بیعت با امام علی در نهج البلاغه
مقدمه
امام علی قبل از بیعت، بارها از پذیرش این مقام و مسئولیت سرباز زد، چنانکه فرمود: مرا واگذارید و دیگری را انتخاب کنید؛ زیرا ما به استقبال چیزی میرویم که چهرههای مختلف دارد[۱]. با اینکه امام خود را کنار میکشید، اما مردم بر بیعت با ایشان اصرار ورزیدند، آزادانه با ایشان بیعت کردند و در این زمینه سرسختی نشان دادند. امام، خود، درباره چگونگی بیعت مردم میفرماید: شما در روز بیعت چونان شتران و گوسفندانی که به سوی فرزندان خود بشتابند به من روی آوردید و فریاد بیعت بیعت سردادید. دست خود را بازپس بردم، آن را کشیدید و از دستتان کشیدم، به خود برگرداندید[۲].
ابن ابی الحدید مینویسد: درست است که سهم رسول خدا(ص) در دعوت به اسلام و هدایت مردم زیاد بود، ولی نمیتوان سهم امام علی(ع) را در هدایت مردم انکار کرد. اگر جهاد او در آغاز قیام پیامبر(ص) و نیز جهاد وی در زمان خلافت و نشر علوم و تفسیر قرآن و ارشاد مسلمانان نبود، از اسلام جز نامی باقی نمیماند. این امر بهتنهایی گواهی بر وجود حق او بر مردم و خدمت بزرگ او به انسانهاست.
در فضیلت علمی علی(ع) از ابن عباس نقل شده است که اظهار داشت: "علم من و علم دیگر اصحاب پیامبر در برابر علوم علی، چون قطره در برابر هفت دریاست." خداوند در آیه هفتم سوره آل عمران دانش تأویل و تفسیر آیات را به راسخان در علم نسبت میدهد که براساس نظر اندیشمندان علی و اولاد او(ع) هستند. بدیهی است که این فضایل و صدها فضایل دیگر درباره امام علی(ع) باعث شده بود که مردم بهسوی آن حضرت هجوم آورند و با وی بیعت کنند.
یادآور میشود که قبل از بیعت ظاهری مردم، امام به دستور الهی توسط رسول خدا(ص) به این سمت انتخاب شده بود، اما به واسطه غصب خلافت به مدّت ۲۵ سال سکوت اختیار کرد. این موضعگیری در سخن حضرت استخوان در گلو و خار در چشم تشبیه شده است[۳].
میتوان سکوت امام(ع) در این دوران را با منطق هارون در زمان موسی(ع) همسان دانست و آن اینکه بین امت اختلاف ایجاد نشود. آن حضرت میتوانست دست به اقدام بزند، ولی این اقدام به ضرر اسلام بود. به همین دلیل و با کمال تأسف صدای آن حضرت در آن دوران پایینتر از صدای همه بود. این در حالی است که شأن و رتبهاش بالاتر از مدّعیان آن روز خلافت بود[۴].[۵]
منابع
پانویس
- ↑ «"دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي، فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ"»؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۲.
- ↑ «"فَأَقْبَلْتُمْ إِلَيَّ إِقْبَالَ الْعُوذِ الْمَطَافِيلِ عَلَى أَوْلَادِهَا، تَقُولُونَ الْبَيْعَةَ الْبَيْعَةَ، قَبَضْتُ كَفِّي فَبَسَطْتُمُوهَا وَ [نَازَعْتُكُمْ] نَازَعَتْكُمْ يَدِي فَجَاذَبْتُمُوهَا"»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷.
- ↑ «"و فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا"»؛ نهج البلاغه، خطبه ۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۳۷.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص۱۸۲.