احترام و تکریم والدین در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ[۱].

احترام به والدین و نیکی به آنان در نزد همه عقلا امری پسندیده و ضرورتی عقلی است و در احکام دینی نیز از اهم واجبات شرعی است؛ تا به آنجاکه خداوند در سوره لقمان وجوب شکر آنان را در ردیف شکر خود قرار داده و به فرزندان اجازه نداده است که در ناملایماتی که از آنها می‌بیند، کم‌ترین گلایه‌ای ابراز نماید. این همه احترام به دلیل زحماتی است که پدر و مادر طی دوران تولد و رشد و تربیت او متحمل شده‌اند. بر این اساس می‌توان گفت که به طریق اولی، احترام و پاسداری از حقوق کسی که مبدأ تکوّن روحانی انسان و نیز مربی روح او و تربیتش ضامن سلامت و خوشبختی ابدی انسان است، بیش از والدین صلبی است.

بنابر ادله عقلی که گذشت و نصوص فراوان روایی، رسول اکرم (ص) و امیر مؤمنان (ع) دو پدر امّت اسلامند و فرزندان ایشان نیز در احترام و اطاعت، نازل‌منزله آن دو بزرگوارند. کسی که پدر خود را از دست می‌دهد، حتی اگر اسباب زندگی او نیز مهیا باشد، عرفاً او را یتیم و عزادار فقدان پدر می‌دانند. حال با توجه به آنکه تربیت و تکوّن روحانی انسان متوقف بر ارتباط دائمی با والدین است، امت اسلام همیشه باید از نعمت والد و مربی روحانی برخوردار باشد. در غیر این صورت، درد یتیمی و انقطاع از پدر، او را در مسیر رشد و تربیت روحی دچار نقص می‌نماید؛ لذا همیشه باید امامی در جامعه اسلامی باشد تا جریان حیات روحانی جامعه به درستی برقرار شود[۲].

این برهان حدّ وسط در آن، ضرورت عقلی شکر منعم است؛ بدین ترتیب که اگر شکر منعم عقلاً واجب است و خداوند شکر از والدین صلبی را مانند شکر خود واجب نموده است، شکر از امام، که نعمتی بالاتر از والدین را به انسان‌ها عطا می‌کند، به طریق اولی واجب است.

ضرورت تولی به ولایت

سیر برهان با تحلیل واژه والد و اثبات صدق آن بر اساس قیاس اولویت در والدین روحانی است. صورت برهان را می‌توانیم به این ترتیب بیان کنیم: اولاً، اگر شکر والدین جسمانی واجب است، به طریق اولی، شکر والدین روحانی اوجب است.

ثانیاً، بنابر آیه مورد استدلال، شکر والدین جسمانی مانند شکر پروردگار واجب است: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ... أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ.

نتیجه آنکه: شکر والدین روحانی، یعنی معلمین ربانی که روح انسان را پرورش می‌دهند و سعادت ابدی را برای انسان به ارمغان می‌آورند، اوجب است. از سوی دیگر، بنابر روایات وارده، مصداق کامل معلمین ربانی و والدین روحانی برای امت اسلام، رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) هستند؛ پس شکر نعمت وجود آنان از اوجب واجبات دینی است.

می‌دانیم که شکر نعمت، یعنی استفاده صحیح و در جهت رضایت صاحب نعمت؛ همچنین در آیه شریفه، شکر از والدین در ردیف شکر از خداوند بیان شده و شکر الهی یعنی تولی به ولایت پروردگار. با این توضیحات می‌توان گفت که شکر نعمت امام، تولی به ولایت ائمه هدی (ع) در ردیف تولی به ولایت خداوند است[۳].

ضرورت وجود دائمی امام در میان امت

با توجه به آنکه ولایت بر امور امت را شخص زنده می‌تواند بر عهده گیرد، شکل منطقی برهان بر وجود دائمی امام در میان امت را با ترتیب قیاسی استثنایی بیان می‌کنیم و می‌گوییم: اگر تولی به ولایت امام معصوم از اوجب واجبات دینی است، ولیّ امر باید زنده و حاضر در میان امت باشد تا بتواند اعمال ولایت نماید.

با اثبات مقدم، تالی ثابت می‌شود و می‌گوییم: ولکن تولّی به ولایت امام، بنا بر آیه شریفه واجب است، پس امام همیشه باید در میان مردم حضور داشته و بسط ید در اعمال ولایت داشته باشد[۴].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.
  2. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۴۴۳.
  3. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۴۷۱.
  4. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۴۷۱.