مقاتل بن سلیمان در تاریخ اسلامی
آشنایی اجمالی
ابوالحسن مقاتل بن سلیمان بن زید بن ادرک بن بهمن رازی از اهالی خراسان و یا ری است. اصل وی از بلخ است. در مرو تحصیل علم کرد و پس از آنکه مدتی طولانی در خراسان تدریس کرد به بصره رفت و سپس رهسپار بغداد شد[۱].
او از امام محمد باقر(ع) روایت دارد[۲].
شهید مطهری او را از اهل تسنن[۳] و شیخ طوسی او را از رجال معروف و از اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) میداند.
ابن ندیم او را در شمار شیعیان زیدیه و در حدیث و قرائت قرآن، دانشمندی بزرگ میداند[۴].[۵]
خدمات
مشهورترین اثر مقاتل، تفسیر کبیر است که کهنترین تفسیر کامل و پیوسته به شیوه نقلی - نظری شمرده میشود.
او تنها به گردآوری آرای سابقین بسنده نکرده بلکه آنها را نقد و بررسی کرده است. تفسیر مقاتلساده و رسا است و حجم کم و محتوای بسیار دارد.
او در تفسیر، عقل و نقل را رعایت کرده است. همچنین او به عبارتهای کوتاه و فشرده و در عین حال رسا و شیوا، بر اساس تفسیر قرآن به قرآن تکیه داشته است[۶].
کاری که مقاتل در تفسیر خود انجام داد، توضیح لفظی یا کلمه به کلمه واژگان قرآنی است. در حقیقت ترجمهای از قرآن به زبان عربی دوم، که آسانتر است، به شمار میرود. احتمالاً این ترجمه برای مردمان غیر عرب به ویژه ایرانیان فراهم آمده است؛ البته او از تعریف کلمات آغاز و سرانجام به یک تفسیر حقیقی نائل میشد[۷].
آثار: التفسیر الکبیر، الناسخ و المنسوخ، تفسیر خمساة آیه، کتاب قرئات القرائات و متشابهات القرآن، نوادر التفاسیر، الجوابات فی القرآن و آیات المتشابهات[۸].
مقاتل در سال ۱۵۰ه.ق درگذشت.[۹]
مقاتل بن سلیمان أزدی (متوفای ۱۵۰)
وی نیز از سوی ائمه جرح و تعدیل اهل سنت تضعیف شده است. دارقطنی در الضعفاء والمتروکین، عقیلی در الضعفاء الکبیر، ابن جوزی در الضعفاء والمتروکین و ذهبی در المغنی فی الضعفاء مقاتل بن سلیمان را وارد کردهاند[۱۰]. ابن مبارک در مورد او گفته است: ما أحسن تفسيره، لو كان ثقة[۱۱]؛ تفسیرش چقدر نیکوست، اگر میشد که او ثقه باشد.
وکیع بن جراح او را کذاب معرفی کرده است، و نسائی میگوید: كان مقاتل يكذب[۱۲]؛ مقاتل همواره دروغ میگفت.
ابن حبان نیز میگوید: كان مقاتل يأخذ عن اليهود والنصارى علم القرآن... وكان يكذب مع ذلك في الحديث[۱۳]؛ مقاتل همواره علم قرآن را از یهود و نصاری فرا میگرفت... و به همین خاطر در حدیث هم دروغ میگفت.
یحیی بن معین در مورد وی گفته است: ليس حديثه بشيء[۱۴]؛ حدیث او به حساب نمیآید. بخاری نیز میگوید: سكتوا عنه -یعنی علمای حدیث او را ترک کردهاند[۱۵].[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ دهخدا.
- ↑ هادی معرفت، تفسیر و مفسرون، ج۲، ص۱۴۸.
- ↑ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۵۶.
- ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۲۵۴.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص119 - 120.
- ↑ تفسیر و مفسرون، ج۲، ص۱۴۹.
- ↑ طبقات مفسران شیعه، ج۱، ص۴۰۴.
- ↑ طبقات مفسران شیعه، ج۱، ص۶۶.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص120 - 121.
- ↑ الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۷۳؛ التاریخ الکبیر، ج۸، ص۱۴، حدیث ۱۹۷۶؛ الضعفاء عقیلی، ج۴، ص۲۳۹؛ الکامل فی الضعفاء ابن عدی، ج۶، ص۴۳۵؛ الضعفاء والمتروکین دارقطنی، ج۱، ص۲۳، حدیث ۵۲۸؛ الضعفاء والمتروکین ابن جوزی، ج۳، ص۱۳۶، حدیث ۳۴۰۳؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۴۲۷، حدیث ۶۴۰۱؛ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۴۹.
- ↑ الضعفاء عقیلی، ج۴، ص۲۴۰.
- ↑ الجرح والتعدیل، ج۸، ص۳۵۴؛ میزان الاعتدال، ج۴، ص۱۷۳؛ تاریخ دمشق، ج۶۰، ص۱۲۱؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۶۵۰.
- ↑ الضعفاء والمتروکین لابن جوزی، ج۳، ص۱۳۷، حدیث ۳۴۰۳.
- ↑ الضعفاء والمتروکین لابن جوزی، ج۳، ص۱۳۶؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۶۸؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۴۵.
- ↑ مقدمۀ فتح الباری، ص۴۸۱؛ منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۱۱۲.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۲۷۰.