ابوعامر راهب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

نسبت ابوعامر به "اوس" می‌رسد[۱] و بیش‌تر محدثان، او را از بزرگان قبیله اوس دانسته‌اند؛[۲] ولی ابن‌کثیر، وی را از سران قبیله خزرج شمرده است.[۳] وی، در جاهلیت، از حنفا به شمار می‌آمد [۴] که موحّد و معتقد به برانگیخته شدن انسان، پس از مرگ بودند.[۵] ابوعامر که نصرانی بودنش در جاهلیت نیز گزارش شده،[۶] به رهبانیت روی آورده بود؛ لباس خشن می‌پوشید و از دانش اهل‌کتاب نیز آگاهی داشت؛[۷] از همین رو به "راهب" معروف بود. پس از هجرت، به جهت عدم پذیرش اسلام، به فرموده پیامبر، او را فاسق (کسی که از طاعت خدا و دین حنیف خارج شده) خواندند.[۸] پس از جنگ بدر، وی همراه با چندین نفر از اهل قبیله‌اش به مکه فرار کرد و مشرکان مکه را همواره به جنگ با پیامبر (ص) تشویق می‌کرد.[۹] ابوعامر، در غزوه احد در سپاه مشرکان حضور داشت و می‌کوشید انصار را در این غزوه با خود همراه سازد که بی‌نتیجه ماند.[۱۰] این دشمنی همیشگی وی با خدا و پیامبر، مورد اشاره آیه ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۱۱] نیز هست. نقل شده که به پیامبر گفت: با‌هر قومی که با تو بجنگند، همراه خواهم بود.[۱۲] وی تا سال فتح مکه در آنجا به سر برد؛ هنگام فتح مکه به طایف رفت[۱۳] و با اسلام آوردن مردم طایف به شام عزیمت کرد و در آنجا، تنها و مطرود از وطن (نهم یا دهم هجری)[۱۴] در "قِنَّسرین»"[۱۵] مُرد. مرگ وی را به نفرین پیامبر (ص) دانسته‌اند [۱۶] که پس از آمدن ایشان به مدینه ادعا کرد پیرو دین حنیف است و وقتی پیامبر فرمود: من بر این دینم و آن را بی‌پیرایه و پاک آورده‌ام، گفت: خداوند، دروغ‌گو را مطرود و غریب و تنها بمیراند و پیامبر با گفتن آمین فرمود: خداوند با کسی که دروغ می‌گوید، چنین کند [۱۷][۱۸].

ابوعامر در شأن نزول

مفسران در ذیل چند آیه از ابوعامر نام برده‌اند که سبب نزول و مورد اشاره آن آیات بوده است.

  1. به اتفاق مفسران، مراد از ﴿لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ در آیه ﴿وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ[۱۹]. ابوعامر راهب است. گفته‌اند: سبب ساخت مسجد ضرار به‌وسیله منافقان، نامه ابوعامر به آنها بود که نیرو و سلاح تهیه کنند و مسجدی برای او بسازند تا نزد قیصر روم رفته، سپاهی را برای اخراج پیامبر (ص) و یارانش از مدینه، با خود به همراه آورد.[۲۰] اینکه بنای مسجد، به خواسته او بوده، پذیرفته نیست؛ زیرا وی مسلمان نبوده و ظاهراً منافقان به دنبال نامه ابوعامر، خود تصمیم به ساخت مسجد گرفتند تا افزون بر ایجاد تفرقه بین مؤمنان، محلی برای ورود فرستادگان ابوعامر و انتظار آمدن وی با سپاه شام باشد.[۲۱] بنابه روایتی از امام کاظم (ع) منافقان مدینه پس از وفات سعدبن‌معاذ و پس از عزیمت پیامبر به تبوک، برای ریاست ابوعامر بر خود، از یک‌دیگر بیعت گرفتند؛[۲۲]
  2. از عکرمه نقل شده که مراد از ﴿قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ در ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۲۳] که خداوند از عدم هدایت آنان خبر داده، ۱۲ نفر از‌ جمله ابوعامر بودند؛[۲۴] ولی سیاق آیه و آیات قبل از آن، این احتمال را تقویت می‌کند که آیه، درباره یهودیان بنی‌قریظه و بنی‌نضیر باشد.[۲۵]
  3. در نقلی از ابن‌عباس آمده است که آیه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا[۲۶] از ورود حیی بن‌ اخطب و برخی یهودیان بنی‌نضیر (بعد از وادار شدن آنان به ترک مدینه از سوی پیامبر) و نیز ابوعامر بر قریش خبر می‌دهد که برای تشویق آنان به جنگ با پیامبر (ص) بدان‌جا رفته بودند و مشرکان را هدایت یافته‌تر از مؤمنان‌دانستند.[۲۷]
  4. مراد از منافقان در ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا[۲۸] ﴿مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ[۲۹][۳۰] و در ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ[۳۱] عبدالله ‌بن ‌اُبی و ابوعامر و‌... دانسته شده؛[۳۲] ولی با توجه به اسلام نیاوردن ابوعامر و عدم حضور وی در مدینه، نمی‌تواند مورد اشاره آیه ‌باشد.
  5. نیز گفته شده که مراد از ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ[۳۳] ابوعامر است؛[۳۴] ولی باتوجه به مکّی بودن سوره اعراف، ظاهراً این آیه بر وی تطبیق شده و مراد آیه، بلعم ‌بن ‌باعورا یا امیة ‌بن‌ ابی‌الصلت باشد[۳۵][۳۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. جمهره انساب‌العرب، ص‌۳۳۳؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۲.
  2. السیرة‌النبویه، ج۲،ص۵۸۴؛ المغازی، ج۱، ص۲۰۵.
  3. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
  4. السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.
  5. مروج الذهب، ج‌۱، ص‌۶۱ و ۷۱.
  6. اسباب النزول، ص‌۲۱۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
  7. السیرة‌النبویه، ج۲، ص‌۵۸۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۲، ص۴۰۲.
  8. السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۵۸۵.
  9. المغازی، ج‌۲، ص‌۴۴۱.
  10. المغازی، ج‌۱، ص‌۲۲۳.
  11. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  12. روض‌الجنان، ج ۱۰، ص‌۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص‌۱۶۳.
  13. السیرة‌النبویة، ج۲، ص۵۸۶؛ التبیان، ج۵، ص۲۹۸.
  14. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۴۳۳.
  15. تفسیر قرطبی، ج‌۸، ص‌۱۶۳.
  16. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۴۰۲.
  17. السیرة النبویة، ج‌۲، ص‌۵۸۵.
  18. دشتی، سید محمود، مقاله «ابوعامر راهب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  19. «و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.
  20. اسباب النزول، ص‌۲۱۴.
  21. البدایة و النهایه، ج‌۵، ص‌۱۷؛ التبیان، ج‌۵، ص‌۲۹۸.
  22. بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۲۵۷.
  23. «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهان‌ها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمی‌کند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
  24. جامع‌البیان، مج‌۳، ج۳، ص‌۴۶۱؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۳۲۵.
  25. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۶۲؛ المنار، ج‌۳، ص‌۳۶۲.
  26. «آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به «جبت» و «طاغوت» ایمان دارند و درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟!» سوره نساء، آیه ۵۱.
  27. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۱۸۸.
  28. «بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  29. «به دورویی خو کرده‌اند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
  30. مفحمات‌الاقران، ص‌۷۷.
  31. «و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
  32. کشف‌الاسرار، ج‌۴، ص‌۲۰۶.
  33. «و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد» سوره اعراف، آیه ۱۷۵.
  34. مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۶۹.
  35. جامع‌البیان، مج ۶، ج‌۹، ص‌۱۶۰‌ـ‌۱۶۳؛ التبیان، ج۵، ص۳۱‌ـ‌۳۲.
  36. دشتی، سید محمود، مقاله «ابوعامر راهب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.