اخلاص در معارف و سیره علوی
مقدمه
از دید امیرمؤمنان(ع) گفتار و رفتار بیاخلاص، هیچ ارزش و اعتباری ندارد؛ از این رو هر نوع عمل در عرصه زندگی، باید فقط برای جلب رضایت خداوند و خالص از هر شک و به دور از هر گونه توقع و چشمداشت و بدون ریا انجام گیرد تا بدین وسیله سپاس خداوند بلندمرتبه، به درستی صورت پذیرد و شکرانه نعمتهای الهی قرار گیرد. عبادت و اطاعت حق باید از سر شوق بندگی و به دلیل شایستگی پروردگار انجام پذیرد؛ وگرنه عملی بیروح و کالبدی بیجان خواهد بود؛ بدین سبب علی(ع) تمام گفتار و رفتار خویش را در این جهت قرار داده بود، تا آنجا که کمک به درماندگان و نیازمندان را نیز در جهت توجه به حق و رضایت الهی انجام میداد و قرآن این عمل او را ستوده است[۱]. به نشانه اخلاص و دوستی با حق بود که علی(ع) و همسر و فرزندانش، سه روز افطار خویش را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و اظهار داشتند که این بخشش را فقط در جهت رضایت خداوند انجام دادهاند و هیچ چشمداشت پاداش و سپاسی ندارند و پس از این رفتار مخلصانه بود که از سوی خداوند ستایش شدند و آیه قرآن در شأن آنان و در ستایش از این رفتارشان نازل شد[۲]. امیرمؤمنان(ع) فرمود: «بِالْإِخْلَاصِ يَكُونُ الْخَلَاصُ»[۳]؛ «رهایی در پرتو اخلاص ممکن است». در جایی دیگر، اخلاص به حضرت حق را اینگونه معرفی میکند که تمام دوستیها و دشمنیها و جذب و دفعها، همه و همه باید برای خدا باشد: «الْمُؤْمِنُ مَنْ كَانَ حُبُّهُ لِلَّهِ وَ بُغْضُهُ لِلَّهِ وَ أَخْذُهُ لِلَّهِ وَ تَرْكُهُ لِلَّهِ»[۴]؛ و این کمال اخلاص است که در آینه جان آدمی، جز جمال حق و جلوه الهی هیچ چیز دیگری نقش نبندد. از دیدگاه امام هر عملی که صبغه الهی نداشته باشد و از اخلاص در آن خبری نبوده و در راه رضایت خداوند انجام نگرفته باشد، نه تنها نفعی ندارد، بلکه چون از روی ریا و تظاهر و فخر فروشی انجام گرفته، گناه و حرام است.
آنگاه که در جنگ احزاب، بر بزرگترین دشمن اسلام، عمرو بن عبدود، دست یافت، سپاهیان مشاهده میکنند که علی(ع) از کشتن عمرو سر باز زد و از او فاصله گرفت و پس از اندکی قدم زدن، بازگشت و سر عمرو را از تنش جدا کرد. از حضرت، علت ماجرا را پرسیدند، فرمود: چون به مادرم ناسزا گفت و به صورتم آب دهان انداخت، ترسیدم اگر وی را با آن حالت بکشم، برای ارضای هوای نفسم باشد؛ از این رو او را رها کردم تا خشمم فرو نشیند و فقط برای رضایت خداوند، سرش را از تن جدا سازم[۵]. خشمی که از اهانت دشمن به انسان پدید میآید، خشمی مقدس و دفاع از حریم انسانیت است؛ با این حال، علی(ع) آن نمونه کامل بندگی و الگوی اخلاص، شکیبایی میکند تا اندک ناراحتی ناشی از رفتار زشت دشمن در جانش فرو نشیند و عمل خویش را که نوعی عبادت حق میداند، سره و ناب به پیشگاه خداوند تقدیم دارد. امام حتی حکومت بر مردم را نیز عبادت حق میداند؛ از این جهت آن را فقط در راه رضایت خداوند میپذیرد و به مسئولیت تن میدهد و هدفی جز خداوند را در حکومت بر مردم به رسمیت نمیشناسد و به کسانی که در پی هواهای نفس و خودخواهی خویش، سر بر فرمان حکومت وی نهادهاند، چنین هشدار میدهد: بیعت شما با من بدون مشورت و همراه با لغزش و اشتباه نبود و هدف من با شما نیز در این امر یکی نیست و با هم تفاوت دارد؛ زیرا خلافت را از آن جهت پذیرفتم که آن را برای خدا میخواهم و رضایت او را میطلبم؛ در حالی که شما مرا و حکومت مرا برای دنیای خود میخواهید[۶].[۷].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا﴾ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند * (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ج۴، ص۱۶۹؛ واحدی، اسباب النزول، ص۳۳۱؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۳، ص۲۴۳؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۳، ص۱۶۹ - ۱۵۸.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۳، حدیث ۲.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، ص۶۷.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۱، ص۵۱ و ۵۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶.
- ↑ رفیعی، علی، مقاله «سیره امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰ ص ۱۷.