شهادت در راه خدا در فقه سیاسی
مقدمه
از مسائلی که در رابطه با جهاد مطرح بوده موضوع شهادت است، اصولاً در نظام ارزشی اسلام، شهادت خود، معیاری است که بیشتر ارزشها و اعمال صالح با آن سنجیده شده و در طبقهبندی ارزشها، جایگاه ارزشی خود را باز مییابند. مادری که پس از تحمل رنج فراوان اینک به موقع تولد فرزندش از دنیا میرود، انسانی که بیگناه، کاشانهای بر سرش خراب میشود و جان خویش را از دست میدهد، دانش پژوهی که در راه کسب دانش و فضیلت بدرود زندگی میگوید و رنجبری که در راه تأمین معاش خود و همسر و فرزندان و دیگر اعضای خانوادهاش از این جهان رخت برمیبندد، مقام و پاداشی چون شهیدان مییابند و نیز آنانکه در آرزوی شهادتند و در بستر میمیرند[۱] و آنها که با شناخت حق، خدا، پیامبر و امامان به حق میمیرند، مرتبتی چون شهیدان دارند[۲].
شهادت برای انسانهای پاک باختهای که عاشقان خدا جویند و خداگونه راه میپویند راه میان بری است که بسیار زود آنها را به هدف مقدسشان میرساند. تا آنجا که برای انسانهای آلوده نیز که یکباره دگرگون میشوند و به راه پیکار برای خدا میافتند و با اخلاص و آگاهی راه شهادت و مرگ سرخ در راه خدا را در پیش میگیرند، از جمله مطهراتی است که معجزهآسا همۀ آلودگیهای آنان را در یک لحظه در جویباری از خون شستوشو میدهد و آنها را با وجود گذشتۀ سیاهشان به مقام پاکان و برگزیدگان خدا میرساند که رسول خدا(ص) فرمود: «هیچ قطرهای نزد خدا محبوبتر از آن قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، نیست»[۳]. زیرا شهید با نثار قطرههای خون پاکش در پیکر جامعه، خون زنده و گرمی جاری میکند، راه خدا را باز نموده، سدها و موانع تکامل بندگان خدا را از میان برمیدارد، بندهای اسارت را میگسلد و مستضعفان را رهایی میبخشد و راه را برای حکومت خدا و خدا گونهها در زمین هموار میکند.
شهادت بالاترین آزمایشی است که با موفقیت در آن و نیل به شرف والای شهادت، دیگر وارستگی شهید و رستگاریش تضمین شده است و نیازی به آزمایش دیگر نیست و آنجا که در گذرگاه آخرت (برزخ) همه و همه مورد سئوال قرار میگیرند، شهید از آن معاف میشود.
آن چنانکه در گفتاری از پیامبر اسلام(ص) آمده است، آنگاه که سئوال میشود: «مَا بَالُ الشَّهِيدِ لَا يُفْتَنُ فِي قَبْرِهِ؟» مگر شهید چه ویژگی دارد که در قبر و گذرگاه آخرت مورد آزمایش و سئوال قرار نمیگیرد؟ رسول خدا پاسخ میفرماید: «كَفَى بِالْبَارِقَةِ فَوْقَ رَأْسِهِ فِتْنَةً»[۴]، «همان برق شمشیر که بالای سر شهید درخشید، برای آزمایش او کافی است». شهید با رودررویی با مرگ سرخ در صحنه جهاد پیشاپیش از همۀ آزمایشها موفق بیرون آمده است. شهید آن انسان والا و آگاهی است که شناخت مکتبش او را به صحنههای پیکار بر علیه باطل و ستم و کفر کشانیده و با حضور آگاهانه، به استقبال حربههای مهلک دشمن شتافته و لقاء پروردگار را با جاودانه کردن مکتب بر سکوت ننگآور در برابر دشمن ترجیح داده است و از این رهگذر خود نیز به جاودانگی پیوسته است.
در قاموس اسلام واژۀ شهید از آن چنان مقام والا و وسیعی برخوردار است که نه تنها قرآن آن را بر پیامبر ﴿وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾[۵]، بلکه بر خدا اطلاق میکند: ﴿إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدً﴾[۶].
آیا در ارزش شهادت این کافی نیست که پیامبر آن را در طبقهبندی ارزشها، بالاترینش قرار داد و گفت: «بالاتر از هر عمل نیکی، عملی نیکوتر وجود دارد تا آنگاه که انسانی در راه خدا شهید شود که برتر از آن، دیگر عملی نیک وجود ندارد»[۷]، «گفتم: ای رسول خدا آیا روز اُحد در آن هنگام که جمعی از مسلمانان به شهادت رسیدند و من از فیض شهادت محروم گشتم و این واقعیت بر من گران آمد که شهید نشدم، به من گفتی بشارت باد که شهادت به دنبال توست؟ رسول خدا در پاسخ فرمود: این چنین است. اما چگونه بر آن صبر خواهی کرد؟ گفتم: یا رسول الله، شهادت از صحنهها و مواردی نیست که بر آن صبر باید کرد بلکه موقعیت و صحنهای است که باید بدان بشارت داد و بر آن سپاس کرد»[۸].[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ سفینة البحار، ج۱، ص۷۲۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴.
- ↑ «مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۱۰.
- ↑ کنز العرفان، حدیث ۱۱۱۳۸ و ۱۱۷۴۱؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۳ و خطبه ۱۷۱؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۹۶.
- ↑ «و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ «بیگمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره نساء، آیه ۳۳.
- ↑ «فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ»، بحارالانوار، ج۱۰۰، ۱۰ و ج۷۴، ج۶۱.
- ↑ «فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَ وَ لَيْسَ قَدْ قُلْتَ لِي يَوْمَ أُحُدٍ حَيْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ حِيزَتْ عَنِّي الشَّهَادَةُ فَشَقَّ ذَلِكَ عَلَيَّ، فَقُلْتَ لِي: أَبْشِرْ، فَإِنَّ الشَّهَادَةَ مِنْ وَرَائِكَ؟ فَقَالَ لِي: إِنَّ ذَلِكَ لَكَذَلِكَ، فَكَيْفَ صَبْرُكَ إِذَنْ؟ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، لَيْسَ هَذَا مِنْ مَوَاطِنِ الصَّبْرِ وَ لَكِنْ مِنْ مَوَاطِنِ الْبُشْرَى وَ الشُّكْرِ»، نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.
- ↑ فقه سیاسی، ج۵، ص۳۹۳ – ۳۹۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۷۴.