امام حسین در زمان پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

خانواده علی و فاطمه و فرزندانش (ع) در زمان حیات نبی اکرم (ص) و در رسالت اسلامی، بسیار گسترده و از معانی و مفاهیم ژرفی برخوردار بود؛ زیرا این خانه در آینده رسالت الهی را در خود جای می‌داد و سنگینی بار خلافت و مسئولیت حراست از دین و امت را به دوش می‌کشید.

طبیعی بود که این خانه از باران مهر و محبّت و مراقبت و الطاف پدرانه نبی اکرم (ص) از سهمی به‌سزا و بهره‌ای فوق‌العاده برخوردار باشد. رسول خدا همه توش و توان خود را به کار برد تا درخت خجسته و مبارک خویش را در خانه علی آبیاری و صبح و شام از آن مراقبت نماید و در تبیین این امر که سرنوشت امت در گرو سلامت این خانواده و اطاعت از اعضای آن است بکوشد، چنان که این معنا در این فرموده‌اش به خوبی جلوه‌گر است: «إِنَّ عَلِيّاً رَايَةُ الْهُدَى بَعْدِي وَ إِمَامُ أَوْلِيَائِي وَ نُورُ مَنْ أَطَاعَنِي»[۱]. از همان زمان که گیتی به نور ولادت حسین (ع) منوّر گشت، در دل نبی‌ اکرم مقام و منزلتی والا و در دوران رسالت الهی جایگاه برجسته‌ای یافت.

پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) این نوزاد جدید را، در آینده، وارث رسالت یافت که امت را پس از کژی و در جا زدن، به تحرک واداشته و دین و آیین الهی را پس از انحراف و محو شدن، به اصلاح خواهد آورد و سنّت را پس از تباهی و تغییر و تبدیل، زنده می‌سازد. وی در آینده‌ای نه چندان دور به فرمان خدای متعال به مسئولیت‌های امامت و رسالتی که خاتم رسالت‌ها به شمار می‌آمد، کاملاً آگاهی می‌یافت و خود در این زمینه می‌فرماید: حسن و حسین فرزندان منند، کسی که دوستدار آنان باشد مرا دوست داشته است و هر کس دوستدار من باشد خدا او را دوست دارد، و هرکس دوستدارش خدا باشد، او را وارد بهشت می‌گرداند و آن‌کس که با آن‌دو دشمنی کند، با من دشمنی کرده و هرکس با من دشمنی نماید، خدا با او دشمنی می‌کند و کسی که خدا با او دشمنی کند، او را وارد آتش دوزخ می‌کند[۲]. آیا دوستی و محبّت، چیزی جز مقدمه اطاعت و پذیرش ولایت است؟ بلکه هر دو ثمره دوستی و محبت‌اند.

پیامبر اکرم (ص) برای گریه امام حسین (ع) متأثّر می‌شد و او را در بیداری و خواب نوازش می‌کرد و به مادر پاکدامنش فاطمه (س) سفارش می‌فرمود که فرزند خجسته و دلبندش را غرق مهر و عشق و محبت سازد[۳].

آن‌گاه که حسین (ع) راه رفتن آموخت و به آمدوشد پرداخت، نبی اکرم کوشید با توجه دادن مردم به او فضای لازم را مهیّا کند تا امت، جانشینی فرزند پیامبر را بر خود پذیرا شوند. بارها اتفاق می‌افتاد که رسول اکرم (ص) سجده نماز خود را بدان سبب که حسین بر پشت او سوار بود، طولانی‌ می‌ساخت، تا بدین وسیله مراتب علاقه و محبت و نیز مقام و منزلت وی را به مسلمانان بنمایاند و چه بسیار اتفاق می‌افتاد که پیامبر خدا (ص) شتابان سخنان خویش را قطع می‌کرد و فرزند دلبندش را که به سمت او می‌آمد و گاهی می‌لغزید و به زمین می‌خورد، دربر می‌گرفت و او را با خود بر فراز منبر می‌برد[۴]. امور یاد شده همه، دلیل بر جایگاه برجسته و نقش ارزنده آن بزرگوار در آینده امت، تلقی می‌شد.

زمانی که مسیحیان نجران حضور پیامبر اکرم شرفیاب شدند و در مورد دعوت آن حضرت به اسلام و اعتقاد به یکتاپرستی خالص با وی به بحث و مناقشه پرداختند و با اینکه حق بر ایشان روشن گشت، از پذیرفتن آن سر باز زدند و خداوند فرمان مباهله داد، رسول اکرم (ص) به اتفاق افرادی که در تقوا و شایستگی برجسته‌ترین انسان‌های روی زمین و در مقام و جایگاه محبوب‌ترین آنان در پیشگاه خدا به شمار می‌آمدند، یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) به سوی مسیحیان نجران رفت تا به همراه این جمع با کفر پیشگان و مشرکان و کج‌اندیشان، مباهله کند. و در همان زمان- با این کار نشان داد که آنان خاندان نبوت به شمار آمده و رسالت اسلام به وجود آنها برپاست و گذشت و بخشش آنان به خاطر آرمان و اعتقاد، پایانی ندارد[۵]. مسیحیان با مشاهده چهره‌هایی درخشان و نورانی از پرتو توحید و عصمت، از انجام مباهله منصرف شدند و پذیرا گشتند با پستی و ذلّت جزیه بپردازند.

برهه کوتاهی را که امام حسین (ع) در کنار جدّ بزرگوارش رسول اکرم (ص) سپری کرد از مهم‌ترین و زیباترین مقاطع کل تاریخ اسلام، به شمار می‌آید. نبی پیشوایان اکرم (ص) در این برهه پایه و اساس دولت مبارک خویش را تحکیم بخشید و ساختارش را براساس علم و دانش و ایمان بنا نهاد، سپاهیان شرک را به شکست وا داشت پایگاه‌ها و مراکز کفر و الحاد را درهم کوبید و پیروزی‌های شگفت‌انگیزی پیاپی بر رسول خدا (ص) و یاران وفادارش، رو آورد و مردم دسته‌دسته به دین و آیین الهی می‌گرویدند. در اوج این پیروزی‌ها، مسلمانان با مصیبت جانسوز رحلت نبی اکرم روبرو شدند، غم و اندوه بر مسلمانان به ویژه خاندان آن بزرگوار که فاجعه دردناک و مصیبت بزرگ از دست دادن رسول خدا (ص) آنان را از پای در آورده بود، سایه‌افکن شد.[۶]

میراث پیامبر به حسنین (ع)‌

هنگامی که بانوی بانوان جهان به نزدیک بودن رحلت جانسوز پدر بزرگوارش پی برد، فرزندانش حسن و حسین (ع) را نزد آن بزرگوار آورد و عرضه داشت: ای رسول خدا! این عزیزان فرزندان تواند، چیزی برای آنان به میراث بگذار، رسول خدا (ص) فرمود: عظمت و شوکتم را به حسن و شجاعت و بخششم را به حسین برای میراث نهادم[۷][۸]

سفارش پیامبر درباره نوادگانش‌

پیامبر اکرم (ص) سه روز قبل از رحلت خود، امام علی (ع) را به توجه و مراقبت از حسنین (ع) سفارش کرد و به او فرمود: درود بر تو ای پدر دو دسته گل خوشبو! تو را به مراقبت و توجه به دو دسته گل‌ دنیایی‌ام سفارش می‌کنم، به زودی دو ارکان زندگی‌ات درهم می‌شکند و خداوند جانشین من بر تو خواهد بود.

و با رحلت رسول خدا (ص)، علی (ع) فرمود: این حادثه یکی از دو رکنی است که پیامبر به من خبر داد. آن‌گاه که فاطمه زهرا (س) دنیا را وداع گفت علی (ع) فرمود: مصیبت زهرا، دومین رکنی است که رسول خدا از درهم شکستن آن مرا آگاه ساخت[۹][۱۰]

سوز و گداز پیامبر در مورد حسین (ع)‌

زمانی که رسول اکرم (ص) از بیماری رنج می‌برد و در آستانه احتضار قرار گرفته بود، امام حسین (ع) حضورش شرفیاب شد، وقتی چشم پیامبر به حسین افتاد، او را در آغوش کشید و فرمود: مرا با یزید چه کار؟! روز خوش نبیند. پس از گفتن این سخن مدتی طولانی از هوش رفت، هنگامی که به هوش آمد، حسین را غرق بوسه ساخت و از چشمانش باران اشک جاری بود و می‌فرمود: «أَمَا إِنَّ لِي وَ لِقَاتِلِكَ مُقَاماً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۱۱].

در آخرین لحظات عمر شریف نبی اکرم (ص) امام حسن و امام حسین با چشمانی اشکبار خود را روی بدن مبارک رسول خدا افکندند و پیامبر آن‌دو را غرق بوسه نمود، پدر بزرگوارشان امیر مؤمنان (ع) خواست آن‌دو را از بدن مطهّر رسول خدا (ص) دور سازد، که پیامبر اکرم (ص) راضی نشد و فرمود: آن‌دو را به خود واگذار از من توشه برگیرند و من نیز از آنان توشه برگیرم زیرا دیری نمی‌پاید پس از من‌ برایشان حوادث ناگواری رخ خواهد داد[۱۲].

سپس رو به عیادت‌کنندگان خود کرد و فرمود: «قَدْ خَلَّفْتُ فِيكُمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي، فَالْمُضَيِّعُ لِكِتَابِ اللَّهِ كَالْمُضَيِّعِ لِسُنَّتِي، وَ الْمُضَيِّعُ لِسُنَّتِي كَالْمُضَيِّعِ لِعِتْرَتِي، أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»[۱۳][۱۴]

امام حسین در زمان پیامبر

امام حسین(ع) سالهای نخستین عمر خویش را، زیر نظر مقام نبوت و رسالت و در دامان مقام عصمت و طهارت سپری کرد. در این دوران، حسین(ع) افزون بر بهره‌مندی از مهر و عطوفت پدر و مادر، از عنایت ویژه جدش رسول خدا (ص)‌ نیز برخوردار بود. این توجه خاص پیامبر(ص) نسبت به نور دیده خویش، از همان آغازین روزهای ولادت، به صورتهای مختلف، نمایان بود. اذان و اقامه گفتن در گوش راست و چپ نام‌گذاری حضرت به «حسین»، عقیقه کردن، خواندن تعویذ،[۱۵] قرار دادن زبان یا انگشت خود در دهان او و مکیدن آن، و خبر دادن از این موضوع که خداوند مقام امامت را تنها در نسل حسین قرار داده است[۱۶] و... حاکی از آن بود که پیامبر به نوه‌اش، عشق و علاقه‌ای خاصی داشته است.

یکی از حوادث مهم تاریخ زندگانی حسین بن علی(ع) در سالهای پایانی عمر پیامبر، شرکت حضرت در «مباهله» جدش با گروهی از مسیحیان نجران است که وقتی اسقف آنان دید پیامبری با خاندانش، یعنی علی(ع)، حضرت زهرا(ع)، حسن و حسین تنها برای مباهله آمده‌اند، از مباهله خودداری کرد.[۱۷] از عایشه نقل شده[۱۸] که رسول خدا در روز مباهله، علی، زهرا و حسنین را زیر عبای مشکی رنگ خط دار خویش جمع کرده، این آیه را تلاوت فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۹] همانا خداوند می‌خواهد از شما خاندان (پیامبر) پلیدی را ببرد و به شما پاکی کامل ارزانی دارد». حضور حسین به همراه برادر در این حادثه تاریخی و قرار گرفتن آن دو در زمره «اصحاب کساء»، نشان دیگری بر بزرگی، اعتبار و حقانیت آنان بود. در واقع رسول خدا خواست در این برهه از مصاف حق و باطل، اوصیای خویش را که همیشه مدار و محور حق و حقیقت هستند، به مسلمانان و مسیحیان بشناساند.[۲۰]

جایگاه امام حسین نزد پیامبر

عشق و علاقه خاص پیامبر(ص) به حسین(ع) و جایگاه خاص و منزلت شخصیت ایشان نزد رسول خدا، آن چنان بود که از روزی که آن بزرگوار چشم به سرای هستی گشود، خود را در دامان پر مهر و عطوفت جدش یافت.

عنایت ویژه و اظهار محبت‌های فراوان پیامبر(ص) به فرزند دختر خود، بر همه اصحاب نمایان بود؛ چراکه آن حضرت می‌کوشید با جملات و تعابیر متعدد و رفتارهای مختلف، مردم را از علاقه خود به حسنین(ع) به آگاه کند تا شاید بتواند جلوی بیمهری‌ها، ستم‌ها و حق کشی‌هایی را که در آینده نزدیک در حق اهل بیتش روا خواهند داشت، گرفته، مسلمانان را به تلاش در حمایت از خاندان وحی و پیروی از سیره آنان وادارد. این تلاشها در معرفی جایگاه و منزلت حسین(ع)، در اخبار فراوانی که در منابع حدیثی شیعه و سنی از رسول خدا نقل شده، به خوبی نمایان است.[۲۱]

روایات پیامبر در منزلت اهل بیت

این روایات را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

  1. سخنانی که رسول خدا درباره مقام و موقعیت اهل بیت (که یکی از آنان حسین(ع) است) بیان کرده است؛
  2. احادیثی که درباره مناقب و جایگاه حسنین که از نظر پیامبر(ص) نقل شده است؛
  3. روایاتی که در خصوص مقام و منزلت حسین از منظر رسول اکرم، وارد شده است.[۲۲].[۲۳]

روایاتی در منزلت حسنین

برخی از روایات دسته دوم که درباره مناقب و منزلت حسنین که از پیامبری رسیده، چنین است:

  1. روایاتی که در آن رسول خدا، حسنین به را دو گل خوش بوی خویش در این دنیا خوانده است؛ این حدیث با تعابیر مختلف نقل شده است؛ برای نمونه، «... إنَّ الحَسَنَ وَالحُسَينَ هُما رَيحانَتايَ».[۲۴]
  2. اخباری که در آن رسول خاتم، حسن و حسین را دو آقا و سرور جوانان بهشت خوانده است؛ «... الحَسَنُ و الحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ».[۲۵]
  3. احادیثی که در آن پیامبر(ص) دوست داشتن حسن و حسین را دوست داشتن خویش و دشمنی با آن دو را دشمنی با خود می‌داند؛ برای نمونه:«... مَن أحبَّ الحسن والحُسين فقد أحبَّني، ومَن أبغضهما فقد أبغضني».[۲۶]
  4. روایاتی که حسنین را دو امام معرفی می‌کند؛ چه قیام و مبارزه مسلحانه کنند و چه صلح؛ «... الحَسَنُ و الحُسَينُ إمامانِ قاما أو قَعَدا».[۲۷]
  5. اخباری که حسنین(ع) را محبوبترین افراد اهل بیت نزد پیامبر ((ص)) معرفی می‌کند؛ عن انس بن مالک یقول: سئل رسول الله‌ ای اهل بیتک احب الیک؟ قال: الحسن و الحسین....[۲۸]
  6. احادیثی که دو فرزند امیرالمؤمنین را زینت دهنده بهشت می‌خواند؛ «عن عقبة بن عامر قال قال رسول الله: لما استقر اهل الجنة فی الجنة قالت الجنة: یا رب الیس وعدتنی ان تزیننی برکتین من ارکانک؟ قال: الم ازینک بالحسن والحسین؟ قال فماسات الجنة میسا کما تمیس العروس».[۲۹]
  7. روایاتی که از قول رسول خدا، این دو برادر را بهترین مردم از لحاظ نسب مادری، پدری، جدا و جده معرفی می‌کند. «قال رسول الله معاشر المسلمين الا ادلكم علي خيرالناس جدا و جدة؟ قالوا بلي يا رسول الله، قال: الحسن و الحسين جدهما رسول الله خاتم المرسلين وجدتهما خديجة بنت خويلد سيدة نساء اهل الجنة، الا الكم علي خيرالناس غنا وعتة؟ قالوا: بلي يا رسول الله، قال: الحسن والحسين عمهما جعفر بن ابي طالب وعمتهما‌ام هاني بنت ابي طالب، ايها الناس الا ادلكم علي خير الناس خالا وخالة؟ قالوا: بلي يا رسول الله، قال: الحسن والحسين خالهما القاسم بن رسول الله وخالتهما زينب بنت رسول الله، ثم قال: اللهم انك تعلم ان الحسن والحسين في الجنة وعمهما في الجنة وعمتهما في الجنة ومن احبهما في الجنة ومن ابغضهما في النار».[۳۰].[۳۱]

روایاتی در منزلت امام حسین

اما بعضی از روایاتی که درباره جایگاه و منزلت حسین بن علی(ع) به نزد پیامبر رسیده، چنین است:

  1. «حسین از من است و من از حسین؛ خدا دوستدار حسین را دوست بدارد»؛ «...حسين مني و أنا من حسين، احب الله من احب حسين..»[۳۲]
  2. جابر بن عبدالله گفت: «هرکسی می‌خواهد به سرور اهل بهشت نظر کند، به این شخص - یعنی به حسین بن علی - نگاه کند. سپس گفت: من این را از رسول خدا شنیدم»؛ من احب أن ينظر الي سيد شباب اهل الجنة فلينظر الي هنا - يعني الحسين بن علي - قال سمعته من رسول الله.[۳۳]
  3. خذیفة بن یمان می‌گوید: من دیدم که پیامبر دست حسین را گرفته و فرمود: «ای مردم، این حسین بن علی است؛ او را بشناسید. سوگند به آنکه جانم در دست او است، حسین و دوستدارانش و دوستدار دوستدارانش در بهشت جای دارند»؛ عن خذيقة بن اليمان، رايت النبي آخذا بيد الحسين بن علي وهو يقول يا ايها الناس، هذا الحسين بن علي فاغرفوه، فوالذي نفسي بيده انه لفي الجنة و محبيه في الجنة و محيي محبيه في الجنة....[۳۴]
  4. سلمان فارسی می‌گوید: حضور پیامبر رسیدم، در حالی که حسین بر روی زانویش نشسته بود و رسول خدا به وی خیره شده و بین دو چشم او را می‌بوسید. حضرت خطاب به حسین فرمود: «تو آقا و بزرگ، فرزند مهتری؛ تو امام، فرزند امام و برادر امام و پدر امامانی؛ تو حجت خدا، فرزند حجت خدا، و پدر حجت‌های نه گانه خداوند از ذریه خود هستی که نهمین آنان قائم ایشان خواهد بود»؛.[۳۵]
  5. امام جواد(ع) از پدرانش و آنان از حسین بن علی به نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: ابی بن کعب نزد رسول خدا بود که من وارد شدم. رسول خدا به من فرمود: آفرین بر تو‌ای اباعبدالله! ‌ای زینت آسمان‌ها و زمین! ابی بن کعب گفت: ‌ای رسول خدا؛ چگونه کسی جز تو، زینت آسمانها و زمین تواند بود؟ پیامبر فرمود: ‌ای ابی، سوگند به آنکه مرا به حق به پیامبری برانگیخته، به راستی که حسین بن علی، در آسمانها بزرگتر از آن است که در زمین شناخته می‌شود. به راستی بر سمت راست عرش خدای نوشته شده است: حسین، چراغ هدایت و کشتی نجات، پیشوای نیکی و برکت و عزت و افتخار و دریای دانش و گنج است. (چرا چنین نباشد) و حال اینکه خدای عزیز و جلیل، در صلب او، نسل پاک و پاکیزه و بابرکتی را قرار داده است که پیش از آنکه آفریده‌ای در رحم‌های زنان و آبی در صلب مردان بوده باشد، یا شب و روزی موجود باشد، این نسل آفریده شده بود..[۳۶]

این اخبار و روایات بسیاری از این قبیل که از قول پیامبر نقل شده است، اهمیت مقام و منزلت این امام را نزد پیامبر می‌رساند.[۳۷]

منابع

پانویس

  1. «علی، پس از من پرچم هدایت، پیشوای دوستدارانم و نور پیروان من است» حلیة الأولیاء، ص۶۷؛ نظم درر السمطین، ص۱۱۴؛ تاریخ ابن عساکر، ج۲، ص۱۸۹، ح۶۸۰؛ مقتل خوارزمی، ج۱، ص۴۳؛ جامع الجوامع سیوطی، ج۶، ص۳۹۶؛ منتخب الکنز، ج۶، ص۹۵۳، ح۲۵۳۹؛ فصول المهمه ابن صباغ، ص۱۰۷؛ تاریخ الخلفای سیوطی، ص۱۷۳؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۵؛ کنز العمال، ج۵، ص۱۵۳؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۳۲۸، ح۳۸۷۴؛ أسد الغابه، ج۲، ص۱۲.
  2. مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۶؛ تاریخ ابن عساکر، بیان حالات امام حسین (ع)؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۳۲.
  3. مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۱؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۹۳؛ ذخائر العقبی، ص۱۴۳.
  4. مسند احمد، ج۵، ص۳۵۴؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۳۱؛ کنز العمال، ج۷، ص۱۶۷؛ صحیح ترمذی، ج۵، ص۶۱۶، ح۳۷۷۴.
  5. مسند احمد، ج۱، ص۱۸۵؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل، فضائل علی، ج۲، ص۳۶۰؛ صحیح ترمذی، ج۴، ص۲۹۳، ح۲۰۸۵.
  6. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۷۷.
  7. بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۳؛ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۴۵۶؛ نظم درر السمطین، ص۲۱۲.
  8. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۸۰.
  9. بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۶۲.
  10. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۸۱.
  11. «من در پیشگاه خدای عز و جل با قاتل تو مخاصمه خواهم کرد» حیاة الامام الحسن باقر شریف قرشی، ج۱، ص۲۱۸، به نقل از مثیر الاحزان.
  12. مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۱۴.
  13. «کتاب الهی و عترت و اهل بیت خویش را میانتان به ودیعه نهادم، آن‌کس که از قرآن دست بردارد، از سنّتم دست برداشته و آن‌که از سنّتم دست بردارد عترتم را رها ساخته است، این دو از یکدیگر جدایی‌ناپذیرند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۱۴.
  14. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۸۱.
  15. ابن سعد، «ترجمة الحسین و مقتله»، تراثنا، ش۱۰، ص۱۸. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تحقیق المجمع العالمی لاهل البیت، ج۳، ص۲۱۲.
  16. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج۳، ص۱۵۵.
  17. القشیری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق احمد عمر هاشم و موسی شاهین لاشین، ج۴، ص۱۸۸۳. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۴۱. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۱، ص۳۱۹. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۲۲۴.
  18. بغدادی، ابن سعد، «ترجمة الحسین ومقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۳۹-۱۴۰. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۳-۸۲. شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسة ال البیت، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸.
  19. «و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  20. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ ص ۱۵۶.
  21. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ ص ۱۶۳-۱۶۷.
  22. محمدی ری شهری، محمد، اهل البیت فی الکتاب والسنة، تحقیق دارالحدیث. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الحسین بن علی، ج۱، ص۷۷-۸۵.
  23. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ ص ۱۶۳-۱۶۷.
  24. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الساته، ج۳، ص۲۲۰-۲۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۶۲، ص۳۱۵-۳۱۹.
  25. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الساته، ج۳، ص۲۶۳-۲۶۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱۹.
  26. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الساته، ج۳، ص۲۵۲
  27. شیخ صدوق، علال الشرایع، ج۱، باب ۱۵۹، ص۲۱۱. شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسة آل البیت، ج۲، ص۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲.
  28. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تحقیق المجمع العالمی لاهل البیت، ج۳، ص۲۴۷.
  29. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تحقیق المجمع العالمی لاهل البیت، ج۳، ص۲۶۵-۲۶۶.
  30. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تحقیق المجمع العالمی لاهل البیت، ج۳، ص۲۳۱.
  31. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ ص ۱۶۳-۱۶۷.
  32. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تحقیق المجمع العالمی لاهل البیت، ج۳، ص۳۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱۶.
  33. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تحقیق المجمع العالمی لاهل البیت، ج۳، ص۲۶۴.
  34. شیخ صدوق، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسة البعثه، مجلس۸۷، ح۴، ص۶۹۳.
  35. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تحقیق محمدباقر انصاری زنجانی، ص۴۶۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۱۴۶. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج۳، ص۲۲۶. قندوزی حنفی، ینابیع المودة، تحقیق سیدعلی جمال اشرف حسینی، ج۲، ص۴۴، ص۳۱۶؛ ج۳، ص۳۹۴.
  36. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، تصحیح علی اکبر غفاری، ص۲۶۵. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تصحیح حسین اعلمی، ج۲، باب۳۱، ص۶۲.
  37. پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء ج۱ ص ۱۶۳-۱۶۷.