اسوه بودن اهل بیت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

"الگو یا اسوه" کسی یا چیزی است که مورد توجه همه قرار می‌گیرد و ویژگی‌ها یا کمالاتی در او هست که باعث می‌شود دیگران نسبت به راه و مقصدی که در پیش گرفته‌اند از آنان نمونه و الگو بگیرند و راه و روش آنان را بپیمایند. الگوپذیری یکی از ویژگی‌های طبیعی و فطری انسان‌هاست چرا که همواره انسان در پی کمال و سعادت است و چون بر فطرت خدا جوی و جاودانگی آفریده شده است همواره احساس نقص و خلأ می‌کند و به دنبال کمال نهائی است و تا به او نرسد احساس آرامش نمی‌کند پس حالتی را الگوها در انسان ایجاد میکنند که به آن اسوه‌پذیری گفته می‌شود.

اسوه بودن شخصی برای شخص دیگر اگرچه در مواردی امری فردی است ولی اصل تحقق الگو و معرفی یک شخص در جامعه به عنوان الگوی آنها و در نتیجه به تبعیت مردم از آن، امری متوقف بر اجتماع و تشکیلات آن است، علاوه بر اینکه الگوبرداری در رفتارهای اجتماعی و سیاسی، مستلزم تحقق اجتماع و حکومت است به همین دلیل ما حق الگو بودن را در زمره حقوق اجتماعی ذکر می‌کنیم[۱].

نقش و اهمیت الگو در زندگی انسان

تکامل شخصیت انسان‌ها و ادب آنها در الگو و اسوه‌ای است که انتخاب کرده‌اند و همچنین والایی هدف و غایتی که در زندگی خود دارند از الگوهای آنان فهمیده می‌شود. هر چه قدر الگوهای انسان بالاتر و والاتر و از نظر عبودیت در مرحله عالی قرار داشته باشند، ارزش شخصیت انسان بیشتر خواهد شد. انسان‌ها از یکدیگر تأثیرات بسزایی می‌پذیرند مخصوصاً در جایی که انسان خود آگاهانه کسی را به عنوان رهبر و مقتدای خود انتخاب بکند.

در غالب موارد انسان‌ها سعی می‌کنند در تمام اعمال و رفتار حتی گفتار، حرکات و سکنات از الگویی که انتخاب کرده تبعیت محض کنند به همین دلیل بسیاری از رفتارهای ما ناخودآگاه شبیه رفتار الگوهایمان می‌باشد.

یکی از مشکلات اساسی در عصر امروز فقدان الگو یا عدم توانایی در الگو‌شناسی است، امری که در بحث الگودهی بسیار حائز اهمیت است که الگوهایی که به انسان معرفی میشوند باید قابل دسترسی باشند و واقعیت و عینیت داشته باشند نه اینکه الگو فقط ذهنی، مبهم و دست نیافتنی باشند.

این نکته حائز اهمیت است که ما هرگز نمی‌توانیم انسان موفقی را بدون الگو یا الگوئی که تمام ویژگی‌ها را داشته باشد تربیت و اصلاح و از او فردی کامل بسازیم.

امام علی(ع) فرماید: "هان ای عثمان بن حنیف به راستی که هر پیرو را پیشوایی است که از او پیروی مینماید و از نور دانش او روشنی می‌جوید"[۲].[۳]

الگو و اسوه در قرآن

برخی از آیات قرآن کریم به روشنی نشان می‌دهد که یکی از نعمت‌های بزرگ الهی، هدایت خلق به سوی حق است و این هدایت از راه بخشیدن عقل و خرد و دادن درس‌های گوناگون از راه فطرت و ارائه نشانه‌هایی در جریان آفرینش و نیز از راه فرستادن پیامبران و مکتب آسمانی صورت میپذیرد[۴].

در ادبیات قرآنی به طور مشخص از واژه "اسوه" در این‌گونه از مواضع استفاده شده است که به معنای "مقتداء" و "قدوه" است[۵]. در فارسی، معنای "بر پی رفتن" و "در پی بودن" را می‌رساند[۶] بی‌الگو انسان در راهیابی خود گم است، گاه در این راه است گاه در راه دیگر است.

این واژه در قرآن کریم تنها سه بار مورد استفاده قرار گرفته است. در دو مورد حضرت ابراهیم(ع) و همراهان او را اسوه حسنه دانسته ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ...[۷]، ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ[۸] و در یک جا پیامبر اکرم(ص) را به عنوان "اسوه حسنه" معرفی کرده است؛ در آیه ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا[۹].

کلمه ﴿أُسْوَةٌ به معنای اقتداء و پیروی است و معنای ﴿فِي رَسُولِ اللَّهِ یعنی در مورد رسول خدا. اسوه در مورد رسول خدا(ص)، عبارت است از پیروی او و اگر تعبیر کرد به ﴿لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ "شما در مورد رسول خدا تأسی دارید" که استقرار و استمرار در گذشته را افاده می‌کند، برای این است که اشاره کند به اینکه این وظیفه همیشه ثابت است و شما همیشه باید به آن جناب تأسی کنید.

و معنای آیه این است که یکی از احکام رسالت رسول خدا و ایمان آوردن شما، این است که به او تأَسی کنید؛ هم در گفتارش و هم در رفتارش[۱۰]. در قرآن کریم داستان‌های واقعی از زندگی انسان‌ها آمده که هرکدام از آنها میتوانند الگوی انسان در راه رسیدن به مقصد و هدف والای انسانی باشد و نشان از تأثیر و تغییرپذیری نفس انسان دارد.

به نظر می‌رسد که اسوه در مفهوم قرآنی به شخصی اطلاق می‌شود که در عمل حالات و سلوک و روش، مورد اقتداء و تبعیت قرار می‌گیرد و هدف از این پیروی، اصلاح و بهبود شخصیت فردی و اجتماعی است.

جایگاه الگو در قرآن، جایگاه ربوبیت است. تربیتی که در سلسله هستی از خداوند آغاز می‌شود و تا انسان‌های عادی ادامه می‌یابد. در قرآن کریم مسأله الگوپذیری با مسأله "ولایت" و "تولی" نیز ارتباط نزدیک و مستقیمی دارد. ولایت در قرآن به معنای "سرپرستی روحی، ذهنی و رفتاری انسان در بعد فردی و اجتماعی است".

کارکرد ولایت در قرآن "اخراج از نور به ظلمت" یا از "ظلمت به نور" است. این نقش و کارکرد از طریق امامت واقتداء صورت می‌پذیرد و سرمشق پذیری بیشترین نقش را در پیوند میان امام و امت بر عهده دارد. در سرتاسر قرآن کریم نشان داده شده است که حرکت‌های اجتماعی و نهضت‌های تاریخی عمدتاً بر عهده "ائمه نار" و "ائمه نور" است.

دامنه تأثیرگذاری اسوه‌ها از نظر قرآن کریم اعم از حوزه فردی، اجتماعی و تاریخی است. در حوزه فردی، نقش سرمشق‌ها اصلاح خصلت‌های شخصیتی است. در جامعه، نقش سرمشق‌ها اصلاح مناسبات اجتماعی و سیاسی است و بالاخره در عرصه تاریخی، تأثیر اسوه‌ها به تغییر و تحول در جهت‌گیری‌های تاریخی ارتباط می‌یابد. اسوه‌ها بسته به ظرفیت‌های وجودی و بسترهای عینی یک یا چند نقش از نقش‌های سه‌گانه را ایفا می‌کرده‌اند. انبیای بزرگ الهی و ائمه اطهار(ع) یا هر سه گونه نقش (فردی، اجتماعی، تاریخی) الگویی را داشته‌اند[۱۱].

اسلام دینی است که با توجه به کمال نهایی انسان، الگوهای کامل و عینی و دست یافتنی برای بشریت قرار داده است. در زمان حیات پیامبر شخص آن حضرت طبق نص قرآنی اسوه مسلمانان بود اما پس از پیامبر طبق سفارش متواتر و قطعی پیامبر مثل حدیث ثقلین و حدیث سفینه اهل بیت آن حضرت بعد از پیامبر الگو و اسوه مردم خواهد بود[۱۲].

اسوه بودن اهل بیت در حدیث

در روایات فراوانی از اسوه بودن پیامبر و اهل بیت یاد شده است. طبق احادیثی که زمین هیچ گاه از وجود حجت خالی نمی‌شود؛ بعد از پیامبر اکرم اهل بیت ایشان الگو و راهنمای بشریت به سوی خداوند هستند. آری، امامان معصوم در هر دوره و زمان میان مردم و پروردگار در اخذ فیوضات ظاهری و باطنی وجود داشته‌اند و فقط معصوم است که به امر خداوند به هدایت هستی قیام می‌کند و آن را به کمال مطلوب و نهاییش می‌رساند. خطا در راهنمایی‌اش راه ندارد و این راهنمایی نیز عملی است به خاطر همین اهل بیت الگوهای عملی در میان مردم بودند و راه منش آنان بهترین راه هدایت و به عبارتی یکی از فلسفه‌های وجودی اهل بیت در زمین نیز همین است.

انسان در سیر زندگی خود نیاز به الگوی عملی دارد تا با اقتدای به او حرکت کند. الگوهای بشری غالباً محدود به تاریخ و جغرافیای معینی هستند و در امتداد زمان و گستره زمین، الگو بودن خود را از دست می‌دهند، افزون بر اینکه الگو بودن آنها همه جانبه و فراگیر نیست و فقط به یک یا چند خصلت محدود می‌شود. پیامبران الهی به لحاظ برخورداری از شخصیت معنوی، الگوهای شایسته‌ای برای بشریت و در بسیط زمین و طول زمان هستند به گونه‌ای که نه هیچ زمینی آنها را محدود می‌کند و نه هیچ زمانی محصورشان می‌گرداند، الگوگیری از آنان نیز به مقدار اقتدا و پیرویشان، برای دیگران الگو خواهند بود.

هیچ موجودی به اندازه ائمه اطهار برخوردار از کمال نیست، زیرا از جهت بینش معصوم و از جهت منش مصون هستند از این‌رو شایسته‌ترین و برترین الگو هستند[۱۳]:

  1. امام باقر (ع) فرماید: "کس از امت اسلام صبح کند و امام آشکار و عادل از جانب خدا نداشته باشد، به گمراهی و گم گشتگی صبح کرده است"[۱۴].
  2. حضرت رسول (ص) می‌فرمایند: "اهل بیت من حق را از باطل جدا میکنند و هم ایشان‌اند آن امامانی که باید به آنها اقتدا کرد"[۱۵].
  3. همچنین فرمودند: "خشنودی و رضوان و گشایش و پیروزی و تقرب و دوستی خدا و رسول او برای کسی است که علی را دوست بدارد و به جانشینان او اقتدا کند"[۱۶].[۱۷]

نتیجه

از آنچه گذشت ثابت شد اسوه بودن اهل بیت برای کل بشر است؛ اما از بعضی روایات استفاده می‌شود که بعضی از معصومین نسبت به بعضی دیگر از معصومین نیز اسوه می‌باشند. در این باره امام عصر (ع) در توقیعی شریف فرمودند: "(فاطمه) دختر رسول خدا برای من اسوه و الگویی نیکوست"[۱۸].

پس حکمت آفرینش فاطمه همان حکمتی است که در آفرینش پیامبران و اوصیا ایشان از جمله پیامبر اسلام و ائمه معصومین می‌باشد. آیا فلسفۀ عصمت و پاکی انبیا و اوصیا برتری ایشان از این جهت نیست که ایشان اسوه و پیشوای مردم هستند و مردم باید از آنها پیروی کنند[۱۹].

پس اهل بیت مرد و زنش برترین اسوه و الگوی عملی برای تمام آفریده‌ها و انسان‌ها در همۀ مکان‌ها و زمان‌ها هستند[۲۰].

منابع

پانویس

  1. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۸۲- ۱۸۳.
  2. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، نامه ۴۵.
  3. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۸۳- ۱۸۴.
  4. محمد غفاری، الگوهای فضیلت، ص۱۷.
  5. مجمع البحرین، ذیل واژه اسوه، ج۱، ص۷۳.
  6. محمدتقی سبحانی، الگوی جامع شخصیت زن مسلمان، ص۷۹.
  7. «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند.».. سوره ممتحنه، آیه ۴.
  8. «بی‌گمان برای شما آنان نمونه‌ای نیکویند، برای هر کس که به خداوند و روز بازپسین امید می‌ورزید و هر که روی بگرداند بداند خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره ممتحنه، آیه ۶.
  9. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد می‌کند» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  10. المیزان، ج۱۶، ص۴۳۲.
  11. محمد تقی سبحانی، الگوی جامع شخصیت زن مسلمان، ص۸۱-۸۳.
  12. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۸۴- ۱۸۷.
  13. عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۰۹.
  14. الکافی، ج۱، ص۱۸۴ و ۳۷۵.
  15. «أَهْلُ بَيْتِي يَفْرُقُونَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ يُقْتَدَى بِهِم»؛ الخصال، ج۲، ص۴۶۴.
  16. «الرَّوْحُ وَ الرَّاحَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ النُّصْرَةُ وَ الْيُسْرُ وَ الْيَسَارُ وَ الرِّضَا وَ الرِّضْوَانُ وَ الْمَخْرَجُ وَ الْفَلْجُ وَ الْقُرْبُ وَ الْمَحَبَّةُ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ لِمَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً وَ ائْتَمَّ بِالْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ حَقّاً عَلَيَّ أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِي شَفَاعَتِي وَ حَقٌّ عَلَى رَبِّي أَنْ يَسْتَجِيبَ لِي فِيهِمْ لِأَنَّهُمْ أَتْبَاعِي...»؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۹.
  17. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۸۷- ۱۸۹.
  18. «...وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۶۷؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص۲۸۶.
  19. محمدتقی مدرسی، فاطمه زهرا (س)، ص۲۳.
  20. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۸۹.