نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۰۱ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
دیدگاه اهل سنت درباره امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
۱. حجت الاسلام و المسلمین کورانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی کورانی، در کتاب «عصر ظهور» در اینباره گفته است:
«برخی تصور میکنند که اعتقاد به مهدیمنتظر، ویژه شیعیان است در حالیکه اصل این عقیده از نظر اهل سنت با شیعه همسان بوده و بین این دو فرقه از حیث بشارتهای پیامبر (ص) راجع به ظهور آن حضرت و مأموریت جهانی وی و درباره شخصیت برجسته و مقدس آن بزرگوار و حتی نشانههای ظهور و ویژگیهای انقلاب او، تفاوتی وجود ندارد. و تنها فرقی که در این مورد وجود دارد این است که ما شیعیان او را امام دوازدهم بنام محمد بن حسنعسکری (ع) و متولد به سال ۲۵۵ هجری میدانیم و بر این عقیده هستیم که خداوندعمر او را همچون عمرخضر (ع) طولانی نموده و او اکنون زنده و غایب است، تا خداوند هر زمان اراده فرماید ظهور خواهد کرد در حالیکه اغلب دانشمنداناهل سنت میگویند هنوز متولد نشده و غایب نیست بلکه بزودی متولد خواهد شد و به آنچه پیامبر (ص) بشارت داده جامه عمل میپوشاند و عده کمی از آنان در مورد ولادت و غیبت او با ما همعقیدهاند.
اصالت اعتقاد به حضرت مهدی (ع) از دیدگاه اصل سنت از آنجا روشن میگردد که روایات فراوانی در منابع و اصول روائی و اعتقادی آنها و نیز فتاوا و آراء دانشمندان و تاریخ علمی و سیاسی آنان در خلال نسلهای گذشته وجود دارد که گواه بر این عقیده است. بنابراین حرکتهایی که از سوی مدعیان مهدویت در جوامع اسلامیاهل سنت رخ داد مانند جنبش مهدی سودانی در قرن گذشته و حرکتی که در آغاز این قرن در حرممکه اتفاق افتاد و جنبشهایی که اندیشههای مهدویت را به شکل آشکاری نشان میداد، مانند "جنبش جهاد و هجرت" در مصر و حرکتهای مشابه آن، که در اثر بوجود آمدن خلأ فکری و یا تحت تأثیر تفکرات شیعی، درباره حضرت مهدی (ع) آنگونه که برخی تصور میکنند، پدید نیامد.
شاید کهنترین کتابی که از اهل سنت درباره مهدی (ع) بدست ما رسیده است، کتاب "فتن و ملاحم" اثر حافظنعیم بن حمادمروزی (متوفای سال ۲۲۷ﻫ) باشد که مؤلف آن از اساتید بخاری و دیگران بوده است و از مصنفان صحاح ششگانه بشمار میرود نسخهای از این کتاب در کتابخانه دائرة المعارفعثمانی در حیدرآبادهند شماره ۳۱۸۷- ۸۳ و نسخهای در کتابخانه ظاهریه دمشق به شماره ۶۲- أدب، وجود دارد و نسخهای در کتابخانه موزه انگلستان است که حدود دویست صفحه پشتورو دارد و تاریخ نسخهبرداری آن سال ۷۰۶ هجری میباشد و روی پارهای از صفحات آن عبارت (وقف حسین افندی) دیده میشود که نشانگر این است که نسخه مذکور از موقوفات ترکیه گرفته شده است و در سال ۱۹۲۴ م. در کتابخانه بریتانیا ثبت گردیده است. و یکی از منابع ما در کتاب حاضر که از آن روایتنقل کردهایم همین نسخه است. اما سایر منابع روائی و اعتقادیاهل سنت که راجع به حضرت مهدی (ع) سخن گفته و یا بخشی از کتاب خود را به این موضوع اختصاص دادهاند به بیش از پنجاه مأخذ میرسد که کتب صحاح نیز در میان آنهاست. و اما شمار تألیفات، رسالهها و پژوهشهای ویژه این موضوع تقریبا به تعداد منابع و مأخذ میباشد.
چنانکه قدیمیترین اثر شیعی درباره عقیدهمهدی (ع) که بدست ما رسیده کتاب "غیبت" و یا کتاب "قائم" از فضل بن شاذان نیشابوری است که معاصر نعیم بن حماد بوده است وی کتاب خویش را قبل از ولادت حضرت مهدی (ع) و غیبت او تألیف نموده است! نسخههای این کتاب در قرون گذشته در دسترس علمای ما بوده است ولی متأسفانه در این قرن از آن خبری نیست تنها مقداری از این اثر در ضمن تألیفات و کتابهای دانشمندانی که از آن کتاب استفاده کردهاند برجای مانده است، بهویژه علامه مجلسی که روایاتی از آن کتاب را در دائرة المعارف خود "بحار الانوار" نقل نموده است.
«عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود -به عنوان نجاتدهنده عالم بشریت و اصلاحگر موعود- باور و اعتقادی است که براساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باور داشت - به عنوان اندیشه اصیل اسلامی، بر پایه استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچیک از مسلمانان - به جز عدهای اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. اهل سنت و شیعه، در طی اعصار و مرور قرنها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخر الزمان، یک نفر از اولاد رسول(ص) و فرزندانعلی و فاطمه زهرا(ع) - که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است- در هنگامی که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را همنام و هم کنیهپیغمبر (ص) و ملقّب به مهدی معرفی کردهاند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشری به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبرحکومت عدل جهانیقیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلمستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهیها و نگرانیها به راحتی و امنیّت و آسایش مبدّل میشود و مستکبران و مفسدان، ریشهکن میگردند[۹].
از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده میشود که در تمامی عصرها و دورانها، این یک عقیده عمومی امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشتهاند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را - به جهت اینکه واجد صفات و نشانیهای مهدی موعود نیستند- رد میکردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمیشدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدی و بعضی از ویژگیها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علمای بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کردهاند.
این اتفاق نظر به حدّی است که تندروترین گروههای اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّی دفاع میکنند و از عقاید مسلّم اسلامی میدانند. حتّی احمدامین ازهری مصری -به رغم پارهای سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت- اعتراف میکند: اما در مورد اهل سنت باید گفت: ایشان نیز بدین عقیده (اندیشهظهور مهدی) گرویده و به آن ایمان دارند. آنگاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانی، احادیث وارد شده درباره امام مهدی(ع) را برشمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین میگوید: امام شوکانی، به منظور اثبات درستی این عقیده، کتابی نوشته و آن را التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح نامیده است[۱۱].
ابن خلدون نیز -به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت- اذعان میکند: اعلم انّ فی المشهور بین الکافه من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار انّه لا بدّ فی آخر الزمان من ظهور رجل من اهل بیت یؤیّد الدین و یظهر العدل ...؛ مشهور بین همه مسلمانان -در همه عصرها- این است که به یقین در آخر الزمان، فردی از خانداننبوتظهور میکند؛ که دین را مدد میرساند و عدل را میگستراند. مسلمانان از او پیروی میکنند و به همه کشورهای اسلامی حاکم میشود. او مهدی نام دارد و از شرایط ظهور او قیامدجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسی نیز پس از او نازل میشود و دجّال را میکشد و یا در کشتن او، مساعدت میکند و در نماز به مهدیاقتدا خواهد کرد[۱۲]. ابن حجر هیثمی گفته است: اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امری لازم است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر میشوند و هرجا المهدی به طور مطلق آورده شود، مراد او است[۱۳].
ابن ابی الحدید، روشنتر از همه میگوید: قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین علی انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضی الّا علیه؛ میان همه فرقههای مسلمین، اتفاق قطعی است که عمردنیا و احکام و تکالیف پایان نمیپذیرد؛ مگر پس از ظهورمهدی[۱۴].
متقی هندی در کنز العمال آورده است: علی(ع) از پیامبر(ص) پرسید: آیا مهدی از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود: بلکه او از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد)؛ چنانکه به ما آغاز کرد. به ما از فتنهنجات یابند، چنانکه از شرکنجات یافتند. خداوند به سبب ما دلهایتان را پس از کینه و دشمنی به یکدیگر پیوند داد[۲۴].
از رسول خدا(ص) نقل شده است: همانا خداوند از عترتم، مردی را برمیانگیزاند که دندانهایش برّاق و گشادهاند و پیشانیاش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل میکند و مال را به نحوی خاص زیاد میگرداند[۲۶].
در کتاب الجمع بین الصّحاح السّتة روایت مشهوری را از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که: اگر از عمردنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا از بیتم قیام میکند که اسم او اسم من است ....[۲۷].
«هر چند اکثر علمای اهل سنت قائل به ولادت امام مهدی (ع) نیستند و بر این باورند که ایشان در آخر الزمان به دنیان خواهد آمد، ولی برخی از آنان به ولادت ایشان اعتراف کردند که به برخی از کلمات آنها اشاره میکنم:
ابن اثیر (متوفای ۶۳۰) در حوادث سال ۲۶۰هجری مینویسد: از جمله حوادث سال ۲۶۰ آن بود که در ن ابومحمًّد عسکری (امام حسن عسکری (ع)) وفات یافت و او یکی از امامان دوازدهگانه به عقیده شیعه است که ولادتش در سال ۲۳۲ بود. او پدر محمًّد است که شیعه او را منتظر نامند.[۳۳]
ابن صبّاغ نورالدین علی بن محمًّد بن صبّاغ مالکی (متوفای ۸۵۵) درباره امام حسن عسکری (ع) میگوید: مدت امامتامام حسن عسکری (ع) دو سال بود... و او بعد از خودش، فرزندش حجّتقائم را باقی گذاشت که برای حکومت حق، انتظارش کشیده میشود. پدرش ولادت او را مخفی نگاه داشته و جریانش را مستور کرده بود و آن به علت سختی کار و خوف از سلطان وقت بود که شیعه را جستجو کرده و آنان را بازداشت مینمود.[۳۸]
در این رابطه یوسف بن یحیی المقدس شافعی، دانشمند معروف اهل تسنّن در صفحه ۱۵۷ کتاب عقد الدّرر میگوید: "من کذّب بالمهدی فقد کفر"؛ و سهیلی در شرح سیر از جابرعبد اللّه انصاری از پیامبر(ص) نقل میکند که: "من أنكر خروج المهدي فقد كفر"؛ یعنی هرکس خروجمهدی(ع) را انکار کند کافر است[۵۸].
و گروه زیادی از علمای اهل سنت که در علم حدیث تخصّص دارند، تصریح به تواتراحادیث مهدویت نمودهاند[۶۳] و صدها حدیث پیرامون مهدویتنقل نمودهاند و در این زمینه کتب مستقل فراوانی ویژه مباحث مهدویت به رشته تحریر درآوردهاند که به چند نمونه اشاره میگردد:
دانشمند معروف شیخعلی منصور ناصف شوکانی نویسنده کتاب التاج الجامع للاصول که در کتاب خود احادیث قابل اطمینانکتب حدیثاهل تسننآخرالزمان را جمعآوری کرده است، مینویسد: اشتهر بين العلماء سلفاَ و خلقاَ انه في آخرالزمان لا بد من ظهور رجل من اهل بيت يسمى المهدي يستولي على الممالك الاسلامية و يتبعه المسلمون و يعدل بينهم و يؤيد الدين. تا آنجا که میگوید: قد روي احاديث المهدي جماعة من خيار الصحابة اخرجها المحدثين کابي داود، والترمذي، وابن ماجه، والطبراني، وابي يعلي، والبزاز، والامام احمد، والحاكم عنهم ولقد اخطاء من ضعف احاديث المهدي كلها كابن خلدون و غیره[۶۷]. سپس شوکانی در رابطه با صحت و اصالت این احادیث میگوید: اگر کسی ذرهای ایمان و مختصری انصاف داشته باشد، هیچ وقت نمیتواند دراصالت این احادیث و صحت این عقیده تردید نماید[۶۸].
تاکنون کتابهای زیادی در اینباره نوشته شده و نویسندگان آنها متفقاً صحت احادیث مربوط به مصلح جهانی یعنی مهدی(ع) را پذیرفتهاند و تنها افراد بسیار معدودی مانند ابن خلدون و احمد امین مصری در صدور این روایات از پیامبرتردید کردهاند و قرائنی وجود دارد که انگیزه آنها در این کار ضعفاخبار نبوده، بلکه فکر میکردند روایات مربوط به مهدی مشتمل بر مسائلی است که به سادگی نمیتوان آنها را باور کرد یا به خاطر اینکه احادیث درست را از نادرست نتوانستهاند جداکنند.
بسیاری از علمای اهل سنت، علاوه بر اذعان بر اصالت مهدویت و صحیح دانستن احادیث آن،دست به تألیف کتب و رسالههایی در اینباره زدهاند تا نسلهای بعدی، حقیقت و واقعیتی را که در شرعمطهر بر زبان رسول اکرم(ص) جاری شده، به خوبی بشناسند.
عسقلانی مینویسد: خبر متواتر، مفید یقین است و عمل کردن به آن، نیازی به بحث ندارد[۷۰].
مفتی شافعیسید احمد شیخ الاسلام مینویسد: احادیثی که درباره مهدی وارد شده کثیر و متواتر است[۷۱]. در بین آنها، هم حدیث صحیح وجود دارد، هم حسن، هم ضعیف اما چون زیادند و نویسندگان آنها بسیار، بعض آن احادیث بعضی دیگر را تقویت میکند و مجموعاً مفید یقین میگردند.
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک: ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه فی الرد علی أهل البدع و الزندقه، فصل ۱، باب ۱۱، ص ۱۶۲ـ۱۶۷. وی در این کتاب از اعتقاد مسلمانان به ظهور امام مهدی (ع) دفاع و به تواتر روایات در این باره تصریح کرده است.
↑ر.ک: مؤمن بن حسن بن مؤمن شبلنجی، نورالأبصار فی مناقب آل النبی الأطهار، ص ۱۸۷ـ۱۸۹. شبلنجی، ضمن تصریح به تواتر احادیث المهدی، تأکید فراوانی دارد که امام مهدی (ع) از خاندان رسول و اهل بیت (ع) است.
↑وی مینویسد: "... مهدی (ع) که در آخر الزمان ظهور میکند، بنا بر عقیده بیشتر محدثان، از فرزندان فاطمه (س) است. اصحاب ما، معتزله نیز به این حقیقت اعتراف دارند و بزرگان ما نیز در کتابهایشان به آن تصریح کردهاند با این تفاوت که معتقدند: آن حضرت هنوز خلق نشده است و در آخرالزمان خلق خواهد شد". (ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج ۱، باب ۱۶، ص ۲۸۱)
↑ابو عبدالله گنجی شافعی (م ۶۵۸ ق) در این کتاب احادیثی را درباره امام مهدی (ع) بررسی کرده و آنها را صحیح و حسن دانسته است.
↑علاءالدین علی بن حسام الدین، معروف به متقی الهندی (م ۹۷۵ ق ـ)، صاحب کتاب معروف کنزالعمال است. وی در کتاب البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان با شیوهای برهانی و استدلالی از عقیده مهدویت دفاع کرده است و با استناد به فتاوای بزرگان مذاهب اربعه (شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی)، منکران اعتقاد به ظهور مهدی (ع) را در صورتی که به حق باز نگردند، واجب القتل و مهدور الدم دانسته است.( ر.ک: متقی الهندی، البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان، ص ۱۷۸ـ۱۸۳)
↑ر.ک: سیدثامرهاشم العمیدی، در انتظار ققنوس (کاوشی در قلمرو موعودشناسی و مهدیباوری)، فصل اول (مهدی در کتاب و سنت) و فصل دوم (تبارشناسی مهدی)، ص ۵۹ـ۱۹۸.
↑من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد ینابیع المودّه، ج ۳، ص ۱۰۸؛ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ البرهان، ص ۱۷۷
↑من کذّب بالمهدی فقد کفر عقد الدرر، ص ۱۵۷؛ منتخب الأثر، ص ۱۴۹
↑انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی اثنا عشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی؛ قیل یا رسول اللّه! و من اخوک؟ قال: علیّ بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال: المهدی (عج)؛ یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدیّ فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلقهشیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۰، ج ۲۷؛ بحار الانوار، ج، ۴۷، ص ۷۱
↑قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: یخرج من آخر الزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا، فذلک المهدی تذکرة الخواص الامه، ص ۳۷۷؛ سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۴۲۰
↑انّ علیّا سأل النبیّ: امنّا آل محمد المهدی ام من غیرنا؟ قال رسول اللّه: بل منّا یختم اللّه به کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتنة، کما انقذوا من الشّرک و بنا یؤلّف اللّه بین قلوبکم بعد عداوة الشّرک؛کنز العمال، ج ۷، ص ۲۶۳
↑لا تقوم الساعة حتّی ... یخرج من عترتی ... من یملأها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا عقد الدرر، ص ۳۶؛ الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۴۸۴
↑لیبعثنّ اللّه من عترتی رجلا افرق الثنایا اجلی الجبهة یملک الارض عدلا و یفیض المال فیضا ینابیع المودّة، ص ۴۲۳؛ اسعاف الراغبین، باب ۳، ص ۱۳۵
↑لو لم یبق من الدنیا الّا یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یبعث رجل منّی و من اهل بیتی یواطیء اسمه اسمیالعمده، ص ۴۳۴؛ ارشاد مفید، ص ۳۲۶.
↑برای مطالعه بیشتر و بررسی منابع روایات ر. ک: نگارنده، آینده جهان، ص ۱۴۶- ۱۵۰( به نقل از: کنز العمال، ج ۱۴؛ ینابیع المودة؛ العرف الوردی فی الاخبار المهدی؛ المعجم الکبیر؛ البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان؛ فرائد السمطین؛ عقد الدرر؛ المهدی المنتظر؛ الفتن و الملاحم و ...)
↑صحاح سته عبارتند از صحیح بخاری، مسلم، سنن ابی داود، ترمذی، نسائی و ابن ماجه گاهی به همه اینها صحیح و به کتاب نسائی مجتبی نسائی اطلاق میگردد و هرگاه اصول خمسه گفته شود منظور پنج کتاب نخست است به استثنای کتاب ابن ماجه.
↑ادب الشیعة، ص۱۰۱ و نیز دکتر عبدالحلیم النجار در مقدمه خود بر کتاب المهدیة فی الاسلام تأکید میکند که دانشمندان علم حدیث معتقدند تفکر مهدویت به حد تواتر معنوی رسیده است.