نسخهای که میبینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان میدهد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۴۰ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
واژه "اذن" در لغت به معانى گوناگون مانند اجازه و رخصت براى انجام دادن فعلى[۱]، امر[۲]، علم[۳] و اراده[۴] آمده است.
واژه "اُذُن" بهمعناى گوش[۵] و "اَذَن" بهمعناى گوش دادن[۶] نیز از همین ریشه است. برخى گفتهاند: ریشه اصلى مشتقّات این واژه، اُذُن (گوش) است؛ سپس از آن، فعل اَذِن له (گوش خود را بهسوى او مایل ساخت یا به سخن او گوش داد) مشتق شده؛ آنگاه از این فعل، اِذن (خطاب به کسى براى اباحه فعلى و رخصت در آن) اشتقاق یافته که معنایى مجازى به علاقه ملازمه است؛ زیرا گوش دادن به کسى، مستلزم رو کردن به وى و برآوردن خواسته او است. پس از آن، معناى اخیر بسیار شایع شده؛ سپس این واژه در معانى مشابه آن نیز بهکار رفته است؛ مانند: مشیّت و تکوین اسباب حوادث یا تمکین براى انجام دادن فعلى و تیسیر و آسان کردن آن[۷].
برخى گفتهاند: اصل واحد در این ریشه، معناى اطلاع با قید رضایت و موافقت است؛ خواه امرى نیز صادر بشود یا نه، و این معنا، در تمام موارد کاربرد ریشه اِذن وجود دارد[۸].
برخى نیز ریشه اِذن را داراى دو اصل (گوش و علم) دانسته و گفتهاند: تمام معانى دیگر به این دو معنا بر مىگردند و بین این ۲ نیز نزدیکى وجود دارد؛ زیرا علم به هر مسموعى با گوش حاصل مىشود[۹]. بعضى، این مطلب را که اِذن بهمعناى علم باشد، رد کرده و گفتهاند: اذن ملازم با علم است، نهخودآن[۱۰].
اذن الهى در اصطلاح، یکى از صفات فعلیه است (صفاتى که انتزاع آنها بر فرض کردن چیزى غیر از ذات الهى متوقّف بوده، از مقام فعل خدا انتزاع مىشوند)[۱۱]، و به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم مىشود.
اذنتکوینی، از رابطهاى حقیقى بین حوادث و ارادهالهی حکایت دارد؛ یعنى هیچ حادثهاى در عالم، بدون استناد تکوینی به خدا، تحقّق نمىیابد[۱۲]. هم وجود اشیا و هم آثارشان به خداوند مستند است؛ ولى اذنتشریعی مربوط به اعمال اختیارى، و به این معنا است که خداوند، از نظر شرعی، انجام دادن عملى را اجازه دهد که نتیجهاش حرام نبودن آن عمل است[۱۳].
از آنجا که حقیقتاذن، شنیدن درخواست کسى و بر آوردن آن است، همیشه، پیش از اذن باید درخواست و طلبى وجود داشته باشد؛ بنابراین، اذنتکوینیخداوند به اشیا براى وجود یافتن که با کلمه وجودى "کن" تحقّق مىیابد، به این صورت است که ماهیّات و اعیان ثابته اشیا در مرتبه علم ربوبى، با زبان استعداد از خداوند مىخواهند که به آنها وجود عینى ببخشد و خداوند با فیضمقدّس، این درخواست را بر آورده مىسازد[۱۴].
درباره آثار موجودات نیز آنان اقتضاى ظاهر کردن آثار خاصّى را دارند و با زبان استعداد از خدا مىخواهند که آثار خویش را ظاهر سازند. اذنتکوینیالهی در این باره به این معنا است که اگر بین موجودى و اثر آن، مانعى وجود داشته باشد، خداوند آن را برطرف سازد و اگر مانعى وجود نداشته باشد، آن مانع را ایجاد نکند[۱۵].
اذنتشریعیخداوند نیز همین گونه است؛ زیرا انسانها بهطور طبیعى خواستههاى گوناگونى دارند و ازجمله، خواهان انجام اعمالى هستند که در عالم آخرت به مصلحت آنها باشد و اذن الهى براى انجام دادن برخى اعمال، بر آوردن همین درخواست است.
اذن تکوینی، همه پدیدههای عالم را در بر میگیرد؛ خواه پدیدههای غیر اختیاری چه برای انسان مطلوب و گوارا باشند، مانند روییدن گیاهان ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ﴾[۱۷] و میوه دادن درختان ﴿تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۱۸]، و چه ناگوار، مانند مرگ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ﴾[۱۹] و وقوع مصیبت﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۲۰] و خواه اعمال اختیاری چه کارهای نیک، مانند ایمان آوردن﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۲۱] و کشتن کافران در جنگ﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۲]، و چه کارهای زشت، مانند ضرر رساندن به دیگران با سحر﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ﴾[۲۳] و جنگیدن با مؤمنان و کشتن آنها ﴿وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۴]؛ ولی اذنتشریعی فقط اعمالی را دربر میگیرد که خداوند آنها را بهوسیله دینحرام نکرده باشد؛ مانند جهاد در راه خدا﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾[۲۵] و اطاعت از پیامبران: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴾[۲۶].
مخالفت با اذنتکوینی غیر ممکن است؛ بنابراین، اگر برای عملی، اذنتکوینی صادر نشود، انجام دادن آن عمل امکان ندارد ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۲۷]؛ ولی مخالفت با اذنتشریعی ممکن است و انسان میتواند مرتکب کار حرام شود، با اینکه درباره آن، اذنتشریعی صادر نشدهاست[۲۸].
مفهوم اذن نزد انسانها فقط برای موجودات عاقل بهکار میرود؛ ولی قرآن، آن را برای موجودات غیر عاقل نیز بهکار برده است و بعید نیست که علّت آن، وجود نوعی ادراک در همه موجودات باشد[۳۳]﴿وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۳۴][۳۵]. گرچه وقوع همه حوادث و تشریع همه احکام، به اذن الهی منوط است، در قرآن فقط به مواردی که اهمّیّت بیشتری دارند تصریح شده است[۳۶]:
هر فرشتهای که از طرف خدا برای یکی از پیامبرانوحی میآورد، به اذن خداوند است: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[۳۷]؛ چنانکه قرآن را نیز جبرئیل (ع) با اجازه خداوند بر پیامبر اکرم (ص) نازل کرده است: ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۳۸]. در شأن نزولآیه گفتهاند: گروهی از یهودیان نزد رسولخدا (ص) آمده، پس از طرح پرسشهایی و پاسخ آن حضرت، گفتند: کدام فرشته برای تو وحی میآورد؟ پیامبر (ص) فرمود: جبریل. گفتند: او دشمن ما است و پیوسته، فرمانجنگ و سختی میآورد. اگر میکائیل برایت وحی میآورد، به تو ایمان میآوردیم. خداوند این آیه را در جواب یهود نازل کرد و آوردن وحی بهوسیله جبریل را به اذن خدا دانست[۳۹]. روشن است که هر فرشتهای ازطرف خداوند، وظیفه و مأموریتی خاص دارد و نازل کردن وحی، به جبرئیل، و آوردن ارزاق به میکائیل واگذار شده است.
اذن در آیه ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۰] به معنای تیسیر و تسهیل[۴۱] (آسانکردن)، امر، علم، اعلام[۴۲]، و اختیار[۴۳] نیز دانسته شده است[۴۴].
هر سال در شب قدر، فرشتگان و روح (جبرئیل[۴۵] یا موجودی عالیمقامتر از همه فرشتگان)[۴۶]. به اذن پروردگارشان فرود میآیند، و همه حوادث سال آینده (روزیها، مرگ و زندگی، خیر و شر و...) را که در آن شب مقدّر شده و آنها نوشتهاند، به امام زمان (ع) تحویل میدهند: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ﴾[۴۷][۴۸]اذن در این آیه، به معنای امر و علم نیز دانسته شده است [۴۹][۵۰].
خداوند در آیه دیگری، معجزاتعیسی (ع) را به اذن خود مستند ساخته است: ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴾[۵۶] قید "اذن" در این دوآیه دلالت میکند که صدور معجزات از عیسی (ع) به خداوند مستند بوده، و حضرت، در انجام هیچ یک از معجزات مانند افاضهحیات و... مستقل نبوده است[۵۷]. تکرار این قید به این دلیل است که با ظهور چنین معجزاتی، پیشبینی میشد که گروهی از مردم درباره عیسی (ع) گمراه، و به الوهیت او معتقد شوند[۵۸].
برخی نیز قید اذن و تکرار آن را برای دلالت بر این مطلب دانستهاند که وقوع معجزاتی مانند بخشیدن حیات، با قدرت و آفرینشخداوند بوده است، نه با قدرت و آفرینشعیسی (ع)[۵۹] و از آنجا که وقوع آنها با دعای عیسی (ع) بوده، به او نسبت داده شده است[۶۰].
برخی گفتهاند: اذن خداوند به بنده برای انجام امری خارق عادت، دو گونه (ذاتی قدیم یا عرضی حادث) است. اوّلی آن است که حقّ، هنگام تجلّی به فیضاقدس، عین ثابت عبد را برای تصرّف در وجود عینی بهصورت خرق عادت، مستعدّ و قابل قرار دهد، و دومی آن است که حقّ، هنگام تجلّی به فیضمقدّس، با الهامی قلبی یا وحیی که نازل میکند، عبد را از چنین تصرّفی متمکن سازد؛ بنابراین، در هر صورت، مقصود از اذن، صِرف امر به تصرّف، بدون در نظر گرفتن استعداد نیست[۶۱].
خداوند به بعضی از خانهها اجازه بلند مرتبگی و عظمت داده و نیز اجازه داده تا نامش در آنها یاد شود:﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[۶۸] از آنجا که عظمت و علوّ در اصل، از آنِ خداوند است، هر چیزی به همان اندازه عظمت دارد که به خداوند منتسب است؛ بنابراین، روشن میشود علّت بلند مرتبگی این خانهها، همان یاد خدا در آنها است که در ادامه آیه آمده است[۶۹]. قدر مسلّم از مصادیق این خانهها مساجد است[۷۰] و بر اساس روایتی از رسول خدا (ص) مقصود خانههای پیامبران است که شامل خانه علی و فاطمه (ع) نیز میشود[۷۱]. اذن در این آیه بهمعنای امر[۷۲]، قضا و قدر[۷۳] نیز دانسته شده است[۷۴].
وقوع پدیدههای طبیعی
خداوند، آسمان و آنچه را در آن است، نگه میدارد تا به زمین سقوط نکنند و فقط چیزهایی سقوط میکنند که خداوند به آنها اذن داده باشد؛ مانند بعضی از سنگهای آسمانی و﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۷۵][۷۶]. در زمینپاکیزه و نیکو، به اذنپروردگار گیاهانی نیکو میروید: ﴿وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ﴾[۷۷]؛ همانگونه که میوه دادن درخت پاکیزه و نیکو نیز به اذنپروردگار است: ﴿تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾[۷۸][۷۹].
آسیب رساندن به کسی
هیچ کس نمیتواند بدون اذن خداوند، به دیگری آسیبی برساند. شیطان، با وسوسههایش، منافقان و کافران را تحریک میکند تا با نجوا و سخنان در گوشی، مؤمنان را غمگین سازند؛ ولی بدون اجازه خداوند هیچ زیانی به مؤمنان نمیرسد: ﴿إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّيْطَانِ لِيَحْزُنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيْسَ بِضَارِّهِمْ شَيْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ﴾[۸۰][۸۱]؛ چنانکه جادوگران نیز بدون اذن خداوند نمیتوانند به کمک سحرشان، ضرری را متوجّه کسی سازند: ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ﴾[۸۲]. اذن در این آیه نمیتواند بهمعنای امر تشریعی باشد؛ چراکه خداوند، هیچگاه فرمان آسیب رساندن به دیگری با سحر را صادر نمیکند [۸۳]. اذن در این آیه، بهمعنای علم[۸۴]، اراده و مشیّت[۸۵]، تیسیر[۸۶] و تخلیه[۸۷] (ایجاد نکردن مانع) نیز دانسته شده است[۸۸].
غلبه بر دشمن در هر جنگی فقط با اذن خداوند میسّر است؛ به همین سبب، چه بسا که گروهی اندک به اذن خدا بر گروهی بسیار غلبه میکنند: ﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۹۱]؛ چنانکه خداوند به مؤمنانصدر اسلام اعلام کرد: حتّی با وجود ضعف، اگر ۱۰۰ نفر باشند، در برابر ۲۰۰ نفر از سپاهدشمن، و اگر ۱۰۰۰ نفر باشند، در مقابل ۲۰۰۰ نفر از آنان به اذن خداوند به پیروزی میرسند: ﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۹۲].
خداوند به مؤمنانصدر اسلام، زمانی که دیار یهودیان بنینضیر را تصرّف کردند، اعلام کرد که آنچه از درختان خرما بریدید و آنچه بر جای گذاشتید، همگی به اذن خداوند است: ﴿مَا قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ﴾[۱۰۱][۱۰۲].
واقع شدن هر نوع حادثه ناگوار[۱۰۳] بدون اذن خداوند ممکن نیست: ﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۰۴] مقصود از این آیه، تعلیمصبر در برابر حوادث گوناگون به مسلمانان است؛ به همین جهت، در ادامه آیه آمده است: هر کس به خداایمان بیاورد، خداوند (هنگام وقوع مصیبت) قلبش را هدایت میکند[۱۰۵]؛ البتّه مقصود از اذن در این آیه، اذنتکوینی است و حتّی ستمی را که شخصی متوجّه دیگری کند، در بر میگیرد؛ به همین سبب، صبر کردن در برابر همه مصیبتهاپسندیده نیست؛ بلکه گاهی واجب است انسان تا حدّ امکان در مقابل آن مقاومت کند؛ مانندزمانی که شخصی جان یا آبروی انسانی را تهدیدکند[۱۰۶]قرآن، مصیبتی را که در جنگ اُحد برای مسلمانان پیش آمد و به کشته شدن بسیاری از آنها و سرانجام شکستشان انجامید، به اذن خداوند میداند: ﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۰۷]؛ بنابراین، شکستمسلمانان بهمعنای ناتوانیخداوند یا غلبه دیگران بر اراده[۱۰۸] یا وعده او در یاریمؤمنان[۱۰۹] نیست. گفته شده است که امکان ندارد اذن در این آیه بهمعنای جایز کردن باشد؛ زیرا خداوند هیچگاه گناهان را جایز نمیکند و کشتن مسلمانان از بزرگترین گناهان است[۱۱۰].
اذن در آیه﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۱۱] و ﴿وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۱۲] به معنای قضا و قدر[۱۱۳]، مشیّت و اراده[۱۱۴]، تخلیه[۱۱۵]، علم[۱۱۶]، امر[۱۱۷]، و عقوبت[۱۱۸] نیز دانسته شده است.
یکی از مصیبتهایی که دامن همه انسانها را میگیرد، مرگ است ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ﴾[۱۱۹]. هیچ کس نمیتواند بدون اذن خداوند بمیرد: ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ﴾[۱۲۰] از این آیه میتوان فهمید همانطور که هیچکس جز خداوند، بر حیاتقدرت ندارد، بر مرگ نیز توانا نیست[۱۲۱].
کسانی که ایمان آورده، کارهای نیک انجام دهند، در آخرت داخل باغهایی میشوند که زیر آنها نهرها جاری است و به اذن پروردگارشان، برای همیشه در آنجا بهسر خواهند برد: ﴿وَأُدْخِلَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ﴾[۱۲۶][۱۲۷].
خداوند، کسانی را که ایمان آوردهاند، در اختلافاتی که بین مردم درباره حقّ وجود دارد، به اذن خویش هدایت میکند: ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۲۸] گفته شده است که اگر ﴿بِإِذْنِهِ﴾ را به فعل ﴿فَهَدَى﴾ متعلّق بدانیم، معنایش این میشود که خداوند آنها را به اذن خویش هدایت کرد و این درست نیست؛ زیرا محال است خداوند به خودش اذن دهد؛ بنابراین، تقدیر چنین میشود: "فاهتدوا بإذنه"، یعنی مؤمنان، به اذن خداوندهدایت شدند[۱۲۹].
برخی گفتهاند: مقصود از این تعبیر که خداوند به اذن خویش آنها را هدایت کرد، این است که به اذن دیگری نیاز ندارد[۱۳۰]. برخی دیگر گفتهاند: قید «بإذنه» دلالت میکند بر اینکه مؤمنان، خداوند را به هدایت خویش مجبور نکردهاند؛ زیرا هیچ کس نمیتواند خدا را بهکاری وا دارد؛ بلکه خداوند خودش آنها را هدایت کرده است؛ بنابراین، جمله بعدی دلیل مطلب را بیان میدارد به این صورت که خداوند هر کس را بخواهد به راه راست هدایت میکند و خواسته است که مؤمنان را هدایت کند [۱۳۱]. اذن در این آیه، به معنای علم[۱۳۲]، لطف[۱۳۳]، امر، توفیق و تیسیر[۱۳۴] نیز دانسته شده است.
خداوند به وسیله قرآن، کسانی را که درپی رضای الهی هستند، به اذن خویش از تاریکیها خارج، و بهسوی نور هدایت میکند: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۳۵]؛ چنانکه هدف از فرو فرستادن قرآن نیز این است که پیامبراکرم (ص) انسانها را به اذن پروردگارشان از تاریکیها بهسوی نور خارج سازد: ﴿الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۱۳۶][۱۳۷].
در روز قیامت، هیچکس نمیتواند بدون اذن خداوند سخنی بگوید: ﴿يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ﴾[۱۴۰]، و چون خداوند، اجازه سخن ناروا نمیدهد، گفتن آن در قیامت، غیر ممکن است؛ بلکه سخن پسندیده مانند شفاعت نیز فقط با اذن او صورت میگیرد[۱۴۱].
با توجّه به اینکه بر اساس برخی آیات، در روز قیامت به کافران و مشرکان، اجازه سخن گفتن داده نمیشود ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۱۴۲]؛ ﴿هَذَا يَوْمُ لَا يَنْطِقُونَ وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ﴾[۱۴۳]، و بر اساس برخی آیات دیگر، آنان در قیامتسخن میگویند ﴿ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾[۱۴۴]؛ ﴿قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴾[۱۴۵]، در جمع بین آنها، آرای گوناگونی ارائه شده است:
روز قیامت، طولانی و دارای موقفهای بسیار است. در بخشی از آن روز یا در بعضی مواقف، اجازه سخن گفتن داده میشود و در بخش دیگر یا بقیه مواقف اجازه داده نمیشود.
برای پاسخهای حقّ، اجازه داده میشود؛ ولی برای عذرهای باطل اجازه داده نمیشود، مگر برای اینکه باطل بودن آن آشکار شود.
به آنان اجازه سخن گفتن داده نمیشود؛ زیرا نمیتوانند سخنی را که مورد قبول واقع شده و برای آنها فایدهای داشته باشد، بگویند؛ چون در سخنانی که میگویند، حجّتی وجود ندارد تا پذیرفته، و موجب رهایی آنان شود؛ بنابراین، هیچگونه منافاتی بین آیات وجود ندارد[۱۴۷].
در قیامت، سخن گفتنفرشتگان و روح نیز فقط با اذن خداوند امکانپذیر است: ﴿يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا﴾[۱۴۸] فاعل ﴿لَا يَتَكَلَّمُونَ﴾ همه حاضران، اعمّ از روح و ملائکه و انسانها و جنّیانند و قول صواب، کلام حقّی است که هیچگونه باطلی در آن نباشد و مقصود از آیه این است که خدا فقط به کسی که کلامحقّ بگوید، اجازه سخن گفتن میدهد[۱۴۹]. برخی، مقصود از آیه پیشین را آن دانستهاند که هیچ کس شفاعت نمیکند، مگر در حقّ کسی که خداوند، شفاعت او را اجازه داده و در دنیا قائل به حقّ و توحید باشد[۱۵۰]. گفته شده: در قیامت هیچکس نمیتواند سخن بگوید، مگر اینکه از خداوند اجازه بگیرد و فقط کسی از خداوند اجازه میگیرد که به او الهام شود و در این صورت، خدا به او اذن خواهد داد؛ زیرا در آن جهان، ممکن نیست الهامی خطا باشد[۱۵۱].
در قیامت به کافران اجازه عذر آوردن داده نمیشود: ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ﴾[۱۵۲] نیز ﴿وَلَا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ﴾[۱۵۳].
اجازه سخن ندادن به کافران، زمینهساز گواهی دادن شاهداناعمال است[۱۵۴]. گفته شده: معنای آیه ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ﴾[۱۵۵] این است که به کافران اجازه برگشت به دنیا داده نمیشود[۱۵۶][۱۵۷].
هر نوع شفاعتی فقط با اذن خداوند واقع میشود؛ چه شفاعتتکوینی که بهمعنای واسطه بودن اسباب و علل در رساندن رحمت الهی و نعمتهای گوناگون به مسبّبات و معلولات و تدبیر امور آنها است: ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۵۸]، و چه شفاعتتشریعی که بهمعنای واسطه شدن بندگانمقرّبالهی، برای بخشیده شدن گناهان انسانهای مجرم در قیامت است: ﴿يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا﴾[۱۵۹][۱۶۰] هم شفاعت شوندگان به اذن خداوند نیاز دارند: ﴿وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ﴾[۱۶۱]، و هم شفاعت کنندگان: ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾[۱۶۲]؛ ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾[۱۶۳]؛ ﴿وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى﴾[۱۶۴][۱۶۵] گفته شده: به کسانی که مردم در دنیا نصیحتهایشان را میشنوند و میپذیرند، در آخرت اجازه شفاعت داده خواهد شد و هر قدر آثار نیکی که در دنیا از شافع به دیگران میرسد، بیشتر باشد، درجهشفاعت وی در آخرت نیز بالاتر خواهد بود[۱۶۶].
در تفسیر قمی آمده است: در قیامت، هیچکس شفاعت نمیکند، مگر اینکه در آنجا به او اجازه داده شود، جز پیامبر اسلام (ص) که پیشتر در دنیا به او اجازه داده شده است[۱۶۷]. اذن در آیه ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾[۱۶۸] به معنای امر[۱۶۹] و تخلیه[۱۷۰] نیز دانسته شده است[۱۷۱].
تشریع احکامدینی مخصوص خداوند است و کسی جز او حقّ ندارد حکمی را تشریع کند: ﴿أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۷۲] نسبت دادن هر حکمی به خداوند نیز باید با اذن او باشد؛ زیرا قرآن، حکمی را که بدون اذن خدا به او نسبت داده شود، دروغبستن به خداوند دانسته است: ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ﴾[۱۷۳][۱۷۴].
مؤمنان باید فقط با اجازه خداوندجهاد کنند: ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ﴾[۱۷۵]حکم جهاد در اسلام، برای نخستین بار با این آیه آورده شد[۱۷۶].
بر اساس روایت دیگری از امام صادق (ع)، منظور از کسانی که به آنها ستم شده ﴿بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا﴾، تمام مؤمنان در همه زمانهایند؛ به همین سبب، این آیه میتواند دلیل همه جنگهای مؤمنان در طول تاریخ باشد[۱۸۰][۱۸۱].
خداوند هر پیامبری را که فرستاده، اطاعتش را به اذن خویش بر دیگران واجب ساخته است: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴾[۱۸۴]. اطاعت ذاتی، مخصوص خداوند است و اطاعت از غیر خدا مانند پیامبران، باید با اجازه او باشد. اذن در این آیه، بهمعنای اراده، امر، توفیق و یاری نیز دانسته شده است[۱۸۵][۱۸۶].
↑«و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون میآید و از آن (سرزمین) که ناپاک است جز به سختی و کندی (گیاهی) بیرون نمیآید؛ بدینگونه آیات را برای گروهی که سپاس میگزارند گونه گون میآوریم» سوره اعراف، آیه ۵۸.
↑«به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۵.
↑«و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن میدهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش میدهیم» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵.
↑«هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.
↑«و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰.
↑«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را میخواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
↑و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچکس آموزشی نمیدادند مگر که میگفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند- چیزی را میآموختند که به آنان زیان میرسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب میدانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهرهای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر میدانستند؛ سوره بقره، آیه:۱۰۲.
↑«و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.
↑«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل میشود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیدهاند و بیگمان خداوند بر یاری آنان تواناست» سوره حج، آیه ۳۹.
↑«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
↑«و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰.
↑«و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه ۲۱.
↑«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.
↑«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
↑«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
↑«و بیگمان پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و به آنان همسران و فرزندانی دادیم و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای بیاورد مگر با اذن خداوند؛ هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد» سوره رعد، آیه ۳۸.
↑«و به راستی ما پیامبرانی پیش از تو فرستادهایم که (داستان) برخی از آنان را برای تو گفتهایم و برخی دیگر را نگفتهایم و سزیده هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیهای آورد و چون فرمان خداوند در رسد به حق، داوری میشود و در آنجا تباهاندیشان، زیانکار» سوره غافر، آیه ۷۸.
↑«پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد (و به او رسالت میبخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند» سوره ابراهیم، آیه ۱۱.
↑«و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
↑«یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
↑«و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
↑«یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به اذن من پرنده میشد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا میدادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمیخیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهانها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
↑«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند» سوره نور، آیه ۳۶.
↑«آیا ندیدهای که خداوند آنچه را در زمین است و (نیز) کشتیها را که در دریا به فرمان وی روانند، برای شما رام کرده است و آسمان را از فرو افتادن روی زمین- جز به اذن وی- باز میدارد؟ بیگمان خداوند با مردم، مهربانی است بخشاینده» سوره حج، آیه ۶۵.
↑«و گیاه سرزمین پاک به اذن پروردگارش بیرون میآید و از آن (سرزمین) که ناپاک است جز به سختی و کندی (گیاهی) بیرون نمیآید؛ بدینگونه آیات را برای گروهی که سپاس میگزارند گونه گون میآوریم» سوره اعراف، آیه ۵۸.
↑«به اذن پروردگارش هر دم بر خود را میدهد و خداوند مثلها را برای مردم میزند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۵.
↑«رازگویی، تنها کار شیطان است تا مؤمنان را اندوهگین کند اما هیچ زیانی به آنان نمیرساند مگر به اذن خداوند و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره مجادله، آیه ۱۰.
↑«و (یهودیان) از آنچه شیطانها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) میخواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطانها کافر شدند که به مردم جادو میآموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچکس آموزشی نمیدادند مگر که میگفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمیرساندند- چیزی را میآموختند که به آنان زیان میرسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب میدانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهرهای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر میدانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
↑«و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
↑«اکنون خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت که در شما ناتوانی هست؛ اگر از شما صد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز میگردند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن به اذن خداوند پیروز میشوند و خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۶۶.
↑«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را میخواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
↑«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داوود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود میخواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
↑«و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
↑«اکنون خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت که در شما ناتوانی هست؛ اگر از شما صد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز میگردند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن به اذن خداوند پیروز میشوند و خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۶۶.
↑«هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.
↑«هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.
↑«هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.
↑«و آنچه بر شما در روز برخورد آن دو گروه (در احد) رسید به اذن خداوند بود (تا مؤمنان را بیازماید) و تا مؤمنان را (از غیر آنان) معلوم بدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۶.
↑«ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است و اگر سفر کردید و مصیبت مرگ گریبان شما را گرفت (و گواه مسلمان نیافتید) دو گواه دیگر از غیر شما (مسلمانان) است و اگر (به آنها) شک دارید آنان را تا پس از نماز باز دارید آنگاه سوگند به خداوند خورند که: ما آن (گواهی خود) را به هیچ بهایی نمیفروشیم هرچند (درباره) خویشاوندان (ما) باشد و گواهی (در پیشگاه) خداوند را پنهان نمیداریم که اگر بداریم از گناهکاران خواهیم بود» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
↑«و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن میدهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش میدهیم» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵.
↑«و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به بوستانهایی در آورده میشوند که از بن آنها جویباران روان است، به اذن پروردگارشان در آنها جاودانند؛ درودشان در آنجا «سلام» است» سوره ابراهیم، آیه ۲۳.
↑«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
↑«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
↑«الف، لام، را، (این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
↑«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا میخوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا میخواند و آیات خود را برای مردم روشن میدارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.
↑«دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.
↑«در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.
↑«و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد؛ تا چون هراس از دلهاشان برخیزد گویند: پروردگارتان چه گفت؟ میگویند: حقیقت را و او فرازمند بزرگ است» سوره سبأ، آیه ۲۳.
↑«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
↑«به راستی پروردگارتان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت؛ کار (هستی) را کارسازی میکند، هیچ میانجی مگر با اذن او (در کار) نیست، این است خداوند پروردگار شما، او را بپرستید! آیا پند نمیگیرید؟» سوره یونس، آیه ۳.
↑«و بسا فرشتههایی در آسمانهاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمیآید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد» سوره نجم، آیه ۲۶.
↑«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد، همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
↑«مگر آنان را شریکهایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشتهاند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری میشد و بیگمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود» سوره شوری، آیه ۲۱.
↑«بگو: مرا خبر دهید: آنچه را که خداوند از روزی برایتان فرو فرستاده است حلال و (برخی را) حرام گردانیدهاید، آیا خداوند به شما اجازه داده است یا بر خداوند دروغ میبندید؟» سوره یونس، آیه ۵۹.
↑«سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانهرو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
↑«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.
↑«و برای سلیمان، باد را (رام کردیم) که (وزش) پگاهانش یک ماه و وزش شامگاهانش یک ماه (راه) بود و چشمه مس گداخته را برای وی روان کردیم و برخی از پریان به اذن پروردگارش پیش او کار میکردند و هر یک از آنان از فرمان ما سر میپیچید بدو از عذاب آتش میچشاندیم» سوره سبأ، آیه ۱۲.