حسن بن علی بن ولید فسوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

الحسن بن علی بن الولید الفسوی[۱]، در یک سند تفسیر کنز الدقائق به گزارش از تأویل الآیات الظاهره قرار دارد:

« قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْوَلِيدِ الْفَسَوِيُّ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: كُنَّا ذَاتَ لَيْلَةٍ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) سُمَّاراً إِذْ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَةَ ﴿إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ[۲] فَقَالَ أَنَا مِنْهُمْ وَ أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ فَوَثَبَ وَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ وَ هُوَ يَقُولُ ﴿لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ[۳] ثُمَّ كَبَّرَ لِلصَّلَاةِ»[۴].[۵]

شرح حال راوی

نام راوی الحسن بن علی بن الولید بن النعمان الفسوی الفارسی است. کنیه او «أبوجعفر» و از اهل شهرستان فسا در استان فارس است. این راوی، پس از چند سال زندگی در زادگاه خود به شهر بغداد سفر کرده و در همانجا ماندگار شد و به کار نشر حدیث پرداخت. وی به الخطیب ملقّب شده و او را به «الکرابیسی» یعنی کرباس فروش نیز می‌شناسند.

در منابع و کتب شیعه، به نام راوی اشاره‌ای نشده ولی در برخی کتب تاریخی و رجالی اهل تسنن به شرح حال وی پرداخته‌اند:

  1. خطیب بغدادی: الحسن بن علی بن الولید، أبو جعفر الفارسی الفسوی، سکن بغداد و حدث بها[۶] نیز در کتاب الکفایة او را با لقب الخطیب یاد کرده است[۷].
  2. دارقطنی: الحسن بن علی بن الولید الکرابیسی أبوجعفر الفسوی[۸].
  3. ابن جوزی نام وی را از اکابر و بزرگانی آورده که در سال ۲۹۶ وفات کردهاند: الحسن بن علی بن الولید أبو جعفر الفارسی الفسوی،... سکن بغداد و حدث بها[۹].
  4. ذهبی: الحسن بن علی بن الولید أبوجعفر الفارسی الفسوی، نزیل بغداد،...[۱۰].
  5. سمعانی، نسب شناس سنّی مذهب، در بازگفت عنوان الفسوی و چگونگی خوانش آن: الفسوی: بفتح الفاء و السین. هذه النسبة إلی فسا و هی بلدة من بلاد فارس یقال لها بسا، خرج منها جماعة کثیرة من العلماء و الرحّالین[۱۱]؛ نیز درباره وصف الکرابیسی: الکرابیسی: هذه النسبة إلی بیع الثیاب...[۱۲].

در منابع حدیثی، تفسیری و تاریخی از این راوی با عناوین گوناگونی یاد شده؛ مانند الحسن بن علی بن الولید[۱۳]، أبوجعفر الحسن بن علی الفارسی[۱۴]، الحسن بن علی بن الولید الفارسی[۱۵]، أبوجعفر الحسن بن علی بن النعمان الفسوی[۱۶]، الحسن بن علی الفسوی[۱۷]، الحسن بن علی بن الولید بن النعمان[۱۸]، أبوجعفر الحسن بن علی بن الولید بن النعمان الفسوی[۱۹].[۲۰]

طبقه راوی

بر پایه گزارش رجالیان، تولد راوی در سال ۲۰۲ و درگذشت او در سال ۲۹۰ یا ۲۹۶ رخ داده[۲۱]، از این رو وی دوران امامت سه معصوم، حضرت جواد، امام هادی و امام حسن عسکری(ع) نیز بخشی از دوران غیبت صغرا را ادراک کرده است.

روایات حسن فسوی باواسطه از معصوم(ع) گزارش شده است؛ نمونه‌ها:

  1. «مُحَمَّدُ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْوَلِيدِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكْثُرَ مَالُهُ فَلْيُطِلِ الْوُقُوفَ عَلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ»[۲۲].
  2. «و أخبرنا عمر بن عبدالله حدثنا محمد بن یونس بن الحسین حدثنا أبوجعفر الحسن بن علی بن الولید الفسوی حدثنا إبراهیم بن مهدی المصیصی حدثنا علی بن مسهر عن مسلم أبی عبدالله عن أنس بن مالک قال: قدمت إلی رسول الله(ص) طیرا مشویا...»[۲۳].
  3. «حدثنا الحسن بن علی الفسوی، ثنا حماد بن محمد الحنفی، ثنا أیوب بن عتبة عن قیس بن طلق عن أبیه طلق بن علی و کان من الوفد الذین وفدوا علی رسول الله(ص) قال: قال رسول الله(ص): من سئل عن علم فکتمه ألجم یوم القیامة بلجام من نار»[۲۴].
  4. الثعلبی أخبرنا عبدالخالق أنا أبوعلی محمد بن أحمد بن الحسن الصواف ببغداد، حدثنا أبوجعفر الحسن بن علی الفارسی، حدثنا إسحاق بن بشر الکوفی، حدثنا خالد بن یزید عن حمزة الزیات عن أبی إسحاق السبیعی عن البراء بن عازب قال: قال رسول الله(ص)...[۲۵].
  5. حدثنا الحسن بن علی بن الولید؛ قال: حدثنی خلف بن عبد الحمید السرخسی، قال: حدثنی أبو الصباح عبدالغفور بن سعید عن أبی هاشم الرمانی عن زاذان عن علی بن أبی طالب(ع)...[۲۶].

گزارش از ابوذر غفاری: (حدثنا) أبوجعفر أحمد بن عبید الحافظ بهمدان، ثنا الحسن بن علی الفسوی، ثنا إسحاق بن بشر الکاهلی، ثنا شریک عن قیس بن مسلم عن أبی عبدالله الجدلی عن أبیذر رضی الله عنه[۲۷]

حسن بن علی فسوی از آغاز تا پایان قرن سوم هجری زنده بوده و دوران امام جواد تا امام حسن عسکری(ع) را ادراک کرده، پس وی در طبقه هفتم راویان قرار دارد. آیت الله بروجردی نیز او را از طبقه هفتم شمرده است[۲۸].[۲۹]

استادان و شاگردان راوی

حسن بن علی بن ولید از راویان بسیاری گزارش کرده؛ مانند: إسحاق بن بشر الکاهلی، عبیدالله بن عمر، أحمد بن جمیل مروزی، فیض بن وثیق الثقفی، عبدالجبار بن عاصم، خالد بن یزید العرنی، عبدالرحمن بن نافع درخت، خلف بن عبدالحمید السرخسی، بشار بن موسی الحفاف، محمد بن عباد بن آدم، سعید بن سلیمان الواسطی، یحیی بن المقابری، إبراهیم بن عبدالله الهروی، علی بن الجعد الجوهری، عمرو بن مرزوق، إبراهیم بن محمد بن عرعرة، محمد بن الصباح البزاز، خلف بن هشام، عمرو بن محمد الناقد، إبراهیم بن مهدی المصیصی، عثمان بن أحمد الدقاق و أحمد بن حاتم الطویل[۳۰].

گروهی از روایت‌گران که از او گزارش کرده‌اند: أبوجعفر أحمد بن عبید الحافظ، الطبرانی، حبیب بن الحسن، أبوطاهر محمد بن أحمد بن عبدالله الذهلی، محمد بن علی بن الحسن الصوفی، سلیمان بن أحمد و أحمد بن عبدالرحمن بن الفضل بن البختری العجلی[۳۱].[۳۲]

مذهب راوی

حسن بن علی بن الولید شماری روایت در فضیلت امیر مؤمنان(ع) و فرّنشینی آن بزرگوار گزارش کرده، که پیشتر یاد گردیدند؛ لکن تنها این گزارش‌ها نشانه تشیع گزارشگر نیست، چون بسیارند روایتگران روایات فضائل؛ ولی همچنان باورشان بر حکومت شورایی و درستی جریان برآمده از سقیفه است و بررسی روایات حسن فسوی نشان می‌دهد او نیز نمونه‌ای از گروه یادشده است. نشانه‌های عامی بودن حسن بن علی فسوی:

  1. شرح حال راوی با همه شناختگی او، در کتب رجالی شیعه گزارش نشده و این از نشانه‌های اختلاف در نگرش است.
  2. در منابع اهل تسنن گزارش‌های بسیاری از این راوی انجام پذیرفته، بی‌آنکه راوی به تشیع متهم شده باشد.
  3. اعتباربخشی به راوی از سوی سنّیانی، همچون دارقطنی که با عبارت لا بأس به[۳۳] او را معتبر معرفی کرده است.
  4. در روایات و احادیث، گزارش‌های گوناگونی یافت می‌شوند که نشانه عامی بودن راوی است:
    1. «حدثنا الحسن بن علي الفسوي، ثنا عبدالرحمن بن نافع درخت، ثنا محمد بن مجيب عن وهيب بن الورد المكي عن عطاء بن أبي رباح عن ابن عباس - رضي الله عنهما- قال: قال رسول الله(ص): إن الله -تعالي- أيدني بأربعة وزراء نقباء قلنا: يا رسول الله! من هؤلاء الأربع؟ قال: اثنين من أهل السماء و اثنين من أهل الأرض فقلت من الاثنين من أهل السماء؟ قال جبريل و ميكائيل. قلنا من الاثنين من أهل الأرض؟ قال: أبوبكر و عمر»[۳۴].
    2. ...، نا الحسن بن علی بن الولید الفسوی، نا سعید بن سلیمان عن إسحاق بن یحیی بن طلحة، نا عیسی بن طلحة عن عائشة قالت: قال أبوبکر: کنت أول من آمن[۳۵].
    3. نا أبوالحسین علی بن أحمد بن الأشعث المقریء، نا الحسن بن علی الفارسی نا أبوجعفر أنا أحمد بن عمران الأخنسی، حدثنی محمد بن فضیل و سمعته یقول: أخبرنا عمار بن رزیق عن هشام بن زید عن زید بن علی قال: أبوبکر الصدیق إمام الشاکرین ثم قرأ ﴿وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ[۳۶][۳۷].
    4. «أخبرني أبوبكر عبدالله بن محمد بن أحمد بن الفلو الكاتب، أخبرنا أحمد بن عبدالرحمن الدقاق، حدثنا الحسن بن علي بن الوليد الفارسي حدثنا خلف بن عبدالحميد بن عبدالرحمن بن أبي الحسناء حدثنا أبوالصباح عبدالغفور عن أبي هاشم عمن سمع عليا يقول: إن نبي الله(ص) أتاه جبريل فقال: يا محمد! إن الأمة مفتونة بعدك. فقال له: فما المخرج يا جبريل؟ قال: كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم، و خبر ما بعدكم، و حكم ما بينكم و هو حبل الله المتين، و هو الصراط المستقيم، وهو قول فصل ليس بالهزل، إن هذا القرآن لا يليه من جبار فيعمل بغيره إلا قسمه الله، و لا يبتغي علما سواه إلا أضله الله، و لا يخلق عن رد، و هو الذي لا تفني عجائبه، من يقل به يصدق، و من يحكم به يعدل، و من يعمل به يؤجر، و من يقسم به يقسط»[۳۸].[۳۹]

جایگاه حدیثی راوی

حسن فسوی در کتب تراجم و شرح حال راویان، مانند رجال النجاشی، رجال الطوسی و رجال الکشی یاد نشده و نشانه‌ای بر وثاقت یا حسن او نیست، از این رو مهمل و ضعیف شمرده می‌شود. دست بالا آنکه راوی، محبت و علاقه‌ای نسبی به گزارش فضائل امیر مؤمنان(ع) داشته است.[۴۰]

منابع

پانویس

  1. تنقیح المقال، ج۲۰، ص، ۲۷۴، ش۵۵۲۱؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۶، ش۳۸۳۸؛ معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۶۳ ش، ۳۰۰۵؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۸۴، ش۳۸۹۳؛ المنتظم، ج۱۳، ص۸۳، ش۲۰۲۸؛ تاریخ الإسلام، ج۲۲، ص۱۲۸؛ سؤالات الحاکم، ص۱۱۲، ش۸۱.
  2. «کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیاء، آیه ۱۰۱.
  3. «آوای آن (دوزخ) را نمی‌شنوند؛ و آنان در میان آنچه دلخواه آنهاست جاودانند» سوره انبیاء، آیه ۱۰۲.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۸، ص۴۷۴ - ۴۷۵؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۳۲۳ - ۳۲۴.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 498.
  6. تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۸۴، ش۳۸۹۳.
  7. الکفایة فی علم الروایه، ص۲۲۹.
  8. سؤالات الحاکم، ص۱۱۲، ش۸۱.
  9. المنتظم، ج۱۳، ص۸۳، ش۲۰۲۸.
  10. تاریخ الإسلام، ج۲۲، ص۱۲۸.
  11. الأنساب، سمعانی، ج۱۰، ص۲۲۲.
  12. الأنساب، سمعانی، ج۱۱، ص۵۷؛ اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۳، ص۸۸: الکرابیسی بفتح أوله و الراء و بعد الألف باء موحدة ثم یاء تحتها نقطتان و سین مهملة هذه النسبة إلی بیع الکرابیس و هی الثیاب و عرف به جماعة...؛ معجم البلدان، ج۴، ص۲۶۰ - ۲۶۱: فسا: بالفتح، و القصر، کلمة عجمیة، و عندهم بسا، بالباء، و کذا یتلفظون بها و أصلها فی کلامهم الشمال من الریاح: مدینة بفارس أنزه مدینة بها فیما قیل؛ بینها و بین شیراز أربع مراحل.
  13. الکافی، ج۴، ص۴۳۳، ح۶.
  14. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۶۴، ح۴۹۰.
  15. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۶۷، ح۴۹۴.
  16. شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۶۷، ح۴۹۵.
  17. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۹.
  18. مسند الشهاب، ج۱، ص۴۲۹، ش۷۳۶.
  19. توضیح المشتبه، ج۱، ص۳۴۰.
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 499-500.
  21. تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۸۵، ش۳۸۹۳؛ المنتظم، ج۱۳، ص۸۳ - ۸۴، ش۲۰۲۸.
  22. الکافی، ج۴، ص۴۳۳، ح۶.
  23. مناقب علی بن أبی طالب، ابن المغازلی، ص۱۴۶، ح۱۸۵.
  24. المعجم الکبیر، ج۸، ص۳۳۴.
  25. تخریج الأحادیث والآثار، ج۲، ص۳۴۱؛ الکشف و البیان، ج۶، ص۲۳۳؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۶۴، ح۴۹۰.
  26. أخبار القضاه، ص۲۷.
  27. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۹.
  28. الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ج۴، ص۱۱۱.
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 502-503.
  30. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۹؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۱، ص۱۷۷؛ فوائد الصواف، ص۶۶؛ المعجم الأوسط، ج۳، ص۳۶۹؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۱۵، ج۳، ص۵۱، ش۲۶۵۸؛ ج۶، ص۱۶۲ و ۲۳۹؛ ج۷، ص۷۶ و ۱۰۱؛ ج۸، ص۳۴؛ ج۱۲، ص۸۵ و ۳۰۲؛ ج۱۸، ص۲۳۱؛ طرف حدیث الأسماء الحسنی، ص۱۴۱؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۴۲۹، ج۲، ص۲۵ و ۱۰۷؛ الکفایة فی علم الروایه، ص۲۲۹؛ تخریج الأحادیث و الآثار، ج۱، ص۱۷۳؛ الکشف و البیان، ج۹، ص۱۱۲؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۸۴، ش٣٨٩٣؛ ذکر أخبار إصبهان، ج۱، ص۷۷.
  31. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۹؛ المعجم الوسیط، ج۳، ص۳۶۹؛ المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۲۷؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۱۵ و...؛ طرق حدیث الأسماء الحسنی، ص۱۴۱؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۲۶۷ و ۴۲۹، ج۲، ص۲۵ و ۱۰۷؛ الکفایة فی علم الروایه، ص۲۲۹؛ تخریج الأحادیث والآثار، ج۱، ص۱۷۳؛ الکشف و البیان، ج۹، ص۱۱۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۶۲؛ الأنساب، سمعانی، ج۱۳، ص۳۶۱.
  32. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 503-504.
  33. سؤالات الحاکم، ص۱۱۲، ش۸۱. ذهبی نیز در تاریخ الإسلام (ج۲۲، ص۱۲۸) آن را از دارقطنی گزارش کرده است.
  34. المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۱۴۴؛ تاریخ بغداد، ج۴، ص۶۶ - ۶۷. خطیب بغدادی این خبر را ساختگی و دروغ دانسته و فرد متهم در سند، محمد بن مجیب معرفی شده است. سیوطی در کتاب الخصائص الکبری (ج ۲، ص۲۰۰) این خبر را پذیرفته و آن را از ویژگی‌های رسول الله(ص) دانسته است و علامه امینی در الغدیر (ج ۵، ص۵۱۰، ش۵۹) پس از یادکرد این خبر، به اعتراف اهل تسنن به موضوع و ساختگی بودن آن اشاره کرده است.
  35. تاریخ مدینة دمشق، ج۳۰، ص۳۶.
  36. و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
  37. تاریخ مدینة دمشق، ج۳۰، ص۳۱۸.
  38. تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۱۸، ش۴۴۱۶.
  39. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 505-507.
  40. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۷، ص 507.