ثخونة در فقه سیاسی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ثخونة (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ثُخونة، ثَخانة، ثِخَن: اصل آن به معنای غلظت و مجازات در معانی استیلا یافتن، استقرار یافتن، کشتار و تار ومار کردن[۱].
- ﴿حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ﴾[۲].
- بعضی مفسران مانند شیخ طوسی، طبرسی، ابوالفتوح، زمخشری و قرطبی "ثخن" را به کشتار و مبالغه در تار ومار کردن معنا کردهاند.
- آیه شریفه ﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ﴾[۳] به حوادثی از جنگ بدر اشاره دارد. از آنجا که غزوه بدر از نخستین غزوات اسلام بود، هنوز حکم روشنی درباره اسیران جنگی نازل نشده بود و اغلب مفسران برآناند که پیامبر اکرم(ص) در مورد نحوه رفتار با اسیران با صحابه مشورت کردند؛ ابوبکر رأی به زنده نگهداشتن آنها و گرفتن فدیه داد و عمر رأی به گردن زدن همه آنها[۴].
- عدهای از مفسران آیه شریفه را عتاب و مواخذهای برای پیامبر(ص) و سایر صحابی میدانند که فدیه دریافت کردند و اسرای بدر را آزاد کردند؛ زیرا سنت پیامبران و انبیای الهی گذشته این بود که در جنگ، دشمنان را قلع و قمع میکردند تا سایر دشمنان عبرت بگیرند و از مخالفت دست بردارند. اسیر گرفتن برای زمانی بود که دین آنان استقرار یافته و گسترش یافته بود؛ بدین روی پس از گسترش اسلام در حجاز و یمن آیه شریفه ﴿حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ﴾ نازل شد و حکم به اسارت دشمنان کرد[۵][۶].
منابع
پانویس
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۷۲. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۲۲۴-۲۲۵.
- ↑ «تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید» سوره محمد، آیه ۴.
- ↑ «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد تا (آنگاه که) در (سر) زمین (خویش دشمن را) از توان بیندازد» سوره انفال، آیه ۶۷.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۱۸۵.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ص۱۲۴-۱۲۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۹۷.