خطبه ۹۰ نهج البلاغه
مقدمه
خطبه ۹۰ که به آن خطبه اشباح نیز میگویند، از معروفترین خطبههای نهج البلاغه است. شریفرضی در ابتدای بیان خطبه، دلیل صدور آنرا اینگونه بیان میکند: مسعده ابن صدقه از حضرت امام جعفر بن محمد S روایت کند که امیر المؤمنین S این خطبه را بر منبر کوفه ادا کرد. سبب آن بود که مردی نزد او آمد و گفت: "یا امیرالمؤمنین، پروردگار ما را برای ما وصف کن تا محبّت و معرفت ما به او افزون شود." علی S خشمگین شد و فرمان داد که همه در نماز حاضر آیند. مردم آمدند، چنانکه در مسجد، دیگر جایی نبود. علی S همچنان خشمگین و برافروخته بر منبر شد [و خطبه را ایراد کرد][۱]. سبب خشم امام S از این جهت است که سؤالکننده در جستوجوی خدا با ابزار تشبیههای مادی میگردد. از اینرو امام در ضمن خطبه به ناتوانی فرشتگان الهی به شناخت پروردگار، در عین نزدیکی و تقرب به آستان ربوبی اشارت دارد.
بنابر روایت امام صادق S این خطبه باید در سالهای خلافت امام (بین سالهای ۳۶ تا ۴۰) ایراد شده باشد. این خطبه جزو معدود خطبههایی است که شریف رضی به ذکر سند آن مبادرت ورزیده است. اما پیش از شریف رضی نیز برخی محدثان در کتابهای خود تمام یا بخشی از این خطبه را آوردهاند، از جمله: شیخ صدوق در التوحید و السید ابوطالب در تیسیر المطالب.
مطالب مهم خطبه
خطبه ۹۰ در مجموع موضوع توحید را مدنظر قرار داده و در طول آن به مباحث زیر عنایت داشته است:
- وصف خدا؛
- آفرینش؛
- توصیف آسمان؛
- آفرینش آسمان؛
- آفرینش زمین؛
- آفرینش آدم S؛
- سکونت آدم و فرزندانش در زمین؛
- سرنوشت آدم.
سبب نامگذاری خطبه به "اشباح"
ابن ابی الحدید با بیان معنای اشخاص از واژه اشباح، علت نامگذاری این خطبه را توصیف فرشتگان بیان میکند و منظور از اشباح را اشخاص، یعنی فرشتگان میداند. علامه شوشتری در شرح خود بر نهج البلاغه علت این نامگذاری را استفاده از واژه اشباح در متن خطبه یاد میکند و به مصداق خطبه شقشقیه که بهدلیل واژه شقشقه به این نام معروف شده است، این خطبه نیز بهواسطه واژه اشباح در درون متن به این نام خوانده میشود.
بخشهایی از خطبه
خداوند اوّلی است که آغازی ندارد تا پیش از او چیزی بُوَد و آخری است که پایانش نیست تا تصوّر چیزی پس از او رود. دیدهها را نگذارد تا بدو توانند رسید یا عظمت و بزرگی وی را توانند دید. روزگار بر او نگذشت تا دگرگون شود، در جایی نبوده تا به جای دیگر رود. اگر ببخشد آنچه از کانهای کوهستانها برآید و صدفهای دریاها بدان دهان گشاید از سیم و زر ناب برآورده از زمین و مروارید غلتان و مرجان دستچین، در بخشش او اثری نگذارد و خزانه گسترده وی را به پایان نیاورد. اندوختههای انعام نزد او بسیار بسیار است و افزون از درخواست آفریدگان. او بخشندهای است که پرسش خواهندگان چشمه جود او را نخشکاند و ستهیدن آنان در طلب، او را به زفتی نکشاند. پس ای پرسنده! بیندیش و آنچه قرآن از وصف پروردگار به تو مینماید، بپذیر و نور هدایت قرآن را چراغ راه خود گیر.
فراز پایانی خطبه
خدایا تویی سزاوار نیکو ستودن و بسیار و بیشمارت ستایش کردن. اگر امید به تو بندند بهترین امید بستهای و اگر چشم از تو دارند، این چشمداشت را هر چه نیکوتر شایستهای. خدایا در نعمت بر من گشادی و مرا زبانی دادی تا بدان مدح تو را نخوانم و بر کسی غیر تو آفرین نرانم. بدان کسانی را نستایم که نومید کنند یا گمان آن بود که نبخشند. بارخدایا هر ثناگویی را بر ثناگفته پاداشی است؛ جزایی (درخور ثنای آفرین گوینده)، یا عطایی نیکو (سزاوار بزرگی پاداش دهنده). خدایا امید به تو بستم تا راهنما باشی به اندوختههای آمرزش و گنجینههای بخشایش. خدایا این بنده توست که در پیشگاهت برپاست، یگانهات میخواند و یگانگی خاص، تو راست. جز تو کسی را نمیبیند که سزای این ستایشهاست. مرا به درگاه تو نیازی است که آن نیاز را جز فضل تو به بینیازی نرساند و آن درویشی را جز عطا و بخشش تو به توانگری مبدّل نگرداند. خدایا خشنودی خود را بهره ما فرما، هم در این حال که داریم و در هر حال، و بینیازمان گردان از اینکه جز بهسوی تو دست برداریم که تو بر هر چیز توانایی[۲].
منابع
پانویس
- ↑ نک: خطبه ۹۰
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 344-346.