] حکایت از [[علم الهی]] او دارد. وقتی [[ابن اکثم]] از ایشان درباره [[حکم]] شخصی که در حال احرام شکار کرده است پرسید، [[امام]] در جواب شقوق مختلف برای قضیه بیان نمود، آن گاه فرمود: بگو کدام یک از اقسام بوده، زیرا هر کدام [[حکم]] جداگانه‌ای دارد، [[یحیی بن اکثم]] متحیر شد و [[ناتوانی]] و زبونی در چهره‌اش آشکار گردید<ref>مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۲، ص۲۷۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الاختصاص، ص۹۹؛ طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۲، ص۲۴۱.</ref>.


[[شیخ مفید]] [[کمال عقل]] [[امام جواد]] را در سن [[کودکی]] [[معجزه]] دانسته و آن را [[دلیل]] [[امامت]] آن حضرت ذکر کرده است. وی در رد کسانی که به [[علت]] کمی سن [[امام جواد]] در [[امامت]] آن حضرت تشکیک نموده بودند، گفته است: {{عربی|كَمَالُ اَلْعَقْلِ لاَ يُسْتَنْكَرُ لِحُجَجِ اللَّهِ مَعَ صِغَرِ السِّنِّ}}؛ [[کمال عقل]] را برای [[حجت‌های خدا]] در [[کودکی]] نمی‌توان [[انکار]] کرد. وی سپس از آیاتی که درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} نازل شده شواهدی ذکر می‌کند: {{متن قرآن|قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۲۹-۳۰.</ref>.<ref>علم الهدی، سید مرتضی، فصول المختاره، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[رحمت الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام جواد (مقاله)|امامت امام جواد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵.</ref>
[[شیخ مفید]] [[کمال عقل]] [[امام جواد]] را در سن [[کودکی]] [[معجزه]] دانسته و آن را [[دلیل]] [[امامت]] آن حضرت ذکر کرده است. وی در رد کسانی که به [[علت]] کمی سن [[امام جواد]] در [[امامت]] آن حضرت تشکیک نموده بودند، گفته است: {{عربی|كَمَالُ اَلْعَقْلِ لاَ يُسْتَنْكَرُ لِحُجَجِ اللَّهِ مَعَ صِغَرِ السِّنِّ}}؛ [[کمال عقل]] را برای [[حجت‌های خدا]] در [[کودکی]] نمی‌توان [[انکار]] کرد. وی سپس از آیاتی که درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} نازل شده شواهدی ذکر می‌کند: {{متن قرآن|قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟! (نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۲۹-۳۰.</ref><ref>علم الهدی، سید مرتضی، فصول المختاره، ص۳۱۶.</ref><ref>[[رحمت الله ضیائی ارزگانی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام جواد (مقاله)|امامت امام جواد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۲۴-۴۲۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش