تباکی
سوگواری امام حسین |
رویدادها |
---|
واقعه عاشورا • اسیران کربلا • روز شمار واقعه عاشورا • روز عاشورا • نامه های کوفیان به امام حسین • واقعه عاشورا (از نگاه آمار) |
افراد |
علی اکبر • علی اصغر • عباس بن علی • زینب کبری • سکینه بنت حسین • فاطمه دختر امام حسین • مسلم بن عقیل • شهیدان کربلا • اسیران کربلا |
جایها |
حرم امام حسین • تل زینبیه • حرم عباس بن علی • گودال قتلگاه • بین الحرمین • نهر علقمه |
مناسبتها |
تاسوعا • عاشورا • اربعین |
مراسم |
مرثیهخوانی • نوحه • تعزیه • روضه • زنجیرزنی • سینهزنی • سقاخانه • سنج و دمام • دسته عزاداری • شام غریبان • تشتگذاری • نخلگردانی • قمه زنی • راهپیمایی اربعین • تابوتگردانی • مراسم تابوت |
مقدمه
خود را به گریه زدن، خود را گریان نشان دادن، خود را شبیه گریه کننده ساختن، حالتِ گریه به خود گرفتن. در راه احیای عاشورا و سوگواری بر عزای حسین S، هم گریستن، هم گریاندن و هم حالتِ گریه داشتن ثواب دارد. حتّی اگر کسی نگرید یا گریهاش نیاید، گرفتن این حالت، هم در خود شخص حالت اندوه و تحسّر ایجاد میکند، هم به مجلس عزا، چهره و رنگ غم میبخشد. تباکی، همسویی با داغدارانِ سوگ عاشوراست و مثل گریستن و گریاندن است. در حدیث امام صادق است: «مَنْ اَنْشَدَ فِی الحُسَینِ شِعراً فَتَباکی فَلَهُ الجَنَّة»[۱]. هرکه درباره حسین، شعری بگوید و تباکی کند، بهشت برای اوست. در حدیثی هم که سیدبن طاووس نقل کرده، چنین است: «مَن تَباکی فَلَهُ الجَنَّة»[۲]. هر که برای او خود را به حال گریه در آورد بهشت برای اوست. و در حدیث قدسی آمده است: «یا مُوسی! ما مِنْ عَبدٍ مِنْ عَبیدی فی ذلِکَ الزَّمانِ بَکی اَوْ تَباکی وَ تَعَزّی عَلی وَلَدِ المُصطَفی اِلاَّ وَ کانَت لَهُ الجَنَّةُ ثابِتاً فیها»[۳]. ای موسی هر یک از بندگانم که در زمان شهادت فرزند مصطفی گریه کند یا حالت گریه به خود گیرد و بر مصیبت سبط پیامبر تعزیت گوید، همواره در بهشت خواهد بود.
البته غیر از تباکی در مصیبت ابا عبداللَّه الحسین، حالت گریه به خود گرفتن در مناجات و دعا و از خوفِ خدا نیز مطلوب است و این از نمونههای روانیِ تأثیر ظاهر در باطن است. رسول خدا در این زمینه به ابوذر غفاری فرمود: «یا أباذَر! مَن اِسْتَطاعَ اَن یَبکِیَ فَلْیَبکِ، وَ مَنْ لَم یَستَطِعْ فَلْیُشعِرْ قَلْبَهُ الحُزنَ وَلِیَتَباکِ، اِنَّ الْقَلْبَ الْقاسِیَ بَعیدٌ مِنَ اللَّهِ»[۴]. هرکه میتواند گریه کند، پس بگرید و هر که نتواند، پس در دل خویش حزن قرار دهد و تباکی کند، همانا قلب قساوت گرفته، از خداوند دور است. امام صادق S درباره گریه بر گناه خویش و از خوف خدا میفرماید: «اِنْ لَم یَجِئْکَ الْبُکاءُ فَتَباکِ، فَاِنْ خَرَجَ منکَ مِثْلُ رَأْسِ الذُّبابِ فَبَخٍّ بَخٍّ»[۵]. اگر گریهات نمیآید، خود را به حالت گریه درآور، پس اگر به اندازه سر مگسی اشک بیرون آمد، پس مرحبا به تو[۶].
حالت گریه به خود گرفتن
«تباکی» در فرهنگهای لغت عرب به معنای تَکَلَّفُ البُکاء یعنی گریه از روی تکلف و سختی معنا شده است. تباکی در عزاداری بدان معناست که شخص، حالات فرد گریه کننده را به خود بگیرد تا در اثر آن، رقت قلب، تأثر باطنی و گریه برای او حاصل شود. از این جهت تباکی را میتوان نوعی خضوع و فروتنی ظاهری دانست که منجر به خشوع و فروتنی باطنی میشود. در روایات امامان شیعه به تباکی در مقام مناجات و دعا برای حصول رقت قلب تأکید شده است.
در بعضی از روایات برای تباکی نیز همچون گریه برای امام حسین S ثواب ورود بهشت ذکر شده است. محدث نوری در لؤلؤ و مرجان این احتمال را مطرح کرده که شاید هدف از تأکید بر تباکی در عزاداری، آشکار نمودن مصیبت و تحت تأثیر قراردادن دیگران باشد به گونهای که آنان نیز به گریه درآیند. این تأکیدات بر تباکی، موجب شده تا بعضی آن را نوعی ریا به شمار آورده و ریا را در گریه کردن بر مصائب امام حسین S جایز بدانند. ولی بسیاری از علمای شیعه با این معنا مخالفت نموده و در عزاداری نیز به صورت کلی ریا را حرام دانستهاند.[۷]
تباکی
«تباکی» به معنای آن است که انسان به خود حالت گریه بگیرد،؛ چراکه گاه ممکن است برخی از علاقمندان به سبب پارهای از شرایط، اشک از چشمانشان جاری نشود، ولی این نباید سبب عدم شرکت در محافل و مجالس حسینی گردد،؛ چراکه در این صورت میتوان با «تباکی» و حالت غم و اندوه و گریه به خود گرفتن، به خیل عزاداران پیوست و از پاداش معنوی آن نیز برخوردار شد، در این کار نیز نشانه ظلم ستیزی و مبارزه با ظالمان است،؛ چراکه هدف امام حسینS چیزی جز این نبود.[۸]
منابع
پانویس
- ↑ بحار النوار جلد ۴۴، ص ۲۸۲
- ↑ بحار النوار جلد ۴۴، ص ۲۸۸
- ↑ مستدرك سفينة البحار، نمازى شاهرودى، ج ۷،ص ۲۳۵
- ↑ مكارم الاخلاق، طبرسى، ص ۴۶۲،بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۷۹
- ↑ بحار الانوار، ج ۹۰،ص ۳۴۴
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۱۱۲.
- ↑ مسائلی، مهدی، مقاله «تباکی»، فرهنگ سوگ شیعی، ص ۱۱۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشهها انگیزهها رویدادها پیامدها ص ۷۹.