اعجاز قرآن
- این مدخل از زیرشاخههای بحث معجزات پیامبر خاتم و مرتبط با بحث اعجاز است. "اعجاز قرآن" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اعجاز قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
معجزه فعل خارقالعادهای است که مدعی نبوت آنرا دلیلی بر بعثت از طرف خداوند میداند[۱] و اعجاز قرآن یعنی خارق العاده بودن قرآن و ناتوانی دیگران از آوردن مثل آن است.[۲].
واژهشناسی لغوی
- اعجاز مصدر باب افعال از ریشه "ع ـ ج ـ ز" به معنای ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته [۳] و در قرآن کریم به معنای نخست آمده است: ﴿﴿ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ ﴾﴾[۴][۵]. واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از باب افعال به معنای ناتوانکننده است [۶].
واژه شناسی اصطلاحی
- معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است. معجزه عملی است از طرف مدعی نبوت و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر صدق ادعای آورنده آن[۷].
- شرایط و خصوصیات آن عبارتاند از:
- هیچ انسانی حتی نوابغ، به اتکای قدرت بشری توانایی بر انجام آن نداشته باشد.
- آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله دعوت کند "تحدی" و در این میدان مغلوب دیگران نشود.
- همراه با ادعای نبوت باشد[۸].
- اگر کسی به راستی توانست امور خارقالعاده را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، یقین پیدا میشود که او پشتوانهای الهی دارد و از طرف خداست.
قرآن معجزه جاویدان
- پیامبر اسلام(ص) افزون بر داشتن معجزاتی شبیه آنچه پیامبران پیشین از آن برخوردار بودند[۹] از معجزه قرآن کریم نیز برخوردار بوده که اصلیترین معجزه آن حضرت است. معجزات به دو قسم حسی و عقلی تقسیم می شوند و بیشتر معجزات عرضه شده بر امتهای پیشین، مانند ناقه صالح، طوفان نوح، عصای موسی و غیره حسی و بیشتر معجزات عرضه شده بر مخاطبان پیامبر اسلام(ص)، مانند خبر دادن از غیب و آوردن حقایق علمی بدون آموختن از کسی، عقلی بوده است. قرآن کریم با برخورداری از امتیازی خاص، معجزه و نشانهای معرفی شده که هر دو جنبه حسی و عقلی را در خود فراهم آورده است، با این ویژگی که تا پایان جهان باقی و در دسترس همه بشر قراردارد[۱۰]. [۱۱][۱۲].
- امتیاز دیگر این معجزه جاودان الهی آن است که در عین برخورداری از وصف اعجاز، کتاب تشریع و مشتمل بر معارف وحیانی است، ازاینرو خود شاهد صدق خویش است و در عین حال که مدعی وحیانی بودن است معارف موجود در آن نیز دلیل بر وحیانی و الهی بودن آن است [۱۳][۱۴].
- قرآن کریم سند جاودانه درستیِ ادعای پیامبری پیامبر مکرم اسلام است. این کتاب آسمانی برتر از سایر معجزات انبیا است؛ زیرا از یک طرف با روح و اندیشه ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانه و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای نزول تاکنون همه را دعوت به مبارزه و هماوردی و به اصطلاح "تحدی" کرده است و تا عصر حاضر همه از آوردن نمونهای از آن عاجز ماندهاند. این دعوت به مبارزه، در چند مورد صریحاً در قرآن آمده است از جمله:﴿﴿ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴾﴾[۱۵][۱۶].
- در زمینهٔ شناخت قرآن، هیچ مبحثی ازنظر اهمیت و نقشی که ایفا میکند بهپای مبحث اعجاز قرآن نمیرسد، دلیل مدعا روشن است؛ زیرا تمام مطالعات بیرونی و درونی قرآن ازآنجهت ارزش و اعتبار مییابد که این کتاب را "کلامالله" میشناسیم. باری، برای فهم کلام الهی و رسیدن به مراد خداوند نسبت به آنچه در قالب آیات و سور آمده، ناگزیریم دانشهای مصطلح علوم قرآنی را دنبال کنیم و از رهگذر تفسیر ترتیبی و موضوعی اسرار آن را بازکاوی نماییم. اما اگر قرار باشد بدون استمداد از اصل اعجاز، انتساب قرآن به خداوند مورد مناقشه قرار گیرد، دیگر تمام کوششها و کنکاشهای قرآنی تا حد بازشناسی هدفها و راهنماییهای یک کتاب عادی بشر تنزیل مییابد. درست نظیر آنکه هر محدثی برای آنکه بر اساس قواعد فقهالحدیث به دنبال بازکاوی مدلولهای یک حدیث باشد، نخست و پیش از هر چیز میبایست استناد حدیث به معصوم را اثبات کند. از سویی دیگر اثبات رسالت پیامبر اکرم(ص) آنهم رسالتی که دارای دو صفت مهم جاودانگی و جهانی است درگرو اثبات معجزه آن یعنی قرآن است. بنابراین پیش از هر مبحثی در مباحث شناخت قرآن، شاید ضروری باشد که از اعجاز قرآن گفتوگو شود. زیرا از این رهگذر آسمانی و کلامالله بودن قرآن اثبات میشود و با اثبات آن، نوبت به مباحث دیگر نظیر تاریخ قرآن و ... میرسد. ما در اینجا مفهوم معجزه و وجوه اعجاز قرآن را موردبررسی قرار میدهیم[۱۷].
مفهوم معجزه: معجزه را میتوان اینچنین تعریف کرد: معجزه یعنی بینه و آیت الهی که برای اثبات یک مأموریت الهی صورت میگیرد و بهاصطلاح مقرون به تحدی است، منظوری الهی از او در کار است، این است که محدود است به شرایط خاص[۱۸] به عبارت دیگر: در تعریف معجزه اینجور باید بگوییم که معجزه آن کار و اثری است که از پیغمبری بهعنوان تحدی- یعنی برای اثبات مدعای خودش- آورده بشود و نشانهای بشری است بهطورکلی[۱۹] بر اساس این تعریف، معجزه دارای چهار رکن اساسی است که عبارتاند از:
- معجزه آیت و نشانه الهی است. مقصود از آیت الهی بودن یعنی کاری که با نمایاندن قدرت خداوند به مردم همراه است که از این رکن در تعریفهای متکلمان مسلمان با قید "خارق عادت" یاد شده است.
- معجزه اثباتگر مأموریت الهی است. گاهی از مأموریت الهی با عنوان "منصبی از مناصب الهی" یاد میشود که مقصود از آن مقام رسالت و نبوت است. زیرا رسول یا نبی از سوی خداوند مأموریت ابلاغ پیامها و دستوراتی است.
- معجزه همراه با تحدی و هم آورد طلبی است. یعنی هماره در معجزه از مردم خواسته میشود اگر در صداقت و رسالت و ادعای اعجاز تردید دارند، میتوانند چیزی همسان با معجزه را ارائه کنند.
- معجزه محدود به شرایط خاص است. مقصود از شرایط خاص آن است که پیامبران در منشی حکیمانه آنجا که واقعاً جای اثبات رسالت و نبوت بوده و ضرورت داشت برای اثبات این منصب معجزه ارائه شود، بنا به اذن و فرمان الهی معجزاتی را متناسب با شرایط زمان ارائه میکردند و چنان نبود که طبق دلخواه مردم، به درخواستها و فزونطلبیهای آنان یکسره پاسخ مثبت داده معجزاتی را ارائه کنند. بدینجهت قرآن تأکید میکند که رسول اکرم(ص) در برابر درخواستهای مکرر مشرکان برای ارائه معجزاتی همچون جاری ساختن چشمه، برخورداری از خانهای از طلا و نقره و... به آنان پاسخ منفی داده و اعلام کرده که جز انجام درخواست و اراده الهی کاری از او ساخته نیست[۲۰] از سویی دیگر باید همصدا با دیگر اندیشوران میان معجزه و کرامت تفاوت قائل شد و باید بگوییم که کرامت از دو جهت با معجزه متفاوت است: کرامت همراه با ادعای مأموریت الهی نیست؛ کرامت مشروط به شرایط خاص هم نیست. یعنی یک شخص بنا به قدرت روحی، معنوی و نفسانی خود میتواند کارهای خارقالعادهای در سطوح مختلف ارائه کند. بر این اساس: کرامت یک امر خارقالعاده است که صرفاً اثر قوت روح و قداست نفسانی یک انسان کامل یا نیمهکامل است و برای اثبات منظور الهی خاصی نیست. اینچنین امری فراوان رخ میدهد و حتی میتوان گفت یک امر عادی است و مشروط به شرطی نیست. معجزه زبان خدا است که شخصی را تأیید میکند، ولی کرامت چنین زبانی نیست.[۲۱][۲۲].
مؤلفههای معجزه بودن قرآن
- تحدی قرآن: فراخوان مبارز طلبی قرآن، از طریق دوست و دشمن، به گوش همه جهانیان رسیده و کسی به این ندا، پاسخ نگفته است.
- تلاش مخالفان برای هماوردی با قرآن: مخالفان پیامبر اسلام با جدی گرفتن مسئله، درصدد بررسی قرآن و همانند آوری برای آن برآمدند و با به کارگیری تمام توان علمی و اقتصادی خویش به ستیزه در برابر آن پرداختند.
- ناکامی همانندآوران: کتابهای تاریخ و علوم قرآن، تلاش افراد متعددی را گزارش کرده است که درصدد همانند آوری برای قرآن برآمدهاند اما نمونههایی ارائه دادهاند که تنها باعث رسواییشان شده. از سوی دیگر، اگر نمونههای دیگری وجود میداشت، به دلیل اهمیت مسئله و با وجود دشمنان قسمخورده و ... حتماً در دسترس ما قرار میگرفت[۲۳].
- مخالفان قرآن، اهل فصاحت و بلاغت بودند و بیشترین انگیزه را برای همانند آوری داشتند. قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست و خرافی قلمداد میکرد و درعینحال در آیات تحدی، هر نکتهای را برای ترغیب آنان استفاده میکرد که اگر در مقابل کوششی صورت نگیرد باید انگیزههایش را جستوجو کرد[۲۴].
راههای تشخیص اعجاز قرآن
- تشخیص مستقیم که برای یک عربزبان یا فرد متخصص مقدور است.
- تشخیص غیرمستقیم؛ از آنجا که اولاً، انگیزه مقابله با قرآن بسیار بوده و ثانیاً، خداوند آوردن حتی سورهای همانند قرآن را کافی دانسته و ثالثاً، خدای متعال فرمود: همه جهانیان "جن و انس" یاری یکدیگر کنند و رابعاً، کتابی به این عظمت توسط فردی درس نخوانده عرضه شده، تشخیص معجزه بودن آن برای افراد عادی غیر متخصص نیز، یقینی خواهد بود[۲۵].
اثبات اعجاز قرآن
وجوه اعجاز قرآن کریم
علوم قرآن
جستارهای وابسته
- ارضای خواص به قرآن
- ارضای عاطفی به قرآن
- ارضای عقل به قرآن
- ارضای عوام به قرآن
- اعجاز آسانحفظی قرآن
- اعجاز آسانفهمی قرآن
- اعجاز تأثیری قرآن
- اعجاز تصویری قرآن
- اعجاز تناسب آیات
- اعجاز تناسب سوره ها
- اعجاز جامعیت قرآن
- اعجاز جاودانگی قرآن
- اعجاز صوتی قرآن
- اعجاز عدم تحریف قرآن
- اعجاز محتوایی قرآن:
- اعجاز نزولی قرآن
- بلاغت قرآن:
- ترتیب قرآن:
- رفع نیاز بشری به قرآن
- هدایت قرآن
منابع
- مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی؛
- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید؛
- سید محمود دشتی و غلام علی عزیزیکیا، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳؛
- بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی ج۱؛
- سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱؛
- الهی راد، صفدر، انسانشناسی؛
- نصیری، علی، قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲.
پانویس
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۱۲۴.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۵۴.
- ↑ مفردات، ص۵۴۷؛ لسان العرب، ج۹، ص۵۸، «عجز».
- ↑ و شما به ستوه آورندهی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه:۱۳۴.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص ۵۵۸
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
- ↑ المغنی، ص۴۰۷.
- ↑ راغب اصفهانی
- ↑ مقدمة جامع التفاسیر، ص۱۰۲ـ۱۰۳؛ الاتقان، ج۱، ص۲۵۲؛ التمهید، ج۴، ص۱۸.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص ۵۵۸
- ↑ مقدمه ابنخلدون، ص۹۵؛ التمهید، ج۴، ص۱۹ـ۲۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص ۵۵۸
- ↑ بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمیتوانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۱۱ - ۲۲۰.
- ↑ نصیری، علی، قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲، ص ۴۷ تا ۶۲.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵ ص ۴۲۷
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵ ص ۴۲۷
- ↑ اسراء، آیات ۹۷-۹۳
- ↑ مطهری مرتضی، نبوت، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۵۶۲.
- ↑ نصیری، علی، قرآنشناسی، چلچراغ حکمت ج۲۲، ص ۴۷ تا ۶۲.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص۱۴۲.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص۱۴۴.
- ↑ ر.ک.خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۱۹۴.