نظریه نصب الهی امام در قرن هفتم هجری

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث نصب الهی امام است. "نصب الهی امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نصب الهی امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

متکلمان امامیه در قرن هفتم، در دفاع از آموزه امامت الهی، تبیین‌های جدیدی نیز داشته‌اند که در این میان، سهم مرحوم عمادالدین طبری بیشتر بوده است. بزرگان این دوران در اثبات عقلی این آموزه، بر همان برهان لطف و برهان ویژگی‌های درونی تأکید کرده‌اند. مرحوم طبری علاوه بر برهان ویژگی‌های درونی، به دینی بودن موضوع امامت، الهی بودن مسائل مربوط به دین، اهمیت نصب امام برای انسان‌ها، معطل ماندن وظایف امام و مالکیت انحصاری باری تعالی بر جان و مال دیگران استناد کرده است. متکلمان این قرن، در اثبات امامت الهی، استدلال‌های تازه‌ای مطرح کرده‌اند که عبارت‌اند از استدلال به آیه اکمال دین توسط ابن میثم بحرانی، همچنین استدلال به آیه شریفه تبلیغ، آیات ۶۸ سوره قصص و ۳۸ سوره انعام توسط مرحوم طبری. در اثبات نصب الهی امیر مؤمنان(ع) نیز محقق حلی، برای نخستین‌بار به آیه نهی از تمایل به ظالمان استناد کرده است. مرحوم طبری نیز در این موضوع به شیوه ابلاغ سوره برائت، همچنین روایات نبوی، متمسک شده است. مطلب دیگر اینکه این محققان شیعی، از میان ادله قرآنی متعددی که در سابق برای اثبات نصب الهی امام ذکر شده بود، در مجموع، آیات: ولایت، صادقین، اولوالامر و ابتلا را برای اثبات این موضوع برگزیده و تبیین نموده‌اند[۱].

مقدمه

متکلمان مشهوری چون خواجه نصیرالدین طوسی[۲]، محقق حلی[۳]، ابن میثم بحرانی[۴] و عمادالدین طبری[۵] از جمله مدافعان مکتب امامیه در این دوران بوده‌اند که عقیده به امامت الهی را با براهین عقلی و یا نقلی تبیین کرده‌اند[۶].

تعریف امام و امامت و الهی بودن این منصب

خواجه نصیر و ابن میثم بحرانی در تعریف امامت، از ریاست امام در دین و دنیای مردم سخن گفته‌اند[۷]. این گفته، بیانگر جایگاه امام به عنوان رهبر سیاسی و دینی جامعه در نظر آنهاست. محقق حلی، امامت را ریاست شخصی از اشخاص بر مردم دانسته است[۸]. از سخنان وی در تبیین امامت الهی، می‌توان رهبری سیاسی و مرجعیت دینی امام را دریافت. او معتقد است: افزون بر اینکه امام، مقتدای مردم در دین می‌باشد[۹]؛ مردم در امور دنیوی و ریاست سیاسی خود نیز به امام محتاج‌اند[۱۰]. عمادالدین طبری نیز ائمه هدی را بانیان شریعت، مقتدای مردم، مفسران قرآن، امنای رحمان، حجت‌های الهی و اوصیای رسول خاتم(ص) دانسته است. وی همچنین – چنان‌که خواهد آمد- در اثبات امامت حضرت علی(ع) به جریان غدیر و آیه ولایت استناد کرده است که بر حاکمیت و امامت سیاسی ایشان دلالت دارد[۱۱].

از نظر خواجه نصیر طوسی، نصب امام، امری مربوط به باری تعالی است[۱۲]؛ لذا شناخت ایشان نیز از طریق نص الهی می‌باشد[۱۳]. ابن میثم بحرانی و محقق حلی هم در توصیف امامیه چنین گفته‌اند: «امامیه کسانی هستند که گزینش امام را بر خداوند واجب می‌دانند»[۱۴]. بحرانی معتقد است: «امام کسی است که آیات الهی در شأنش وارد شده، دارای کرامات می‌باشد»[۱۵]. محقق حلی نیز در اثبات امامت امیر مؤمنان(ع)، روایاتی را متذکر شده که بر نصب الهی آن حضرت تصریح کرده‌اند[۱۶]. عمادالدین طبری می‌گوید: «اهل سنت، کسانی هستند که کار دین و شریعت را پس از رسول خدا(ص) به اختیار خلق می‌دانند»[۱۷]. وی همچنین در نقد دیدگاه عامه، ادله متعددی را ذکر می‌کند؛ از جمله اینکه غیر از امیر مؤمنان(ع) امامت دیگر امامانِ اهل سنت به نص خداوند و رسولش نبوده است[۱۸]. طبری با رد تحقق امامت با انتخاب و بیعت مردمی، به صراحت گفته است که انتخاب امام و خلیفه، امری مربوط به باری تعالی است[۱۹].

با توجه به اینکه ایشان گستره اختیارات امام را رهبری سیاسی و مرجعیت دینی دانسته‌اند، می‌توان گفت: از نظر متکلمان این سده نیز، خداوند متعال است که امام را برای حاکمیت، همچنین هدایت‌گری دینی منصوب می‌سازد. به گفته این متفکران شیعی، راه شناخت امام برای مردم، از طریق اختصاص برخی آیات شریفه به ائمه هدی و انجام معجزات از سوی ایشان است که همراه با ادعای امامت باشد. به عبارت دیگر، از نظر بزرگان امامیه در قرن هفتم، اگر نص و آیات قرآن بر امامت فردی خاص دلالت داشت و یا اگر مدعی امامت، برای اثبات ادعای خود کرامتی انجام داد، می‌توان امامت وی را پذیرفت[۲۰][۲۱].

استدلال بر نصب الهی مقام امامت و ائمه دوازده‌گانه(ع)

بزرگان امامیه در این دوران، ادله‌ای عقلی و نقلی برای اثبات الهی بودن مقام امامت و ادله‌ای نقلی برای اثبات نصب الهی ائمه هدی بیان کرده‌اند.

نصب الهی مقام امامت

ادله عقلی

«ویژگی‌های درونی امام[۲۲]« و «برهان لطف»، براهینی هستند که در کلام بزرگان این دوران نیز به کار رفته است. خواجه نصیر، محقق حلی و مرحوم بحرانی در توضیح برهان لطف، وجود امام معصوم را لطف الهی دانسته، چنین لطفی را بر خداوند لازم شمرده‌اند[۲۳]. مرحوم طبری در استدلال دیگری چنین گفته است: «از آنجا که خداوند در این عالم برای همه چیز، از قبیل روزها، شب‌ها، خاک‌ها، فرشتگان و... با اینکه همه‌شان مسخّر خداوند و مطیع وی هستند، رئیس و پیشوایی قرار داده، ممکن نیست برای انسان‌ها که جایزالخطا و معدن گناه و جنایت‌اند، امامی قرار ندهد؛ به‌ویژه اینکه به آنها وعده بهشت و جهنم داده و انبیا و کتاب‌های متعدد نیز فرستاده است. البته این امام باید معصوم باشد؛ زیرا تعیین امامِ غیر معصوم، سبب می‌شود فساد صد برابر گردد»[۲۴]. مرحوم طبری در نقد دیدگاه اهل سنت، ادله دیگری نیز در رد انتخابی بودن امامت و اثبات دیدگاه امامیه مطرح کرده است[۲۵] که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. اگر کار تعیین امام به مردم واگذار شده باشد، یا اینکه انتخاب امام به همه اهل عالم تفویض شده است که این امر، محال می‌باشد؛ زیرا اجماع اهل عالم بر یک نفر محقق نمی‌شود و یا این تعیین به بعضی از مردم محول گردیده است. از طرفی، «بعضی از مردم» هم مشخص نشده‌اند. بنابراین لازمه انتخاب مردمیِ این منصب، چنین خواهد بود که تا تعیین امام، وظایف امام باید معطل بماند؛
  2. امور دینی، اموری مربوط به خدا بوده، مردم حق دخالت در آنها را ندارند. مسئله خلافت و اختیار امام نیز مانند نماز، روزه و غیره، از مسائل مربوط به دین است. پس تعیین خلیفه و امام، کار خداست و اگر هم تعیین امام، امر دینی نباشد، بدعت و حرام است؛
  3. بیعت با امام، مسلط ساختن وی بر اموال خداوند و جان و مال و آبروی انسان‌ها می‌باشد. انسانی که حق تصرف بر جان خود را ندارد، چگونه می‌تواند دیگری را بر این امور مسلط سازد؟[۲۶].

ادله نقلی

ابن میثم بحرانی نیز با توجه به اهمیت موضوع امامت و با استناد به آیه «اکمال دین[۲۷]«، استدلال جدیدی در تبیین این موضوع که امامت، منصبی الهی است، اقامه کرده است: «به تصریح آیه شریفه یادشده، قبل از اینکه پیامبر اعظم(ص) از دنیا برود، باید دین اسلام، کامل و مسائل مربوط به دین، روشن شده باشد. از طرفی، مسئله امامت، اگر از ارکان دین نباشد، قطعاً از مسائل مهم آن است. بنابراین خداوند قطعاً تکلیف این موضوع را از طریق نص در قرآن و یا به زبان رسولش روشن ساخته است[۲۸]. مرحوم عمادالدین طبری در ادله‌ای که ابتکار خود اوست، در این موضوع به چند آیه استناد کرده است:

  1. آیه ابتلا: بخش ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۲۹] از این آیه شریفه، الهی بودن اصل امامت را می‌رساند. به گفته طبری، پس از نقل آیه شریفه، «از اینجا چند چیز معلوم شد، اول آنکه امامت به جعل حق است، نه بیعت خلق...»[۳۰]. گفتنی است که این آیه، قبلاً برای اثبات نصب الهی امیر مؤمنان(ع) به کار رفته بود.
  2. آیه تبلیغ: امامت رکن مهم دین است و به تصریح قرآن کریم[۳۱]، برابر با رسالت و نبوت می‌باشد. بنابراین همان‌طور که اختیار نبی با خداست، اختیار امام نیز امری مربوط به باری‌تعالی خواهد بود[۳۲]. هرچند استدلال به این آیه شریفه، در نصب الهی امیر مؤمنان(ع) سابقه داشته است، استدلال به آن را برای الهی بودن مقام امامت، می‌توان ابتکار مرحوم طبری دانست.
  3. آیه ۶۸ سوره مبارکه قصص[۳۳]: این آیه نشان می‌دهد حتی رسول گرامی اسلام(ص) نیز حق اختیار [(انتخاب)] امام را نداشته است. پس به طریق اولی، مردم عادی چنین حقی را نخواهند داشت[۳۴].
  4. آیه ۳۸ سوره انعام[۳۵]: مطابق این آیه شریفه، باری تعالی هر چه احتیاج مردم بوده را بیان کرده است. بنابراین اگر طبق نظر اهل سنت، خداوند درباره امامت سخنی نگفته باشد، این موضوع، مورد نیاز مردم نیست و مردم هم نباید در پی تعیین امام باشند[۳۶][۳۷].

نصب الهی ائمه دوازده‌گانه(ع)

مرحوم محقق حلی و عمادالدین طبری در اثبات امامت ائمه هدی، به آیه «صادقین» استناد کرده‌اند[۳۸]. استدلال دیگر مرحوم طبری برای این مطلب، آیه «اولی‌الامر» است[۳۹]. چنان که گذشت، پیشینه استدلال به این آیات در میان متکلمان امامیه، به قرن پنجم بر می‌گردد. برخی ادله نقلی متکلمان در این دوران، به اثبات امامت الهی حضرت علی(ع) اختصاص دارد. ایشان در استدلال‌هایی شبیه پیشینیان خویش، به آیات ولایت، ابتلا و تبلیغ استناد کرده‌اند[۴۰].

چنان که گذشت، ادله فوق، در سخن متکلمان پیشین مطرح شده بود. البته در این قرن، ادله قرآنی جدیدی نیز در این موضوع اقامه شده است: محقق حلی در اثبات امامت امیر مؤمنان(ع)، برای نخستین بار به آیه «نهی از تمایل به ظالمان[۴۱]« استناد کرده است. به گفته او، در این آیه شریفه، تمایل به ظالمان به صراحت نهی شده است؛ در حالی‌که همه مدعیان امامت در آن دوران، غیر از علی بن ابی طالب(ع)، به واسطه کفرشان ظالم بودند و اگر بخواهند امام باشند، تمایل مردم به ظالم تحقق می‌یابد که این امر، خلاف دستور صریح در آیه یادشده خواهد بود[۴۲].

شیوه ابلاغ سوره برائت نیز استدلال ابتکاری مرحوم طبری در این موضوع است. بنابر گفته او، به استناد منابع شیعه و سنی، جبرئیل بر رسول خاتم(ص) نازل شد و پیام خداوند را چنین بیان کرد که باید این سوره را فقط خود پیامبر و یا مردی از ایشان به مشرکان ابلاغ کند. بدین جهت، خاتم الانبیا(ص)، ابوبکر را که برای این‌کار فرستاده بود، عزل کرد و این رسالت را به امیر مؤمنان(ع) سپرد. عمادالدین طبری سپس چنین استدلال می‌کند که با توجه به آیه شریفه ﴿وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا[۴۳] سنت رسول خدا(ص) مخصوصاً این سنت که به دستور الهی بوده است، تا قیامت باقی خواهد بود و قابل تغییر نیست. بنابراین عزل ابوبکر تا قیامت باقی است و تولیت و عهده‌داری امیر مؤمنان(ع) نیز تا قیامت ادامه خواهد داشت[۴۴]. گفتنی است که خواجه نصیر طوسی در بیان امامت امیر مؤمنان(ع)، تنها آیات «صادقین» و «اولوالامر» را بدون اینکه توضیحی دهد، ذکر کرده است[۴۵].

محقق حلی، احادیث متعددی را نیز بیانگر امامت امیر مؤمنان(ع) می‌داند و در این زمینه قائل به تواتر معنوی این اخبار است[۴۶]. وی در این موضوع به برخی احادیث نبوی استناد کرده است که بر الهی بودن این امر تصریح دارند. در این اخبار، خداوند متعال از انتخاب حضرت علی(ع) به عنوان وصی و خلیفه رسول خاتم(ص) خبر داده است[۴۷][۴۸].

منابع

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

پانویس

  با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۴۷.
  2. أبو جعفر محمد بن محمد بن حسن طوسی، مشهور به خواجه نصیر الدین و محقق طوسی از بزرگان مسلمان ایرانی در فلسفه، کلام، ریاضیات و نجوم در قرن هفتم است. از جمله شاگردانش، علامه حلی است. از وی در علوم مختلف آثاری به‌جای مانده که مهم‌ترین اثرش در علم کلام، تجرید الاعتقاد است که به دلیل اهمیتش مورد توجه متکلمان قرار گرفت و شرح‌های فراوان بر آن نگاشته شد. وی سرانجام در سال ۶۷۳ قمری وفات یافت و در حرم کاظمین(ع) به خاک سپرده شد (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۴۱۰-۴۱۷).
  3. أبو‌القاسم جعفر بن حسن بن یحیی، مشهور به محقق حلی، فقیه، اصولی و متکلم امامیه در قرن هفتم است. از جمله شاگردانش، خواهرزاده‌اش (علامه حلی) می‌باشد. وی آثار مختلفی مانند المسلک فی اصول الدین دارد که آن را در مباحث کلامی نوشته است. او در شهر حلّه عراق و در سال ۶۷۶ قمری وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۳۵۷-۳۵۹).
  4. ابو الفضل میثم بن علی بن میثم بحرانی از بزرگان امامیه در فلسفه، کلام و عرفان در قرن هفتم است. از آثارش در علم کلام، قواعد المرام فی علم الکلام و النجاة فی القیامه فی تحقیق امر الامامه می‌باشد. بیشتر منابع، وفاتش را سال ۶۷۹ قمری دانسته‌اند؛ اما آقابزرگ تهرانی، ضمن خدشه در این قول، وفات او را سال ۶۹۹ قمری خوانده است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۴۱۸- ۴۱۹).
  5. حسن بن علی بن محمد، عمادالدین طبری از بزرگان امامیه در قرن هفتم است. درباره تاریخ ولادت، وفات و جزئیات زندگی وی اطلاعات دقیقی یافت نشد. آنچه از آثارش برمی‌آید، قوّت علمی و مسافرت‌های متعدد او برای مناظره با علمای شهرهای مختلف، مانند قم، ری، بروجرد و همچنین اقامتش در شهرهای اصفهان، شیراز، ابرقو و برخی شهرهای آذربایجان است. کتاب کامل البهائی که کامل السقیفه خوانده شده، از اوست. ظاهراً وی تا سال ۶۹۸ قمری زنده بوده است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۳۶۳-۳۶۴).
  6. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۳۶.
  7. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، رسائل، ص۴۲۶؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامه، ص۴۱.
  8. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۸۷.
  9. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۱۹۸.
  10. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۰۳.
  11. ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۱۵.
  12. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۹؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.
  13. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص۸۴؛ همو، تجرید الاعتقاد، ص۲۲۱؛ همو، رسائل، ص۴۲۸.
  14. ر.ک: میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۶۳؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعبه، ص۱۸۸.
  15. ر.ک: میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۲.
  16. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱-۲۲۵.
  17. ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۸.
  18. ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۲۱.
  19. ر.ک: عماد الدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۸.
  20. ر.ک: خواجه نصیر الدین طوسی، رسائل، ص۴۳۱؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۱۰-۲۴۱؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۲؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۷۶.
  21. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۳۷.
  22. ر.ک: خواجه نصیر الدین طوسی، رسائل، ص۴۲۷؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۱۰؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۱؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق امر الامامة، ص۷۰؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۳-۷۶.
  23. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، رسائل، ص۴۲۶-۴۳۰؛ جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۱۷؛ میثم بن علی بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام ص۱۷۵-۱۷۶؛ همو، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الامامة، ص۶۲.
  24. ر.ک: عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۶۸-۷۰.
  25. ر.ک: عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۷۳-۷۷.
  26. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۴۰.
  27. ﴿...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ... «...امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم.».. سوره مائده، آیه ۳.
  28. ر.ک: میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۷۳.
  29. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم». سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  30. ر.ک: عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الأبرار، ص۱۲۲-۱۲۳.
  31. ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ «و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای.».. سوره مائده، آیه ۶۷.
  32. ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۹۲-۹۳.
  33. ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
  34. ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۷۶.
  35. ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ «ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم.».. سوره انعام، آیه ۳۸.
  36. ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهانی، ص۷۶- ۷۷.
  37. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۴۲.
  38. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۴۸-۲۴۹؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۱۵۶.
  39. ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۱۰۰-۱۰۱.
  40. محقق حلی، بحرانی و طبری به آیه ولایت تمسک کرده‌اند (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین، ص۲۴۸؛ میثم بن علی بحرانی، النجاة فی القیامة فی تحقیق أمر الأمامه، ص۹۴-۱۰۹؛ عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۹۰). محقق حلی و طبری به آیه ابتلا نیز استدلال کرده‌اند (ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۵۰؛ عمادالدین طبری، تحفة الأبرار فی مناقب الائمة الابرار، ص۱۲۲-۱۲۳). طبری برای نصب الهی امام علی(ع)، به آیه تبلیغ نیز استدلال کرده است (ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۸۶).
  41. ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  42. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی اصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۵۰.
  43. «و در سنّت ما هیچ دگرگونی نمی‌یابی» سوره اسراء، آیه ۷۷.
  44. ر.ک: عمادالدین طبری، کامل بهائی، ص۸۱-۸۳.
  45. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، ص۲۳۷-۲۳۸.
  46. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱.
  47. ر.ک: جعفر بن حسن حلی، المسلک فی أصول الدین و الرسالة الماتعیه، ص۲۲۱-۲۲۵.
  48. حسینی، سید احمد، نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه، ص ۴۴۴.