بنیجمل در تاریخ اسلامی
مواطن و منازل بنیجمل
به نظر میرسد این طایفه نیز چونان دیگر طوایف بنیمراد، پیش از اسلام در یمن و بیشتر در «جوف» همدان[۱] در جنوب غربی مأرب[۲] و نیز اطراف و اکناف زبید،[۳] نیز«مارب» (بدون همزه)، «مریب»، «وادی بیحان» و «شَبْوة»[۴]سکونت داشتند؛ ضمن این که از بلاد «خبّان»، «سَلاطِح» و «قرن»[۵] و نیز دو مخلاف «بَیحان» و «حَذاء»[۶]هم به عنوان دیگر بلاد آنان نام برده شده است. در پی انجام فتوحات اسلامی، مردم این طایفه، همراه با بسیاری از مردم بنیمراد و مذحج به بلاد مفتوحه بهویژه کوفه کوچیدند و در این شهر رحل اقامت افکندند.[۷] از مواطن متأخرتر دوران اسلامی این قوم میتوان از نهر الملک[۸] - قصبه ای بزرگ در بغداد - [۹] یاد کرد. زبیدی (م. ۱۲۰۵ هجری) هم در کتاب خود، در تشریح واژه «بنو النهاری»، از حضور برخی از فرزندان نهار بن عامر - از شاخههای بنیجمل - در یمن خبر داده است.[۱۰] امروزه، در برخی مناطق بلاد اسلامی جمعی از اعراب خود را از منتسبین این قوم میدانند که آل جمیل (جمیلیین) از جمله این طوایف است. آل جمیل در حال حاضر در اطراف یافاء فلسطین و جمعی از آنان در سوریه و شرق اردن و شبه جزیره سیناء ساکنند.[۱۱].[۱۲]
بنیجمل و فتوحات اسلامی
از تاریخ جاهلی فرزندان جمل خبری در دست نیست و از تاریخ اسلامی آن هم، جز اندک اخباری که غالباً در ذیل تراجم برخی از افراد این طایفه تعریف یافته، اطلاعی در دست نیست. بر این اساس، نخستین آگاهی هایمان از بنیجمل بن ناجیة بن مراد تقریباً به زمان فتوحات اسلامی باز میگردد. در گزارشات برخی منابع، از مشارکت برخی از رجال آنها از جمله عمرو بن عبدالله بن عامر بن نهار در فتوحات ایران بهویژه جنگ نهاوند (به سال ۲۱ هجری) خبر داده شده است.[۱۳] عمرو بن عبدالله در این جنگ، از ناحیه بینی زخمی شد و بواسطه بریدگی بینی اش، از آن پس «اجدع» خوانده میشد.[۱۴] همچنین، بر اساس گزارشی، بعد از فتح جزیره و ارمنیه، عمر، ولید بن عقبه را بر بنیتغلب امیر کرد اما بواسطه اختلافات مستمر بنیتغلب با ولید، بیم آن میرفت که ولید با سپاهیانش بر بنیتغلب بتازد. از این رو، عمر بن خطاب، ولید را از امارت جزیره خلع و فرات بن حیان و هند بن عمرو جملی را در سال ۱۷ هجری، مشترکاً بر این منطقه و بر نصارای بنیتغلب امیر کرد.[۱۵] ضمن این که برخی از منابع هم، از حضور هند بن عمرو جملی در برخی از فتوحات مناطق شمالی ایران از جمله فتح قومس[۱۶] در سال ۲۲ هجری خبر دادهاند.[۱۷] گفته شده که عمر، پس از دریافت خبر فتح ری توسط سردار خود نعیم بن مقرن، نامه ای بدو نوشت و از او خواست تا برادرش سوید بن مقرن را جهت انجام فتوحات، سوی قومس فرستد. عمر در این نامه تأکید کرد که وی، سماک بن مخرمه را بر مقدمه سپاه بگمارد و دو پهلوی سپاه را به عیینة بن نهاس و هند بن عمرو جملی بسپارد. سوید همراه این سپاه به سمت قومس حرکت کرد و آن را به صلح گشود.[۱۸] پس آنگاه، سوی گرگان رفت و آنجا را نیز در سال ۱۸ هجری به صلح فتح کرد. در مکتوبی که او برای رزبان صول - حاکم گرگان - به عنوان صلحنامه نوشت، وی هند بن عمرو جملی و سواد بن قطبه و برخی دیگر از بزرگان سپاه خود را شاهد معرفی کرد.[۱۹] در پی آن، در ماجرای صلحی که در سال ۱۸ هجری بین سوید بن مقرن و حاکم طبرستان اتفاق افتاد، باز هم، هند بن عمرو جملی و عتیبة بن نهاس بکری و برخی دیگر از سران سپاه اعراب، شاهد این صلحنامه معرفی شدند.[۲۰].[۲۱]
مناسبات بنیجمل و حکومت امام علی(ع)
بنیمراد و طوایف آن در مواجهه با حکومت علی(ع) دو رویه متفاوت را پی گرفته بودند. مرادیان عراق بر خلاف مرادیهای مصر و شام، غالباً به تبعیت از سران خود که از شیعیان بزرگ و از ارادتمندان و یاران خاص مولی علی(ع) بودند، در خدمت حکومت حضرت و در راستای برنامههای ایشان بودند. از جمله این مرادیها، هند بن عمرو جملی بود. وی پس از به خلافت رسیدن امام علی(ع)، به ایشان پیوست و از یاران و اصحاب ایشان گردید.[۲۲] وی که از بزرگان کوفه بود و به «سید اهل کوفه» شهرت داشت،[۲۳] به سال ۳۶ هجری، همراه با علی(ع)، در جنگ جمل شرکت کرد[۲۴]و در این نبرد، فرماندهی سوارهنظام قبیله مذحج را بر عهده داشت.[۲۵] هند در حالی که رجز میخواند: أضرِبُهُم جَهدِي بِحَدِّ المُنصَلِ والمَوتُ دُونَ الجَمَلِ المُجَلَّلِ[۲۶] تا جایی که میتوانید با لبه تیز تیغ به آنها ضربه بزنید و مرگ نزدیک شتر عایشه مرگی باشکوه است.
در نبردی تن به تن به دست یکی از ناکثین به نام عمرو بن یثربی ضبی به شهادت رسید.[۲۷] قاتل او ضمن سرودن اشعاری، از شهادت او به دست خود خبر داده است: إن تَقْتُلُوني فأنَا ابن يَثْربي * قاتِلْ عليَّا وهِنْد الجَمَليّ * ثمّ ابن صوحان علي دين عليّ[۲۸] علاوه بر هند جملی، از ابوالعالیه عبدالله بن سلمه هم، از حاضران در جنگهای جمل و صفین یاد شده است.[۲۹] أسود بن یزید بن جابر بن عمرو بن ربیعة بن مالک بن حلاوة بن حیّ بن جمل هم، از دیگر اصحاب امام علی(ع) بود که در جنگهای سه گانه حضرت ایشان را همراهی کرده بود.[۳۰] از زائدة بن سمیر بن عبدالله بن عامر بن نهار هم، به عنوان یکی از نقش آفرینان و حاضران در جنگ نهروان و از شهدای این جنگ یاد شده است.[۳۱].[۳۲]
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ عبدالرحمن بن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۳۳.
- ↑ حجرییمانی، مجموع البلدان الیمن و قبائلها، ج۴، ص۷۰۲ - ۷۰۳.
- ↑ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۶.
- ↑ الموسوعة العربیه، مقاله مذحج.
- ↑ البکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۲۱۵ و ج۱، ص۲۹۰؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۳۳.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۶۷ - ۶۹.
- ↑ ر.ک: شیخ مفید، الجمل، ص۱۷۱؛ ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۸۳ و ج۶، ص۳۳۶؛ شیخ طوسی، رجال، ص۱۰۶، ۱۷۷، ۲۸۷ و ۲۱۷؛ سمعانی، الانساب، ج۳، ص۳۳۱.
- ↑ نویری، نهایه الارب فی فنون الادب، ج۲، ص۳۰۲.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۲۴.
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج۷، ص۵۷۲.
- ↑ محمد عبد القادر بامطرف، الجامع (جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۱، ص۲۹۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۱۱۵
- ↑ ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۱۱۵
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۵۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۳۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۱۱۲.
- ↑ «ایالتی بود وسیع مشتمل بر شهرها و روستاها و مزارع بسیار در ذیل جبال طبرستان بین ری و نیشابور». (استان سمنان امروزی) یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۱۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۱۵۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۱۵۱ - ۱۵۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۱۵۲.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۱۵۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ شیخ طوسی، الرجال، ص۸۵.
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۱۷۱؛ نمازی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۱۷۰.
- ↑ خلیقة بن خیاط، طبقات، ص۲۴۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۴؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۱۷۱.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۴.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۴؛ خلیقة بن خیاط، طبقات، ص۲۴۷؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۲، ص۱۲۰.
- ↑ ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۳. و با اندکی اختلاف بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۴۴؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۴۶.
- ↑ خلیقة بن خیاط، طبقات، ص۲۴۷.
- ↑ ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۳.
- ↑ ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۳۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۷۴؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۳، ص۳۳۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.