نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۳۹ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
چرا حضرت مسیح تاکنون زنده مانده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
شیخ صدوق در کمال الدین به سند خود از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: « بَلَى إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا كَانَ فِي سَابِقِ عِلْمِهِ أَنْ يُقَدِّرَ مِنْ عُمُرِ الْقَائِمِ (ع) فِي أَيَّامِ غَيْبَتِهِ مَا يُقَدِّرُ وَ عَلِمَ مَا يَكُونُ مِنْ إِنْكَارِ عِبَادِهِ بِمِقْدَارِ ذَلِكَ الْعُمُرِ فِي الطُّولِ طَوَّلَ عُمُرَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ فِي غَيْرِ سَبَبٍ يُوجِبُ ذَلِكَ إِلَّا لِعِلَّةِ الِاسْتِدْلَالِ بِهِ عَلَى عُمُرِ الْقَائِمِ (ع) وَ لِيَقْطَعَ بِذَلِكَ حُجَّةَ الْمُعَانِدِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ»[۱]؛ آری، از آنجا که در علم سابق خداوند مقدر شده بود که عمرقائم(ع) را در ایام غیبتش طولانی میگرداند و میدانست که این مقدار طول عمر را بندگانش انکار میکنند، لذا عمربنده صالحش را تنها به جهت استدلال و شاهد آوردن عمرقائم(ع) طولانی کرد، و تا اینکه حجت و دلیل معاندین قطع گردد و برای مردمحجت و استدلالی بر خدا نباشد.»[۲].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«سبب این امر، تصدیقنبوتسید اُمیین، حضرت محمد(ص)، خاتم پیامبران و رسولپروردگار عالمیان و نیز آشکار ساختن دعوت باطنی که به عیسی بن مریم(ع) منتسب مینمایند، است. همچنین با نمازی که پشت سر امام مهدی(ع) میخوانند، ایشان را تأیید و مردم را دعوت به دین محمدی که او امام آن است، مینماید. پس بقای حضرت مهدی(ع) اصل بوده و بقای آن دو، فرع بر بقای ایشان است. بقای دو فرع، بدون بقای اصل آنها درست نیست و اگر این گونه بود، وجود مسبب نیز بدون سبب جایز بود و این عقلاً محال است. اینکه ما گفتیم بقای حضرت مهدی(ع) برای بقای آن دو اصل است، به این سبب است که وجود حضرت عیسی(ع) به صورت انفرادی و بدون جهت یاری کردن شریعتاسلام و بدون تأیید نمودن امام(ع)، درست نیست؛ زیرا اگر چنین چیزی صحیح بود، به لحاظ دولت و دعوت مستقل میبود و این موجب ابطال دعوت او میشد؛ زیرا در حالی که باید تابع باشد، مورد تبعیت قرار میگرفت و در حالی که بنا بود فرع باشد، اصل قرار میگرفت؛ در حالی که پیامبر(ص) فرمودند: "لَا نَبِيَّ بَعْدِي"[۳]. و فرمودند:"آنچه خدا به وسیله من حلال کرده تا روز قیامتحلال و آنچه به وسیله من حرام گرانیده تا روز قیامتحرام است. پس به ناچار پیامبر(ص) باید یار، مددکار و تصدیق کنندهای داشته باشد و اگر یار، مددکار و تصدیق کنندهای نیابد وجود او تأثیری نخواهد گذاشت. از این رو ثابت میشود که حضرت مهدی(ع) اصل برای وجود حضرت عیسی(ع) و دعوت محمدی است و نیز ثابت میگردد که وجود دجال ملعون در آخرالزمان درست نبوده و برای امت اسلامی، امامی (جز حضرت مهدی(ع)) که مرجعمردم باشد و وزیری که به آن نیازمند باشند، وجود ندارد"[۴]»[۵].