بایستههای ظهور
متن این جستار آزمایشی است؛ امید می رود در آینده نه چندان دور آماده شود. برای اطلاع از جزئیات بیشتر به بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت مراجعه کنید.
مقدمه
- یکی از مسائل مهم و کاربردی در مباحث مهدویت و انتظار ظهور، بحث از ضرورتها و بایستههای تحقق ظهور است، مراد از بایستههای ظهور، تشدید حالت انتظار، آمادگی و اهتمام مضاعف نسبت به عوامل و تمهیدات زمینهساز، به منظور شتاب بخشیدن به فرایند ظهور و تحقق وعده الهی است. همچنان که اصل انتظار نسبت به یک امری، مستلزم توجه و آمادگی برای استقبال از آن است، تعجیل در آن نیز مستلزم تشدید آمادگی و تلاش و تکاپو برای تهیه سازوکارهای تحقق زودرس آنچه مورد انتظار است، خواهند بود.
- در بحث از بایستههای ظهور، آنچه موضوع گفتگو است، بررسی زمینهها و مجموعه عوامل- اعم از عوامل فکری، اعتقادی و یا عملی و رفتاری- مؤثر در تحقق ظهور و تعجیل در آن است.
- این بحث مبتنی بر اصل فرایند پذیر بودن پدیده ظهور و ارتباط تام آن با شرایط و نحوه تعامل جامعه بشری با این موضوع و نقش تأثیرگذار انسان در تسریع امر ظهور و ایجاد زمینههای آن است.
- در این رابطه، ضرورتها، اولویتها و بایستههای متعددی به عنوان وظایف و دستورالعملهای عصر انتظار -چه در حوزه وظایف فردی و چه در عرصه تکالیف اجتماعی- قابل طرح است که در این نوشتار، به تبیین مهمترین بایستههای اعتقادی و عملی و تکالیف عصر انتظار، خواهیم پرداخت.
- در حوزهای، بایستههای اعتقادی بایستگی "معرفت" -اعم از معرفت شخص و معرفت اوصاف امام- کلیدیترین محوری است که بسیاری از مباحث مهدویت بر این پایه و اساس استوار است. چه اینکه بایستههای عملی نیز از بایستگی اعتقادی معرفت، نشأت میگیرد زیرا هر آنچه در حوزه بایستههای عملی قابل طرح است، در حقیقت آثار و لوازم بایستگی معرفت است چون بایستگی معرفت، تعریف کننده و تعیین کننده حقوق متقابل میان امام(ع) و مردم و منبای همه تکالیف و بایستههای عملی است[۱]
معرفت امام عصر(ع)
- اولین و مهمترین بایستگی در بعد اعتقادی و معرفتی، شناخت امام عصر(ع) و شناساندن جایگاه آن حضرت است. مراد از بایستگی "معرفت" در اینجا، صرفاً شناخت شناسنامه یعنی؛ دانستن اسم و نسب و خصوصیات ظاهری حضرت نیست، بلکه مراد، ایمان و اعتقاد قلبی مردم نسبت به مقام الهی امام عصر(ع) و توجه به جایگاه رفیع دینی و سیاسی اجتماعی ایشان در عصر حاضر است. چنین شناخت و معرفتی، اساس اندیشه انتظار ظهور را شکل میدهد و بدون آن حرکت در جاده انتظار، ممکن نمیباشد.
- بایستگی معرفت امام عصر(ع) نیز از ابعاد مختلفی قابل بررسی است که در این قسمت به مهمترین محورهای آن نظیر: ضرورت، مؤلفهها و آثار معرفت، خواهیم پرداخت[۲].
حداقل نصاب معرفت
- معرفت امام(ع) و توجه به شئون تکوینی و تشریعی مقام امامت، به تناسب فهم و درک افراد، دارای مراتب مختلفی است که هر کسی به میزان ظرفیت، تلاش و استعداد عقلانی خود، میتواند به درجه خاصی از معرفت نائل آیند. حال سؤال این است که حداقل نصاب معرفت امام(ع) یعنی همان چیزی که نبودش مساوی با جاهلیت و بیدینی است، چیست؟
- در این مورد، امام صادق(ع) در حدیثی، حداقل نصاب معرفت امام(ع) را هم سنگ دانستن امام با پیامبر اکرم(ص) ذکر نموده است. حضرت میفرماید: "کمترین درجه معرفت امام(ع)، اعتقاد به هموزن و همشأن بودن امام(ع) با پیامبر(ص) است مگر در شأن و مرتبه نبوت که از این نظر امام وارث پیامبر است و اطاعت او اطاعت خدا و پیامبر خدا، فرمان بری از او، واگذاری أمور به او، عمل به گفتههای او و اعتقاد به این موضوع که بعد از پیامبر(ص) علی بن ابیطالب(ع) و بعد از او حسن و حسین تا حضرت حجت(ع)، جانشینان پیامبر و پیشوایان مسلمیناند که خداوند آنان را بدین منصب برگزیدهاند"[۳].
- طبق صریح کلام امام صادق(ع)، پایینترین درجه معرفت امام، این است که
- امام(ع) معادل و هموزن پیامبراند در همه شئون ولائی غیر از شأن نبوت.
- این شناخت صرفاً با معرفت شیعی و دیدگاه کلامی امامیه، قابل حصول است که خلفای بلافصل پیامبر(ص) را در دوازده امام معصوم(ع) منحصر میدانند چون خاستگاه واقعی امامت و خلافت، فقط در بینش کلامی شیعه، عینیت و تبلور مییابد نه در غیر آن.
- البته باید توجه داشت که به دلیل عمق و گستردگی ابعاد مقام امامت، درک حقیقت و ژرفای شخصیت امام(ع) آنچنانکه هست، برای ما افراد عادی، میسر و ممکن نمیباشد.
- در این رابطه امام رضا(ع) میفرماید: "چگونه ممکن است اندیشه و فهم مردم، حقیقت مقام امام را درک کنند تا بتوانند امام را اختیار نمایند؟ هیهات هیهات از این امر که عقلها و اندیشهها ازدسترسی به عمق آن کوتاه، صاحبان خرد از درک آن حیران، نوابغ و تیزهوشان از دیدن آن چشم فروبسته و بزرگان و دانشمندان از بیان حتی یک صفت از صفات آن و یک فضیلت از فضائل آن، عاجز و درماندهاند!"[۴].
- بلکه باید گفت: اساساً توقع شناخت و معرفت حقیقت مقام امام(ع)، به دلیل عدم گنجایش فهم و خرد ما، امری است نامعقول. چون احاطه علمی به زوایای شخصیت امام(ع) مقدور ما نیست و لذا کسی بدان مکلف نگردیده است بلکه آنچه ضرورت دارد و لازمه حیات دینی و اعتقادی است، معرفت حداقلی نسبت به امام عصر(ع) است که در آموزههای دینی، به عنوان یک تکلیف همگانی شمرده شده است[۵]
ارکان معرفت حداقلی
- اعتقاد به ضرورت وجود امام و حجت الهی در هر عصری.
- اعتقاد به تولد و حیات بالفعل امام عصر(ع).
- اعتقاد به مقام امامت و ولایت امام عصر(ع).
- اعتقاد به غیبت امام عصر(ع) در حال حاضر.
- اعتقاد به ظهور امام عصر(ع) در آینده برای حاکمیت دین و گسترش عدالت در جهان.
- این عناصر پنجگانه، حداقل نصاب معرفتی است که بدون آن و یا تردید در هر کدام از این موارد، موجب عدم معرفت صحیح در حوزه امامشناسی بوده و حرکت در جاده انتظار را، ناممکن مینماید[۶]
روششناسی معرفت امام عصر(ع)
- موضوع مهم دیگری قابل طرح در مسأله امامشناسی و معرفت امام عصر(ع)، توجه به روش و راه حصول معرفت حضرت(ع) است.
- آنچه در این رابطه اهمیت دارد، شناخت جایگاه تکوینی امام عصر(ع) در عالم هستی ازیکسو، احساس نیاز و اضطرار نسبت به آن حضرت، از سوی دیگر است؛ زیرا تا انسان جایگاه محوری امام(ع) در نظام هستی رادرک نکند، خود را نیازمند به امام نمیبیند و این حس را در درون خود نمیبیند و تا زمانی که ضرورت وجود امام را در حد اضطرار، احساس نکند، شئون ولائی و تشریعی امام را نیز درک نخواهند کرد تا مطاع او باشد و او را همسنگ پیامبر(ص) بداند و رهبری او را بپذیرد و یا اگر هم میپذیرد، این پذیرش ناشی از تقلید است نه از روی بصیرت و خرد و تحقیق.
- اما وقتی انسان به این باور قلبی رسید که امام عصر(ع) قبل از آنکه یک رهبر دینی و سیاسی باشد، سر رشتهدار نظام هستی و واسطه میان خلق و خالق است، آنگاه زاویه دید او تغییر میکند. آن وقت نه تنها در بعد معرفت تشریعی، امام(ع) را معادل پیامبر(ص) و مطاع مطلق میداند بلکه از ابعاد تکوینی نیز خود را به نحوی مرتبط با او و بلکه ناگزیر و مضطر به امام(ع) میبیند.
- با پیدایش چنین نگرش و احساس مبارکی، عشق امام خواهی، در درون او پدید میآید و برای سیراب شدن این حس و نیاز، نه تنها خود بسوی امام، رو میآورند بلکه رویکرد به سوی حجت عصر را تنها راه که بدیلی برای آن وجود ندارد، میداند و نسبت به آن وجود مقدس به عنوان یگانه پناه خویش مینگرد.
- ازاینرو، برای اینکه در حوزه معرفتی، ذهن مردم دچار انحراف سطحینگری در امامشناسی نگردد و امام(ع) را با مقیاسهای متعارف در مورد یک رهبر سیاسی و زعیم حکومتی، نسنجند، میباید با نگرش کلامی به این موضوع بنگرند یعنی میباید توجهات و نگاهها به سمت شئون تکوینی و جایگاه ولائی امام(ع) در عالم هستی، معطوف گردد زیرا شئون تشریعی و موقعیت رهبری دینی و سیاسی امام(ع)، امری اعتباری برخواسته از شئون حقیقی و تکوینی مقام امامت است.
- با چنین نگاهی، معلوم میشود که امام عصر(ع) ضمن اینکه یک رهبر الهی و زعیم دینی سیاسی است، فرمانروا و زمامدار عالم تکوین نیز هست. او هم ولی نعمت و واسطه فیوضات الهی و برکات زمینی و آسمانی است و هم مایه تداوم حیات و بقاء عالم هستی است «الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»[۷].
- با این نگرش معرفتی، زمینه برای طرح سایر مباحث امامت و مهدویت، هموار میگردد آنگاه تفاوت جوهری امامت شیعی با خلافت و سلطنت سنی، آشکار و برملا گردیده و برای هر انسان منصف و اهل فکری، روشن میشود که ویژگی "عصمت"، اولین شرط جانشینی پیامبر(ص) محسوب میگردد. این حداقل معرفت، با نگرش کلامی شیعی، قابل حصول است.
- در پرتو چنین معرفتی، انسان همواره نورانیت را در خود احساس میکند چون خود را به ریسمان هدایت "حبل الله" گره زده است و رشته ارتباطش را با خدا، پیامبر(ص) و امام عصر(ع) استوار میبیند. دغدغه اصلی و درخواست مهم او نیز، حفظ و تداوم این پیوند است لذا پیوسته از خدا میخواهد که این پیوند را ناگستنی گرداند و نجوای دائمی او این است که: "خدایا خودت، خودت را برایم بشناسان که اگر خودت را بر ما نشناسانی پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا پیامبرت را برایم بشناسان وگرنه حجتت را نخواهیم شناخت. خدایا حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها خواهیم کرد و گمراه خواهم شد"[۸]. این دعایی است که امام صادق(ع) آن را برای منتظران ظهور در عصر غیبت توصیه نموده است.
- در این سه خواسته اساسی معرفتی، تمرکز اصلی انسان منتظر، بر خواسته سوم؛ یعنی معرفت امام عصر(ع) است زیرا رشته دیانت و هدایت انسان، در گرو معرفت حجت عصراست و آن دو معرفت قبلی نیز، در معرفت حجت، نهفته است با اینکه از نظر رتبه معرفت توحید و نبوت، مقدم بر معرفت امامت و ریشه آن است.
- وقتی از امام حسین(ع) سؤال شد: خداشناسی چیست؟[۹] حضرت فرمود: خداشناسی مردم هر زمانی، همان معرفت امام آن عصر است چون معرفت امام عصر در هر زمانی، خاستگاه معرفت توحیدی است[۱۰].
- این که در روایات، معرفت امام عصر(ع) را، اساس انتظار دانسته است بگونهای که با وجود چنین معرفتی حتی کسانی که موفق به درک عصر ظهور نگردیدهاند نیز در زمره همراهان و پا در رکابان حضرت حجت(ع) قرار داده شده و اجر و پاداش یکسانی برای آنان ذکر گردیده است، به خاطر اهمیت عنصر "معرفت" است که زیربنای اصلی اندیشه انتظار ظهور میباشد.
- در این زمینه امام محمد باقر(ع) میفرماید: "مردم همگی مکلفاند تا امام و حجت الهی را بشناسند و در این مورد هیچگاه مغذور نمیباشند. هرگاه کسی با معرفت امام زمانش بمیرد، زیانی نخواهند دید چه امر ظهور جلو بیافتدو یا به تأخیر انداخته شود چنین کسی همانند کسی است که در رکاب حضرت قائم(ع) و زیر خیمه او حضور دارد"[۱۱].
- امام صادق(ع) نیز میفرماید: "هرکس بمیرد درحالی که منتظر ظهور قائم باشد، همانند کسی است که همراهی حضرت قائم را درک نموده و در خیمه وی حضوردارد، بلکه، همانند کسی است که در پیش روی پیامبر(ص) بر دشمنان شمشیر میزنند"[۱۲].
- بر این اساس این احادیث، ضرورت معرفت امام و حجت حی در هر عصر و زمانی، همان بایسته مهم و عذرناپذیری است که هدایت و دیانت انسانها در گرو آن دانسته شده و خداوند همگان را موظف به تحصیل آن نموده و احدی را از چنین تکلیف معرفتی، معاف ننموده است[۱۳]
آثار معرفت امام عصر(ع)
ذکر و یاد امام(ع)
- یک منتظر واقعی میباید همواره سعی کند به یاد حضرت مهدی(ع) باشد. هر روز صبح با خواندن دعای عهد[۱۴] با امام خود تجدید پیمان کند، برای سلامتی و فرج او همیشه دعا کند و یاد و نام حضرت را در هر محفل و مجلسی زنده نگهدارد تا احساس انتظار ظهور تبدیل به یک امر همگانی گردد و الا ما خود از فضای انتظار و حضور، غائب خواهیم بود.
- در این راه قدم اول، لزوم پیراستگی از آلودگیهای مادی و روحی است. چون این آلودگیها از یکسو موجب غفلت حجاب قلبی است که چشم بصیرت آدمی را میپوشاند و از سوی دیگر قابلیت و لیاقت درک حضور و ذکر و یاد حضرت را از ما سلب میکند. در این داستان، غالباً ما غائبایم و چشمان حقیقت بین خود را از دست دادهایم، ما خود باعث دوری از امام شدهایم و غيبته منّا، وگرنه او حاضر و ناظر است و تا زمانی که بشر به هوش آید، از سر ناچاری، پنهانزیستی را برگزیده است[۱۵]
محبت امام(ع)
- لازمه طبیعی معرفت و یاد حضرت، محبت و انس و ارتباط روحی با امام عصر(ع) است. ممکن نیست کسی حضرت بدرستی بشناسد، اما به یاد وی نباشد و یا محبت وی قلب او را تسخیر ننماید و پیوسته و بیقرار در طلب او برنیاید.
- امامی که در قلبها و دلهای مردم جادارد و حکومت او حکومت بر دلها و جانها است که بر پایه ایمان، معرفت، عشق و عاطفه استوار است، مردم از عمق قلب به امام خود عشق میورزند.
- پیامبر اکرم(ص) در مورد محبوبیت امام مهدی(ع) در میان مردم میفرماید: "شما را به آمدن مهدی بشارت میدهم که اهل آسمان و زمین از حکومت او راضی و خشنودند"[۱۶].
- در جای دیگر میفرماید: "مهدی کسی است که همه اهل آسمان و زمین از حکومت او راضی است حتی پرندگان آسمان"[۱۷]. .
- این محبوبیت و مقبولیت به خاطر آن است که مردم جهان دولت مهدی(ع) را نماد تحقق آرزوهای خود میدانند و لذا با میل و رغبت به سوی او روی میآورند. در روایت دیگری آمده است: "شور و علاقه و دلبستگی مردم به رهبر حکومت جهانی امام مهدی(ع) بهگونهای است که مردم همانند زنبور عسل نسبت به ملکه آن، علاقهمندند و به او پناه میآورند"[۱۸]. محبوبیت مردمی، یکی از ویژگیهای حکومت مهدوی است که در هیچ دولتی، مشابه آن دیده نمیشود. بدیهی است که نمود این محبت و عشق، بیش از همه در عصر انتظار، زیبنده و نکوهیده است[۱۹]
رضایت امام(ع)
- از لوازم دیگر معرفت امام زمان(ع)، اهتمام نسبت به رضایتمندی و جلب خشنودی امام عصر(ع) است که رضایت خداوند در گرو آن است؛ زیرا اگر بنا است ما در پی کسب رضایت الهی باشیم، قطعاً راهش تبعیت از حجت الهی و جلب رضایت حضرت، در این عصر است آن وقت خداوند نیز از ما راضی و خشنود خواهند شد.
- براساس مفاد آیه شریفه ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ﴾[۲۰]، رضایت حضرت نیز فقط از راه تبعیت از دستورات دین، یعنی عمل به تقوی و آراستن به اخلاق نیکو، میسر است. در توقیع شریفی که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر(ع) به مرحوم شیخ مفید، صادر گردیده است، اعمال ناشایست و گناهانی که از شیعیان آن حضرت سر میزند، یکی از اسباب و یا تنها سبب طولانی شدن غیبت و دوری شیعیان از لقای آن حضرت شمرده شده است: "تنها چیزی که ما میان ما و شیعیان فاصله انداخته است، همانا اعمال و رفتار ناخوشایندی که از آنان انتظار نمیرود، از آنان سر میزند و ما آن را نمیپسندیم"[۲۱]؛ "هدف و مقصد خویش را نسبت به محبت و دوستی ما اهل بیت، بر مبنای عمل به سنت و اجرای احکام الهی قرار دهید؛ پس همانا که موعظهها و سفارشهای لازم را نمودم، و خداوند متعال نسبت به رفتار همه ما و شما شاهد و گواه است"[۲۲].
- ازاینرو، پیروی از خواستههای امام(ع) و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست، لازمه معرفت، دوستی و محبت صادقانه نسبت به امام(ع) است[۲۳]
دعا برای سلامتی و تعجیل ظهور امام(ع)
- از آثار مهم دیگری معرفت و احساس نیاز و پیوند نسبت به امام زمان(ع)، دعا برای سلامتی و تعجیل فرج آن حضرت است.
- مراد از "دعا" صرفاً خواندن زبانی نیست بلکه خواستن از روی احساس قلبی وعشق است. یعنی همچنان که امام زمان(ع) نماد همه آمال و آرزوهای انسان منتظر است، میباید بزرگترین دغدغه انسان منتظر نیز، تعجیل ظهور حضرت باشد و با الحاح و التماس، آن را از پیشگاه خداوند مسئلت نمایند. زیرا -چنانچه قبلاً اشاره گردید- جهان آفرینش بر پایه اسباب و مسببات، استوار میباشد و پیدایش هر پدیدهای مشروط به وجود شرایط و زمینههای آن است. طبق آموزههای دینی، دعا یکی از اساب و عوامل تحجیل ظهور است. یعنی پدیده ظهور وابسته به تحقق شرایط و زمینههای آن میباشد و دعا یکی از اسباب تعجیل فرج و جزء سلسله علل ظهور است. به همین جهت در ادعیه و روایات، بر کثرت دعا برای تعجیل فرج حضرت، تأکید شده است و آن را موجب فرج و گشایش شیعیان عنوان نموده است.
- خود امام عصر(ع) در توقیعی که خطاب به اسحاق بن یعقوب، صادر فرموده است، شیعیان را توصیه نموده است که برای تعجیل در ظهورش زیاد دعا نمایند. حضرت در فرازی از این توقیع میفرماید: "برای زودرس بودن امر فرج، بسیار دعا کنید زیرا گشایش شما در آن است"[۲۴].
- گرچه کلمه "فرج" به معنای مطلق گشایش است. اما در اینجا به قرینه سیاق توقیع و کلمه "تعجیل" که بیانگر موضوع دعا است، مراد از "فرج"، ظهور حضرت است. ضمن اینکه خود "ظهور" بارزترین مصداق فرج است لذا ظهور حضرت که فرج اکبر و مصداق اتم آن است، مشمول کلمه "فرج" میباشد. همچنین، تأکید با کلمه «إِنَّ» و کاربرد «ذَلِكَ» به جای ضمیر "ه"، بر اهمیت موضوع دعا و تأثیر قطعی آن در تعجیل ظهور، دلالت دارد.
- این دعوت، خطاب به عموم مردم است نه فرد و یا افراد خاصی. پیام حضرت در این فراز از توقیع این است که:
- فرا رسیدن هرچه زودتر امر ظهور حضرت، میباید به یک خواسته قلبی مردم تبدیل شود چون "دعا" صرفاً خواندن زبانی نیست بلکه خواستن از روی شناخت همراه با عشق و احساس قلبی است و این در صورتی است که تعجیل ظهور، به عنوان مهمترین دغدغه، در صدر فهرست خواستههای مردم، قرار گیرد و بزرگترین حاجت آنان محسوب شود.
- این خواستن و احساس نیاز به ظهور امام زمان(ع) باید فراگیر باشد و به صورت یک اراده جمعی تبدیل شود تا موجب جلب عنایت الهی بر تحقق ظهور گردد.
- امام حسن عسکری(ع) نیز در روایتی، دعا برای تعجیل ظهور فرزندش در زمان غیبت را، یکی از ویژگیهای شیعیان و منتظران ظهور، ذکر نموده است. حضرت به احمد بن اسحاق قمی میفرماید: "بخدا سوگند، فرزندم غیبتی خواهدداشت که در آن زمان از هلاکت و گمراهی کسی نجات نمییابد مگر اینکه خداوند او را بر پذیرش امامت فرزندم، موفق نمایند و برای تعجیل ظهورش دعاکنند"[۲۵].
- اینکه در تعلیمات دینی (ادعیه و روایات) این همه بر توجه مردم نسبت به امام عصر(ع) تأکید شده است، برای آن است که مردم اهمیت دوران غیبت را درک نمایند و بدانند که در این دوران، امام عصر(ع) تجسم همه انبیا و اولیاء و واسطه همه فیوضات الهی است و لذا در این عصر و زمان، میباید تمامی توجهات و نگاهها بسوی آن یگانه دوران، معطوف گردد و حاجات و نیازها، همه در ذیل توسل به آن وجود مقدس، از خداوند خواسته شود. در میان خواستهها نیز، تعجیل ظهور حضرت، مهمترین خواسته و بلکه مقدم بر همه خواستههای مردم باشد.
- به همین جهت، در دعای شریف افتتاح، در مقام توسل به ساحت پیامبر اکرم(ص) و سایر معصومین(ع)، برای هر کدام یکبار توسل ذکر شده است که جمعاً حدود یازده سطر است اما وقتی نوبت به امام دوازدهم حضرت صاحب الامر(ع) میرسد، بیش از بیست و پنج سطر و تعداد شش بار توسل به پیشگاه مقدس آن حضرت، ذکر شده است. در این دعای شریف، همه حوائج مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، فردی و جمعی، در ذیل توجه به آن حضرت، از خداوند مسئلت میشود. «...اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعْثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ كَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا وَ أَعْزِزْ بِهِ ذِلَّتَنَا وَ أَغْنِ بِهِ عَائِلَنَا وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مَغْرَمِنَا وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنَا وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنَا وَ يَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا وَ بَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنَا وَ فُكَّ بِهِ أَسْرَنَا وَ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنَا وَ أَنْجِزْ بِهِ مَوَاعِيدَنَا وَ اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ سُؤْلَنَا وَ بَلِّغْنَا بِهِ مِنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ آمَالَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنَا...»[۲۶]. در تمامی این خواستهها، انگشت اشاره در کلمه «بِهِ»، بسوی وجود مقدس امام عصر(ع) است. همه این تأکیدات و این نوع تعلیمات در ادعیه، برای این است که میباید آن وجود مقدس، مرکز ثقل توجهات مردم در عصر غیبت باشد.
- بنابراین، دعا به عنوان یک عامل معنوی مؤثر در تعجیل ظهور حضرت و نیز عطف توجه مردم به سوی امام عصر(ع) در این زمان، یکی از بایستههای مهم انتظار زمینهساز است تا تدریجاً این دعاها و احساس پیوندها، بستر را برای ظهور حضرت فراهم سازد.
- در روایتی، زراره از امام صادق(ع) نقل نموده است که حضرت فرمود: "آیا میخواهید شما را به چیزی راهنمایی کنم که پیامبر(ص) در مورد تأثیر آن استثنائی قائل نشده است؟[۲۷]؛ بعد فرمود: دعاء جلو قضای الهی را بعد از تأیید نیز میگیرد و آن را تغییر میدهد![۲۸].
- توضیح مطلب این است که: گاهی مقدرات و زمینههای یک امر فراهم میگردد تا قضا بیاید و به آن حتمیت و فعلیت بخشد اما وقتی عاملی مثل دعا بیاید، در تقدیرات اولیه اثر میگذارد و شرایط را عوض میکند آنوقت با تغییر در تقدیرات، قضا نیز دچار تغییر میشود و در نتیجه آنچه مقدر شده بود، محقق نمیگردد.
- اینکه گفته میشود: همه امور به قضای الهی تحقق میپذیرد، با تأثیرات دعا منافات ندارد زیرا دعاء خودش دارای تأثیرات جوهری و تکوینی است و میتواند در سلسله طولی علل تحقق اشیأ قرار گیرد. البته این تاثیرگذاری نیز به اذن و اراده الهی انجام میگیرد و لذا اعتقاد به تأثیر دعاء عین توحید است زیرا همان خدای که ما را مأمور به دعا کردن کرده است ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۲۹]، دعاهای بندگان را نیز، دارای اثر استجابت نموده و آن را مجرای تحقق اراده خود قرار داده است.
- بنابراین، امر ظهور حضرت حجت(ع) و تعجیل و یا تأخیر در زمان آن، همانند سایر امور، وا بسته به قضای الهی است در عین حال ما نیز موظف به دعاییم و دعای ما نیز، میتواند در تعجیل ظهور آن حضرت، مؤثر باشد.
- مهم این است که دعا، ناشی از خواست قلبی مردم باشد و آثارش در عمل و رفتار آنان نمود پیدا کند یعنی شیعیان و منتظران عاشق آن حضرت، در پی دعوت خویش، با تلاش در تهذیب نفس و اصلاح امور، عملا در تسریع امر فرج، سهم گیرند و زمینه را برای پذیرش حرکت عدالتخواهانه امام عصر(ع) آماده نمایند.
- در این زمینه، دعاهای متعددی وارد شده راست که ائمه(ع) خوندن و مداومت بر آن را توصیه نموده است نظیر: دعای: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ... اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي». دعای معروف به دعای غریق: «يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ». و دعاهای مثل: دعای ندبه، دعای: «اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ...»، دعای عهد، دعای صاحب الامر، زیارت آل یاسین، زیارت جامعه و... از جمله دعاها و اذکاری است که خواندن آن در زمان غیبت، سفارش شده است[۳۰]
تجلیل از مناسبتهای مهدوی
- از جمله آثار و بایستههای دیگر معرفت امام عصر(ع) که در فرهنگسازی و نهادینه شدن اندیشه انتظار، اهمیت کاربردی دارد، تجلیل از مناسبتها و اعیاد مربوط به حضرت حجت(ع) نظیر عید پانزده شعبان، نقش فوقالعاده مؤثری در ترویج فرهنگ مهدوی و افزایش معرفت و محبت آنان نسبت به امام عصر(ع) دارد؛ زیرا برگذاری جشنها و اعیاد مذهبی و مشارکت مردم در این نوع مراسم دینی، موجب تعظیم شعایر الهی و انس و الفت مردم با معارف اهل بیت خواهند بود بخصوص اگر اینگونه مراسم و جشنهای مذهبی به صورت صحیح مدیرت شود و از پیرایههای ناسازگار با شأن اهل بیت(ع) پالایش گردد، میتواند جلوهگاه معرفت، فضیلت، پاکی و عشق مردم به ساحت مقدس اهل بیت(ع) و آقا امام زمان(ع) باشد.
- این روز، از شیرینترین، خجستهترین و بزرگترین اعیاد اسلامی است. جشن میلاد امام زمان(ع) در نیمه شعبان، جشن زنده شدن آرزوها و امیدها، جشن آمادگی برای شرکت در نهضتی بزرگ و انسانی است. جشن میلاد، جشنی توام با آگاهی، حرکتی مستمر و سازنده و زندگی بخش، و میثاق و همسویی با امام عصر(ع) است و عید ولادت حضرت مهدی(ع)، عید همه انسانهای پاک و آزادهِ عالم است.
- امام عسکری(ع) بعد از ولادت با برکت فرزند گرامیش مهدی(ع)، دستور دادند که مقدار زیادی نان و گوشت بخرند و میان فقیران شهر سامرأ تقسیم کنند. ده هزار رهلنان و دههزار رهل گوشت [۳۱]. و نیز برای او هفتاد قوچ عقیقه کرد. و در برخیاز نقلها آمده است که سیصد گوسفتند عقیقه کرد [۳۲]. و چهار تا از آنها را برای یکی از اصحاب خود به نام ابراهیم فرستاد و نامهای به او نوشت: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾. این گوسفندها از فرزندم محمد مهدی(ع) است. خودت از آنها بخور و هر کس از شیعیان ما را دیدی، به او هم بخوران [۳۳].
- شیعیان وقتی از ولادت آن حضرت با خبر شدند، سرتاسر وجودشان را به سبب ولادت آن حضرت سرور و شادی فرا گرفت و دسته دسته خدمت امام عسکری میرسیدند و ولادت آن بزرگوار را به ایشان تبریک میگفتند. شاعران شعرهای بسیاری در این باره میسرودند و بدین وسیله، سرور و خوشحالی خود را آشکار میکردند[۳۴]. این روز بزرگ مظهر نشاط و شادی مسلمانان به ویژه شیعیان جهان است و از آنجا که این شادی برای اهل بیت و شیعه است، باید شادی و فرحش همسو با فرح و شادی آنان باشد[۳۵].
- بدون شک برپا ساختن جشن و چراغانی و شادمانی اقشار مختلف جامعه در ایام مثل عید شعبان، عید عدالت، آزادی، عزت و کرامت انسانی، حاکی از ارادت و ایمان و شور عشق برپا کنندگان آن است که رائحه دل انگیز آن، مشام هر دوستدار عدالت و فضیلت را معطر میسازد و نام آن مصلح الهی را در دلها زنده نگه میدارد. این شور و شوقها، جلوهای زیبای نفیسترین احساسات شیفتگان و شیعیان آن حضرت است که شکوه انتظار مقدس آن یگانه دوران، برای عاشقان دلباختگان و آن حضرت، بسی شوقانگیز و بهجتآور است و نام و یاد مقدس آن حضرت در این ایام، سرفصل بیت الغزل اینگونه محافل و مجالس معنوی است.
- این شور و شوقها، داستان تشخیص یکی از نفیسترین تعلیمات دین خدا است، داستان گفتگو از انسان کامل، انسان قرآن و انسان متعالی است که برای تحقق اهداف ناب و اعلای حیات انسانی و مصلحان بزرگ تاریخ بشری بویژه انبیا و اولیای الهی، ذخیره شده است و ما نیز مؤظف و مکلف هستیم و بلکه اقتضای عشق و ایمان هر عاشق مؤمنی است که یاد و نام او و پیام انتظار او را، زنده و شاداب، به گوش جهانیان برسانیم[۳۶][۳۷]
تکریم از اماکن و نمادهای مهدوی
- همچنین تکریم اماکن منسوب به حضرت نظیر: مسجد مقدس جمکران و سایر نمادها و اماکن مذهبی اعم از مساجد، حرمها و بقعههای متبرکه و ارجاع مردم به این اماکن مقدسه، نقش اساسی در انگیزش احساسات مذهبی مردم و جذب و آشنای بیشتر آنان به مسائل مهدویت، خواهند داشت.
- آثار این رویکرد مبارک را در مورد مسجد مقدس جمکران به خوبی میتوان مشاهده کرد. امروزه مسجد مقدس جمکران در اثر گسترش گرایش مهدوی در جامعه و توجه روزافزون اقشار مختلف مردم به سوی آن حضرت، به صورت یک پایگاه مهم تبلیغ دینی و ترویج معارف مهدوی، نه تنها در جامعه شیعی بلکه در سطح بینالمللی، تبدیل شده است بگونه که هیچ تریبون و ابزار فرهنگی دیگری، کارایی آن را ندارد.
- حجم انبوه زائران و هجوم مشتاقان حضرت از سرا سر جهان به آن مکان مقدس -مخصوصا در ایام شعبان- گویای عطش و عشق بیپایان مردم نسبت به آن حضرت است. آنچه در این رابطه مهم است جهتگیری صحیح و استفاده بهینه و آسیبشناسانه، از این فرصتها برای تقویت ارتباط مردم با امام عصر(ع) است[۳۸]
تفسیر صحیح مفاهیم و آموزههای مهدویت
- مفاهیم و آموزههای مطرح در مقوله مهدویت نظیر: غیبت، انتظار، ارتباط و ملاقات، علائم و شرایط ظهور، زمان ظهور و... هرکدام همانند سایر آموزههای دینی، به تبیین صحیح و مستند و تفسیر کارشناسانهای، نیاز دارد به گونه که هر گونه سوء برداشت نسبت به آن، موجب بروز بدعتها و انحرافات و پیدایش فرقهها ونحله میگردد. چه اینکه اکثریت فرقههای انحرافی موجود، در اثر انحراف درباب مهدویت، بروز و ظهور نموده است.
- ازاینرو، فهم و تفسیر صحیح مسائل مهدویت، و مرزبندی میان حقیقت و خرافه از یکسو، شناخت آفات وخرافات و مقابله با آن از سوی دیگر، از مهمترین بایستهها در حوزه مهدویتپژوهی است. روشن است که این رسالت مهم یعنی؛ فهم صحیح و تبیین و تفسیر مستند و علمی مباحث مهدویت در قدم اول، متوجه کارشناسان مباحث مهدویت و مراکز علمی-فرهنگی است[۳۹]
عوامل آفتزا
- آسیبها و آفات مختلفی وجود دارد که میتواند بسط و ترویج فرهنگ مهدوی در جامعه شیعی را، با چالش و رکود مواجه نماید. از این میان میتوان به دوعامل مهم آفتزا، اشاره نمود. این دو عامل- که از نگرش افراطی و تفریطی نسبت به مسائل مهدویت ناشی میشود- یکی سطحینگری، دوم روشنفکرمآبی است که هرکدام، پیامدها و تبعات منفی فراوانی را میتواند دربرداشته باشد.
سطحینگری
- سطحینگری و عوامگرایی در طرح مسائل مهدویت، عامل مخربی است که اندیشه مهدویت و انتظار را از محتوای اصیل و سازنده آن تهی نموده و اذهان عمومی را از توجه به مفاهیم و اهداف متعالی اندیشه انتظار، بازمیدارد و به سمت خرافهگرایی، کجاندیشی و انحراف، سوق میدهد.
- تفکر خرافهگرایی معمولاً در میان طیف افراد کمسواد و سطحی که درک و کشش ذهنیشان از تحلیل مفاهیم عمیق و سازندهای اندیشه مهدویت عاجزاند، بیشتر زمینه رشد پیدا میکند. برخی در قالب مداحیهای بیمحتوا، برخی دیگر با ریاضتکشیهای بیوجه و گروهی دیگر در قالب کتابهای داستانی و جمعآوری نقلیات رطب و یابس از رؤیاها و نقل ملاقاتهای ضعیف، با رهنمون روشهای خاصی نظیر: ختمگیری، چلهنشینی، اذکار و اوراد و... برای حصول ملاقات و تشرف به حضور حضرت، موجب رونق دادن بازار داستان سرایی و نقل تشرفات و رؤیاها میشوند. غافل از اینکه موضوع تشرف به محضر حضرت یک امری روشمند نیست تا کسی با خواندن فلان دعا و یا ورد خاصی با فرمول معینی، حتما به حضور امام(ع) شرفیاب شوند. در حالی که براساس توقیع شریف حضرت به آخرین نائب خاصاش (علی بن محمد سمری)، بنا نیست در زمان غیبت کبری، امام(ع) با کسی و یا کسانی در حال مراوده و رفت و آمد آشکار باشد و یا دفتر ملاقات خصوصی برای کسی داشته باشد.
- آنچه موجب رونق بازار نقلیات و حکایاتنویسی شده است، عوامگرایی، برخورد سلیقهای و درآمدهای مالی اینگونه کتابها است که به خاطر جنبه داستانی بودن آن، در میان قشر عوام، پرفروش و پرمخاطب نیز هست. برخی از این نقلیات به حدی خفیف و بیاساس است که با اندک تأملی، رنگ و بوی ریا و تظاهر و دور از واقعیت داشتن آن، به خوبی مشهود است.
- بدون شک، شیوع بیرویه اینگونه افکار سست و مضحک در اذهان عوام، موجب وهن اعتقادات مردم و غفلت از جنبههای سازنده و محتوای اصیل اندیشه مهدویت، خواهند بود و تبعات زیانباری را بدنبال خوهند داشت.
- البته ذکر این نکته نیز در اینجا لازم است که راه تشرف به محضر امام زمان(ع) در عصر غیبت، مسدود نیست و تواتر اجمالی اخبار تشرفات اشخاص ثقه و اهل ورع و تقوی، دلیل قطعی بر وقوع تشرفات است اما باید توجه داشت که این امکان یعنی توفیق شرفیابی به محضر حضرت(ع) در مواردی است که خداوند بنا به مصالح خاصی، اذن تشرف بدهند تا طبق صلاحدید حضرت، کسی به چنین فیضی نائل شوند.
- ولی آنچه بزرگان و علمای شیعه بر آن تقریباً اتفاقنظر دارند، این است که در زمان غیبت کبری، اصل بر عدم ارتباط است و پذیرش ادعای ملاقات از سوی کسی نیاز به دلیل و قرینه اطمینانآور دارد و در غیر این صورت ادعای ملاقات، قابل پذیرش نمیباشد.
روشنفکرمآبی
- عامل دوم آفتزا، نگرش روشنفکر گرایانه و بدور از تعبد نسبت به مباحث مهدویت است. این رویکرد از این جهت مخرب و زیانآور است که بعضی به جای اینکه اندیشه مهدویت را با مبانی عقلانی و کلامی، مورد تحلیل و بررسی قرار دهند، با مقیاسهای متعارف رایج در میان مردم و...جنبههای سیاسی حکومتی اندیشه مهدویت را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهند که این رویکرد پیامدهای خطرناکی را به دنبال خواهدداشت.
- تبعات منفی این نوع نگرش این است که از یکسو، اندیشه مهدوی و فرهنگ انتظار، در اذهان مخاطبان، در حد یک اندیشه سیاسی اجتماعی چون دیگر اندیشههای اجتماعی –که جای صدها چون و چرا و نقض و ابرام در آن وجود دارد- تنزل داده و رفته رفته مردم رانسبت به حتمیت و قطعیت واقعه ظهور و نیز کارآمدی آن، دچار تردید میکند و از سوی دیگر اندیشه مهدویت را از همه پشتوانههای غیبی و الهی آن، تهی ساخته و امام مهدی(ع) را در قالب رهبر یک جنبش اجتماعی که همانند هر رهبر اجتماعی دیگر، گرفتار ساز و کار پذیرفته شده جوامع بشری است، مجسم میسازد[۴۰].
- بنابراین خرافهزدایی و نیز مقابله با نگرشهای روشنگرایانه افراطی در حوزه مباحث مهدوی از بایستههای تفکر انتظار سازنده و فعال به شمار میآید[۴۱].
پیراستگی و تقوی پیشگی
- بدون شک پارسایی و آراستگی به فضیلت تقوی و آداب و اخلاق نیکو، موجب برازندگی و زیبایی هر انسان عاشق کمال و فضیلت است. آنچه خواسته اصلی پیشوایان دین و شخص امام مهدی(ع) است و در احادیث و روایات بدان تأکید شده است، عمل به بایدهای دینی و اهتمام ورزیدن مردم نسبت به انجام وظایف فردی و اجتماعی آنان است نه چیز دیگر؛ زیرا لازمه معرفت و عشق به امام(ع)، الگوپذیری و تأسی مردم به امام و پیشوای معصوم خود در افکار، آداب و منش و رفتار است. از این نظر، معرفتی که انگیزه الگوپذیری و اقتدا عملی انسان به امام و مقتدای او را در پی نداشته باشد، معرفت نیست بلکه لازمه چنین معرفت و شناخت حضرت، ایجاد سنخیت میان وی و امام و مقتدای وی خواهند بود. اساساً نمیشود کسی حقیقتا عاشق و شیفته امام عصر(ع) باشد اما نسبت به راه و رسم مهدی زیستی بیگانه و یا بیتفاوت باشد و آداب و رفتار وی، رنگ و بوی مهدوی نداشته باشد زیرا بدون همراهی و همرنگی، انتظار و چشم به راهی مهدی، معنا و مفهومی نخواهند داشت.
- خود حضرت نیز در این عصر، جز چنگ زدن به دامن دین و عمل به وظایف دینی، از ماها انتظار دیگری نخواهند داشت زیرا همه خواستههای حضرت در دیانت جامعه خلاصه میشود و کار اصلی حضرت در عصر ظهور نیز تحقق دین و بسط و گسترش آن است نه چیز دیگر.
- همچنان که در جبهه مقابل نیز، تلاش اهل باطل همواره دینزدایی و ترویج اباحهگری بوده است تا با کشاندن جوامع انسانی به ورطه فساد و تباهی به اهداف پلید دنیاطلبی خود دست یابند. چون بهترین راه و موفقترین شیوه، برای رسیدن به این هدف شیطانی، شیوع انواع فساد اخلاقی، لابالیگری و زدودن تعهد دینی و انگیزههای ایمانی انسانهای مؤمن مخصوصا طبقه جوان است تا از این طریق آنان را به سوی بیهویتی سوقدهند، به گونهای که حتی آموزههای دینی نظیر: ثواب و عقاب را خرافه پندارند و معتقدات مذهبی همچون ظهور امام زمان(ع) را و افسانه انگارند و تدریجاً از آن فاصله بگیرند و در نتیجه فرهنگ دنیاطلبی، هوسرانی و تنوعخواهی بیضابطه را جایگزین اطاعت از فرمانهای الهی و توجه به ارزشهای دینی و انسانی نمایند و اراده جمعی را بصورت افسارگسیخته به سمت اشباع هواهای نفسانی و تفاخرات کاذب دنیوی، معطوف سازند.
- اما در اندیشه انتظار، تصلب دینی و پایبندی شدید به موازین و معیارهای دینی، یک شاخص تلقی گردیده و بر ضرورت آن تأکید شده است:
- پیامبر اکرم(ص) در حدیثی، مهمترین وظیفه منتظران ظهور مهدی(ع) را، اقتدا عملی به ایشان در زمان غیبت او ذکر نموده است. میفرماید: "خوشا بحال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کرده و در زمان غیبت و پیش از قیامش، پیرو او باشد، با دوستان او دوست باشد و دشمنان او را دشمن بدارد، چنین کسی در روز قیامت از رفقا و دوستان من و گرامیترین امت من در نزد من خواهند بود"[۴۲].
- تعبیر «وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ[۴۳] فِي غَيْبَتِهِ» گویای لزوم سنخیت و همگونی میان امام و پیروان آن حضرت و ایجاد پیوند معنوی از طریق عمل به مقتضای دین و همراهی با دوستان و برائت از دشمنان امام(ع) است.
- امام صادق(ع) میفرماید: "هرکس آرزو دارد که از جمله اصحاب حضرت قائم باشند باید منتظر او باشند و در این حال انتظار براساس تقوی و اخلاق نیک رفتار نمایند. پس جدی باشید و پافشاری کنید در آراستگی اخلاقی و رفتاری خودها و چشم به راه آمدن حضرت باشید که بر شما گوارا باد این انتظار و چشم به راهی ای گروه اهل رحمت و نجات"[۴۴]. طبق این حدیث تنها راه قرار گرفتن در صف یاران مهدی(ع) الگوپذیری عملی و اخلاقی از او در عصر انتظار است.
- در ذیل آیه شریفه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۴۵]، امام باقر(ع) در توضیح آیه میفرماید: "معنای آیه این است که در انجام واجبات دینی مقاوم و استوار باشید و در مقابل دشمنانتان محکم و با امامی که در انتظار او نشستهاید، پیوند معنوی ایجاد نمایید"[۴۶].
- همچنین سفارش اصلی خود امام عصر(ع) به پیروان و منتظران ظهورش، جز ولایتپذیری و عمل به احکام و دستورات الهی، چیزی دیگری نیست. حضرت در توقیعی به شیخ مفید صادر فرموده است، به شیعیان توصیه نموده است که: "پس عمل کنید هر کدام از شما به آنچه موجب نزدیکی و جلب محبت ما اهل بیت میگردد. و دوری گزینید از کارهای که ناراحتی و خشم و موجبات رنجش ما میگردد"[۴۷]. در ادامه میفرماید: "زیرا فرمان ظهور دفعی و ناگهانی است آن وقت توبه برای کسی سودی نخواهد داشت و نیز پشیمانی کسی از کار زشت وی را از مجازات ما نجات نخواهند داد"[۴۸]؛ یعنی خود را با عمل صالح و اخلاق نیکو، آماده نگهدارید و منتظر امر ظهور باشید.
- و نیز در دعای معروف خود -«اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ وَ...»[۴۹]- توفیق بندگی و عمل بر طبق دستورات دینی و نیز دوری از معصیت و گناه را به عنوان نخستین خواسته انسان از پیشگاه خداوند برای شیعیان و منتظران ظهورش تعلیم فرموده است.
- بنابراین، یکی از بایستههای جدی اندیشه ظهور، الگوپذیری به معنای؛ عمل بر طبق ورع و تقوی و تزیین به آراستگیهای اخلاقی و ارزشی است، چنانکه در کلام امام صادق(ع) و سفارشات خود امام عصر(ع) بر ضرورت آن تأکید شده بود. مضافاً بر اینکه الگوپذیری عملی و اخلاقی، لازمه معرفت و اعتقاد به امام زمان(ع) است والا چنین باوری بدون تأسی عملی و اخلاقی به سیره اهل بیت(ع)، معنا نخواهد داشت.
- پس میشود با اقدامات مثبت و برداشتن برخی از موانع، زمینه حضور حضرت را فراهم آورد و ظهور را درک کرد. از اینرو، عمل به الزامات دینی- اعم از تکالیف فردی و اجتماعی- معیار مهدی زیستن و مهدوی بودن است و این یک شاخص استواری است که میتوان براساس آن، منتظران صادق را از مدعیان انتظار، تفکیک نمود و میزان قرب و بعد افراد نسبت حضرت را، عمل به وظایف و دستورات دینی دانست زیرا امام(ع) خود دیندارترین انسان و عاملترین آنها، نسبت به تکالیف الهی است. او امام مردم و خلیفه رسول خدا است. همان کسی که از طرف خداوند دین را برای مردم آورد.
- بنابراین اگر کسی بخواهد راه و رسم مهدی زیستی را در پیش گیرد، باید شیوه دینداری را در پیش گیرد و به تکالیف و وظایف دینی شدیداً پایبند باشد. دوران غیبت نیز، یک دوره ویژه است به این معنا که چون وظیفه الهی امام عصر(ع) قیام و اقامه عدالت در سرتاسر جهان و نابودی مظاهر شرک و کفر و فساد است از اینرو، امام مهدی(ع) در زمان غیبت، به زمینهسازی برای این امر مهم مشغول میباشد. بنابراین کسی که بخواهد روش امام زمان(ع) را در زندگی به کار گیرد باید در مورد زمینهسازی برای ظهور نیز فعال باشد،
- نتیجه اینکه؛ راه و رسم مهدیزیستی، در عمل به دین و دینمداری و تلاش برای زمینهسازی ظهور حضرت نهفته است چون هدف دین و فلسفه ظهور حضرت، احیای ارزشهای الهی در جامعه و رشد و تعالی انسانی است. لذا نمیتوان منتظر ظهور بود اما نسبت به اهداف ظهور، عملاً دغدغهمند نبود؛ زیرا مأموریت اصلی امام مهدی(ع) نیز حاکمیت بخشی اسلام در جهان و اجرای عدالت در جامعه است نه چیز دیگر. از این نظر، آن حضرت، مجری دین و شریعت جدش پیامبر اکرم(ص) است، شریعت و دینی که تاکنون شرایط لازم برای تحقق کامل و همه جانبه آن، پدید نیامده است. بنابراین شرط چنین انتظاری، تأسی و اقتدا عملی به حضرت، در عصر انتظار است[۵۰]
ثبات قدم در شدائد و امتحانات
- منتظر باید استحکام ایمان و ثبات قدم داشته باشد تا در برابر حوادث و مصیبتها از کوره در نرود و بتواند این رسالت سنگین را به دوش بگیرد. این استحکام و پختگی نیز، ازمعرفت، و آگاهی از وسعت توانائی و ظرفیت وجودی خویش، نشأت میگیرد به همین جهت مهمترین دعا و خواسته انسان منتظر از خداوند، طلب معرفت و فزونی شناخت امام و حجت حاضر است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ...». خدایا! خودت را به من بشناسان و ثبات قدم را میخواهد: «ثَبِّتْنِي عَلَى دِينِكَ». کمتوقعی و صبر را میخواهد: «صَبِّرْنِي عَلَى ذَلِكَ». منتظر باید از چنان روحیهای برخودار باشد که همراه رنجها و سختیها، راحتیها را داشته باشد؛ زیرا که در زمان غیبت، مردم مورد سختترین امتحانات قرار میگیرند و زیر و رو میشوند.
- امام صادق(ع) میفرماید: "این امر تحقق نخواهد یافت مگر بعد از یأس و ناامیدی از دیگران"[۵۱]، نه به خدا سوگند، امر ظهور به وقوع نخواهند پیوست تا زمانی که در اثر ابتلائات شدید، ماهیت افراد، آشکار نشود و صفبندیها مشخص نگردد. امام رضا(ع) در این مورد میفرماید: "ظهور زمانی رخ خواهد داد که مردم از دیگر راهها، ناامید شوند"[۵۲].
- وقتی یکی از یاران امام باقر(ع) از حضرت سؤال میکند: یابن رسول الله فرج شما کی حاصل میشود؟ امام در پاسخ میفرماید: "هیهات فرج ما نرسد تا غربال شوید، باز هم غربال شوید و باز هم غربال شوید تا اینکه کدرها برود و صافیها بماند"[۵۳].
- در جای دیگر حضرت میفرماید: "هیهات از آنچه آرزوی آن را در دل میپرورانید! بخدا سوگند بدانچه چشم دوختهاید نخواهید رسید مگر اینکه همگی در غربال امتحان تکان سختی بخورید و در این امتحان آزموده شوید تا صف خوبان از بدان و ثابت قدمان از مدعیان، جدا گردد. بخدا سوگند این آرزو عملی نخواهند شد مگر بعد از یأس و ناامیدی و تا زمانی که افراد شقی، شقاوتش را و افراد اهل سعادت، لیاقت و صلاحیتش را آشکار سازد"[۵۴].
- در بعضی از نقلها به جای «تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ» تعبیر «تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْنَاقَكُمْ»[۵۵] آمده است یعنی گردن کشیدن و با حرص و ولع در پی چیزی بودن و این تعبیر حاکی از شدت تقاضای مردم برای رسیدن به این آرزوی بزرگ است. در هر دو صورت، کلام امام باقر(ع) بیانگر این حقیقت است که این آرزوی بزرگ، بدون هزینه قابل دسترسی نخواهند بود بلکه به پختگی و استقامت نیاز دارد و این پختگی و استقامت، امری است لازم که باید در دوران انتظار حاصل شود زیرا انتظار ظهور حضرت حجت(ع) بدون چنین پختگی و عزم عمومی در مهیاسازی زمینههای ظهور، فریادی است بیپاسخ و خداوند این نعمت بزرگ را، بدون هزینههای سنگین و امتحانات سخت، به جامعه بشری هدیه نخواهند کرد.
- نکته قابل توجه و تکاندهنده در این روایت این است که در این غربال، کثرت ریزشها به حدی است که اندکاند تعداد کسانی که در این جریان خود را حفظ کنند و از شدت این غربال، سقوط ننمایند.
- امام رضا(ع) سوگند یاد میکند میفرماید: "قسم بخدا آنچه در انتظار رسیدن آناید فرا نخوهند رسید تا ناخالصیهای شما به خوبی پاک گردد"[۵۶]. در این آزمون چندان کسی از شما باقی نمیمانند! آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ»؛ آیا گمان کردهاید رها گذاشته میشوید و خداوند شما را نمیآزماید تا افراد تلاشگر و اهل صبر را از میان شما، بازشناساند؟ در این حدیث، خطاب حضرت به شیعیان «وَ لَا يَبْقَى مِنْكُمْ»، هشدار و زنگ خطری است به آنانی که خود را منتسب به اهل بیت(ع) و از گروه خودیها و خواص، میشمارند. با این تعبیر، حضرت امتحان آنان دشوارتر و رسالت آنان را در عصر غیبت، سنگین از دیگران ذکر نموده است[۵۷].
آمادگی
- از بایستههای مهم دیگر عصر انتظار، موضوع آمادگی برای ورود به عصر ظهور و درک و استعداد لازم برای پذیرش حکومت عدل جهانی مهدوی است.
- این بایستگی، در دو سطح قابل بررسی است:
- آمادگی عمومی، که به قوم و ملیت و مذهب و جغرافیای خاصی تعلق ندارد بلکه به نوع بشر و رویکرد جهانی مرتبط میباشد.
- آمادگی خاص، که بنا به اقتضای مذهب و پیوند اعتقادی پیروان و منتظران خاص حضرت(ع)، به جامعه شیعی پیوند دارد.
- آمادگی نوع اول، یک بایسته فراگیری است که به چگونگی تعامل جوامع انسانی با این موضوع، ارتباط دارد. برخلاف آمادگی نوع دوم که ناظر به آمادگیهای خاص جهان تشیع است.
آمادگی عمومی
- آمادگیهای عام، ناظر به نوع نگرش، رفتار و رویکردهای عموم جامعه بشری است که در عرصههای مختلف: فکری، فرهنگی و سیاسی اجتماعی حیات انسانی، نمود پیدا میکند.
- لزوم آمادگی در سطح عام، از این جهت در سلسله مهمترین بایستههای ظهور قرار دارد که اساساً، پدیده ظهور دارای آثار فراگیر و دستاوردهای آن عمومی و جهان شمول است لذا گرچه این رویکرد میباید ابتدا از جوامع شیعی آغاز و به جاهای دیگر تسری و گسترش یابد تا تدریجاً به یک رویکرد عام جهانی تبدیل گردد، اما این اولویت آمادگی شیعه به معنای اختصاص این مهم به جهان تشیع نیست زیرا ضرورت آمادگی عمومی، ناشی از نیاز مبرم و است مشترکی است که همه انسانها درآن شریکاند و آن عبارت است از نیاز جامعه انسانی به عدالت و امنیت در همه ابعاد آن. همان چیزی از نبود آن فریاد و ضجه همگان بلند است. این دغدغه و نیاز، به قوم و مذهب و منطقه خاصی، محدود نمیباشد هرچند بسیاری در تشخیص این گمشده دیرین خود، ممکن است دچار غفلت و یا اغفال باشند.
- به همین جهت، پیدایش آمادگی عمومی به معنای احساس نیاز شدید جامعه انسانی به حکومت عدل جهانی مهدوی و نیل بسوی اهداف ظهور، مهمترین پیش شرط انتظار ظهور است. این رویکرد، یک ضرورت اجتناب ناپذیری است که بشریت برای دستیابی به چنین آرمان بلندی، ناگزیر از درک و پذیرش این حقیقت خواهند بود.
- دلیل این ضرورت نیز این است که- باتوجه به آنچه قبلا نیز اشاره گردید- مسأله ظهور، پدیدهای نیست که خارج از روند طبیعی حرکت جامعه انسانی رخ دهند بلکه روند تحقق آن، ارتباط تام با تحولات جامعه و نوع خواست، اراده و سلوک انسانها دارد. به عبارت دیگر، امر ظهور این گونه نیست که منعزل و جدا از چرخش زندگی انسانها باشد بگونهای که جامعه بشری ناگهان با یک پدیدهای رو برو شوند که هیچ سازگاری، تناسب و سنخیتی با سیر حرکتی جامعه نداشته باشد بلکه این رویداد عظیم تاریخ بشر، در صورتی تحقق خواهند یافت که شرایط لازم و زمینههای آن فراهم گردد به دلیل اینکه امر ظهور، با حوادث و رویدادهای جامعه عجین است و در طی فرایند صعود مرحلهای و تدریجی جامعه بشری به سمت آمادگی، پدیده ظهور نیز نمایان خواهند شد. از این نظر، ظهور را باید فرایندی دانست که آخرین مرحله آن حضور و قیام امام عصر(ع) برای تصدی مدیریت جامعه بشری و اصلاح آن است.
- به همین جهت در روایات توصیه شده است که هر صبح و شام منتظر ظهور باشید که امر ظهور ناگهانی است. این لزوم تهیأ و آمادهباش دائم، به خاطر عدم شفافیت روند امور است یعنی چون حرکت جامعه و عوامل مؤثر در این تغییر و تحول، آن چنان شفاف و روشن نیست که شما بتوانید زمان ظهور را تخمین بزنید و آن را نزدیک یا دور بدانید، لذا باید همواره خود را در حال انتظار و آماده باش، نگاهداشت و این خاصیت انتظار است که چنین باوری را در درون انسانها پدید میآورد و انگیزههای اصلاحطلبی و دگرگون خواهی را در وجود آنان، بارور میسازد. تا انسان کمبودها را احساس نکنند و موانع را نشناسند، هیچگاه برای رفع موانع و تأمین آن، برنامهریزی و اقدام نخواهند کرد.
- آمادگی در سطح عام، دارای مراحل و مراتبی است که دستیابی به هر مرحله از آن، لزوم آگاهی، عزم، اراده و حرکت جمعی براساس معیارهای حقطلبانه و عدالتخواهانه را میطلبد که مرحله نخست آن، آمادگی فکری و روحی روانی است تا در اثر رشد فکری، بشریت اهمیت و ضرورت چنین رویکردی را درک نمایند.
- مراد از آمادگی فکری، رشد شعور و افزایش آگاهیهای عمومی جهت درک مصالح عمومی و قضاوت صحیح نسبت به تصمیمات عام جامعه بشری است.
- بدون شک تغییر نگرشهای عمومی، قبل از هر چیز، نیاز به آمادگی فکری و روانی برای تأثیر پذیری و تصمیمسازی جدید دارد زیرا بدون چنین آمادگی، هیچ برنامه مفیدی، زمینه طرح نخواهد داشت. از اینرو یکی از مؤلفههای مهم آماد گی ظهور در سطح جهانی، مساعد بودن افکار عمومی برای طرح اندیشه حکومت واحد جهانی اسلام در عصر ظهور و وجود آمادگی روحی روانی برای پذیرش این طرح است.
- البته این آمادگی تا زمانی که بشر به حد کافی تلخی نابسامانیها و بیعدالتیها را نچشند و به یأس و نا امیدی نرسند، پدید نخواهد آمد. مردم جهان تا زمانی که احساس نکنند که نظامات بشری از حل بحرانهای کنونی در عصرههای محیط، خانواده، اخلاق، سیاست، فرهنگ و اقتصاد و... ناتوان و عاجزاند، ضرورت ظهور مصلح جهانی، برای آنان قابل درک نخواهند بود.
- از اینرو، تغییر نگرشها و رویکرد عمومی، لازمه آمادگی در سطح کلان است. باید درک عمومی و افکار مردم دنیا آنچنان بالا برود که ضرورت همگرايی و همدردی را به عنوان یک وظیفه انسانی و دینی تلقی کنند؛ زیرا تا بشریت به این باور نرسند که تنها راه نجات آنان، رویکرد به حکومت عدل مهدوی است، جهان بشریت خود را آبستن چنین حادثه بزرگی نخواهند دید و همچنان بشریت از این نعمت بزرگ، محروم خواهند ماند.
- این یک اصل عقلائی و منطقی است که: "هرکس منتظر چیزی است باید خود را برای آن آماده نمایند". اگر بنا است مردم منتظر فرج و گشایش است، میباید خود را برای تغییر وضعیت موجود و تحقق آنچه انتظارش را میکشند، آماده نمایند.
- مردم دنیا باید باور کنند که مثلا مسأله "نژاد" و یا "مناطق مختلف جغرافیایی" مسأله قابل توجهی در زندگی بشر نیست، تفاوتها و رنگها و زبانها و سرزمینها، نمیتوانند نوع بشر را از هم جد ا سازند، تعصبهای قومی گروهی باید برای همیشه بمیرد، فکر مسخرهآمیز "نژاد برتر" باید به دور افکنده شود، مرزهای ساختگی با سیمهای خاردار و دیواریهای همچون دیوار باستانی چین نمیتواند انسانها را از هم دور سازد بلکه همانگونه که نور آفتاب و نسیم روح بخش و سایر مواهب طبیعی به این مرزها ابدا توجهی ندارند و همه روی کره زمین را دور میزنند و همه دنیا را یک کشور میدانند، انسانها باید به این مرحله از رشد فکری برسند[۵۸].
- اما اینکه آیا بشریت در سیر متلاطم تاریخ، فرهنگ و تمدن خود، تا چه اندازه توانستهاند به مرز آمادگی نزدیک شود؟ پرسشی است که پاسخ دقیق آن به مطالعه تاریخ گذشته و تحلیل فضای فکری جامعه و افقهای پیش روی آن، نیاز دارد. با این حال در این رابطه به اجمال میتوان گفت: اگر با دقت و تأمل به تغییر و تحولات پیرامون خود بنگریم میبینیم که این رویکرد، حداقل در میان آکاهان و روشنفکران جهان، کم کم در حال تکوین و شکلگیری است و روز به روز بر تعداد کسانی که به مسأله "جهان وطنی" میاندیشند افزوده میشود. *امروزه موضوع "جهانی شدن" و "جهان وطنی" و "جهان شمولی" تدریجاً به صورت یک فرهنگ غالب جهانی در حال تبدیل شدن است.
- با توجه به شرایط مساعد نسبی موجود، جامعه شیعی میتواند بادرک صحیح ضرورتها از یکسو، نقشآفرینی و مدیریت تأثیرگذار در عرصه افکار جهانی از سوی دیگر، شرایط مساعد کنونی را تبدیل به یک فرصت نماید و با تبیین جاذبهها و ویژگیهای ایده مهدویت و نظریه حکومت عدل جهانی اسلام، به عنوان تنها تئوری نجاتبخش، زمینه فراگیر شدن این اندیشه الهی را در جهان، فراهم سازند[۵۹].
آمادگیهای خاص
- این نوع از آمادگی، که اختصاص به جهان شیعه و معتقدان و پیروان امام عصر(ع) دارد، الزامات خاصی را میطلبد که جهان تشیع به عنوان زمینهسازان ظهور، میباید آن را در خود پدید آورند.
- در این راستا، علاوه بر الزامات و بایستههای که در بخشهای قبل، اشاره گردید، تقویت بنیانهای عقیدتی جامعه شیعی و تجهیز و آمادگی دفاعی شیعیان در عصر انتظار، از ضرورتهای مهم دیگری است که میباید در رویکرد به آینده بهطور جد، مدنظر قرار گیرد.
- ابعاد آمادگیهای خاص: ابعاد تهیأ و آمادگی جامعه شیعی در عصر انتظار، از جهات مختلفی قابل بررسی است که در اینجا به چند محور مهم اشاره میگردد:
- ۱. نهادینهسازی فرهنگ مهدوی: منظور از احیای فرهنگ مهدوی در عصر انتظار، تبدیل شدن این تفکر از حالت اعتقاد و باور صرف به یک جریان فرهنگی اجتماعی است به گونهای که آثار آن در تمامی عرصهها و محیطها، ظهور و نمود داشته باشد.
- روشن است که نهادینه شدن این تفکر، کاری است دشوار که به تمرین مستمر و کارکرد فرهنگی در سطوح مختلف جامعه، نیاز دارد چون کارکرد فرهنگی، هم اندیشهساز است و هم الگوپرداز؛ بویژه آنجایی که مسأله ریشه دینی و اعتقادی نیز داشته باشد. اساساً، برتری منطق اسلام و اندیشه مهدویت در تقابل و تعارض با سایر اندیشهها، بر پایه ی برتری فرهنگی استوار است. نه برتری نظامی به معنای غلبه قهری. چون اندیشه مهدویت، ماهیتا یک اندیشه دینی- فرهنگی است و نفوذ و چیرگی اسلام در عصر ظهور نیز، قبل از آنکه یک غلبه قهری نظامی باشد، یک چیرگی فرهنگی و تمدنی است[۶۰].
- در فرهنگ اسلامی و شیعی، انتظار و آمادگی برای ظهور، دارای و ریشه عمیق فرهنگی است که بیش از یازده قرن اندیشه شیعی را سیراب نموده است. در طول این مدّت، مسأله انتظار، به گونه مؤثّری در ساختار اندیشه سیاسی و انقلابی ما دخالت داشته است. انتظار، یک مفهوم فرهنگی و ارزشی است که در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی و چگونگی نگرش ما به آینده به شکل مؤثری دخالت داشته و در ترسیم خط فکری و سیاسی حال و آینده، تأثیرگذار خواهند بود.
- ازین روی، آمادگی فرهنگی و احیای فرهنگ مهدوی در جامعه، عامل مؤثری برای انگیزش وحرکت اصلاحگرایانه در زندگی مردم خواهند بود که رفتار فرهنگی معیّنی از آن سرچشمه میگیرد.
- ۲. تربیت یاوران همانگونه که یک رشته علل و عواملی، باعث پیدایش غیبت و محرومیت مردم از نعمت حضور امام(ع) شدهاند، پایان یافتن دوران غیبت و تحقق ظهور امام زمان(ع) نیز، مشروط به رفع موانع و تحقق زمینهها و شرایط آن است. تا این شرایط فراهم نگردد، انتظار ظهور حضرت، یک آرزوی عبثی خواهند بود.
- در این راستا، یکی از عوامل عمده و مؤثر، وجود یاورانی است که به همراه امام بارسنگین قیام را بر دوش بکشند و تا آخر از همراهی و یاری رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. تربیت و شکلگیری مجموعه از گروه یاوران به عنوان هستههای اولیه قیام جهانی حضرت، امری لازم و اجتناب ناپذیر است که میباید عناصر فداکار و جمعیت پیشاهنگ برای جانبازی و حمایت از نهضت جهانی حضرت مهدی، در جامعه حضور داشته باشد. و این ضرورت نیز، مبتنی بر اصل طبیعی بودن قیام و پیروزی حضرت در سراسر جهان است چنانکه از مفاد روایات استتفاده میشود.
- امام صادق(ع) در گفتگویی جالبی که با سدیر صیرفی داشته است به این حقیقت اشاره نموده است.سدیر میگوید: همراه امام صادق(ع) بودم، با توجه به کثرت شیعیان و اطرافیان امام(ع)، از حضرت درباره علت عدم قیام ایشان علیه حکام جور وقت، پرسیدم! حضرت مرا به خارج مدینه برد تا آن که وقت نماز، در محلی پیاده شدیم. جوانی در آن محل مشغول چراندن گله بز بود. امام صادق(ع) به این گله بز نگاهی کرد و خطاب به من فرمود: ای سدیر! به خدا قسم! اگر من به تعداد این بزها یار و یاور میداشتم، بر جای نمینشستم (و قیام میکردم). سدیر گوید: بعد از تمام شدن نماز، حیوانات آن گله را شمردم و یافتم که عدد آنها از هفده تجاوز نمیکند![۶۱]. *وجود گروه یاوران، لازم است، ولی کافی نیست، چون قیام حضرت مهدی فراگیر و جهان شمول است باید جامعه در سطح کلان، قابلیت پذیرش دولت حق است را در خود پدید آورند. یعنی؛ عموم مردم و جامعه بشری (نه گروه خاص و منطقهای خاص) باید به این درجهای از معرفت برسند و در یابند که حکومتها و مکاتب ساختهای بشر، جوابگوی نیازهای مردم نیست و به وسیله اینها، سعادت و عدالت واقعی به بشر هدیه نمیشود. باید ظهور عدالتخواهی جهانی و فراگیر شدن روحیه ظلمستیزی، زمینههای اجتماعی انقلاب جهانی مهدوی، فراهم خواهند شد.
- اگر سبب تأخیر در فرج، عدم وجود یارانی باشد که جامعه و در گسترهای وسیعتر دنیا را برای ظهور امام و قیام فراگیر وی آماده سازند و پشتیبان و تکیهگاه انقلاب امام تلقّی شوند، برای تحقق این مهم، چارهای جز اقدام و تجهیز وآمادگی و امر به معروف و نهی از منکر به منظور برپائی اقتدار حق بر زمین و حصول فرج به سبب ظهور امام(ع) نخواهند بود. به بیان دیگر، برای ریشهیابی و فهم صحیح علل تأخیر فرج و ظهور، میباید به علل واقعی این امر تکیه نمود. یکی از مهمترین آنها، عدم وجود انصار امام(ع) و یاوران کافی از جهت کمیّت و کیفیت در میان شیعیان و طرفداران آن حضرت است زیرا انقلابی که امام مهدی(ع) رهبری آن را به عهده خواهند داشت، انقلابی جهانی و همگانی است که در آن مستضعفان و محرومان، سروری و سرپرستی جامعه بشری را بر عهده خواهند داشت: ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۶۲]. براساس این آیه، مؤمنان و مستضعف در این مرحله، تمام قدرت و ثروت طاغوتها را، به ارث خواهند برد ﴿وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾، ﴿أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۶۳]. و سلطه بر گستره زمین، نصیب آنان خواهد بود: ﴿وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ﴾[۶۴].
- در این مرحله، حضرت مهدی(ع) تمام زمین را از لوث شرک و ظلم پاک کرده و عدل و داد را جایگزین خواهند نمود؛ چنان که از ظلم و جور پر شده است « يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» به گونهای که در شرق و غرب عالم جایی که در آن ندای «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» طنینانداز نباشد، یافت نخواهند شد[۶۵]. بدیهی است چنین انقلاب و اصلاحات فراگیری، در مرحله نخست، حمایت مؤثری مجموعه فداکار را میطلبد.
- ۳. آمادگی دفاعی و رزمی: توانایی رزمی و قدرت باز دارندگی جامعه منتظر که خود را پرچم دار ظلمستیزی و عدالتخواهی در جهان میدانند، یکی از ضرورتهای اجتنابناپذیر آمادگی، در عصر انتظار است زیرا یکی از پیامدهای قطعی رخداد ظهور، تقابل خصمانه دشمنان با انواع سلاحهای جنگی برای براندازی آن است، در این تقابل نظامی ضرورت نبرد تمام عیار با دشمنان عنود، اجتنابناپذیر است چنانکه آیات جهاد نظیر: ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ﴾[۶۶] ناظر به عصر ظهور است و اساساً این آیات در عصر ظهور عملی خواهد شد در این رویارویی، پیروزی حضرت بر دشمنان عنود، در سایه برق شمشیر و جنگ نظامی خواهد بود «وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ»[۶۷] او با قدرت شمشیر (سلاح) دشمنان را شکست خواهد داد.
- مفضل بن عمر میگوید: خدمت امام صادق(ع) بودم سخن از حضرت قائم(ع) بمیان آمد. من به حضور امام صادق(ع) عرض کردم: امیدوارم کار حضرت قائم به آسانی به نتیجه برسد! «قَدْ ذَكَرَ الْقَائِمَ(ع) فَقُلْتُ: إِنِّي لَأَرْجُو أَنْ يَكُونَ أَمْرُهُ فِي سُهُولَةٍ». حضرت در پاسخ من فرمود: «لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تَمْسَحُوا الْعَلَقَ وَ الْعَرَقَ»[۶۸]. چنین نخواهد شد مگر اینکه شما و طرفدارانش در عرق و خون خود، غرق شوید!
- وقتی بشیر نبال از امام باقر(ع) سؤال میکند که مردم میگویند: هر وقت مهدی(ع) قیام کند همه چیز خود به خود درست میشود و به اندازه یک حجامت، از کسی خون نمیریزد! امام باقر(ع) در تخطئه و رد این تفکر غلط، میفرماید: "سوگند به آن خدای که جانم در دست اوست! اگر اصلاح امور بدون خونریزی و مشکلات ممکن بود، چنین چیزی برای پیامبر اکرم(ص) عملی میگردید هنگامی که دندانش شکست و صورتش مجروح گردید"[۶۹]. بخدا قسم که هرگز این موفقیت حاصل نشود مگر اینکه ما و شما (یعنی شیعیان و پیروان مهدی) در عرق و خون خود، غرق شویم! تعابیر بکار رفته در این نوع روایات، حاکی از شدت تلاش و پیکار پیروان و یاران حضرت مهدی(ع) در هنگام ظهور است.
- لزوم آمادگی دفاعی و نظامی به دلیل اهمیت آن، در هر مرحله مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است حتی در حد تهیه یک تیر اهمیت این موضوع را در پیام صادقانه امام صادق(ع) میتوان جستجو کرد که درآن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است. حضرت شیعیان را در عصر انتظار، به چنین آمادگی و بسیج عمومی فرا خوانده است. «لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ»[۷۰].
- این فراخوان و لزوم آمادگی، اختصاص به زمان و شرایط خاصی نشده است بلکه تکلیف آمادگی، سراسر دوران انتظار را شامل میشود.
- براساس این روایات، جامعه منتظر، همواره به آمادگی نظامی و دفاعی، و تهیه ابزار جنگ و قدرت، فرا خوانده شده است. چه اینکه، صریح آیات قرآن نیز بر ضرورت آمادگی دفاعی آن هم در حد اعلای توان و استطاعت، تأکید نموده است ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾[۷۱].
- تأکید آیه شریفه بر ضرورت آمادگی و تقویت توان دفاعی، صرفاً ناظر به حالت بازدارندگی نیست بلکه آیه اطلاق دارد و حالت تهاجمی را نیز شامل میشود و اگر در ذیل آیه سخن از ﴿تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ﴾[۷۲] مطرح است به خاطر آن است که توانایی و قدرت دفاعی، بهطور طبیعی اثر باز دارندگی نسبت به تهدیدات دشمن را به همراه دارد.
- اهمیت این آمادگی دفاعی و نظامی را در پیام صادقانه امام صادق(ع) میتوان جستجو کرد که در آن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است: حضرت شیعیان را در عصر انتظار، به چنین آمادگی و بسیج عمومی فرا خوانده است. باید هر کدام از شما در عصر غیبت برای قیام قائم(ع) حتی با تهیه نمودن یک تیر، خود را آماده نمایید چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیّت نصرت و یاری مهدی(ع) اسلحه تهیه کرده است، امید آن میرود که خداوند توفیق درک ظهور را به او بدهد و او را از یاوران حضرت مهدی(ع) قرار دهد[۷۳].
- این فراخوان و لزوم آمادگی، اختصاص به زمان و شرایط خاصی نداشته بلکه تکلیف آمادگی، سراسر دوران انتظار را شامل میشود. این ضرورت تهیأ و آمادگی دائمی، از درجه حداقل «وَ لَوْ سَهْماً» تا حد اعلای تبدیل شدن به یک قدرت بازدارنده ﴿مِنْ قُوَّةٍ﴾، به خاطر آن است که در این عالم، بنا نیست کارها خود به خود درست شود و مشکلات و دشواریهای پیش روی بشریت، بدون هیچ رنج و تلاش و جهاد و حرکتی، حل و فصل گردد و گرهها گشوده شود. بلکه رسیدن به هدف عالی، به جهاد و تلاش مداوم نیاز دارد.
- به هرحال در عصر انتظار، آمادگی دفاعی و توان نظامی، از وظائف مهم شیعیان و منتظران ظهور است. اساساً معقول نیست که شیعیان به عنوان طلایه داران دفاع و پاسداری از آرمان ظهور، مدعی نجات بشر و مبشر ظهور منجی باشند اما خود نسبت به لوازم انتظار یعنی تقویت توان دفاعی و تدارک امکانات نظامی و تسلیحاتی لازم، برای رویارویی با مخاطرات آینده و یاریرسانی حضرت، بیتفاوت و یا کمتوجه باشند! و الا چگونه میتوانند در فردای ظهور، حضرت را در یک درگیری عظیم جهانی یاری نمایند و یا در استقرار انقلاب جهانی حضرت سهم بگیرند؟
- لذا براساس تأکید آیات و روایات و نیز به مقتضای عقل و خرد، شیعیان و منتظران ظهور حضرت که چنین انقلاب بزرگی را با همه مخاطرات آن، به انتظار نشستهاند، میباید با تقویت استعداد و آمادگی دفاعی و تربیت مهدی یاوران مؤمن، زمینههای ورود به عصر ظهور را فراهم سازند.
- ۴. آمادگی تکنولوژیکی و ارتباطی: پیشرفت تکنولوژی و فنآوریهای علمی رو به رشد بشر، نقش فوقالعاده مهمی در ایجاد ارتباطات و تمرکز جهان داشته است چه اینکه نقش بیبدیل ابزار و تکنیک محصول دستاوردهای علمی را، در مدیریت پیچیده امروز و فردای بشر، هرگز نمیتوان نادیده انگاشت.
- ممکن است این تلقی برای بعضی پدید آید که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهان آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر است[۷۴]. این تلقی ممکن است ناشی از نگرش سطحی نسبت به روایاتی باشد که در مورد سلاح حضرت در هنگام ظهور (قیام به شمشیر) وارد شده است در حالی که این عناوین با توجه به سایر قراین و ملاحظه روایاتی که بیانگر استفاده حضرت از وسائل سریعالسیر فضایی و... است، گویای نمادین بودن عنوان شمشیر در عصر ظهور میباشد.
- ازاین رو، باتوجه به مفاد روایات عصر ظهور، به نظر میرسد که پیشرفتهای روز افزون علمی و تکنولوژیکی بشر، نه تنها مانع و یا مزاحم شکلگیری حکومت عدل جهانی نخواهند بود بلکه بدون آن، شاید وصول به چنین هدفی غیرممکن باشد زیرا برای ایجاد و سپس کنترل یک نظام فراگیر در مقیاس وسیع جهانی، تکنولوژی پیشرفته و وسایل ما فوق مدرن حاصل از دستاوردهای علم و صنعت، لازم و ضروری است تا بتوان بهوسیله آن، نظام پیچیده عصر علم و آگاهی را مدیریت نمود و در مدت زمان اندکی از یک سوی جهان به سوی دیگر سیر و سفر و پیامها و اطلاعات مورد نیاز را در کمترین مدت به همه نقاط دنیا رساند.
- مضافاً بر اینکه عصر آخرالزمان، عصر حاکمیت علم و آگاهی است بدیهی است در جامعه برخوردار از پیشرفت علم و صنعت که روابط و تعاملات اجتماعی آن، مبتنی بر تکنیکهای پیچیده ارتباطی و علمی است، همچنانکه امکان جرم و جنایت و فساد، سهل و پیچیده است، کنترل و مدیریت چنین جامعه نیز دشوار و نیازمند به ابزارهای پیشرفتهتر خواهند بود چون انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) با همه تأثیرات معنوی و اخلاقی آن، با شیوه طبیعی جهان را تسخیر و مدیریت خواهند نمود نه با شیوه اعجاز و بکارگیری نیروی قهری و آسمانی[۷۵].
زمینهسازی
- ظهور و انقلاب امام مهدوی(ع)، موجب دگرگونی و تغییرات فراگیر و جهانی است که باهدف حاکمیت "توحید" و گسترش "عدالت" بوقوع خواهند پیوست. چنین انقلاب عظیمی، از بعد کیفی و کمی (عده وعده) زمینهها، امکانات و بسترهای خاصی را میطلبند که باید فراهمسازی شود. بدیهی است تازمانی که بستر و زمینههای چنین دگرگونی عظیم و فراگیری ایجاد نشود، انقلاب جهانی مهدوی بوقوع نخواهند پیوست.
- منظور از "زمینهسازی" در اینجا، صرفاً بایدهای تکلیفی در حوزه وظایف شرعی نیست بلکه مراد مجموعه گزارهها، اندیشهها، طرحها، کارکردها، ساز و کارها، دستورالعملها، رویکردها، و دیگر عواملی است که نسبت به پدیده ظهور، جنبهای تمهیدی داشته و به نحوی از عوامل مؤثر در تعجیل ظهور به شمار میآید.
- در قسمتهای قبل، برخی از بایستهها، وظایف و دستورالعملهای عصر انتظار و مخصوصاً موضوع آمادگی و ابعاد فردی و اجتماعی آن، تبیین گردید. آنچه در این نوشتار، محور بحث ما است، موضوع "زمینهسازی" و نقش آن در رابطه با مسأله ظهور است[۷۶].
ضرورت زمینهسازی
- یکی از وظایف مهم پیروان و منتظران ظهور امام عصر(ع)، زمینهسازی و تمهید مقدمات ظهور است. به همین جهت، در روایات، از این گروه به عنوان "زمینهسازان ظهور" یاد شده است. بدون شک در اندیشه شیعی و مهدوی، این گروه به دلیل سهمگیری و نقش آفرینی مؤثر آنان در فراهمسازی مقدمات ظهور و تحقق حکومت عدل جهانی مهدوی، دارای منزلت و جایگاه بسی ارجمندی خواهند بود.
- با توجه به اهمیت و آثار مسأله زمینهسازی، آنچه در عصر انتظار و شرایط غیبت امام عصر(ع)، ضرورت دارد و میباید در دستورکار جامعه منتظر قرار گیرد، عمل به بایستهها و توجه به الزامات عقیدتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اندیشه انتظار و فراهمسازی زمینههای ظهور امام عصر(ع) است.
- و اساساً مسأله زمینهسازی و تلاش برای رفع موانع ظهور، درمتن معنا و ماهیت انتظار، نهفته است و این واژه، حاکی از حضور در صحنه و فعالیت و تلاش عملی برای تغییر وضع موجود تا تحقق یک دگرگونی عظیم است، دگرگونی که به زمینهسازی و فراهم شدن شرایط احتیاج دارد. قوت و شدت چنین انتظاری نیز، وابسته به میزان تمهیدات و دستمایههای لازم برای تحقق آنچه مورد انتظار است، خواهند بود.
- از این نظر، انتظار ظهور به معنای واقعی کلمه، با بحث زمینهسازی و تلاش برای اجرایی شدن اهداف بلند دینی و فراهم نمودن مقدمات حکوت مهدوی، کاملاً عجین شده است به گونهای که سخن از انتظار و آرزوی رسیدن به آرمان ظهور، بدون بحث از زمینهها و جهتگیریهای رسیدن به آن، مفهوم نخواهند داشت[۷۷].
رابطه زمینهسازی و ظهور
- موضوع "زمینهسازی" و "ظهور"، دارای ارتباط و پیوند انفکاک ناپذیری است که این ارتباط بر پایه یک تحلیل فلسفی کلامی در مورد ساختار فکری و عملی انسان و حوزه تأثیرگذاری درونی و پیرامونی عنصر "اراده" و "اخیار" در شکلگیری حیات انسانی، استوار است.
- براساس این تحلیل، باتوجه به گستردگی حوزه تأثیرگذاری و نفوذ انسان در این عالم، رویکرد مثبت انسان و اراده و خواست جمعی بشر، در تحقق امر ظهور، تأثیر تام دارد. با این پیش فرض که اصل اختیار و آزادی عمل انسان در انتخاب راه و عملکرد خویش و نقش تعیینکننده وی در تغییر سرنوشت خود، امری پذیرفته شده و بدیهی است که هر انسانی به طوری فطری این حالت را در وجود خود احساس میکند و مییابد. چه اینکه این اصل و شیوه، مقتضای حکمت و سنت الهی در مورد انسان و خط سیر او نیز هست. انسانی که خداوند حکیم خلقت او را، آمیزهای از تعقل، آگاهی، اراده و اختیار قرار داده است، تشخیص راه از چاه و تعیین مسیر زندگی و ایجاد تغییر در آن را نیز به خود او واگذار نموده است.
- براین اساس، حادثه ظهور امام مهدی(ع) و تأخیر و تعجیل در آن، امری است که ارتباط تنگاتنگ با نحوهای تعامل جامعه با این موضوع دارد. به همین جهت دربحث از زمینهسازی ظهور و بررسی عوامل مؤثر در تحقق این رخداد مهم، توجه کافی به این مطلب ضروری است که مسأله ظهور با حرکت اختیاری انسانها و نوع تعامل آنان با این موضوع، دخالت جدی دارد زیرا براساس اصل یاد شده، رخداد ظهور پدیده نیست که جدای از شرایط حاکم بر فضای فکری و اجتماعی بشر، شکل گیرد و اراده و خواست جامعه انسانی در آن نقشی نداشته باشد بلکه موضوع "ظهور"، پیوند محکم و ناگسستنی با مسأله "زمینهسازی" دارد.
- این ترتب و پیوستگی موجود میان "زمینهسازی" و "ظهور"، و ارتباط دو سویه میان آن دو، همانند ارتباط تعاملی رایج در میان سایر پدیدههایی است که ارتباط سیستمی و ترتبی میان آنها حاکم است.
- همچنانکه که پدیدههای مثل: بهبودی از بیماری، اجرای طرحی عمرانی یا علمی یا تجاری یا پیروزی بر دشمن ورهایی از فقر، همه و همه وابسته به میزان نقشآفرینی خود انسان دارد و امر سرعت بخشیدن یا تأخیر انداختن آنها به دست خود انسان است، پدیده ظهور نیز دقیقاً بر چنین سیستمی بنا نهاده شده است.
- همانگونه که بدست آوردن بهبودی از یک بیماری و یا پیروزی بر دشمن و یا اجرای یک پروژهای علمی، تجاری، عمرانی و... به تلاش پیکار، و تهیه ابزار و ساز و کارهای لازم نیازمند است و بدون فراهم نمودن نیازمندیها و لوازم آن و یا سستی در تأمین آن، موفقیت انسان را ناممکن و یا دستیابی به اهداف مورد انتظار را به تأخیر میاندازد، همچنین دستیابی جامعه بشری به عدالت و بهرهمندی از مواهب حکومت عدلپرور مهدوی نیز، نیازمند تبعیت از قواعد حاکم بر نظام زندگی است[۷۸].
زمینهسازان ظهور در روایات
- موضوع دیگر در بحث زمینهسازی، شناخت زمینهسازان و حرکتهای زمینهسازی است که از سوی شیعیان در آخرالزمان شکل میگیرد. این موضوع از این جهت قابل تأمل است که در پیشبینی روایات نسبت به وضعیت و رخدادهای آخرالزمان، از برخی قیامها و حرکتهای اصلاحی شیعه، به عنوان "زمینهسازان ظهور" یاد شده است.
- بدون شک مسأله زمینهسازی و اقدام مؤثر برای ایجاد مقدمات ظهور، نتیجه یک اقدام سراسری و جهانی نیست زیرا چنین امری در شرایط نامساعدی مثل وضعیت کنونی، امری غیر ممکن است. بلکه این امر برایند مجموعه اقدامات جریان خاصی است که، با طرح ایده ظهور منجی و تشکیل حکومت عدل جهانی، به یک جریان فراگیر تبدیل میشود و تدریجاً این ایده، به دلیل رشد روزافزون درک عمومی، به عنوان خواسته مشترک و همگانی تلقی گردیده و در نتیجه افکار جهانی نیز، با آن احساس همراهی خواهند نمود. آن وقت است که زمینه برای ظهور و تحقق اهداف عالیه آن حضرت فراهم خواهند شد.
- حال، پرسشی که در اینجا قابل طرح است این است که: آیا این جریان و پیشگامان زمینهساز انقلاب مهدوی، چه کسانی و یا از مردمان کدامین سرزمینی خواهند بود؟ آیا در روایات در مورد چیستی و کجایی این گروه، سخنی بمیان آمده است یانه؟
- اجمالاً میتوان پاسخ این سؤال را از روایات وارده در مورد قیامهای آخرالزمان که هرکدام به نوعی زمینهساز ظهوراند، بدست آورد. این روایات چند گونهاند:
- نوع اول: روایاتی است که ناظر به قیامها و حرکتهای اصلاحی در آخرالزمان و یا در آستانه ظهور است. در این نوع روایات، از دو "قیام" و رهبران آن، با تجلیل و ستایش خاصی نام برده شده است که هرکدام در حد خود زمینهساز ظهور میباشد: یکی قیام و خیزش مصلحانه یمنیها به رهبری شخصیت مصلحی معروف به "یمانی". دیگری قیام حقطلبانه اهل خراسان (ایران) به رهبری یکی از سادات معروف به خراسانی. این دو قیام هر دو با داعیه حقطلبی و دعوت مردم به سوی حضرت مهدی(ع) برای زدودن موانع ظهور آن حضرت، انجام میگیرد.
- تعابیری بکار رفته در روایات در مورد قیام یمانی مثل: «لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ»، «هِيَ رَايَةُ هُدًى»، «يَدْعُو إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ»[۷۹]، «فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ الْحَقِّ»، «لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ»[۸۰] در این فقرات کلمه «هُدًى» که مطلق ذکر شده و تعبیر «أَهْدَى»، و نیز تعابیری که در جهت تعلیل انگیزههای قیام یمانی به کار رفته است، همه گویایی مشروعیت و تأیید کامل این قیام از سوی ائمه(ع) است.
- اما این دو قیام زمینهساز و نهضت این دو شخصیت اسلامی در جبهه حق، در آستانه ظهور و دقیقاً همزمان با خروج سفیانی در جبهه کفر، رخ خواهند داد. چنانکه ابوبصیر از امام باقر(ع) در حدیثی مفصلی نقل میکند که حضرت فرمود: «خُرُوجُ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِّ وَ الْخُرَاسَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ وَ فِي شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ وَ نِظَامٍ كَنِظَامِ الْخَرَزِ يَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً»[۸۱]. خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز خوهند بود. امام صادق(ع) نیز در مورد همزمانی و رقابت یمانی با سفیانی میفرماید: «الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ كَفَرَسَيْ رِهَانٍ»[۸۲].
- در روایتی دیگر، همزمانی قیام خراسانی با سفیانی اینگونه از حضرت نقل شده است: «حَتَّى يَخْرُجَ عَلَيْهِمُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ هَذَا مِنَ الْمَشْرِقِ وَ هَذَا مِنَ الْمَغْرِبِ يَسْتَبِقَانِ إِلَى الْكُوفَةِ كَفَرَسَيْ رِهَانٍ»[۸۳].
- براساس این روایات قیام یمانی و خراسانی، در رقابت و تقابل با جنبش سفیانی پرچمدار کفر، و در آستانه ظهور و متصل با ظهور حضرت، خواهند بود.
- نوع دوم: روایاتی است که از قیام و انقلابی در آخر الزمان خبر میدهد که منجر به استقرار حکومت عدل جهانی امام مهدی(ع) خواهند شد. نظیر آنچه از پیامبر اکرم(ص) در این مورد نقل شده است که فرمود: «يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ»[۸۴]. «فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ»[۸۵]. مردمی از مشرق زمین، در آینده به قیام و انقلابی برخواهند خواست و مقدمات حکومت و ظهور مهدی(ع) را فراهم خواهند نمود.
- در این حدیث شریف نبوی که در منابع روایی شیعه و سنی، نقل شده است، پیامبر اکرم(ص)، از چنین انقلابی به عنوان قیام زمینهساز ظهور مهدی(ع) یاد نموده است.
- نکته جالب توجه این است که در این پیشگویی، پیامبر(ص) این توفیق و افتخار بزرگ از دستاورد قیام انسانهای پاکطینت در مشرق زمین، عنوان نموده است.
- این روایت ضمن اینکه بیانگر رسالت بزرگ آنان در آینده است، بشارتی است برای آن دسته از عاشقان و شیفتگان حضرت که از مشرق زمین در این پیکار بزرگ و سرنوشتساز مشارکت مینمایند.
- کلمه «الْمَشْرِقِ» در این روایت گرچه عام است برخلاف روایاتی که در آن به شهر و یا منطقه جغرافیایی خاصی از مشرق زمینیان اشاره شده است نظیر: "خراسان" که در آن زمان شامل: شهرهای ایران، افغانستان و قسمتهای از شرق میانه میشود، اما در هر حال قطع نظر از خصوصیات جغرافیای مسأله، این روایت و امثال آن، بیانگر شکلگیری یک حرکت نیرومند شیعی در آخرالزمان از مناطق شرقی برای تشکیل جبهه حق با هدف زمینهسازی مقدمات ظهور است تا در مقابل قدرتهای باطل، ایده حکومت عدل مهدوی را در جهان مطرح و در راستای تحقق الگوهای آن در جامعه تلاش نمایند. این حرکت مبارک و انقلابی، چنان تأثیرگذار و تحولآفرین خواهند بود که شعاع و آثار آن، موجب درخشش جهانی شیعه گردیده و به ظهور مصلح جهانی(ع)، منجر خواهند شد.
- گرچه بنا به برخی شواهد روایی و سایر قرائن، تطبیق این روایت، بر حرکت زمینهساز انقلاب اسلامی و شیعی در ایران به رهبری امام خمینی، دور از ذهن نمیباشد. با این حال در مورد تطبیق این جریان بر مصادیق خاص، نمیتوان قضاوت قطعی نمود.
- اینکه آیا این حدیث شریف نبوی، ناظر به انقلاب اسلامی است؟ (چه اینکه مطالعه ماهیت انقلاب اسلامی و نقش بیبدیل آن در احیای مجدد اسلام و اعتلای تشیع، مخصوصاً تأثیرات معنوی و جهانی آن، گویای صحت این برداشت است و یا حداقل میتوان آن را به عنوان مصداق بارز حدیث- که جهان اسلام تا حال مشابه آن را سراغ نداشته است- مدنظر داشت) و یا اینکه حدیث شریف نبوی به مصداق دیگری نظر دارد؟ قطع نظر از بحث "تطبیق" و بررسی مصداق حدیث، دو نکته در این رابطه، قابل تأمل است:
- نکته اول وجه مشترکی است که در هر کدام از قیام مشرقیان و قیامهای آخرالزمانی مثل قیامهای یمانی، خراسانی، شعیب بن صالح و... دیده میشود و آن اینکه این نوع حرکتهای حق طلبانه هرکدام به میزان کارکرد و شعاع خود، نقش مثبت و زمینهسازی در رابطه با ظهور حضرت مهدی(ع)، خواهند داشت. لذا همچنانکه در روایات از نهضت و قیام مردم مشرق، به عنوان حرکت زمینهساز، یاد شده است، از قیام شخصیتهای مثل: خراسانی، شعیب بن صالح و... در آستانه ظهور و نقش مثبت آنان در زمینهسازی قیام حضرت «يوطّئ للمهدي سلطانه»[۸۶]، تجلیل شده است.
- نکته دوم توجه به تفاوتهای حرکت انقلابی و زمینهساز مردمان مشرق زمین با قیامهای است که در آستانه ظهور شکل میگیرد؛ زیرا قیام زمینهساز انقلاب مشرقیان، به دلیل گسترهای زمانی، از لحاظ زیرساختها و تأثیرات پیرامونی و جهانی نیز، با قیامهای مقطعی و ناگهانی که در آستانه ظهور رخ میدهند، تفاوتهای جدی خواهند داشت. به همین جهت در حدیث نبوی مورد اشاره، بر ویژگی و نقش زمینهساز انقلاب مشرقی، عنایت شده واین قیام با همین ویژگی، معرفی شده است «فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ سُلْطَانَهُ».
- شاید این امر، به خاطر جنبه عکسالعملی و دفعی بودن قیامهای آستانه ظهور در آن مقطع خاصی از آخرالزمان است که با توجه به شرایط زمانی و منطقهای، این حرکتهای خودجوش و انقلابی، در برابر بیدادگریهای جبهه سفیانی شکل میگیرد. درحالیکه ویژگی قیام زمینهساز حکومت جهانی مهدوی، ابعاد هدایتگری و جریانسازی آن قیام و انقلاب است به گونه که در یک روند دراز مدت و نظاممند، تأثیرات مداوم و جریانساز آن، در عرصههای مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، در سطح جهانی و بینالمللی، کاملاً مشهود و ملموس باشد. این امر مستلزم حرکت فراگیر اصیل و نهادینه شدهای است که در یک فرایند طولانی، آثار و برکات رویکرد عدالتخواهی و حقگرایانه آن، در شعاع فرامنطقه و جهانی، نمود پیدا کند. این ویژگی در مورد قیامهای دفعی نظیر آنچه در مورد یمانی و خراسانی نقل شده است، دیده نمیشود[۸۷]
جستارهای وابسته
- آخر الزمان
- آدینه (جمعه)
- آستانه عسکریین
- آستانه قیامت
- آفتاب پشت ابر (خورشید پشت ابر)
- آینده پژوهی
- آیین جدید دین در عصر ظهور
- اَبدال
- ابوالادیان
- ابوصالح
- ابوالقاسم (امام مهدی)
- اثناعشریه
- احمد (امام مهدی)
- احمد بن اسحاق قمی
- احمد بن هلال کرخی
- احمدیه (قادیانیه)
- اخیار
- ادله رجعت
- اسماعیلیه
- أشراط الساعه
- اصحاب قائم (یاران امام مهدی)(ع)
- اصحاب کهف
- اقامتگاه امام مهدی در عصر ظهور (مسجد سهله)
- القاب امام مهدی (ع)
- امامت امام مهدی (ع)
- امامت و مهدویت
- امام حسن عسکری
- امام زمان (صاحب الزمان)
- امام شناسی (مرگ جاهلی)
- امام مهدی از ولادت تا ظهور
- امامیه
- امدادهای غیبی
- امکان رجعت (رجعت)
- امنیت (حکومت جهانی)
- انتظار فرج
- انتقام
- انجمن حجتیه
- انطاکیه
- اوتاد
- اهل سنت و امام مهدی موعود
- اهل سنّت و ولادت امام مهدی (ع)
- اهل کتاب در عصر ظهور
- ایام الله
- ایستادن هنگام شنیدن لقب قائم
- باب (علی محمد شیرازی)
- بابیه (باب)
- باران های پیاپی
- باقریه
- البرهان فی علامات امام مهدی آخر الزمان
- بعثت امام مهدی
- بلالی (محمد بن علی بن بلال)
- بلالیه
- بهائیت
- البیان فی اخبار صاحب الزمان
- بیت الحمد
- بیت المقدس
- بیدا (خسف به بیدا)
- بیعت امام مهدی
- بیعت نامه امام مهدی
- البیعه لله
- پایان تاریخ (آخرالزمان)
- پدر امام مهدی (امام حسن عسکری)
- پدر امام مهدی و اهل سنّت
- پرچم امام مهدی
- پرچم های سیاه
- پیراهن امام مهدی
- تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم
- تاریخ عصر غیبت
- تاریخ غیبت کبرا
- تشرف (ملاقات با امام مهدی
- تکذیب وقت گزاران وقت ظهور
- تَناثُرُ النُّجُوم
- توقیع
- جبرئیل
- جده
- جزیره خضرا
- جزیره خضرا در ترازوی نقد
- جعفر کذاب
- جمعه
- جنگ افزارهای امام مهدی (سلاح امام مهدی)
- حجت
- حجر الاسود
- حدیث غدیر
- حدیث لوح حضرت زهرا (لوح حضرت زهرا)
- حدیث معراج
- حِرْز امام مهدی
- حرمت نام بردن امام مهدی
- حسن شریعی
- حسین بن روح نوبختی
- حسین بن منصور حلاج
- حکومت جهانی
- حکومت صالحان
- حکومت مستضعفان
- حکیمه خاتون
- حیرت
- خاتم الاوصیاء
- خراسانی (خروج خراسانی)
- خردسال ترین پیشوای معصوم (امامت امام مهدی)
- خروج خراسانی
- خروج دابة الاَرض
- خروج دجال
- خروج سفیانی
- خروج سید حسنی
- خروج شعیب بن صالح
- خروج شیصبانی
- خروج عوف سلمی
- خروج امام مهدی (قیام امام مهدی)
- خروج یأجوج (یأجوج و مأجوج)
- خروج یمانی
- خسف به بیداء
- خسوف و کسوف غیرعادی
- خضر
- خلافت موعود
- خورشید پشت ابر
- خطبه قیام
- خورشید مغرب
- خیمه
- دابه الارض (خروج دابه الارض)
- دادگستر جهان
- دانشمندان عامه و امام مهدی موعود
- دجال (خروج دجال)
- در انتظار ققنوس
- در فجر ساحل
- دست بر سر گذاشتن
- دعای افتتاح
- دعای عهد
- دعای ندبه
- دعای سمات
- دوازده امامی (اثناعشریه)
- دولت کریمه (حکومت جهانی)
- دین در آخرالزمان (آخرالزمان)
- دین عصر ظهور
- ذی طوی
- رایات سود (پرچم های سیاه)
- رحلت امام مهدی (فرجام امام مهدی)
- رجعت
- رجعت کنندگان
- رکن و مقام
- رؤیت امام مهدی (ملاقات امام مهدی)
- زبور داود
- زمینه سازان ظهور
- زنان آخرالزمان (آخرالزمان)
- زنان و قیام امام مهدی (یاران امام مهدی)
- زندگی آخرالزمان (آخرالزمان)
- زیارت آل یس
- زیارت ناحیه مقدسه
- زیارت رجبیه
- زیدیه
- سازمان وکالت
- سامرا
- سرداب سامرا
- سلاح امام مهدی
- سفیانی (خروج سفیانی)
- سید حسنی (خروج سید حسنی)
- سیره حکومتی امام مهدی
- سیصد و سیزده
- شاهدان ولادت امام مهدی
- شرایط ظهور
- شرید
- شریعیه
- شعبان
- شعیب بن صالح (خروج شعیب)
- شلمغانیه
- شمائل امام مهدی
- شمشیر امام مهدی (سلاح امام مهدی)
- شهادت امام مهدی (فرجام امام مهدی)
- شیخیه
- شیطان (کشته شدن شیطان)
- شیصبانی (خروج شیصبانی)
- شیعه
- صاحب الامر
- صاحب الدار
- صاحب الزمان
- صاحب السیف
- صاحب الغیبه
- صاید بن صید (خروج دجال)
- صقیل (مادر امام مهدی)
- صیحه آسمانی (ندای آسمانی)
- طالقان
- طرید
- طلوع خورشید از مغرب
- طویل العمر
- طی الارض
- طیبه
- ظهور
- عاشورا
- عبرتایی (احمد بن هلال)
- عثمان بن سعید عمری
- عدد یاران امام مهدی (سیصد و سیزده)
- عدل و قسط (حکومت جهانی)
- العرف الوردی فی اخبار الامام مهدی
- عسکریه
- عصائب
- عصر زندگی
- عقد الدرر فی اخبار المنتظر
- علایم ظهور (نشانه های ظهور)
- علائم قیامت (اشراط الساعه)
- علی بن محمد سمری
- غار انطاکیه (انطاکیه)
- غایب (امام غایب)
- غریم
- غلام
- غیبت (پنهان شدن)
- الغیبه
- غیبت صغرا
- غیبت کبرا
- فترت
- فرید
- فرجام امام مهدی
- فرجام شناسی (آینده پژوهی)
- فضیلت انتظار فرج (انتظار فرج)
- فضیلت منتظران (منتظر)
- فلسفه رجعت (رجعت)
- فلسفه غیبت صغرا (غیبت صغرا)
- فلسفه غیبت (غیبت امام مهدی)
- فواید امام غایب
- فوتوریسم
- قائم
- قادیانیه
- قتل نفس زَکیّه
- قم
- قیامت صغرا (رجعت)
- قیام های پیش از ظهور
- کتاب الغیبه للحجه
- کشته شدن شیطان
- کمال الدین و تمام النعمه
- کوفه
- کنیه امام مهدی (ابوالقاسم)
- کوه رَضْوی
- کیسانیه
- لباس امام مهدی (پیراهن امام مهدی)
- لوح حضرت زهرا
- مادر امام مهدی
- متمهدی (مدعیان مهدویت)
- مثلث برمودا (جزیره خضرا)
- محدَّث
- محل بیعت امام مهدی (رکن و مقام)
- محل ظهور امام مهدی (مسجد الحرام)
- محل قتل نفس زکیه (رکن و مقام)
- محمد
- محمد بن عثمان بن سعید عمری
- محمد بن علی بن هلال
- محمد بن علی شلمغانی
- محمد بن نصیر نمیری
- محمدیه
- مدعیان بابیت
- مدعیان مهدویت
- مرجع تقلید
- مردان آخرالزمان (آخرالزمان)
- مرکز حکومت امام مهدی (مسجد کوفه)
- مرگ جاهلی
- مرگ سرخ
- مرگ سفید
- مستضعف
- مسجد جمکران
- مسجد الحرام
- مسجد سهله
- مسجد صاحب الزمان (مسجد جمکران)
- مسجد کوفه
- مصلای جمعه و جماعات در عصر ظهور (مسجد کوفه)
- مضطر
- معجم احادیث الامام المهدی
- معمرین
- مغیریه
- مقتدای مسیح
- مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقائم
- ملاحم و فتن
- ملاقات با امام مهدی
- ملیکه (مادر امام مهدی)
- منتخب الاثر
- منتظِر
- منتَظَر
- منتقم
- منصور
- موتور
- موسویه
- موعود مسیحیت
- موعود یهود
- مهدی
- مهدی سودانی
- مهدی موعود
- مهدویت
- ممهدون (زمینه سازان ظهور)
- مهدویت پژوهی (آینده پژوهی)
- امام مهدی شخصی و امام مهدی نوعی
- مهدیه
- میراث دار پیامبران
- ناحیه مقدسه
- نام های حضرت محمد (احمد)
- ناووسیه
- نجبا
- ندای آسمانی
- نرگس (مادر امام مهدی)
- نزول عیسی
- نشانه های آخرالزمان (آخرالزمان
- نشانه های ظهور
- نفس زکیه
- نماز امام زمان
- نواب خاص
- نیابت خاص
- نیابت عام
- نیمه شعبان
- وقاتون (وقت ظهور)
- وقت ظهور
- وقت معلوم
- وکلای امام مهدی
- ولادت امام مهدی
- ولایت فقیه
- ولی فقیه
- همسر و فرزند امام مهدی
- هیبت امام مهدی
- یأجوج و مأجوج
- یاران امام مهدی
- یالثارات الحسین
منابع
پانویس
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۱۹.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۱۹.
- ↑ «أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ... وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»؛ کفایة الاثر، ص۲۶۳، بحار الانوار، ج ۴، ص۵۵ و ج۳۶، ص۴۰۷.
- ↑ «فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ وَ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ حَسَرَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ... عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»؛ کافی، ج۱، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۲۴.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۲.
- ↑ آن امام قائمی که امیدها و چشمها در انتظار آمدن او دوخته شده است، کسی که به برکت وجود او جهان هستی باقی و برقرار مانده است؛ مفاتح الجنان، ص۱۴۰ «دعای عدیله».
- ↑ «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ الغیبه نعمانی، ص۱۷۰؛ المصباح المتهجد، ص۴۱۲؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۷؛ ج ۵۳، ص۱۸۷.
- ↑ «فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟»
- ↑ «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»؛ شرح احقاق الحق، ج۱۱، ص۵۹۴؛ بحارالانوار، ج۱، ص۹ وج ۵، ص۳۱۲ و ج۲۳، ص ۸۳-۹۳.
- ↑ «وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا يَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ أَوْ تَأَخُّرُهُ وَ مَنْ مَاتَ عَارِفاً لِإِمَامِهِ كَانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ»؛ المحاسن، ج۱، ص۱۵۶؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۸؛ ج۲۳، ص ۷۸؛ ج۲۷، ص۱۲۷.
- ↑ «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لَا بَلْ كَانَ كَالضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِالسَّيْفِ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۳۸؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۲۲-۱۲۴.
- ↑ مفاتیح الجنان، دعای عهد، بعد از دعای ندبه.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۴.
- ↑ «أُبَشِّرُكُمْ بِالْمَهْدِيِّ يُبْعَثُ فِي أُمَّتِي... يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً... يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ»؛ الغیبه طوسی، ص ۱۷۸.
- ↑ « الْمَهْدِيُّ ... يَرْضَى بِخِلَافَتِهِ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ فِي الهواء»؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر، فصل هشتم، ص ۱۷۵.
- ↑ « تَأْوِي إِلَيْهِ أَمَتَهُ كَمَا تَأْوِي النِّحْلَةُ إِلَى يعسوبها»؛ حقیقة الاعتقاد بالامام المهدی المنتظر، فصل هشتم، ص ۱۷۵.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۴.
- ↑ "بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است" سوره آل عمران، آیه ۳۱.
- ↑ «فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ»؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.
- ↑ « اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ»؛ بحار الانوار، ج۵۳، ص۱۷۹.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ «وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ»؛ الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۲۸۴؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۹۲.
- ↑ « وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِيهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ»؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۳، ص۳۳۴؛ الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ج۱، ص۲۰۲؛ حیاة الامام المهدی(ع)، ص۱۰۵.
- ↑ مفاتیح الجنان، ص۱۹۳ «دعای افتتاح».
- ↑ «أَ لَا أَدُلُّكَ عَلَى مَا لَمْ يَسْتَثْنِ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص)»
- ↑ «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً»؛ عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۱۳.
- ↑ "مرا بخوانید تا پاسختان دهم" سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۲۵-۱۲۷.
- ↑ کمالالدین، ج۲، ص۱۰۵.
- ↑ کمالالدین، ج۲، ص۱۰۶؛ بحار الانوار، ج۱۳، ص۴.
- ↑ الغیبه طوسی، ص۱۵۹؛ بحار الانوار، ج۱۳، ص۴.
- ↑ زندگانی خاتمالاوصیاء امام مهدی(ع)، ص۳۲.
- ↑ فصلنامه انتظار، شماره ۸، ص۱۹۶.
- ↑ تشیع و انتظار، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۲۷-۱۲۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۲۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۲۸.
- ↑ انتظار، بایدها و نبایدها، ص۱۱۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۲۹-۱۳۰.
- ↑ «طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ وَ يَتَوَلَّى أَوْلِيَاءَهُ وَ يُعَادِي أَعْدَاءَهُ ذَلِكَ مِنْ رُفَقَائِي وَ ذَوِي مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ کمال الدین، ج۱، ب۲۵، ح۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹.
- ↑ در بعضی از نقلها «وَ هُوَ يَأْتَمُّ بِهِ» دارد.
- ↑ «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ... فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ»؛ الغیبه نعمانی، ص۲۰۷؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص۱۴۶؛ معجم الاحادیث الامام المهدی، ج۳، ص۲۱۷.
- ↑ "ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید" سوره آل عمران، آیه ۲۰۰.
- ↑ «اصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَرَ»؛ الغیبه نعمانی، ص ۳۴ و ص۲۰۶؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج۵، ص۶۶.
- ↑ «فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِئٍ مِنْكُمْ بِمَا يَقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ يَتَجَنَّبُ مَا يُدْنِيهِ مِنْ كَرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا»؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۲۳.
- ↑ «فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ حِينَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا يُنْجِيهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَى حَوْبَةٍ»
- ↑ مفاتیح الجنان، ص۱۹۳ (دعای امام زمان(ع)).
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۰-۱۳۲.
- ↑ «إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا يَأْتِيكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ وَ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى تُمَيَّزُوا»؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۱.
- ↑ «إِنَّمَا يَجِيءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ»؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۱۰؛ میزان الحکمه، ج۱، ص ۱۸۳.
- ↑ «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا يَكُونُ فَرَجُنَا حَتَّى تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا ثُمَّ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى يَذْهَبَ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى الصَّفْوُ»؛ الغیبه طوسی، ص ۳۳۹؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۱۳.
- ↑ «هَيْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ»؛ الغیبه طوسی، ص ۳۳۶؛ بحار الانوار، ج۵، ص۲۲۰.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۱۷.
- ↑ « أَمَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ الَّذِي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ!»؛ الغیبه طوسی، ص۳۳۶.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ حکومت جهانی مهدی(ع)، ص ۸۱.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۴-۱۳۵.
- ↑ ر.ک: فصلنامه علمی تخصصی انتظار، شماره ۱۶، ص ۱۷۹.
- ↑ کافی، ج۲، ص۱۹۰.
- ↑ "و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم" سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ "بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد" سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ "و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم" سوره قصص، آیه ۶.
- ↑ انتظار پویا، ص۲۷.
- ↑ "و با آنان نبرد کنید تا آشوبی بر جا نماند و دین، یکجا از آن خداوند باشد" سوره انفال، آیه ۳۹.
- ↑ اعلام الوری باعلام الهدی، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص ۱۹۳.
- ↑ «كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوِ اسْتَقَامَتْ لِأَحَدٍ عَفْواً لَاسْتَقَامَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) حِينَ أُدْمِيَتْ رَبَاعِيَتُهُ وَ شُجَّ فِي وَجْهِهِ كَلَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ حَتَّى نَمْسَحَ نَحْنُ وَ أَنْتُمُ الْعَرَقَ وَ الْعَلَقَ»؛ مکیال المکارم، ج۱، ص۷۰.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص ۳۳۵.
- ↑ "و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید" سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ "... که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید" سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ «لَيُعِدَّنَّ أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا عَلِمَ ذَلِكَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ حَتَّى يُدْرِكَهُ فَيَكُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ»؛ الغیبه نعمانی، ص ۳۳۵.
- ↑ ر.ک: حکومت جهانی مهدی(ع)، ص ۸۴.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۵-۱۳۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۸.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۸-۱۳۹.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۶۴؛ الارشاد، ج۲، ص۳۷۵؛ مستدرک سفینه البحار، ج۱، ص۶۰۳.
- ↑ اعلام الوری، ج۲، ص۲۸۴؛ کشف الغمه، ج۳، ص۲۵۹؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۱۰.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۶۴؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۲۳۲.
- ↑ الغیبه نعمانی، ص۲۶۴؛ امالی طوسی، ص۶۶۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۳۵.
- ↑ در برخی نقلها به جای «ناس»، کلمه «قوم»، ذکرشده است. ر.ک: مجمع الزوائد، ج۷، ص۳۱۸؛ معجم الوسیط، ج۱، ص۹۴؛ شرح احقاق الحق، ج۲۹، ص۴۵۷.
- ↑ کنزالعمال، ج۱۴، ص۲۶۳؛ میزان الحکمه، ج۱، ص۳۵۴؛ عصر ظهور، ص۲۱۹.
- ↑ ر.ک: ملاحم ابن طاووس، ص۱۱۸؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج۱، ص۳۹۷.
- ↑ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۸-۱۴۰.