بنیان‌گذار بهاییت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۲ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

  • در سال ۱۸۳۴ میلادی، جاسوسی از روس به ایران آمد و به منظور مبارزه با اسلام و مسلمانان، نقشه پلید و شیطانی استعمارگران را نیز به همراه داشت و متأسفانه این عنصر خیانتکار توانست در سیاست آن روز ایران، نقش کینه‌توزانه و ویرانگری را بازی کند. پس از مدّتی به عراق آمد و با این‌که نامش "کنیاز دالگورکی" بود، خود را "شیخ عیسی لنکرانی" معرّفی کرد و به لباس روحانیت درآمد و در درس "سید کاظم رشتی" که از علمای کربلا بود شرکت کرد و در همان‌جا با مردی-که نامش "علی محمّد" و شاگرد سید رشتی بود و به مصرف حشیش عادت داشت-ملاقات کرد و با شگردهای خاصّی توانست با او طرح دوستی و رفاقت بریزد و اعتماد متقابل پدید آورد.
  • در یکی از شب‌ها که "علی محمّد" طبق برنامه و عادت خویش مشغول حشیش کشیدن بود، جاسوس روسی با استفاده از فرصت او را مخاطب ساخت و با همه خضوع و احترام و تواضع به او گفت: ای صاحب الزّمان! به من محبّت کن... تو بی‌هیچ تردیدی صاحب الزّمانی.
  • "علی محمّد" با این‌که در اوج کیف و نشئه تخدیر حشیش بود و به خاطر آن تا حدودی مشاعر خویش را از دست داده بود، خطاب جاسوس را ردّ کرد و کوشید تا این نسبت دروغین را نپذیرد و از خود دفاع کند، اما جاسوس روسی سخت اصرار کرد که: "نه! همین است که من می‌گویم." و شیوه تکرار و تلقین را به کار گرفت و مرتّب به او اصرار کرد که او حضرت مهدی (ع) است. هرگاه "علی محمّد" به مصرف حشیش می‌پرداخت، جاسوس روسی نیز فرصت را برای تلقین و تکرار آن دروغ رسوا، غنیمت می‌شمرد و سؤال‌های ساده‌ای از او می‌کرد و او نیز جواب‌های سست و آبکی سرهم می‌کرد و جاسوس بازیگر، شروع به تحسین و تشویق او می‌کرد و خود را در برابر پاسخ‌های آبکی و سست او شگفت‌زده و مسحور نشان می‌داد. روزی جاسوس نابکار، یک بطری عرق از بغداد برای "علی محمّد" خرید و با شگردی خاصّ‌ به او تقدیم کرد و هنگامی که آن را به او خورانید و مست شد، تلقین و اصرار خویش را به اوج رسانید که "علی محمّد" همان امام مهدی است و از او تقاضا کرد که گفتار صادقانه و خالصانه جاسوس روسی را بپذیرد. او نیز تصدیق کرد و پذیرفت که چنین است؛ اما از ترس، جرأت اظهار آن را نداشت و بدان تصریح نمی‌کرد. در گام دوّم، جاسوس او را به اظهار آن دروغ رسوا تشجیع کرد و وعده ثروت هنگفتی به او داد....
  • سرانجام "علی محمّد" از کربلا به "بصره" و از آن‌جا به "بوشهر" آمد و ادّعا کرد که: نائب خاصّ‌ امام مهدی (ع) است، اما جاسوس روسی به این اندازه رضایت نداد و به او اصرار ورزید که: "تو، خود امام عصر هستی، نه نایب خاصّ‌ او." جاسوس پس از ورود "علی محمّد" به ایران، در کربلا به صورت گسترده‌ای پخش کرد که: علی محمّد، صاحب الزّمان است و در بوشهر ظهور کرده است. او مردم را بر اثر پخش این دروغ رسوا، دو دسته ساخت. بیشتر مردم بوشهر کسانی که "علی محمّد" را عنصری حشیشی و شرابخوار، می‌شناختند به این شایعات که به وسیله جاسوسان استعمار مرتّب دامن زده می‌شد می‌خندیدند. اما برخی ساده‌لوحان و ابلهان ناآگاه نیز می‌گفتند: "نکند درست است...." و تصدیق می‌کردند.
  • جاسوس روسی، پس از افشاندن بذر اختلاف و جنایت و انجام این شگردهای شیطانی، به عنوان سفیر روس به تهران رفت و با قدرت و امکانات و میدان عمل آماده‌ای با بهره‌وری از فرصت، جدّی‌تر از گذشته به ادامه عملیات ابلیسی خویش همّت گماشت. در تهران از دوستان خویش، جاسوسان جدیدی تربیت کرد و با امکانات گسترده خویش، وجدان و عقیده آنان را خرید و آنان خود را در اختیار او و در گرو اشاره و دستور او قرار دادند که از جمله آنان "حسین علی"، معروف به "بهاء" و "میرزا یحیی" معروف به "صبح ازل" بودند که این دو برادر، نقش ویرانگری بر ضدّ اسلام و جامعه اسلامی و در اجرای نقشه این جاسوس پلید استعمار داشتند.
  • "علی محمّد" دو ماه در بوشهر ماند و از آن‌جا راهی شیراز گردید و از روستایی که عبور کرد، خود را نایب خاصّ‌ امام عصر (ع) جا زد، اما هنگامی که به شیراز رسید، ادّعا کرد که: صاحب الزّمان است و برخی فرومایه‌هایی که به مبدأ و معادی پایبند نیستند به دورش حلقه زدند. هنگامی که علمای شیراز از ورود آن شیطان رانده شده آگاه شدند، برخی از افراد آگاه و مورد اعتماد خویش را برای تحقیق از واقعیت جریان، به محفل "علی محمّد" فرستادند و آنان توانستند با اظهار مهر و دوستی و تعظیم به او، اعتمادش را جلب کنند و پس از آن مراحل بود که "علی محمّد" عقاید سخیف و خرافات و بافته‌های رسوای خویش را برای آنان آشکار ساخت و به صراحت خود را امام مهدی (ع) جا زد و آنان نیز بافته‌های آن عنصر منحرف و گمراه را به علمای شیراز انتقال دادند. این‌جا بود که علمای شیراز بر ضدّ او بپا خاستند و بستگان و خاندانش نیز بر او شوریدند و او را از منزل بیرون راندند و دستگیر و به محکمه سپردند. پس از محاکمه‌ای سریع، او را به زندان و شلاّق محکوم ساختند و پس از مدّتی آزاد گردید و از شیراز به اصفهان رفت.
  • جاسوس روس با ورود "علی محمّد" به اصفهان نامه‌ای به استاندار آن‌جا نوشت و از او خواست که آن عنصر پلید را احترام نماید و امنیت او را تضمین کند، اما در همان‌روزها استاندار از دنیا رفت و امام ساختگی و دروغین، دستگیر و تحت نظر به تهران فرستاده شد. جاسوس روسی، به دوستان و همکارانش دستور داد که در میان مردم سروصدا و بلوا برانگیزند که: "هان ای مردم! چه نشسته‌اید که امام مهدی دستگیر شد...." حکومت وقت، "علی محمّد" را به وسیله مأموران خویش به قزوین گسیل داشت و از آن‌جا به "تبریز" و "ماکو" فرستاد، اما جاسوس روس و دوستانش به هیاهو و تاخت‌وتاز خویش ادامه دادند و خبر دستگیری "علی محمّد" را در شهرها پخش کردند و برخی فرومایگانی را که جاسوس استعمار، با ثروت و امکانات، اماده ساخته بودند با فریاد و هیاهو بر ضدّ حکومت وقت به شورش وادار کردند.

سرانجام شاه، "علی محمّد" را احضار کرد و دستور محاکمه او را با حضور علما و فقها صادر کرد. دادگاه تشکیل شد و بحث و گفتگو در نهایت به توبه "علی محمّد" به دست علما منجر شد و او از گناه خویش طلب مغفرت کرد.

  • جاسوس روس، از روند کار هراسان شد و ترسید که نقشه شیطانی‌اش فاش گردد. به همین جهت برای مخفی ساختن توطئه پلید روس، راه را برای نابودی امام دروغین هموار ساخت و برای کشته شدن او از هیچ کاری فروگذار نکرد. درست در همین روزها بود که شاه کشته شد و ناصر الدین شاه که به قدرت رسید، دستور به دار آویخته شدن "علی محمّد" را صادر کرد و او اعدام گردید.
  • پس از اعدام شدن "علی محمّد"، "حسین علی بهاء" و همکارانش چیزی نمانده بود که به کیفر جنایات خویش برسند، اما تلاش سفارت روس و کارمندان آن برای نجات آن‌ها، کار خویش را کرد و آنان به دستور جاسوس روس و مساعدت همه‌جانبه سفارت روس به بغدادشتافتند و در آن‌جا براساس آموزش‌های آن جاسوس، "حسین علی" مأموریت یافت که به نفع برادر خویش "یحیی" وارد عمل شود و ادّعا کند که او همان کسی است که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و امکانات گسترده و ثروت هنگفتی نیز در اختیار او برای تعقیب این دروغ رسوا قرار داد و او نیز دعوت خویش را آغاز کرد و به نشر این مرام ساختگی پرداخت. در همان شرایط‍‌ بود که حکومت "عثمانی" این گروه فاسد را از "بغداد" به "ترکیه" و از آن‌جا به "ادرنه"[۱] تبعید ساخت، اما آموزش‌های این مسلک منحطّ‍‌، همچنان در سفارت روس در تهران تنظیم و به "حسین علی بهاء" ارسال می‌گردید و او نیز آنها را در میان پیروان خویش، نشر و تبلیغ می‌کرد. سرانجام کار به اختلاف میان "حسین علی بهاء" و برادرش "یحیی" کشید. "یحیی" به "قبرس" رفت و در آن‌جا ازدواج کرد و خود را "صبح ازل" نامید. اما "حسین علی" و پیروانش از ترکیه به "عکا" در فلسطین تبعید شدند و تلاش ارتجاعی خویش را برای نشر این مرام استعماری و خرافی در ایران و فلسطین از طریق بذل و بخشش‌های هنگفت ادامه دادند.
  • "حسین علی" برای خویش، لقب "بهاء" را برگزید و به همین جهت است که پیروان او را "بهایی" می‌نامند. روشن است که مرام بهایی هیچ ربطی به اسلام و اصول و فروع آن ندارد و بهائیان نیز مسلمان نیستند و خود را پیرو دین دیگری به نام "بهائیت" می‌شمارند. به‌هرحال این حزب سیاسی -که لباس دین را بر تن کرد- در برخی از کشورهای اسلامی و غربی نفوذ کرد و آمریکا و روسیه هردو در ترویج آن بر ضدّ اسلام و مسلمانان، هماهنگ شدند. به همین جهت است که در هر کشوری که آمریکا حضور و نفوذ بیشتری داشته باشد، بهائیان بدانجا روی می‌آورند و هنگامی که نفوذ آمریکا در یکی از کشورهای اسلامی فروکش کرد و متزلزل گردید، مرام بهائیت نیز نفوذ خود را در آن‌جا از دست می‌دهد[۲][۳].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

  1. ریشه‌های انحراف مدعیان دروغین مهدویت چیست؟ (پرسش)
  2. چرا مدعیان دروغین مهدویت در زمان نایب اول وجود نداشتند؟ (پرسش)
  3. آغاز پیدایش مدعیان دروغین مهدویت از چه زمانی بود؟ (پرسش)
  4. با توجه به مشخص بودن نسب امام مهدی علت پیدایش مدعیان مهدویت چیست؟ (پرسش)
  5. آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت از آثار سوء اعتقاد به مهدویت است؟ (پرسش)
  6. آیا پدید آمدن مدعیان مهدویت بر حتمی بودن ظهور مهدی‏ دلالت دارد؟ (پرسش)
  7. چه کسانی ادعای مهدویت کرده یا در حق آنها ادعای مهدویت شده است؟ (پرسش)
    1. آیا احمدیه یا قادیانیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    2. آیا کیسانیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    3. آیا زیدیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    4. آیا فطحیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    5. آیا قرامطه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    6. آیا ناووسیه و اسماعیلیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    7. آیا شیخیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    8. آیا بابیت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    9. آیا بهاییت از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    10. آیا سبئیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    11. آیا عسکریه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    12. آیا مغیریه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    13. آیا ممطوره از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    14. آیا نمیریه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    15. آیا واقفیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    16. آیا واقفه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    17. آیا باقریه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    18. آیا موسویه یا موسائیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    19. آیا محمدیه از فرقه‌های مدعی مهدویت‌‌اند؟ (پرسش)
    20. آیا ابومسلم خراسانی مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    21. آیا محمد بن عبدالله بن جعفر مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    22. آیا عبيدالله مهدی مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    23. آیا محمد بن تومرت مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    24. آیا مهدی سودانی مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    25. آیا غلام احمدخان مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    26. آیا مهدی تهامه‌ مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    27. آیا مهدی سوس‌ مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    28. آیا ابومسلم خراسانی مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    29. آیا مهدی صومالی‌ مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    30. آیا مهدی سنگال مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    31. آیا محمد بن حنفیه مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    32. آیا موسی بن طلحه مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    33. آیا ابوهاشم بن محمد بن حنفیه مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    34. آیا محمد بن عبدالله بن حسن مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    35. آیا مهدی عباسی مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    36. آیا عباس فاطمی مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    37. آیا محمد بن عبد الله محض مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    38. آیا عبید الله مهدی بن محمد مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
    39. آیا محمد بن عبدالله بن تومرت علوی حسنی مدعی مهدویت‌ بود؟ (پرسش)
  8. مدعیان بابیت چه کسانی هستند؟ (پرسش)
  9. مفهوم باب در لغت و اصطلاح چیست؟ (پرسش)
  10. انگیزه‌های مدعیان بابیت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
  11. دلایل اثبات دروغ بودن ادعای بابیت در عصر غیبت چیست؟ (پرسش)
  12. مدعیان دروغین مهدویت در طول تاریخ چه کسانی بودند؟ (پرسش)
  13. راه شناسایی مدعیان دروغین سفارت و نیابت خاص چیست؟ (پرسش)
  14. اگر شخصی ادعا کند که امام مهدی است چگونه باور کنیم و راه شناخت او چیست؟ (پرسش)
  15. چه راه‌هایی برای شناخت مهدی نماها وجود دارد؟ (پرسش)
  16. از چه زمانی عده‌ای به دروغ ادعای مهدویت کردند؟ (پرسش)
  17. چرا با آغاز دوره استعمار ادعای دروغین مهدویت زیاد شد؟ (پرسش)

منابع

پانویس

  1. ولایتی از ولایات عثمانیه (ترکیه جدید).
  2. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۵۷۳.
  3. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۷۴-۱۷۷.