آیا یوسف پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Shafipour (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آیا یوسف پیامبر علم غیب دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • آیاتی که علم غیب یوسف پیامبر را اثبات می‌کنند، کدامند؟
  • کدام آیات بر علم غیب یوسف پیامبر دلالت دارند؟

پاسخ به این پرسش

جعفر سبحانی

آیت الله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:

«در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق می‌کند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی می‌داند پس از دقت در مفاد آنها، نمی‌تواند در این مسأله تردید داشته باشد.(...)

۱. ﴿﴿إِذْهَبُوا بِقَمِیصی هذا فَأَلْقُوهُ عَلی وَجْهِ أَبی یَأْتِ بَصِیراً وَأْتُونی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعینَ * وَلَمّا فَصلتِ العِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ انّی لأَجِدُ ریحَ یُوسفَ لَولا أَن تُفنّدونَ[۱] «هنگامی که یوسف (ع) در آخرین ملاقات‌ها، خود را به برادران خویش معرفی کرد پیراهن خود را به آنان داد و گفت: این پیراهن را ببرید و بر صورت پدرم بیاندازید که بینا می‌شود و آنگاه با همه بستگان خود پیش من آیید. همین که کاروان از مصر خارج شد یعقوب در کنعان که فاصله‌ای زیاد، با مصر دارد گفت: من بوی یوسف را می‌شنوم اگر مرا تخطئه نکنید». یعقوب که از نظر ظاهر از یوسف خبری نداشت و نمی‌دانست که او در مصر است و خود را به برادران، معرفی کرده است و برادرانش با این خبر مسرت‌انگیز به سوی کنعان روانه هستند، می‌گوید: «من بوی یوسف را می‌شنوم» این آگاهی از غیب است که خدای متعال در این مورد در اختیار یعقوب (ع) گذارده است.

۲. ﴿﴿رَبِّ قَد آتَیْتَنی مِنَ المُلْکِ وَعَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الأَحادیثِ فاطِرَ السَّمواتِ وَالأَرْضِ أَنْتَ وَلِیّی فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنی مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِی بِالصّالِحینَ[۲] در این آیه تصریح شده است که خداوند به یوسف (ع) تعبیر و تأویل رؤیا را که خود شعبه‌ای از آگاهی از غیب می‌باشد آموخته است.

۳. ﴿﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیانِ قَالَ أَحَدُهُما إِنّی أَرانی أَعْصِر خَمْراً وَقالَ الآخَرُ إنّی أَرانی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِئْنا بِتأْویلِهِ إِنّا نریک مِنَ الْمُحْسِنینَ * ...یا صاحِبَی السِّجن أَمّا أَحَدُکُما فَیَسْقی رَبَّهُ خَمْراً وَأَما الآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیرُ مِنْ رَأْسِهِ...[۳] و به تصریح قرآن مجید همین‌طور هم شد. یکی از آنان نجات یافت و ساقی دربار گشت و دیگری اعدام شد. روشن است که این تعبیر خواب از خبرهای غیبی حضرت یوسف به شمار می‌آید.

۴. ﴿﴿وَقالَ الْمَلِکُ إِنّی أری سَبْعَ بَقَرات سِمان یَأَکُلْهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلات خُضْر وَأُخَرَ یابِسات... یُوسُفُ أَیُّها الصِّدیقُ أَفْتِنا فِی سَبْعِ بَقَرات... قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنینَ دَاباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلهِ إِلاّ قَلیلاً مِمّا تَأْکُلُونَ ثُمَّ یَأْتی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ سَبْعٌ شِداد یَأْکُلن ما قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاّ قَلیلاً مِمّا تُحْصنُون ثُمَّ یَأْتی مِنْ بَعْدْ ذلِکَ عامٌ فیهِ یُغاث النّاسُ وَ فیهِ یَعصِرُون[۴] در این داستان یوسف در تعبیر خواب پادشاه، از سه امر پنهانی پرده برداشت و خبر داد که:

  1. هفت سال نعمت همه جا را فرا می‌گیرد و وضع کشاورزی بسیار خوب است.
  2. پس از آن، هفت سال قطحی و خشک سالی پیش می‌آید که درهای رحمت به روی مردم بسته می‌گردد.
  3. سال پانزدهم بار دیگر رحمت حق، همه را فرا می‌گیرد و مردم از نعمت‌های بزرگ الهی برخوردار می‌شوند».[۵]

جستارهای وابسته

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

َ

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود، و همه خاندانتان را نزد من آورید. * و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید، من بوی یوسف را می‌شنوم».سوره یوسف، آیه ٩۳ و ٩۴.
  2. «یوسف (ع) آنگاه که پدر و مادر و برادران خود را در برابر خود سجده‌کنان دید گفت: پرورگارا به من سلطنت و فرمانروایی و تأویل احادیث و تعبیر خواب آموختی، ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین، تو در دنیا و آخرت ولیّ من هستی مرا مسلمان بمیران و به بندگان شایسته‌ات ملحق کن». همان سوره آیه ١٠١.
  3. «هنگامی که یوسف (ع) زندانی شد دو جوان هم با او زندانی شدند یک روز یکی از آنها به یوسف (ع) گفت: خواب دیدم که انگوری می‌فشارم و دیگری گفت: خواب دیدم که نانی بر روی سر گذارده‌ام و پرندگان از آن نان می‌خورند و هر دو تعبیر خواب خود را از یوسف (ع) خواستند و گفتند ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم یوسف در تعبیر خواب اوّلی فرمود: تو ساقی پادشاه می‌شوی و به دومی گفت: تو را به دار می‌زنند و مرغان هوا بخشی از سرت را می‌خورند...». همان سوره، آیه ٣۶ ۴۴.
  4. «فرمانروای مصر خوابی به شرح زیر دید: هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را می‌خورند. و هفت خوشه سبز در کنار هفت خوشه خشکیده قرار دارد. از خواب بیدار شد و تعبیر خواب خود را از اطرافیان خویش خواست سرانجام از یوسف (ع) تعبیر آن را خواستند. یوسف (ع) در تعبیر این خواب فرمود: هفت سال به طور متوالی کشت می‌کنید و هر چه درو کردید جز مقدار کمی که می‌خورید در خوشه بگذارید سپس هفت سال سخت پیش می‌آید. آنچه را که اندوخته‌اید مصرف می‌کنید و تنها اندکی را نگه دارید، پس از آن سال دیگری پیش می‌آید که در آن باران فراوان می‌بارد و مردم از قحطی نجات می‌یابند». همان سوره، آیه ۴٢ ۴٩.
  5. آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۹۴-١٠۰