نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۱ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
چشمداشت آمدن یک مصلح آسمانی و امید به آیندهای روشن و استقرار صلح و عدل، امری فطری و طبیعی است که با ذات و وجود آدمی سر وکار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است و زمان و مکان نمیشناسد و به هیچ قوم و ملّتی اختصاص ندارد. بر این اساس همه افراد ـ طبق فطرت ذاتی خود ـ تمایل دارند روزی فرارسد که جهانبشریت در پرتو ظهوررهبری از نابسامانیها نجات یابد. بر این اساس میتوان ادعا کرد هر فرد علاقهمند به سرنوشتبشریت و طالب تکاملمعنوی و رشد و بالندگی، خواهان و آرزومند قیام یک منجی جهانی و مصلح کل است و در انتظار ظهور چنین شخصی لحظهشماری میکند. بنابراین، انتظار، عقیدهای است که خداوند در نهاد و درون انسان قرار داده و فراگیر بودن آن در بین همۀ اقوام و ملتها و دایمی بودن آن در وجود انسان، دلیلی بر فطری بودن انتظار است[۱].
مشکلات دائمی جهان (جنگها، ستیزشها، نابرابریها، ناامنیها، بیدادگریها و...)؛ نیازها و خواستههای ضروری بشر (در زمینه رشد اقتصادی، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادی و معنوی و...)؛ ایدهها و آرمانهای همیشگی بشر (صلح، عدالت، امنیت، آرامش، تعالی روحی و معنوی و...)؛ تجارب گذشته انسانها (در ضعف و ناتوانی دولتها و حکومتها و فراوانی مشکلات) و...، باعث خواست آگاهانه و طلب عاشقانۀ ظهور منجی و مصلحالهی از سوی بیشتر انسانهاست. در واقع همۀ حکومتها، گروهها، اندیشهها و مکاتب، تمامی ترفندها و برنامههای خود را برای رفع کاستیهای جامعۀ بشری به کار میگیرند؛ ولی به دلایل مختلف موفّق به این کار نمیشوند. روشن است عامل بسیاری از مشکلات و نابسامانیهای جوامع، خود حکومتها و مکاتب و گروهها هستند که بیشتر در صدد تأمین منافع مادی خود بودهاند؛ نه برطرف ساختن کاستیها و موانع رشد و شکوفاییانسانها[۴].
براساس فلسفۀ نظری تاریخظهورمنجی موعود، فرجام متعالی و شکوهمند آیندۀ جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است. بر این اساس روند طولانی مدت تاریخ، دارای هدف، غایت و معنای مشخصی است و آن تحقّق جامعۀ موعودالهی و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادی و معنوی است. این معناداری تاریخ، در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجّه فرجام متعالی تاریخ ساخته است. البته هدفی که قرآن برای کاروان بشری ترسیم میکند، عبادت و عبودیت و در نتیجه رسیدن به قرب الهی است و منظور از آن، معنای وسیع و گستردهای است که شامل کلیۀ شئونزندگیانسان در روی زمین میگردد: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ﴾[۵]. این ایده در دورانی از تاریخ، به کمال و تمام تحقّق خواهد یافت و آن عصر ظهورمهدی موعود است. پس معناداری تاریخ و کشفغایت و هدف آن، میتواند منشأ توجّه انسانها به ظهورمصلح بزرگ باشد[۶].
یکی از دلایل منطقی منشأ انتظار، قانون سیر تکاملی جامعههاست. از آن روز که انسان خود را شناخته، هیچگاه زندگی یکنواختی نداشته است؛ بدین جهت پیشرفتها و تحوّلات فراوانی در نوع مسکن، تغذیه، وسیلۀ نقلیه، پوشش و علم و دانش او صورت گرفته است. عجیب اینکه به هیچیک از اینها قانع نیست و برای وصول به سطحی بالاتر و برتر، تلاش و کوشش میکند. عشق به تکامل در درون جانآدمی، شعلهای جاودانه و خاموش ناشدنی است و همچنان انسان را به سوی جامعهای پیش میبرد که تکاملهای اخلاقی، در کنار تکاملهای مادی قرار گیرد. یکی از بارقههای امیدمردم برای رسیدن به آیندهای روشن و دنیایی پر از صلح و صفا و برادری و برابری ـ آن هم با ظهورمنجی موعود ـ در پرتو قانون تکاملی جامعهها روشن میشود[۷].
آزمونهای تاریخی به ما نشان میدهد همواره تحولها و انقلابهای وسیع، عکس العمل مستقیم فشارهای قبلی بوده است و شاید هیچ انقلاب گستردهای در جهان رخ نداده، مگر اینکه پیش از آن، فشار شدیدی در جهت مخالف وجود داشته است. براساس این قانون میتوان ثابت کرد وضع کنونی جهان، آبستن انقلابی بزرگ و جهانی است. فشار جنگها، مظالم، بیدادگریها، تبعیضها و بیعدالتیها، توأم با ناکامی و سرخوردگی انسانها، از قوانین فعلی برای از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت. در نهایت این خواستهای واپسزدۀ انسانی، در پرتو آگاهی روزافزون ملّتها، چنان عقدۀ اجتماعی تشکیل میدهد که از نهانگاه ضمیر باطنجامعه، با یک جهش برقآسا، خود را ظاهر ساخته و سازمان نظام کنونی جوامع انسانی را به هم میریزد و طرح نوینی ایجاد میکند. این طرح و برنامه انقلابی و گسترده، همان قیام و ظهورمهدی موعود است که در واکنشی قاطعانه و کوبنده در برابر همۀ تبعیضها، ستمگریها، حقّکشی و فسادگریها است[۸].
در نهاد انسانها، همواره عشق به نیکی، زیبایی و آگاهی نهفته است. باور به ظهورمصلح جهانی، جزئی از این عشق و زیباخواهی است. در واقع ظهور امام مهدی (ع)، بروز کامل این فضایل و خوبیهاست و این مطلوب و خواست همۀ انسانهای بصیر و پاکسرشت و نقطۀ اوج این علاقه و عشقورزی است. چگونه ممکن است عشق به تکامل همهجانبه در درون جانانسان باشد و چنان انتظاری نداشته باشد؟ مگر تحقق رشد و کمال نهایی جامعۀ انسانی بدون آن امکانپذیر است؟! احساسات و دستگاههای وجودی انسان، نمیتواند هماهنگ با مجموعۀ عالم هستی نباشد؛ زیرا همۀ جهان هستی یک واحد به هم پیوسته است و وجود او نمیتواند از بقیۀ جهان، جدا باشد. از این به همپیوستگی به خوبی میتوانیم نتیجه بگیریم اگر انسانها انتظار مصلح بزرگ را میکشند که جهان را آکنده از صلح و عدالت و نیکی میکند؛ دلیل بر آن است که چنان نقطۀ اوجی در تکامل جامعۀ انسانی امکانپذیر و عملی است که عشق و انتظار آن در درون جان ماست. عمومیت این اعتقاد در همۀ مذاهب، نشانۀ دیگری بر اصالت و واقعیت آن است[۹].
تمام ادیان آسمانی به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومی، آیندۀ مشعشع و صلح جهانی و دوران پرخیر و برکت را نوید دادهاند که در آن، نگرانیها، دلهرهها و هراسها مرتفع شود و به یمنظهور شخصی بزرگ و مردی خدایی ـ که به تأییدات الهیمؤیّد است ـ در روی زمین منطقه و شهر و دهستان و دهی باقی نماند؛ مگر آنکه در آن بانگ دلنواز توحید بلند شود و روشنایییکتاپرستی، تاریکیشرک را زایل سازد و علم و عدل و راستی و امانت، چهرۀ جهان آرای خود را بنمایانند و همه جا را منوّر سازند. این موعودعزیز برحسب استوارترین و صحیحترین مصادر اسلامی، خلیفۀ دوازدهم حضرت محمد(ص) و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت است. پس میتوان گفت: تقریبا همۀ کسانی که در این زمینه مطالعه دارند، متفقاند تمام اقوامجهان، در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابی به سر میبرند که هرکدام او را به نامی مینامند؛ ولی همگی در اوصاف کلی و اصول برنامههای انقلابی او اتفاق دارند[۱۰].
اصل مهدویت، مبتنی بر آیات متعددی از قرآن است که دلالت بر پیروزی و فلاح و غلبۀ سپاهخدا دارند. این آیات علاوه بر آنکه بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آیندۀ درخشان عالم دلالت دارند، برحسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به تحوّل بیسابقه و بینظیر و انقلابی که به رهبری و قیام حضرت مهدی انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است. آیاتی مانند: ﴿فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۱۱]؛ ﴿إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ﴾[۱۲]؛ ﴿وَيُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ﴾[۱۳]؛ ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ﴾[۱۴]؛ ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ﴾[۱۵].
ریشۀ دیگر انتظار در ساخت و بافت انسانِ افزون طلب نهفته است. آدمی دلی دارد که با شهادت این عالم تأمین نمیشود، دلآدمی بزرگتر از محدودۀ این زندگی است. و همین دل بزرگ، گرایش به غیب دارد و همین گرایش به غیبانتظار را میآورد که در واقع ربط ایمان و غیب و انتظار است. این تلقی از انسان، او را به غیب، به روز دیگر، به الله و به وحی و به حجت گره میزند و تفسیرجدید و عمیقی از انتظار ارائه میکند، که حتی در متن رفاه و عدل و در متن سامان و فراغت، آدمی را بیقرار و منتظر میسازد و در متن نظام نوین جهانی و با دستیابی هر فردی به سیستمهای پیشرفته، باز او را به غربت، به دیوار و حتی به التهاب و دلهره گره میزند. چون میداند از این همه رفاه و عیش و راحت باید جدا شود که تحول نعمتها و تحول حالتها را میشناسد و محول الحول و الاحوال را میبیند. همین معنا، اساس گرایشانسانمقتدر و دانشمند و مسلط را به مذهب توضیح میدهد. چون بر فرض حیرتزدایی علم و اشتغال قدرت و صنعت، آدمی با این امکانات زودتر به محدودهها میرسد و دیوارها را تجربه میکند و احساس غربت و تنهایی فریادش را بلند مینماید[۱۷].
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک: الهینژاد، حسین،ویژگیهای منتظران و جامعه منتظر، ص ۲۵۶-۲۵۷؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۶-۲۲.
↑«و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
↑ر.ک: الهینژاد، حسین،ویژگیهای منتظران و جامعه منتظر، ص ۲۵۶-۲۵۷؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۶-۲۲.
↑ر.ک: صفائی حائری، علی، تو میآیی، ص ۱۴ -۱۸؛ کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۶-۲۲.
↑«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
↑«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده میفرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست میداشتید که آن دسته بیجنگافزار از آن شما گردد اما خداوند میخواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.
↑«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
↑«و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.