فروع دین در معارف و سیره رضوی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث فروع دین است. "فروع دین" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فروع دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

امام رضا (ع) و فروع دین

فروع دین به آن دسته از قوانینی گفته می‌شود که خداوند متعال برای رساندن انسان به کمال، آنها را ارائه کرده است و این قوانین تمام نیازها و حوائج انسان را در نظر دارد و در قالب احکامی چون «حلال»، «حرام»، «مستحب»، «مکروه» و «مباح» مطرح شده‌اند. امام رضا (ع) پیرامون فروع دین و احکام آن سخنانی ایراد کرده‌اند که به طور مختصر به بیان آنها می‌پردازیم.

نماز

امام رضا (ع) در پاسخ به محمد بن سنان می‌نویسد: «همانا علت وجوب نماز، اعتراف به یگانگی و عظمت خداوند متعال و بی‌مثال و مانند است که با اظهار ذلت و مسکنت، در برابر خالق یکتا می‌ایستیم و طلب عفو و بخشش از گناهان و خطاهایمان می‌کنیم. هر روز چند نوبت جبین بر خاک می‌نهیم و به منظور تعظیم و تکریم مقام خداوندی، همواره به یاد او بوده و لحظه‌ای او را فراموش نمی‌کنیم. بنده‌ای که خداوند دانا و توانا را از یاد ببرد و از نماز و عبادات دیگر فاصله بگیرد، سرکشی و عصیان خواهد کرد»[۱].

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «نماز موجب نزدیکی و قرب هر پرهیزکار به خداوند است»[۲]. و در جایی دیگر فرمودند: «رسول خدا (ص) می‌فرمایند: در روز قیامت هنگامی‌که بنده را می‌طلبند، اولین چیزی که از او پرسیده می‌شود، نماز است. اگر به طور کامل و صحیح آن را به جای آورده باشد، مورد عنایت قرار می‌گیرد و در غیر این صورت در آتش افکنده می‌گردد»[۳]. امام رضا (ع) در مورد فضیلت نماز می‌فرمایند: «همانا برترین واجبات، پس از معرفت خداوند، نمازهای پنج گانه است»[۴].[۵]

روزه

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «همانا مردم مأمور به روزه‌داری شدند تا درد و ناگواری‌های گرسنگی و تشنگی را بشناسند و آنگاه استدلال کنند بر سختی‌های گرسنگی و تشنگی و فقر آخرت. هر آینه روزه‌دار باید به پیشگاه خداوند بنده‌ای باشد خاشع و ذلیل و دارای خضوع، و خود و عمل خود را دارای اجر دانسته و بداند که اعمال و زحمت هایش به حساب می‌آید. در همه حال به آنچه انجام می‌دهد عارف باشد و بر آنچه که از گرسنگی و تشنگی به او می‌رسد، صبر نماید و با پرهیز از هوای نفس و شهوات نفسانی، مستوجب ثواب فراوان می‌شود. روزه‌داران باید بشناسند شدت و اهمیت مشکلات فقرا و بیچارگان را تا رحمت آوردند و مهربانی کنند بر فقرا و مساکین در دنیا»[۶]. امام رضا (ع) از قول پدران بزرگوارشان می‌فرمایند: «وقتی روزه‌دار شدی، باید گوش و چشم و پوست و موی تو روزه باشند و در حال روزه‌داری از بوسیدن و مباشرت همسر خودداری کن»[۷].[۸]

خمس

محمد بن فضیل می‌گوید: «از امام رضا (ع) در مورد خمس پرسیدم، ایشان فرمودند: خمس برای خدا و پیامبر (ص) است و آن حقی است که به ما اهل بیت (ع) تعلق دارد»[۹].

هنگامی‌که امام رضا (ع) به خراسان تشریف آوردند، جمعی از اهالی خراسان خدمت امام (ع) شرفیاب شدند و از آن حضرت خواستند تا خمس اموالشان را به آنها ببخشد. حضرت فرمودند: این چه نیرنگی است که با زبان اظهار دوستی می‌کنید و حقی را که خداوند آن را برای ما قرار داده (خمس) آن را از ما دریغ می‌ورزید. آن‌گاه امام (ع) به مردم فرمودند: برای هیچ یک از شما خمس را حلال نمی‌گردانم»[۱۰].[۱۱]

زکات

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «بدرستی که خداوند عز و جل امر فرمود به نماز خواندن و زکات دادن؛ پس کسی که نماز بخواند و زکات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد»[۱۲]. و در جایی دیگر امام (ع) می‌فرمایند: «اگر مردم زکات اموال خود را بپردازند، کسی محتاج و نیازمند نخواهد ماند».[۱۳]

حج

فضل بن شاذان از امام رضا (ع) روایت می‌کند که ایشان فرمودند: «انجام حج و زیارت خانه خدا برای کسی که توانایی رفتن به سوی آن را دارد، واجب است»[۱۴].

اگر شخصی استطاعت مالی دارد، چه پر فضیلت است که در فرستادن افراد دیگر به حج کوشا باشد؛ زیرا که امام رضا (ع) می‌فرمایند: «هر کس، سه مؤمن را به حج بفرستد، در واقع با آن پول، خود را از خداوند متعال خریداری کرده و خدا از او نمی‌پرسد که مالش را از کجا به‌دست آورده است؛ از حلال یا حرام»[۱۵].[۱۶]

جهاد

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «کسی که در دفاع از جان و مال و وطن خویش مبارزه و جهاد نماید و کشته شود، شهید است»[۱۷]. و فرمودند: «خداوند متعال، فرار کردن از جهاد را امری حرام شمرده است. بدین جهت که باعث سستی و ضعف دین، و خوار و ناچیز شمردن زحمات و کوشش‌های پیغمبران و پیشوایانی است که در گسترش عدل و داد تلاش نموده‌اند و سرباز زدن از یاری دادن در مبارزه با دشمنان خداست. این عمل، موجب جرأت یافتن دشمن بر مسلمین می‌گردد و نیز منجر به بردگی و اسارت و کشتار خدا پرستان و سبب از بین رفتن دین خدا و موجب اشاعه فساد خواهد شد»[۱۸].[۱۹]

امر به معروف و نهی از منکر

از آنجا که نحوه رفتار و برخورد امام (ع)، حجت است و مورد استناد قرار می‌گیرد، در مواقع مختلف و متعدد نسبت به ناهنجاری‌ها و خلاف‌ها حتی از بستگان نزدیک خویش اعتراض می‌کرد تا از انتساب به ایشان، سوء استفاده نکنند و خلاف‌های آنان را به حساب او نگذارند. برادر امام رضا (ع) به نام زید بن موسی در مدینه دست به شورش زد و کشتار و آتش سوزی در منازل عباسیان راه انداخت. او را دستگیر کرده نزد مأمون فرستادند. حضرت رضا (ع) هم در برخورد با او زبان به عتاب و ملامت گشودند. وقتی زید گفت: من برادر تو و فرزند پدرت هستم، حضرت فرمودند: تو تا وقتی برادر منی که در اطاعت خدا باشی[۲۰]. در نوبتی دیگر وقتی دیدند برادرش زید، به ناروا فخر می‌فروشد و خود را به خاندان پیامبر (ص) منتسب می‌دارد، فرمودند: «ای زید! از خدا بترس، ما به هر مقامی که رسیده‌ایم در سایه تقوا بوده است. هر کس تقوا نداشته باشد و از خداوند پروا و محاسبه نداشته باشد، از ما نیست، ما هم از او نیستیم. ای زید! بپرهیز از این که به برخی شیعیان ما توهین کنی و خوارشان سازی»[۲۱].

روزی در حضور آن حضرت، سخن از عمویش (محمد بن جعفر) به میان آمد. حضرت فرمودند: «عهد کرده‌ام بر من و او سقف خانه سایه نیندازد. (یعنی با او دیدار نکنم.) عمیر بن یزید می‌گوید: پیش خود گفتم: او ما را به صله رحم دعوت می‌کند، ولی خودش درباره عمویش چنین می‌گوید. حضرت که باطن مرا خوانده بود، نگاهی به من کرد و فرمودند: این از نیکی و صله است. اگر با او رفت و آمد داشته باشم، مردم او را به خاطر این دیدارها تصدیق می‌کنند و حرف‌هایش را می‌پذیرند، ولی اگر پیش من نیاید و من به خانه‌اش نروم، مردم حرف‌هایش را نخواهند پذیرفت»[۲۲].

امام رضا (ع) حتی نسبت به رفتار مأمون عباسی هم ایراد می‌گرفتند و او را اندرز می‌داد. شیخ مفید چنین نقل می‌کند: «حضرت علی بن موسی الرضا (ع) وقتی که با مأمون خلوت و کسی در حضورشان نبود، مأمون را بسیار موعظه می‌کردند و او را از خدا می‌ترساندند و کارهای خلاف او را تقبیح می‌کردند. مأمون نیز گرچه ظاهرا وانمود می‌کرد که نصایح و تذکرات حضرت را پذیرفته است، اما در دل و باطن ناراحت می‌شد و سخنان امام (ع) بر او سنگین می‌آمد»[۲۳].

یکی از مسائلی که امام رضا (ع) در نامه خویش به مأمون نوشتند، در مورد امر به معروف و نهی از منکر بود که ایشان نوشتند: «امر به معروف و نهی از منکر، وقتی که ممکن باشد و ترس و بیم بر جان نباشد، واجب می‌شوند»[۲۴]. و در جایی دیگر امام رضا (ع) می‌فرمایند: «در اجرای امر به معروف و نهی از منکر کوشش کنید که اگر در این مسیر اهمال و سستی کنید، بدترین افراد بر شما مسلط خواهند شد و هر چه خوبان شما، دعا کنند، به اجابت نخواهد رسید»[۲۵].[۲۶]

تولی و تبری

امام رضا (ع) می‌فرمایند: «دوست داشتن دوستان خدا واجب است و همچنین دشمنی کردن با دشمنان خدا و بیزاری جستن از آنان و پیشوایان آنها واجب است»[۲۷].

امام رضا (ع) خطاب به ریان بن شبیب می‌فرمایند: «ای ریان! اگر دوست داری که در درجات عالی بهشت با ما باشی، پس به حزن ما محزون و به شادمانی ما، شادمان باش. بر تو باد دوستی ما؛ زیرا اگر مردی، سنگی را دوست بدارد، خداوند او را با همان سنگ در قیامت محشور می‌کند»[۲۸].[۲۹]

منابع

پانویس

  1. من لا یحضره فقیه، ج۱، ص۱۳۹.
  2. عیون الاخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۷.
  3. عیون الاخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۳۱.
  4. مستدرک الوسایل، ج۳، ص۴۳، ح۲۹۷۴.
  5. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۱۸.
  6. وسایل الشیعه، ج۷، ص۴.
  7. بحارالانوار، ج۹۳، ص۹۱.
  8. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۱۸.
  9. وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۶۱.
  10. وسایل الشیعه، ج۶، ص۳۷۶؛ داستان‌های اصول کافی، ج۲، ص۷۸.
  11. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۱۹.
  12. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۵۸.
  13. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۱۹.
  14. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۴.
  15. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۵۳۱؛ مرحوم شیخ صدوق در توضیح این حدیث می‌فرماید: منظور این است که خداوند از او درباره اموال شبهه ناکی که در اموالش هست، سؤال نمی‌کند.
  16. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۱۹.
  17. درر الکلام، ص۸۶.
  18. در رالکلام، ص۴۸.
  19. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۱۹.
  20. بحارالانوار، ج۴۹، ص۲۱۷.
  21. بحارالانوار، ج۴۹، ص۲۱۹.
  22. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۸۳.
  23. الارشاد، شیخ مفید.
  24. بحارالانوار، ج۹۷، ص۷۷.
  25. بحارالانوار، ج۹۷، ص۷۴.
  26. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۲۰.
  27. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۴۳.
  28. آثار الصادقین، ج۲۶.
  29. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۲۱.