اثبات وجوب اطاعت از امام در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

دلایل عقلی وجوب اطاعت از امام

  1. تحقق نظم و امنیت در جامعه، اصلاح امور مردم و تأمین حقوق آنان، بستگی تام به «اطاعت مردم از حاکمیت و قوانین» دارد و بدون التزام عمومی به این مهم، زمینه برای سرکشی و نافرمانی در برابر حاکم و زیر پا نهادن قوانین فراهم، و جامعه دچار هرج و مرج می‌شود و از هرگونه رشد و تعالی بازمی‌ماند. در این صورت ضایعات فراوانی گریبان جامعه را می‌گیرد و جامعه، دچار آسیب‌های جدی می‌شود و مردم، متضرّر می‌شوند. امام علی(ع) که حکومت امام را سلطان الهی قلمداد کرده، فرموده اند: در پرتو حکومت الهی، امور شما حفظ می‌شود. بنابراین بدون آنکه نفاق ورزید یا کراهت داشته باشید از او اطاعت کنید. به خدا سوگند یا باید از حاکم الهی، خالصانه پیروی کنید یا خداوند، حتماً حاکم اسلامی را از شما خواهد گرفت و هرگز آن را به سوی شما بازنمی‌گرداند تا به غیر شما برسد[۱].
  2. اطاعت لازمه بندگی: همه انسان‌ها بندگان خدا هستند و هستی آنان وابسته به اراده اوست. همان‌طور که اراده خداوند در نظام تکوین نافذ است، اراده‌اش در نظام تشریع نیز لازم‌الاطاعه خواهد بود. خداوند بنا بر مصالح انسان‌ها، به برخی از آنان (که برگزیده پروردگار هستند) بر دیگران ولایت بخشیده و حقِّ امر و نهی به آنان عطا کرده است و بقیه مردم، موظف به اطاعت از آنان شده‌اند پیامبران اوصیا و جانشینان آنها -که مبلّغان پیام الهی‌اند- دارای چنین حقّی هستند و اطاعت از آنان، طبق فرمان خداوند، دیگران واجب است. اطاعت از ایشان در حقیقت، اطاعت از اوامر الهی است. تخلّف از اوامر او علاوه بر مفاسد دنیوی، مجازات اخروی هم دارد. بر اساس روایتی رسول خدا(ص) گریز از اطاعت حاکم را از عوامل مرگ جاهلی معرفی کرده است[۲].
  3. شکر منعم: متکلمان و فقیهان، «شکر منعم» را به حکمِ عقل، واجب دانسته‌اند. علامه حلی در جواب سؤال از معنای شکر مُنعِم، گفته است: «انجام همه تکالیف شرعی، شُکر مُنعِم است. اساساً تکالیف شرعی جهت اینکه نوعی شکر برای نعمت‌های پروردگار هستند، واجب شده‌اند»[۳]. از آنجا که لازمه شکر منعم، شناخت خداوند، پیامبر و امام است[۴]، معرفت به موارد یاد شده نیز در صورتی تحقق عینی پیدا می‌کند که انسان، خود را به حدود و مقررات زندگی، اصول اخلاقی و اجتماعی مقید بداند و به انجام دقیق تکالیف و وظائف خویش مبادرت ورزد[۵]. فخر رازی در تفسیر آیه ﴿فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ[۶] وظیفه‌شناسی درباره شکر منعم و اطاعت از خالق را موضوعی مشترک میان همه مردم دانسته است[۷]. بنا بر مبنای دینی که امام و حاکم اسلامی، حق حاکمیت را از جانب خداوند دریافت می‌کنند[۸]، نصب او از جانب خداوند، در حقیقت، اِنعامی از ناحیه او در حق مردم است. شکر منعم، در این عرصه، اطاعت از حاکمی است که از سوی خداوند، اجازه حکومت دارد؛ چراکه هدف حاکم، تأمین حقوق و مصالح مردم است[۹].
  4. اطاعت از امام، اطاعت از خداست: حق تقنین و قانون گذاری عقلاً برای خداوند است: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ[۱۰]، پیامبران و ائمه معصومین واسطه ابلاغ قوانین الهی به مردمند: ﴿بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۱۱] و از پیش خود دخل و تصرفی در این قوانین ندارند: ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۱۲]، بنابراین اطاعت ایشان در حقیقت اطاعت خداست: «من اطاع الرسول فقد اطاع الله»[۱۳] و از آنجا که امام جانشین پیامبر است، اطاعت از امام به منزله اطاعت از خدا و پیامبر است و اطاعت از خدا و پیامبرش عقلاً لازم است، پس اطاعت ایشان هم به لحاظ عقلی لازم خواهد بود.
  5. حفظ نظام اسلامی، ملاک وجوب اطاعت مطلق از امام: فلسفه امامت حفظ نظام اسلامی است که پیامبر آن را تأسیس کرده است و وجود امام همچون رشته‌ای است که پیوستگی امت، برای اجرای برنامه‌های انسان‌ساز اسلام و پیاده کردن قوانین الهی به او بستگی دارد؛ درواقع امامت، ضامن تکامل مادی و معنوی جامعه بشری است و این مهم با اطاعت از امام محقق می‌شود.
  6. نصب امام از طرف خداوند مستلزم لزوم اطاعت: اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از اراده الهی است؛ زیرا نصب امامی که حدود الهی را اجرا و از دین خدا دفاع کند و با حکمت، موعظه و حجت کامل، مردم را به راه خدا دعوت کند و عالم به سیاست باشد، بر خداوند واجب است و در مقابل، پیروی از او نیز بر مردم واجب است، در غیر این صورت نقض غرض می‌شود. به بیان دیگر آفریدن امام و اعطای منصب امامت به او لطفی است از جانب خداوند که مکلفان در مقابل این لطف باید امامت او را بپذیرند و از او اطاعت کرده و او را یاری کنند[۱۴].

منابع

پانویس

  1. «إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُمْ فَأَعْطُوهُ طَاعَتَكُمْ غَيْرَ مُلَوَّمَةٍ وَ لَا مُسْتَكْرَهٍ بِهَا وَ اللَّهِ لَتَفْعَلُنَّ أَوْ لَيَنْقُلَنَّ اللَّهُ عَنْكُمْ سُلْطَانَ الْإِسْلَامِ ثُمَّ لَا يَنْقُلُهُ إِلَيْكُمْ أَبَداً حَتَّى يَأْرِزَ الْأَمْرُ إِلَى غَيْرِكُمْ»، نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.
  2. «مَنْ خَرَجَ عَنِ الطَّاعَةِ وَ فَارَقَ الْجَمَاعَةِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»، ابن حنبل، المسند، ج۹، ص۲۸۴؛ ابن أبی‌عاصم، السنة، ج۱، ص۴۳؛ مسلم بن حجاج، الصحیح، ج۳، ص۱۴۷۶؛ نسائی، السنن، ج۷، ص۱۲۳.
  3. علامه حلی، اجوبة المسائل المهنائیة، ص۱۴۹ و ۱۵۲.
  4. علامه حلی، الباب الحادی عشر، ص۳.
  5. سبحانی، الإلهیات، ج۱، ص۲۶.
  6. «پس خداوند پیامبران را برانگیخت» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  7. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۶، ص۳۷۴.
  8. مکارم شیرازی، آیات الولایة فی القرآن، ص۸۴ – ۸۵.
  9. نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱، ص۱۰۹.
  10. «داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
  11. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  12. «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳ ـ ۴
  13. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۸۵.
  14. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، قاعده لطف و وجوب امامت؛ پورحسین، احسان، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، ص۱۱۸؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۲۶۸ ـ ۲۷۰.