سیره علمی امام علی
امیرالمؤمنین (ع) برای اولین بار برخی از بحثهای عقلی عمیق مانند ذات و صفات خداوند و حدوث و قدم، وحدت و کثرت و... را مطرح کردند و اتصال ایشان به منبع وحی موجب عرضه آموزههای بینظیری به جهان فکر و اندیشه شد. در کلام امام علی (ع) گستره عقل تعیین شد و فرمود: عقل در عین ناتوانی از وصول به کنه معرفت باری تعالی، یک حد واجب معرفت دارد که در آن مقدار نه تنها ممنوعیت نیست بلکه وجوب و لزوم تحقیق در کار است.
مکتب فلسفی امام علی (ع)
- بحثهای عقلی عمیق مانند ذات و صفات خداوند و حدوث و قدم، وحدت و کثرت و... برای اولین بار توسط حضرت مطرح شد[۱].
- اتصال به سرچشمه وحی سبب شده کلام علی (ع) آموزههای بینظیری را به جهان فکر و اندیشه عرضه کند که بیسابقه و ابتکاری است؛ مانند عددی نبودن وحدت خداوند[۲]، برهان تلازم وحدت وجود و وجود واجب[۳]، برهان توحید از راه نبوت[۴].
- تعیین گستره عقل: بر خلاف کسانی که معتقد به ناتوانی و تعطیل عقل بشری هستند، در کلام امام علی (ع) قدرت سیر عقلانی بشر محدود است، چنانچه فرموده است: عقل در عین ناتوانی از وصول به کنه معرفت باری تعالی، یک حد واجب معرفت دارد که در آن مقدار نه تنها ممنوعیت نیست بلکه وجوب و لزوم تحقیق در کار است[۵].[۶]
- بیان مباحث عقلی برای تودۀ مردم: با آنکه مباحث عقلی دشوار و پیچیده است، حضرت این مطالب عمیق را به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم بیان میکردند و در این راه از تشبیه امور معقول به محسوس کمک میگرفتند[۷].[۸]
مکتب حقوقی امام علی (ع)
- در نظام حقوقی علی (ع) حق و تکلیف رابطه متقابل دارند. چنانچه فرموده است: "حق به نفع هیچکس جریان نمییابد، مگر اینکه ضد او هم جریان یابد. کسی بالاتر یا پایینتر از همکاری اجتماعی نیست که به نوعی تعاون عمومی منجر میشود. از این رو افراد در برابر اجتماع هم حق دارند و هم تکلیف"[۹].[۱۰]
- حق خداوند: تنها کسی که بر دیگران حق دارد ولی دیگران بر او حق ندارند، خداوند است. حق خداوند به معنای انتفاع بردن او نیست، بلکه به معنای تکلیف و مسؤولیت دیگران در مقابل اوست، چون بنده در مقابل خدا چیزی از خودش ندارد[۱۱].
- بزرگترین حقوق متقابل، حق حکومت بر مردم و حق مردم بر حکومت است. صلاح و شایستگی مردم در گرو حکومت صالح است و حکومت صالح با ملت استوار و با استقامت محقق میشود. وفادای مردم به حکومت و ادای حق مردم از طرف حکومت، موجب حکومت حق در جامعه است[۱۲]. ایشان درباره حق مردم بر حاکمان میفرماید: "حکومت امانتی است در دست حاکم و حاکم امانتدار مردم و نگهبان و حافظ حقوق ایشان است"[۱۳] و درمورد حقوق حاکم بر مردم میفرماید: "حق امام بر مردم این است که فرمان او را بشنوند و اطاعتش را بپذیرند و دعوتش را اجابت کنند"[۱۴].[۱۵]
- حق حیوانات و محیط زیست: انسان از هرچه بهرهمند است نسبت به آن تکلیف دارد. میفرماید: "خداوند را در نظر بگیرید، هم در مورد بندگانش و هم نسبت به سرزمینها و چهارپایان"[۱۶].[۱۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، کلام، مجموعه آثار، ج ۳، ص۵۸، ۵۹ و ۸۲-۹۳.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، سیری در سیره نبوی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۳۸۳، ۳۹۹ و ۴۰۳.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، فلسفه ابن سینا، مجموعه آثار، ج ۸ ص۱۱۱.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص۱۰۲۳.
- ↑ «لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ»؛ نهج البلاغه خطبه ۱ و ۴۵.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مجموعه آثار، ج ۶، ص۱۰۰۶.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، کلام، مجموعه آثار، ج ۳، ص۱۲۷.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.
- ↑ «لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ، وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ؛ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢١٦.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، انسان و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص۲۱۱ و ج ۲۲، ص۱۳۵ و ۲۱۲؛ حکمتها و اندرزها، مجموعه آثار ج ۲۲، ص۱۳۴.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، انسان و نیازهای زمان، مجموعه آثار، ج ۲۱، ص۲۱۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷؛ مطهری مرتضی، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۳۳.
- ↑ «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ»؛ نهج البلاغه، نامه ۵.
- ↑ «وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ»؛ ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵؛ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص۴۵۱.
- ↑ ر.ک: مطهری مرتضی، حکمتها و اندرزها، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص۲۳۷.
- ↑ «اتَّقُوا اللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلَادِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٦٧.
- ↑ ر.ک: محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت صفحه ۳۵ تا۶۳.