نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۹ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
دلیل نقلی بر اثبات وجود امام مهدی (ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
بعضى از مؤلفان، تعداد این احادیث را بیش از دویست و هفتاد، شمارش کردهاند که همگى از کتابهاى معتبر شیعه و سنى از قبیل: صحیح البخارى[۸]، صحیح مسلم[۹]، سنن ترمذى[۱۰]، سنن ابى داود[۱۱]، مسند احمد[۱۲] و المستدرک على الصحیحین، حاکم نیشابورى[۱۳]نقل شده است.
مسأله ویژه و قرینه مهم این است که بخارى که از ناقلان این حدیث است خود از معاصران امام نهم و دهم و یازدهم بوده است و این خیلى معنا دارد؛ زیرا نشان میدهد که این روایت قبل از اینکه مفاد و مضمون آن در خارج، تحقق پیدا کند و قبل از اینکه اندیشهدوازده امامى وجود و ظهور یابد از زبان پیامبر به ثبت رسیده است و این میرساند که نقل این حدیث، انعکاس یک پدیده خارجى نبوده است؛ چرا که معمولا احادیث ساختگى، به توجیه جریانهاى خارجى و وقوع یافته، میپردازد.
پس ما میتوانیم با توجه به اینکه این حدیث قبل از تحقق کامل و پیدایش امامان دوازدهگانه، ثبت شده است، تأکید کنیم این حدیث، توجیه نمىکند بلکه حقیقتى است که از زبان پیامبر اکرم(ص)؛ و کسى که جز از زبان وحى سخن نمىگوید[۱۴]، بازگو شده است. ابتدا فرموده است: جانشینان من دوازده تن میباشند[۱۵] و سپس دوازدهامام از على(ع)، تا امام مهدی(ع)، آمدهاند تا این حدیث شریف معنا و تفسیر واقعى[۱۶] خود را باز یابد»[۱۷].
«در ضرورت وجود حجت خدا در هر زمانی، روایات فراوانی هست؛ مانند: «" لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت"»[۱۸]، «"وَ لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ سَاعَةً وَاحِدَةً مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا"»[۱۹]، «" لَا يَخْلُو الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ لَوْ خَلَتْ إِذًا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا "»[۲۰]. آن دسته از روایات به کمک این قسمت از زیارت جامعه دانسته میشود که «"وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْض"»[۲۱]. آری برایند روایت فوق آن است که ذات اقدس الهی با ولایت که عمود نظام هستی است، آسمانها و زمین را حفظ میکند. روایاتی نظیر «" لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت"»[۲۲] همانند آیه کریمه﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا﴾[۲۳] دربردارنده استدلال کلامیاند. این روایات تنها ادعای برکات معنوی را دربر ندارند بلکه بر این ادعا برهان میآورند که خدای سبحان در حفظ نظام هستی ائمه (ع) را وسیله قرار داده است. همانطوری که بدن با روح زنده است و از او مدد مییابد نظام کیهانی اجرام سرد، مواد بیروح، عناصر مرده نیستند بلکه مجموعاً یک حقیقت زندهاند که حیات آن وامدار ولایتانسان کاملمعصوم است. کمک گرفتن بشر از خورشید و ماه در ادارهزندگی روزمره و امور مختلف هرگز بدان معنی نیست که خورشید یا ماه در نورافشانی، انتشار انرژی و حرارت و دهها برکت دیگر مستقل و بینیاز از افاضهفیضالهی هستند، چون اندیشهتوحیدیموحدان چنین باوری را بر نمیتابد بلکه معتقدند آنها نیز چون اشیای دیگر مخلوق خدای سبحاناند و از فیض او سرمست میشوند؛ اما بشر کارهای مختلفی را به دست آنان سامان میبخشد و ایشان ابزار کمکرسانیاند. وجود مبارکحجت خدا و امام زمان (ع) به مراتب والاتر و بالاتر از خورشید و ماه است؛ اما امتیاز وجود مبارکش آن است که او وسیلهای است که مظهر﴿نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾[۲۴] است. نورخورشید که از او میتابد و چهره ماه را روشن میکند، آیندهای در پیش دارد که ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾[۲۵] او را تهدید میکند. این چراغ منظومه، انطماس و تناثر نجوم و مانند آن را بر سر راه خویش دارد و در نهایتْ خاموششدنی است؛ اما خلیفهخدای سبحان که مظهر﴿نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾ است، نه خاموش شدنی است و نه از بین رفتنی و کم شدنی. امام درمنظر حق این چنین است»[۲۶].]]]]
«وجود حضرت مهدی (ع) همانند ولادت آن حضرت را از راههای مختلف میتوان به اثبات رسانید که یکی از آنها، راه تواتر است. این راه را با ذکر مقدماتی به اثبات میرسانیم:
مقدّمه اوّل: در منطق ارسطویی خبر متواتر به خبر جماعت کثیر با کیفیتی تفسیر شده که محال است بر کذب و دروغ توافق کرده باشند. از این تعریف استفاده میشود که خبر متواتر دو رکن دارد:
در مورد احادیثی که دلالت بر وجود امام مهدی (ع) دارد، رکن اوّل به حس و وجدان ثابت است، زیرا به گوش خود شنیده و به چشم خود اخبار بسیاری که دلالت بر وجود امام مهدی (ع) دارد دیدهایم. در مورد رکن دوم نیز ادعای بداهت بر آن شده است، و لذا در منطق ارسطویی خبر متواتر، یکی از قضایای شش گانه بدیهی شمرده شده است. مرحوم شهید صدر معتقد است که سبب پدید آمدن یقین در قضیه متواتر و تجربی، حساب احتمالات است، نه آنچه منطق ارسطویی میگوید، که قضیه متواتر از بدیهیات اولیه همانند کل اعظم از جزء است. در مورد یک خبر اولین شخصی که شناخته شده نیست از آن خبر میدهد درصدی از احتمال مطابقت با واقع در آن است و همینطور نفر دوم و سوم و... تا به حدی خبرها میرسد که احتمال مطابقت با واقع به حدی قوی میشود که احتمال مخالفت با واقع، ضعیف یا معدوم میگردد و لذا انسان در مفاد آن خبر به یقین میرسد.
مقدّمه دوم: در مورد خبر متواتر لازم نیست که هر یک از خبردهندگان ثقه و عادل باشند بلکه همین که کذب و تعمّد آنها بر دروغ ثابت نشود کافی است در حصول علم و یقین به خبر از راه تواتر.
تواتر لفظی: که محور مشترک در تمام خبرها لفظ خاصی است. همانند حدیث: من فسّر القرآن برأیه فلیتبوّء مقعده من النار.
تواتر معنوی: که محور مشترک تمام خبرها قضیهای معنوی و محدود است، همانند حدیث کساء.
تواتر اجمالی: که محور مشترک در تمام خبرها و لازمه التزامی قضیه است، همانند خبر از شجاعتامیرالمؤمنین (ع)، که گر چه قضایا مختلف است ولی همگی در یک لازمه مشترک هستند و آن شجاعتامامامیرالمؤمنین (ع) است. در مورد موضوع وجود و ولادت امام مهدی (ع) نیز میتوانیم از این طریق به یقین برسیم. و لذا جای این نیست که روایات این موضوع مورد بررسی سندی قرار گیرد، زیرا با مراجعه به ابواب مختلف مناسب با موضوع میتوان یقین به ولادت و وجود امام مهدی (ع) از راه حساب تراکم احتمالات پیدا کرد، به جهت اینکه همگی در یک خبر اشتراک نظر دارند که همان ولادت و وجود امام مهدی (ع) است»[۲۷].]]]]
در ینابیع الموده آمده که امیرالمؤمنین(ع) فرموده: هنگام ظهور، حضرتش پرچم پیامبر(ص) را در دست دارد و دولت احمدی را تشکیل میدهد و به شمشیرقیام میکند او گفتاری راست دارد و زمین را با نیروی الهی زنده میکند و برای بهرهبرداری آماده میکند و سنن و فرائض و احکام اسلام را زنده میکند.
«يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى...». از خطبههای آن حضرت(ع) است که در آن به پیشامدهای سخت او به ظهور قائممنتظر(ع) اشاره میفرماید: (چون اماممنتظر از پس پرده غیب بیرون آید) هوای نفس را به هدایت و رستگاری برمیگرداند. (گمراهشدگان را به راه راست میبرد). زمانی که مردمهدایت رابه هوای نفس تبدیل کرده باشند. (از شریعتمحمدیه دست شسته و خواهش نفس را پیروی نمایند). رأی را به قرآن برمیگرداند. (مردم را از به کار بستن اندیشههای نادرست نهی به رجوعقرآن وامیدارد تا به دستورکتاب خدارفتار نموده و مخالف آن را دور اندازند و زمانی که مردمقرآن را به رأی و اندیشه خود مبدل کرده باشند از قرآن چشم پوشیده امور را طبق اندیشه نادرست خود انجام دهند).
«حَتَّى تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ...». این خطبه به فتنههای نزدیک ظهور امام زمان(ع) اشاره میفرماید: (پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) تباهکاریها خواهد شد) تا این که جنگ و خونریزی سخت به (آیندگان از) شما رو آورد بهطوری که چون شیر درنده خشمگین دندانهایش را آشکار گرداند. جنگهایی که واقع میشود آماده نابود کردن همه است و یا شتری ماند دارای پستانهای پر از شیر که آن جنگ مانند پستان شتر پستانهایش پر از شربت مرگ است. نوشیدن شیر آن در اول امر به کام کسانی که وارد کارزار میشوند و امیدفتح و فیروزی دارند شیرین است و در آخر کار که زد و خورد و کشتن و کشتهشدن و مصائب آن همه را فراخواهد گرفت تلخ و بدمزه و رنجآور است. آگاه باشید آنچه خبر میدهم در فردا پس از این واقع خواهد شد و به زودی فردا با چیزی که نمیشناسید و از آن خبر ندارید میآید. حاکمی از غیر طائفه پادشاهان (امام عصر(ع)) کارگردانان آنها را به بدیاعمال و کردارشان بازخواست مینماید و زمین پارههای جگرش را برای او بیرون خواهد آورد. (تمام کانها از طلا و نقره و غیر آنها هویدا شده و در دسترس آن حضرت قرار میگیرد»[۲۸].
﴿وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ﴾؛[۲۹] ما در زبورداوود پس از تورات نوشتهایم که سرانجام بندگانشایسته ما وارث زمین میشوند. امام باقر (ع) در مورد ﴿عِبادِيَ الصَّالِحُونَ﴾؛ فرمودهاند: قائم و اصحاب وی میباشند[۳۰].
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ﴾؛[۳۱]خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردند و اعمال شایسته انجام دادند وعده فرمود که آنان را قطعاً در زمینخلیفه خواهد کرد؛ همانطور که کسانی را که پیش از آنان بودند به خلافت گمارد و قطعاً دینشان را برای آنها مستقر خواهد نمود؛ دینی که برای آنها پذیرفت و قطعاً آنان را پس از خوفشان به حالت امنیت دگرگون میکند تا مرا عبادت کنند و چیزی را شریک من ننمایند و هرکه بعد از آن کفر ورزد، پس قطعاً آنان فاسقاند. امام صادق (ع) فرموده است که این آیه درباره حضرت قائم و اصحاب وی به شمار میرود[۳۲].
↑ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ج ۱، احادیث نبوى.
↑ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، مؤسسة المعارف الاسلامیة، ج ۱، احادیث نبوى.
↑احمد و ابن ابى شیبه و ابن ماجه و نعیم بن حماد در باب فتن از علی(ع)، روایت کردهاند که: رسول اللّه(ص)، فرمود: " مهدى از ما اهل بیت است خداوند کار او را در یک شب سامان میبخشد". ر. ک: السیوطى، جلال الدین، الحاوى للفتاوى، ج ۲، ص ۲۱۳ و ۲۱۵ در این کتاب احمد، ابن ابى شیبه و ابو داود از علی(ع) روایت کردهاند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: "اگر از دنیا بیش از یک روز باقى نمانده باشد خداوند فردى از اهل بیت مرا مبعوث میکند تا دنیا را پر از عدالت کند چنانکه پر از ستم شده است"؛ همچنین ر. ک: فقیه ایمانى، مهدى( گردآورنده)، موسوعة الامام المهدى، ج ۱، که در آن تصویر دهها صفحه از کتابهاى علما و محدثان اهل سنت درباره مهدى، صفات و آنچه مربوط به اوست و همچنین و تصویر یک نسخه از درس استاد عبّاد، درباره روایات و آثار وارد شده در موضوع مهدى(ع)، آمده است. همچنین ر. ک: ابو داود، سلیمان بن الاشعث، صحیح سنن المصطفى، ج ۲، ص ۲۰۷؛ ابن ماجه، سنن، ج ۲، شماره ۱۳۶۷ و ۴۰۸۵. همچنین ر. ک: معجم احادیث الامام المهدى، ج ۱، ص ۱۴۷ و بعد از آنکه در این زمینه احادیث بسیارى از صحاح و مسانید نقل کرده است.
↑السیوطى، جلال الدین، الحاوى للفتاوى، ج ۲، ص ۲۱۴، که میگوید: "ابو داود و ابن ماجه و طبرانى و حاکم از امّ سلمه روایت کردهاند که گفت از پیامبر(ص)، شنیدم فرمود: "مهدى از عترت من و از فرزندان فاطمه(س) است".
↑حدیثى که میگوید: "مهدى از نسل حسین(ع)، است" بنابر نقل کتاب معجم الامام المهدى، در مصادر زیر آمده است: الاصفهانى، ابو نعیم، الاربعون حدیثا( به نقل از: المقدس الشافعى، عقد الدرر) الطبرانى، الاوسط،( به نقل از: ابن القیم، المنار المنیف)؛ السیرة الحلبیة ج ۱، ص ۱۹۳؛ ابن حجر، القول المختصر. همچنین ر. ک: الصافى گلپایگانى، لطف اللّه، منتخب الاثر، که از منابع شیعه این حدیث را نقل کرده است. براى آشنایى با ضعف روایاتى که میگوید مهدى از نسل امام حسن(ع)،است. ر. ک: العمیدى، ثامر هاشم، همان، ج ۱، ص ۲۹۶.
↑حدیثى که میگوید:«الخلفاء بعدى اثنا عشر کلهم من قریش»؛ جانشینان من دوازده نفرند که همه از قریشاند. یا «لا یزال هذا الدین قائما ما ولیه اثنا عشر کلهم من قریش»؛ این دین پابرجاست تا دوازده نفر که همه از قریشاند آن را سرپرستى کنند. متواتر است، کتب صحاح و مسانید با طرق مختلف آن را نقل کردهاند گرچه در متن آن کمى اختلاف است و در تفسیر آن نیز اختلاف وجود دارد. ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۹. کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱؛ المسلم، صحیح المسلم، ج ۲، کتاب الاماره، ص ۱۱۹؛ حنبل، احمد، مسند، ج ۵، ص ۹۰، ۹۳ و ۹۷.
↑ر. ک: الصدر، السید محمد، الغیبة الکبرى، ص ۲۷۲ به بعد.. ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰؛ در این کتاب آمده که روایت مزبور را شیخان و ترمذى روایت کردهاند. دخیل، على محمد على، الامام المهدى، که به تحقیق درباره این حدیث پرداخته است.
↑ر. ک: البخارى، صحیح البخارى، ج ۳، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ص ۱۰۱،( بیروت، دار احیاء التراث العربى).
↑ر. ک: ناصف، منصور على، همان، ج ۳، ص ۴۰. نویسنده این کتاب به دنبال حدیث مزبور میگوید: آن را شیخان و ترمذى روایت کردهاند و در حاشیه کتاب میگوید: ابو داود در کتاب المهدى آن را به اینصورت نقل کرده است: «لا یزال هذا الذین قائما حتى یکون علیکم اثنا عشر خلیفة»: این دین پیوسته پابرجاست تا دوازده خلیفه بر شما بیاید. ر. ک: ابو داود، سنن ابى داود ج ۲، ص ۲۰۷.
↑علماى اهل سنت صحت روایت را پذیرفتهاند ولى در تأویل آن اختلاف دارند. مصادیقى که براى دوازده نفر ذکر کردهاند براى ما قابل پذیرش نیست بلکه بعضى از این مصادیق غیرمعقول است مانند: یزید بن معاویه فردى که تجاهر به فسق میکرد و کسى که متهم به کفر و خروج از دین است. سید ثامر عمیدى در کتاب خود سخنان اهل سنت در این زمینه را نقل کرده و به صورتى کاملا علمى به پاسخگویى سخنان آنها پرداخته و تأویلات آنها را باطل ساخته است. ر. ک: دفاع عن الکافى، ج ۱، ص ۵۴۰ و بعد از آن.