محمد بن حمید بن حیان رازی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

ابو عبدالله محمد بن حمید بن حیان رازی، مکنی به «ابو عبدالله» و منتسب به «الرازی»،[۱] از شهر خود به بغداد رفت و در این شهر اقامت گزید.[۲] او در بدو ورود به این شهر، با استقبال احمد بن حنبل و یحیی بن معین – علمای بزرگ شهر بغداد - قرار گرفت. آنان از وی، احادیث یعقوب قمی را طلب کردند و محمد بن حمید، مکتوباتی که از احادیث یعقوب به همراه داشت، جهت نسخه برداری در اختیار آنان گذاشت و سپس بر آنها املا نمود.[۳] مرگ وی به سال ۲۴۸ هجری اتفاق افتاد.[۴] او از عبد الله بن مبارک، یعقوب بن عبد الله قمی، جریر بن عبدالحمید، ابراهیم بن مختار، مهران بن ابی‌عمر، حکام بن سلم و بسیاری دیگر کسب روایت کرد[۵] و محدثان بزرگی چون احمد بن حنبل و پسرش عبد الله بن احمد، ابوداوود، ترمذی، ابن ماجه، محمد بن جریر طبری، عبدالله بن محمد بغوی، محمد بن محمد باغندی و بسیاری دیگر از او روایت کردند.[۶] محمد بن حمید بن حیان را از بحور علم اما غیر اعتمادی[۷] که احادیثش دارای مناکیر بسیار است، گفته‌اند.[۸] منابع اهل سنت عموماً او را ضعیف[۹] و غیر ثقه[۱۰] ارزیابی کرده، حتی او را متهم به دروغ گویی کرده‌اند.[۱۱]مستند‌سازی متون روایی،[۱۲] تقلیب و دستکاری در احادیث،[۱۳] عدم ارجاع روایات[۱۴] و نقل احادیث بدون استماع[۱۵] از جمله اتهاماتی است که خبرگان علم حدیث و محدثین اهل سنت بر او وارد کرده‌اند.

با این وجود، برخی نیز محمد بن حمید را توثیق کرده[۱۶] و در این توثیق غالباً به قول یا فعل یحیی بن معین[۱۷] و احمد بن حنبل[۱۸] استناد کرده‌اند. این دسته به نقل از یحیی بن معین آورده‌اند که وی معتقد بود احادیث ضعیفی را که برخی نقل می‌کنند از او نیست، بلکه از شیوخی است که از جانب ایشان نقل می‌کنند.[۱۹] ابوحاتم رازی نیز از دفاع محکم یحیی بن معین از محمد بن حمید بن حیان روایتی را نقل کرده است.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۶۹؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۵؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۹۸
  2. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۵
  3. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۶. نیز ر. ک. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۷. استقبال دو چهره شهیر علمی آن روز عراق و استماع حدیث از او، خود می‌‌تواند نشان از شخصیت بالا و شناحته شده محمد بن حمید در جامعه علمی آن روز جهان اسلام باشد.
  4. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱، ص۶۹؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۷؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۲۴
  5. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۵؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۹۸؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۵)
  6. المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۹۹؛ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج ۲، ص۴۹۱.
  7. ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج ۲، ص۴۹۰
  8. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۷؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۲ به نقل از یعقوب بن شَیْبَه سدوسی؛ ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج ۲، ص۴۹۰
  9. از ابو نعیم عبد الملک بن محمد بن عدی نقل شده که شنیدم: در اجتماعی که ابوحاتم محمد بن إدریس رازی و عبد الرحمن بن یوسف بن خراش و جماعتی از مشایخ اهل ری و حفاظ حدیث این شهر، در منزل ابوحاتم داشتند، از ابن حمید ذکری به میان آمد. آنان در این که محمد بن حمید در حدیث جداَ ضعیف است اتفاق نظر داشتند. (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۸؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۵)
  10. المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۲ به نقل از نسائی و ابراهیم بن یعقوب جوزجانی
  11. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۹-۲۶۰ و المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ به نقل از اسحاق بن منصور، عبدالرحمن بن یوسف بن خراش و ابوزرعه؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۶ به نقل از صالح بن محمد اسدی
  12. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۶
  13. المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۳.
  14. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۶۰-۲۶۱.
  15. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۸.
  16. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۷؛ المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۱ به نقل از طیالسی و ابوبکر بن ابی خیثمه و ابن جنید رازی.
  17. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۷.
  18. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۵.
  19. المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۱ به نقل از ابن معین.
  20. ابوحاتم رازی گفت: یحیی بن معین پیش از آنکه امر محمد بن حمید آشکار شود، از من درباره ابن حمید پرسش کرد و گفت: از چه رو او را سرزنش می‌‌کنید؟ عرض کردم: در کتاب او چیزی نقل شده است حال آنکه این چنین نیست، بلکه فلان است، پس قلم را برمی دارد و آنچه می‌‌گوییم تغییر می‌‌دهد. گفت: این خصلت چقدر بد است، او به بغداد نزد ما آمد، پس از او کتاب یعقوب قمی را گرفتیم، پس اوراق روایاتی را که از او شنیدیم میان خود پخش کردیم. در این مجلس، احمد بن حنبل با ما بود و با هم از او حدیث شنیدیم و ندیدیم از او جز خوبی». (المزی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۱. نیز ر. ک. ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱۸، ص۴۲۷.)