ترس از خدا در معارف و سیره نبوی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۰۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حساب‌رسی و خداترسی

رسول رحمت تا آخرین لحظه‌های زندگی پاکش در فکر گره‌گشایی از امور مردم بود. یاران و نزدیکان او به خوبی به یاد دارند که در آخرین روزهای زندگی و در بستر بیماری، با آنکه یارای راه رفتن نداشت، مقداری پول نزد او آوردند. وی به سرعت پول‌ها را میان مؤمنان تقسیم کرد. سپس شش دینار باقی‌مانده را به همسرش سپرد. چون خواست بخوابد، نتوانست. بارها به یاران خود گفته بود به خدایی که جان محمد به دست اوست، سوگند می‌خورم اگر به اندازه کوه احد، طلا نزد من باشد، دوست دارم که پس از سه روز، دیناری از آن برای من نماند و نیازمندانی را بیابم که به آنها بدهم، مگر اندکی از آن را برای پرداخت وامی که برعهده دارم، بردارم. از همین رو، همسرش را صدا زد و شش دینار خواست. چون دینارها را آوردند، پنج دینار آن را برای پنج خانواده از انصار فرستاد و فرمود: یک دینار باقی‌مانده را هم با عجله انفاق کنید. آنگاه فرمود: «آسوده شدم» و سپس خوابید[۱]. یاران که این منظره را می‌دیدند، به یاد داشتند که روزی پس از نماز عصر، شتابان به سوی خانه می‌رفت، چنان‌که کسی به او نرسید. چون به مسجد بازگشت، گفت: «در خانه، تکه‌ای طلا بود و خوش نداشتم که شب در خانه بماند. دستور بخشش آن را دادم».

همسرش دیده بود که در شبی، پیامبر خوابش نمی‌برد و پیاپی از خواب برمی‌خاست و می‌نشست تا اینکه صدای مستمندی را شنید و به بیرون رفت. چون بازگشت، آسوده‌خاطر خوابید. سحرگاه از او پرسید: چرا دیشب خوابتان نمی‌برد؟ پیامبر فرمود: «شب هنگام، هشت درهم برای من رسید و ترسیدم از اینکه مرگ مرا دریابد و این پول در خانه باشد».

هیچ دغدغه‌ای نداشت جز رعایت حال بیچارگان و رسیدگی به امور آنان. هیچ چیزی از امت خویش نمی‌خواست جز ادامه راه و مرامش. «پیش از مرگ به مسجد رفته و خود را مهیای قصاص کرده بود»[۲]. چون از دنیا رفت، هیچ درهم و دینار و غلام و کنیز و گوسفند و شتری جز شتر سواری‌اش بر جای نگذاشت. زره او نیز نزد فردی از یهودیان مدینه به گرو مانده بود و در برابر آن ۶۰ کیلو جو برای نفقه همسرانش از او قرض گرفته بود[۳]. به گفته «فریتیوف شوآن»: خصلت محمدی و مکارم اخلاقی و معنوی مبیّن آن است که شیوه اولیای مسلمان دارای جنبه فردی نیست. مکارم دیگری جز فضایل محمد (ص) وجود ندارد. پس تنها همین‌هاست که پیروان آیین زندگی او می‌توانند تکرارش کنند. از طریق همین‌هاست که پیامبر در میان امت خود زنده است[۴].

نگاه پیامبر رحمت به انسان و جامعه انسانی و توجه ویژه به حقوق، عواطف، کرامت و عزت نفس انسان‌ها، شخصیت حضرت را کانون اعتماد، محبت و مهرورزی قرار داد. رسول اسلام، خلق و خویی الهی داشت و تجسم عینی همه فضیلت‌ها به شمار می‌رفت.[۵].

منابع

پانویس

  1. طبقات الکبری، ج۲، ص۲۲۶ و ۲۲۷.
  2. طبقات الکبری، ج۲، ص۲۴۱.
  3. منتهی الآمال، ج۲، ص.
  4. محمد (ص) رسول خدا، ص۵۱.
  5. اسحاقی، سید حسین، رسول مهربانی ص ۴۳.