نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Shafipour(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۷ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حقیقت علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
شناخت ماهیت علم
برای تبیین علم امام(ع)، شناخت ماهیت علم امری ضروری است. در میان فیلسوفان مسلمان ملاصدرا با رد دیدگاههای دیگران درباره علم کوشیده است اثبات کند علم از سنخ وجود است.
همو در کتاب مبدأ و معاد پس از بیان چهار مقدمه درباره تعریف علم میگوید: «علم عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در علم حضوری است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل علم حصولی. [۲] نکته ضروری دیگر آن است که از نظر ملاصدرا افزون بر اینکه علم از سنخ وجود است، وجود مطلقا عین علم و شهود است. بر همین اساس، وی معتقد است عرفا پذیرفتهاند که تمامی موجودات عارف به خداوند و ساجد اویند. [۳] تأکید بر یکسانی وجود و علم این نتیجه طبیعی را -که ملاصدرا نیز بر آن تأکید میکند- در پی دارد که علم همانند وجود حقیقی تشکیکی و دارای مراتب است: "کما أن الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت والتشکیک بالکمال والنقص فکذا صفاته الحقیقیه التی هی العلم والقدره... الخ"[۴]. بنابر اصول پذیرفته شده که در جای خود اثبات شده است، در نظام هستی اصل و تحقق موجودات به وجود است، وجود حقیقی دارای مراتب میباشد و ضعیفترین مرتبه وجود را هیولی نامیدهاند و شدیدترین مرتبه وجود که پیراسته از هرگونه کاستی است و حقیقه الحقایق میباشد، وجود واجب است. فیلسوفان مسلمان، اثبات چنین وجودی را که صرف وجود و حقیقت محض است، برابر اثبات تمامی صفات کمالی که از جمله آنها علم مطلق است، میدانند.
دیدگاه عینیت وجود و علم سبب شده است که علامه طباطبائی به طور روشن و صریح تأکید کنند که تمامی موجودات عالم هستی وجود و علم را توأمان دارند: "ان العلم سارفی الموجودات مع سریان الخلقه فلکل منها حظ من العلم علی مقدار حظه من الوجود"[۵]. هر موجودی به اندازه بهرهمندی که از وجود دارد، از علم نیز بهرهمند است. بر اساس این بیان، علم انسانی تابعی از وجود وی میباشد و هر چه سعه وجودی شخصی گستردهتر باشد، میزان آگاهی و علم وی نیز فزونتر میباشد. تا اینجا این حقیقت روشن میگردد که اگر در جهان وجودی مطلق و بینهایت از جهت شدت وجود دارد، این موجود دارای علم مطلق است و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن، موجود مطلق توان بهرهمندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست. علامه طباطبائی میگوید: "فلا مانع من فرض ممکن له علم بکل شیء او قدره علی کل شیء او حیاه دائمه مادام غیر مستقل الوجود عن االله سبحانه و لا منعزل الکون منه کما لا مانع من تحقق الممکن مع وجود موقت ذی أمد او علم او قدره متعلقین ببعض الاشیاء دون بعض، نعم فرض الاستقلال یبطل الحاجه الامکانیه و لافرق فیه بین الکثیر والقلیل کما عرفت، هذا من جهه العقل". [۶] دیدگاه یاد شده درباره وجود و اینکه هر موجودی به میزان سعه وجودی که دارد، از سایر صفات کمالی برخاسته از وجود نیز برخوردار است، مستظهر به اصول پذیرفته شدهای است که در جای خود استدلال و اثبات گردیدهاند»[۷]
چگونگی علم معصوم
درباره چگونگی علم امام(ع)، همواره اختلاف نظرهایی میان علمای امامیه وجود داشته است. از آن جمله میتوان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن علم امام(ع) یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد.[۸] ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در فلسفه دارند، بهتر است از به کارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که علم حضوری در فلسفه به علمی گفته میشود که معلوم با وجودش نزد عالم حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود[۹] این در صورتی است که آنچه بیشتر علما در بحث علم امام(ع) با عنوان حضوری و حصولی آوردهاند، همان چیزی است که درباره علم فعلی و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن علم پیامبران(ص) و ائمه(ع): بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است. مشروط بودن علم آنان به این معناست که علوم غیبی معصومین به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است»[۱۰]