نظریه نصب الهی امام در قرن نهم هجری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

نصب الهی امام، آموزه‌ای است که متکلمان امامیه در هر دوران تلاش کرده‌اند آن را اثبات کنند. آثار به جای‌مانده از علمای اثناعشر، چون فاضل مقداد[۱]، نجم الدین رازی[۲]، نباطی بیاضی[۳] و ضیاء الدین جرجانی[۴] در قرن نهم نیز تأییدی بر سخن یاد شده است[۵].

تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب

مرحوم فاضل مقداد و ضیاء الدین جرجانیامامت را تعریف کرده، آن را پیشوایی و ریاست عمومی در امور دین و دنیا دانسته‌اند[۶]. مرحوم نجم الدین رازی و بیاضی هم اگرچه این منصب را تعریف نکرده‌اند، در میان مباحث خویش، امام را خلیفه خدا و رسول، ولی و سرپرست مردم و محافظ شرع شمرده‌اند[۷] که می‌توان این سخنان را بیانگر عقیده‌شان به ریاست دینی و دنیوی امام دانست. اعتقاد به انتصاب الهی امام، به روشنی از آثار متکلمان یادشده نمایان می‌گردد. ایشان افزون بر ادله‌ای که در اثبات الهی بودن منصب امامت ذکر کرده‌اند و در ادامه خواهد آمد، به صراحت از این اعتقادشان سخن گفته‌اند. از نظر ایشان، خلقت، تمکّن بخشیدن به امام و معرفی وی کار خداوند است[۸]. تنها خداوند می‌تواند فرد شایسته امامت را شناخته و منصوب سازد[۹] و امام، کسی است که باری تعالی به امامت او تصریح نماید[۱۰].

دیدگاه بزرگان امامیه درباره الهی بودن منصب امامت در این دوران روشن شد. بنابراین امام کسی خواهد بود که خداوند وی را برای این منصب برگزیند. متکلمان شیعی درباره اینکه مردم چگونه می‌توانند چنین امامی را بشناسند، نص وارده از سوی خداوند، رسول و امام سابق، همچنین انجام معجزه را معرفی کرده‌اند. این سخنان نیز تأییدی بر انتساب اعتقاد به امامت الهی به این متکلمان است.

طبق گفته فاضل مقداد، امامیه در این مطلب اتفاق دارند که سخن باری تعالی، رسول خدا(ص) و یا امام سابق، در تعیین امام کافی است[۱۱]. البته این نص باید جلی و روشن باشد[۱۲]. وی معتقد است: این نص، ممکن است نصِ فعلیِ الهی باشد که مصداقش همان دادن توان معجزه به امام است؛ همچنین ممکن است نص فعلیِ پیامبر اعظم(ص) و یا نص فعلیِ امام سابق باشد که همان انجام افعالی است که بر امامت دیگری اشاره دارد[۱۳].

مرحوم نجم الدین رازی نیز گفته است: “امام باید منصوص از سوی خداوند باشد. البته این نص ممکن است در قرآن کریم یا در سخنان رسول خدا(ص) ذکر شده باشد و یا اینکه ممکن است چنین امامی از طریق انجام معجزه مشخص گردد”[۱۴].

مرحوم بیاضی در بیان باور امامیه می‌گوید: “آنها کسانی هستند که معتقدند امامت از طریق نص ثابت می‌شود”[۱۵]. وی همچنین ظهور معجزه از سوی مدعی امامت را نص الهی بر امامت شخص می‌داند[۱۶].

ضیاء الدین جرجانی نیز از لزوم نص پیامبر اسلام(ص) و امام سابق در این موضوع سخن گفته است[۱۷].[۱۸]

استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازده‌گانه(ع)

متکلمان امامیه در این دوران، ادله‌ای عقلی و نقلی برای اثبات الهی بودن مقام امامت و ادله‌ای نقلی برای اثبات نصب الهی ائمه هدی بیان کرده‌اند. به نظر نگارنده، برخی ادله پیش‌رو در اثبات این ادعا روشن و کامل و برخی نیز مبهم و یا ناقص‌اند که در تحقیقی دیگر می‌توان آنها را نقد و بررسی نمود.

نصب الهی مقام امامت

ادله عقلی

متکلمان امامیه در این دوران نیز همانند بزرگان پیشین خویش، در اثبات نصب الهی امام و منصوص بودن وی، به براهین “ویژگی‌های درونی امام[۱۹]“ و “لطف[۲۰]استدلال کرده‌اند. البته مرحوم فاضل مقداد در تبیین برهان ویژگی‌های درونی امام، نکته جدیدی دارد. وی معتقد است که حتی اگر عصمت را برای امام شرط ندانیم، باز هم برای تشخیص مصداق امام به وحی الهی محتاجیم؛ زیرا عقل، هرچند ضرورت امامت را به‌اجمال درک می‌کند؛ اما در تشخیص مصداق امام، ناتوان است[۲۱]. او این مطلب را توضیح بیشتری نداده است. ممکن است منظور وی این باشد که به هر حال، افضلیت، شرط امام است و تشخیص مصداقش کار خداست.

مرحوم بیاضی در اثبات عقلی اینکه نصب امام امری مربوط به باری تعالی است، ادله دیگری نیز ذکر کرده است:

  1. خداوند متعال رحیم است و واگذاری امر امامت به مردم، با رحمت الهی سازگار نیست؛ چراکه سبب اختلاف و فتنه خواهد شد. شبیه این استدلال، در کلام علامه حلی (قرن هشتم) نیز آمده بود[۲۲]؛
  2. امت پس از پیامبر، یا به امام نیاز داشته‌اند که حکمت خداوند اقتضاء دارد وی را منصوب سازد و یا چنین نیازی نداشته‌اند. انتخاب مردمی امام نیز بیهوده خواهد بود[۲۳]؛
  3. اگر امامت جزء دین نباشد، کسی نمی‌تواند امر خارج از دین را جزء دین قرار دهد و اگر جزء دین باشد محال است خداوند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد؛ زیرا اخلال به واجب و قبیح خواهد بود. پس اختیاری بودن امامت، باطل می‌باشد[۲۴]؛
  4. امامت، خلافت خدا و رسولش است و ممکن نیست ایشان امام را معرفی نکرده باشند و فرد صاحب این منصب با انتخاب مردم مشخص گردد[۲۵]. چنان که گذشت، علامه حلی نیز به خلافت الهی امام استدلال کرده بود؛
  5. خدایی که برای رفع شک و تردید از درون حواس انسان، قلب را قرار داده است، ممکن نیست مردم را در میان شبهات و گمراهی‌ها رها ساخته، امامی را برای رفع حیرتشان در شناخت مسیر هدایت، منصوب نسازد. مرحوم بیاضی در اینجا به استدلال هشام بن حکم (صحابی امام صادق) استناد کرده است[۲۶] که اصل آن در مباحث قبل ذکر شد.

برخی ادله مرحوم بیاضی، در حقیقت، پیامدهای فاسدی است که گزینش مردمی امام دارد. این ادله، نافی گزینش مردمی امام و شواهدی بر اعتقاد به نصب الهی امام است:

  1. انتخاب و گزینش مردمی حاکم و امام، اتفاق جدیدی است که سابقه‌ای در شریعت ندارد. از این رو بدعت بوده، قابل دفاع نمی‌باشد[۲۷]؛
  2. علمای اسلام بر این مطلب اتفاق‌نظر دارند که با اینکه منصب قضاوت به مراتب از منصب امامت پایین‌تر است، انتصاب قاضی، به گزینش مردم نیست. بنابراین به طریق اُولی، نصب امام به انتخاب مردم نخواهد بود[۲۸]؛
  3. اگر نصب امام، به رأی و نظر مردم وابسته باشد، باید عزل وی نیز با نظر مردم ممکن باشد؛ در حالی‌که کسی قائل به این مطلب نیست. پس نصب امام نیز کار مردم نخواهد بود[۲۹]؛
  4. اگر امام را فرد برگزیده مردم بدانیم، لازمه‌اش این است که در مورد پیامبران نیز همین عقیده را داشته باشیم؛ زیرا همان‌طور که وجود پیامبر، لطف بوده، و به مصلحت مردم است، وجود امام نیز امری به صلاح مردم است؛ لذا لطف می‌باشد. اعتقاد به گزینش مردمی پیامبر نیز موجب می‌گردد پذیرش ادیان و احکام را نیز وابسته به خواست مردم بدانیم؛ زیرا شریعت، فرعِ نبوت است و اگر پذیرش نبی، امری دلخواه مردم گردید، پذیرش دین او نیز چنان خواهد بود[۳۰]؛
  5. اگر بر مردم واجب باشد که برای بعضی از شهرهایی که از هم فاصله دارند، امامی منصوب سازند؛ ترجیح بی‌دلیل خواهد شد و اگر لازم باشد که برای همه شهرها یک امام معین کنند، به هرج و مرج می‌انجامد؛ زیرا اهالی هر شهر می‌خواهند امام از شهر آنها باشد و اگر هم لازم باشد که هر شهری امامی داشته باشد، باز تعدد امام به اختلاف می‌انجامد؛ زیرا هر امامی می‌خواهد بر کل، ریاست داشته باشد. بنابراین اساساً گزینش امام نباید به مردم واگذار شود[۳۱].[۳۲]

ادله نقلی

فاضل مقداد، مرحوم بیاضی و نجم‌الدین رازی، در اثبات الهی بودن منصب امامت، به آیه ۶۸ سوره قصص[۳۳] تمسک کرده‌اند. در این استدلال که ابتکار عمادالدین طبری در قرن هفتم است، چنین گفته می‌شود که در آیه یادشده، خداوند متعال اختیار مردم را در تمام امور نفی کرده است. از این‌رو مردم در غیر موارد استثنا شده، هیچ اختیاری ندارند. بنابراین حق انتخاب امام را نیز نخواهند داشت[۳۴]. استدلال مرحوم بیاضی به آیه “اکمال دین” نیز شبیه همان استدلالی است که از عمادالدین طبری در قرن هفتم بیان شد. مرحوم بیاضی می‌گوید: “آیه شریفه، از اکمال دین خبر داده است. پس باری تعالی قطعاً تکلیف امام و جانشین پیامبرش را روشن ساخته است”[۳۵]. مرحوم بیاضی همچنین به آیات ۱۲۸ و ۱۵۴ سوره آل‌عمران هم که قبلاً مورد تمسک علامه حلی بود، استدلال کرده است[۳۶].

این متکلم امامیه، ادله نقلی دیگری نیز در این موضوع مطرح کرده است:

  1. استدلال به آیات ۲۶ آل‌عمران[۳۷]، ۲۶۹ بقره[۳۸]، ۴۹ نساء[۳۹]، ۳۲ زخرف[۴۰] و ۸۳ انعام[۴۱]. وی با استناد به بخشی از آیات یادشده، معتقد است که این آیات می‌گویند: “خداوند است که به افراد حاکمیت می‌دهد و مرتبه آنها را در مراتب علمی و حکومتی جامعه معین می‌کند؛ لذا گزینش مردمی امام، در حقیقت، پیشی گرفتن از خدا و رسولش می‌باشد که در قرآن کریم نهی شده است”[۴۲]؛
  2. استدلال به برخی سخنان اهل بیت(ع) است که این مقام را الهی دانسته‌اند. طبق یکی از این اخبار، وقتی گروهی بیعت خود را با رسول خدا(ص)، به حاکمیت خود پس از ایشان مشروط کردند، آن حضرت، رهبری پس از خود را امری مربوط به خداوند خواندند[۴۳]. وی روایت دیگری نیز از امام رضا(ع) نقل کرده است که در آن، امامت منصبی والاتر از درک و فهم مردم دانسته شده است. مقامی که خداوند متعال آن را پس از امتحانات و مقامات دیگر، همچون نبوت، به حضرت ابراهیم(ع) اعطا نمود[۴۴].[۴۵]

نصب الهی ائمه دوازده‌گانه(ع)

آیه شریفه اولوالامر، کریمه‌ای است که متکلمان امامیه در این سده نیز آن را بیانگر امامت ائمه هدی دانسته‌اند[۴۶]. مرحوم فاضل مقداد، آیه “صادقین” را بیانگر امامت ائمه معصوم(ع) دانسته، ولی استدلال خویش را توضیح نداده است[۴۷]. بیشتر ادله نقلیِ متکلمان در این موضوع، به امامت امیر مؤمنان(ع) اختصاص دارد.

آیات شریفه “ولایت” و “تبلیغ”، کریمه‌هایی هستند که بزرگان یادشده در اثبات امامت حضرت علی(ع) به آنها استدلال کرده‌اند[۴۸]. مرحوم بیاضی در این موضوع به آیه “صادقین” نیز تمسک کرده و به تفصیل سخن گفته است[۴۹]. همین‌طور مرحوم رازی به آیه “اکمال دین[۵۰]“ و مرحوم جرجانی به آیه “مباهله[۵۱]“ نیز تمسک کرده‌اند. البته متکلمان این دوران، درباره نصب الهی امیر مؤمنان(ع) تبیین‌های ابتکاری نیز داشته‌اند: مرحوم بیاضی و نجم‌الدین رازی سخنان متواتر پیامبر اکرم(ص) را درباره خلافت امام علی(ع) تصدیق نموده، فرمان باری‌تعالی دانسته‌اند و در این موضوع، به آیات سوم و چهارم سوره نجم[۵۲] که سخنان حضرت را وحی الهی خوانده است، تمسک کرده‌اند. به عبارت دیگر، ایشان معتقدند که به استناد آیات یادشده، آنچه خاتم الانبیاء(ص) می‌گوید، فرمان خداست. از طرفی، رسول اعظم(ص) بارها بر خلافت امیر مؤمنان(ع) تصریح کرده است. پس می‌توان گفت که خلافت آن امام همام، فرمان الهی می‌باشد[۵۳].

مرحوم بیاضی به آیه اول سوره “معارج[۵۴]“ و حکایت حارث بن نعمان استناد کرده است. مطابق نقل، پس از جریان غدیر و معرفی امیر مؤمنان(ع) به عنوان امام و خلیفه و پس از اینکه رسول خدا(ص) این امر را فرمان الهی خواند، شخصی به نام حارث تاب نیاورد و از خداوند خواست که او را عذاب کند؛ البته اگر پیامبر اکرم(ص) در ادعایش بر الهی بودن این جریان صادق باشد! لحظاتی نگذشت که به کیفر الهی از دنیا رفت. سپس آیه اول سوره معارج نازل گشت[۵۵].

فاضل مقداد و بیاضی، اخباری نیز ذکر کرده‌اند که بر اساس آنها، خداوند بارها بر امامت امیر مؤمنان(ع) فرمان داده بود[۵۶]. مرحوم بیاضی به برخی روایات تفسیری نیز استناد کرده که منظور آیات را بر اساس حقی که خداوند بر مردم نازل کرده است، دستور به ولایت حضرت علی(ع) دانسته‌اند[۵۷].[۵۸]

جمع‌بندی

اعتقاد به الهی بودن منصب امامت (حاکمیت سیاسی و مرجعیت دینی) مطلبی است که با قاطعیت می‌توان به متکلمان امامیه در این دوران نسبت داد؛ چراکه ایشان به صراحت، از این عقیده خود سخن گفته، بر آن استدلال کرده‌اند. مرحوم فاضل مقداد و نجم‌الدین رازی در تبیین عقلی امامت الهی، تنها به برهان لطف و ویژگی‌های درونی امام استدلال کرده‌اند که بارها در سخنان پیشینیان مطرح شده بود. مرحوم ضیاء الدین جرجانی هم که اساساً در این بحث، تبیین عقلی نداشته است؛ اما مرحوم بیاضی در اثبات عقلانی این موضوع تلاش فراوانی کرده است و چنان‌که گذشت، ادله عقلی جدیدی را بیان نموده و با بیان لوازم فاسدی که عقیده انتخاب مردمی امام دارد، در پی اثبات عقیده نصب الهی امام بوده است. گفتنی است که در تبیین نقلی نیز، این مرحوم بیاضی است که در میان بزرگان قرن نهم، نقش بیشتری داشته، برای نخستین‌بار ادله‌ای را در اثبات امامت الهی و امامت امیر مؤمنان(ع) اقامه کرده است. استناد به سخنان متواتر رسول اعظم(ص) با این استدلال قرآنی که کلمات ایشان وحی الهی است، برای تبیین امامت امیر مؤمنان(ع)، ابتکاری است که ظاهراً توسط مرحوم بیاضی و نجم‌الدین رازی در این دوران رخ داده است. همچنین استدلال به آیه اول سوره معارج در این موضوع، ابتکار مرحوم بیاضی بوده است؛ چنان‌که تبیین الهی بودن مقام امامت بر اساس آیات ناظر بر اینکه اعطای مُلک و حکمت به دست خداست نیز نخستین‌بار توسط این متکلم پر تلاش انجام شده است[۵۹].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابوعبداللّه مقداد بن عبداللّه سیوری، مشهور به فاضل مقداد و فاضل سیوری، از بزرگان و متکلمان مشهور امامیه در قرن نهم است. وی در علوم مختلف، به‌خصوص در علم کلام تخصص داشت. ایشان حیات علمی خود را در شهر نجف اشرف گذراند و آثاری چون اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیة و النافع یوم الحشر را نگاشت. او در نجف اشرف در سال ۸۲۶ قمری وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۴۶- ۲۴۸).
  2. خضر بن محمد حبلرودی، متکلم و فقیه شیعی در قرن نهم هجری قمری، ملقب به نجم‌الدین است. زادگاهش منطقه فیروزکوه است. حبلرودی در شیراز از شمس الدین محمد، فرزند میر سیدشریف جرجانی، علوم معقول را فرا گرفت، سپس عازم عراق شد و مدتی نزد علمای حله شاگردی نموده، به نجف رفت و تا پایان عمر در آنجا به تألیف و تدریس پرداخت. او همچنین کتابدار کتابخانه حرم امام علی(ع) نیز بوده است. وفات او حدود سال ۸۵۰ قمری است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۱).
  3. ابو محمد علی بن یونس نباطی بیاضی، عالمی فاضل و متکلم و در عین حال، ادیبی فرزانه و شاعر و از اهالی جبل عامل لبنان بوده است. از جمله آثار وی الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم درباره اثبات واجب تعالی، صفات حق تعالی، نبوت و امامت است. او دیوان شعر هم دارد که بیشتر در مدح ائمه و اهل بیت(ع) و ولایت آنها می‌باشد. مرحوم بیاضی در حدود ۷۰ سالگی در سال ۸۷۷ هجری قمری در همان محل ولادتش، یعنی شهر نباطیّه از جبل عامل لبنان از دنیا رفت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۵).
  4. ضیاء الدین جرجانی از علمای امامیه قرن نهم است. درباره تاریخ ولادت، وفات و حیات علمی او اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما از آثارش بر می‌آید که در اصول و عقائد شیعی عالمی متبحر و به عقاید فرقه‌های دیگر آگاه بوده است. رسائل او با عنوان رسائل فارسی جرجانی به چاپ رسیده است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۱۶-۲۱۷).
  5. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۶۳.
  6. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۳۱۹؛ همو، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین ص۳۲۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۱۰.
  7. ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۳۴۸، ۶۸ -۶۹و ۵۹؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۰.
  8. ر.ک: فاضل مقداد، ارشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۳۳۱.
  9. ر.ک: فاضل مقداد، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۵۹؛ نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۵۸۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۱۵.
  10. ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۵.
  11. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۲۳؛ همو، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۵۹.
  12. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الهیه فی مباحث الکلامیه، ۳۲۳. نص جلی آن است که دلالتش بر امامت شخص مورد نظر روشن است و به قرینه و استدلال نیازی ندارد؛ اما نص خفی آن است که دلالت بر امامت آن شخص به کمک قراین و استدلال ممکن است علی بن حسین الشریف المرتضی، الشافی فی الامامه، ج۲، ص۶۷؛ ر.ک: محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۲، ص۴۵-۴۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۵ و ۳۳۷؛ همو، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۶۰).
  13. ر.ک: فاضل مقداد، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۶۰؛ ر.ک: همو، اللوامع الهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۴.
  14. ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۵۹.
  15. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۶۵.
  16. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۹۴.
  17. ر.ک: ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۶۵.
  18. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۶۴.
  19. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۳؛ نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۵۹؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۶۳.
  20. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۲۵- ۳۲۶؛ نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۳۷؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۶۳.
  21. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۴.
  22. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۷.
  23. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۸. البته این مطلب لحاظ نشده است که آن‌گاه حکمت الهی، علت تامه در وقوع چیزی می‌شود که مانعی در میان نباشد. در این استدلال باید موانع احتمالی نیز بحث و منتفی شود.
  24. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۸. در این استدلال، اثبات نشده است که اگر خداوند، با رضایت خود و بنابر مصالحی، گزینش امام را به مردم واگذار کرده باشد، باز هم اخلال به واجب نموده است.
  25. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۰.
  26. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۱.
  27. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۱-۷۲.
  28. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۰. گفتنی است که گرچه قاضی با رأی مردم گزینش نمی‌شود، این به معنای الهی بودن انتخاب قاضی نیست.
  29. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۴.
  30. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۱.
  31. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۵.
  32. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۶۷.
  33. ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
  34. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۵۰؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۰. گفتنی است، چنان‌که گذشت، مطابق نقل، حضرت زهرا(س) و امام رضا(ع) نیز در نفی گزینش مردمی امام، به این آیه شریفه استدلال کرده بودند.
  35. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۸
  36. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۴.
  37. ﴿تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ «به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
  38. ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند» سوره بقره، آیه ۲۶۹..
  39. ﴿اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ «خداوند است که هر کس را بخواهد پاکیزه می‌دارد» سوره نساء، آیه ۴۹.
  40. ﴿أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ... «آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟»... سوره زخرف، آیه ۳۲.
  41. ﴿نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ «هر کس را بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم؛» سوره انعام، آیه ۸۳.
  42. ر.ک: علی بن یونس تبالی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۳.
  43. ر.ک: علی بن یونس تبالی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۳-۷۲.
  44. ر.ک: علی بن یونس تبالی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۳
  45. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۷۱.
  46. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۴۴ و علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۵۴؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۴۹۶. تفصیل این استدلال، در ادله شیخ مفید و ابوالصلاح حلبی (قرن پنجم) گذشت.
  47. ر.ک: فاضل مقداد، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۶۲.
  48. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۷-۳۳۸ و ۴۸۷؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ص۲۵۹- ۲۶۶ و ۳۰۱-۳۰۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۴۷- ۵۲و ۴۴۸؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۲۹-۲۳۰و ۲۶۱.
  49. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۹. تفصیل این استدلال، در ادله شیخ مفید (قرن پنجم) گذشت.
  50. ر.ک: نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۱۳۸. تفصیل این استدلال، ادله محمد بن علی ابن‌شهرآشوب (قرن ششم) گذشت.
  51. ر.ک: ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۶. تفصیل این استدلال در ادله علامه حلی (قرن هشتم) گذشت.
  52. ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.
  53. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۱؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۸.
  54. ﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱.
  55. ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۱۳.
  56. ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۵؛ همو، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص۳۷۵؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۰ و ۲۷۸-۲۷۹. مثلاً یکی از این روایات چنین است:«أن الله تعالى فرض على الخلق خمسة الصلاة و الزكاة و الحج و الصوم و الولاية لعلي بن أبي طالب(ع) فأخذوا الأربعة و تركوا الخامسة و هي الولاية الواجبة من الله تعالى‌» (علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۸).
  57. «عنه(ع): أَيْضاً فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ يَعْنِي بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بن أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ عَن الباقر(ع) فی قوله تعالی: ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ یعنی بولایة علی وَ عنه(ع) أیضاً فی قوله تعالی: ﴿وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُل إِی وَ رَبِّی أی یَسأَلونَکَ عَلی و صیک قل إی وَ رَبّی وَ عَن ابی بن کعب نزلت سورة العصر فی علی وَ أعدائهِ فَإن إلّا الّذینَ آمَنُوا فیهِ(ع)» (علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۳).
  58. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۷۳.
  59. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص۴۷۶.