نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۷ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
رابطه ام الکتاب با علم غیبمعصوم(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
«آیاتی که برای اثبات وجودی دیگر برای قرآن نزد خداوند بدان تمسک شده، مطلبی را غیر از آنچه آنان قصد کردهاند میرساند. مقصود از کتاب مکنون، همان علم غیب الهی است که از آن به لوح محفوظ تعبیر میشود. همچنین تعبیر به ام الکتاب کنایه از علم ذاتی ازلی خداوند به تمامی موجودات، برای همیشه است. علامه طباطبایی در این خصوص، در تفسیر سوره رعد حدیثی نقل کرده که امام صادق(ع) میفرماید: هر امری را که خداوند اراده میکند قبل از ایجاد آن در علمش موجود است. هیچ چیزی وجود پیدا نمیکند جز اینکه قبل از آن در علم الهی موجود بوده است. بنابراین، معنای آیه مبارکه ﴿وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[۱] این است که خداوند در علم ازلی و قطعی خویش مقدر داشته که قرآن در مسیر جاودانهاش در جایگاهی والا و مستقر قرار گرفته باشد؛ جایگاهی که دست بی خردان از رسیدن بدان کوتاه است؛ پایههای آن استوار و همواره در بستر زمان بی هیچ دشواری در حرکت و پویایی است. همچنین آیه ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ*في لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ﴾[۲] یعنی مجد و عظمت قرآن پیوسته در علم ازلی الهی مقدر شده است. مرحوم طبرسی و دیگران در تفسیر آیه ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ*في كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾[۳] گفتهاند که این آیه بر مقام والای قرآن نزد خداوند دلالت میکند و در علم الهی مقرر شده که قرآن از دسترسی دشمنان در امان باشد».[۴].
«علم آنها به همه حقایق عالم است، ولی در ارتباط با لوح محو و اثبات در حالی که علم خداوند به تمام حقایق در ارتباط با لوح محفوظ میباشد. توضیح اینکه: حوادث جهان هستی دو مرحله دارند: مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد، یعنی یک حادثه با تمام اسباب و علل آن نزد عالم حاضر است، و چون از تمام اسباب و علل و موانع آن حادثه و پیوندهای آن با گذشته و آینده آگاه است به طور قطع آن را میداند و خبر میدهد، و در لسان آیات و روایات از این مرحله به ام الکتاب یا لوح محفوظ تعبیر شده. دیگر "مرحله غیر قطعی" است، یا به تعبیر دیگر "مرحله مشروط" است، در این مرحله شخص عالم از علل حوادث آگاه است، اما ممکن است تمام شرائط و مئانع آن نزد او روشن نباشد، و لذا نمیتواند به طور قطع از وقوع حوادث خبر دهد، اما به طور مشروط میتواند، و این همان چیزی است که در لسان آیات و روایات از آن تعبیر به لوح محو و اثبات شده. تفاوت علم پروردگار با علوم انبیاء و اولیاء تفاوت میان این دو مرحله است، یعنی علاوه بر اینکه یکی ذاتی و مستقل، و دیگری اکتسابی و غیر مستقل است، یکی جنبه قطعت دارد و دیگری ندارد»[۵].
«امام رضا(ع) از امام صادق(ع) در رابطه با امالکتاب که حقیقت قرآن در آن است نقل میفرماید: آن حضرت در حالیکه این آیه را تلاوت میفرمود: قرآن در امالکتاب نزد ما بلندمرتبه و نفوذناپذیر است، میفرمود: علی بن ابیطالب(ع) میباشد[۶]، یعنی حقیقت قرآن همان حقیقت علی ابن ابیطالب(ع) است که امالکتاب و لوح محفوظ میباشد، لذا قرآن کریم میفرماید: انسانهای پاک شده از تمامی آلودگیهای اعتقادی، علمی، اخلاقی و روحی (مراتب شرک) که خداوند ایشان را پاک کرده است به کتاب مکنون که حقیقت قرآن در آن است راه پیدا میکنند: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ*في كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾[۷] طبق آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۸] و روایات شیعه[۹] و اهل سنت کاملترین مصداق مطهرین، ائمه(ع) میباشد. بنابراین ائمه(ع) از حقیقتی برخوردارند که با آن احاطه علم حضوری به مراتب علم فعلی خداوند (خزائن غیب الهی و لوح محفوظ یعنی کتاب مبین، امالکتاب، کتاب مکنون و لوح محو و اثبات) دارند»[۱۰].
۳. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
«یکی دیگر از راههای علوم ائمه(ع) آگاهی بهلوح محفوظ یا امالکتاب است.(...) در جای خود اثبات شده است که با توجه به آیات قرآن کریم، لوحی وجود دارد که در آن محو و اثبات امور توسط پروردگار صورت میگیرد و این خود حاکی از این است که آنچه از امور مخلوقات در این لوح معلوم و مکشوف است، در مرتبه علل ناقصه این امور است که محو و اثبات در آن راه دارد. علاوه بر این لوح دیگری وجود دارد که در آن تمامی موجودات هستی با تمام حقیقت و واقعیتشان منعکساند و هم از این روست که اگر کسی بدین لوح دست یابد و از آن آگاه گردد، گویا بر همه چیز عالم آگاه گشته است. آیاتی که در این زمینه در قرآن کریم آمده، عبارتند از: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۱۱] و ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾[۱۲]. با توجه به آیه ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ ﴾[۱۳] و با توجه به آیه تطهیر که در مورد خاندان پیامبر(ص) میفرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۴]. روشن است که مصادیق بارز "مطهرون" که قادر به تماس با "کتاب مکنون" الهی هستند و از آن باخبرند، پیامبر و خاندان امامت وولایت هستند. اینک در اینجا مناسب است به روایاتی چند در این زمینه اشاره کنیم: امیر المؤمنین(ع) :«وَ أَنَا صَاحِبُ اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيه»[۱۵]. امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام سجاد(ع) نقل میکنند که فرمود:«مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا أَعْطَاهُ مِنَ الْعِلْمِ بَعْضَهُ مَا خَلَا النَّبِيَّ ص فَإِنَّهُ أَعْطَاهُ مِنَ الْعِلْمِ كُلَّهُ ...وَ قَالَ لِمُحَمَّدٍ (ص): ﴿أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا﴾ فَهَذَا الْكُلُّ وَ نَحْنُ الْمُصْطَفَوْن»[۱۶] »[۱۷].
«در قرآن کریم بر این نکته تأکید شده است که هیچ امری در عالم وجود ندارد و محقق نمیشود، مگر آن که در "کتاب مبین" ثبت شده است. در مواردی نیز قرآن از "کتاب مکنون"، "ام الکتاب"، "لوح محفوظ" و "امام مبین" سخن گفته که به نظر میرسد نامهای متعدد برای همان "کتاب مبین" است. این کتاب از دسترس انسانهای عادی خارج است و بنابر برخی تفاسیر تنها برخی از اولیای خداوند به تناسب جایگاه و منزلت خود میتوانند به آن دسترسی داشته و به علومی ویژه دست یابند که افراد عادی از آن بیبهرهاند. بنابراین تفسیر، مقصود آیه یاد شده از این که جناب آصف را دارای علم به بخشی از "الکتاب" معرفی کرده، آن است که او به بخشی از دانش "کتاب مبین" دست یافته بود»[۱۸].
«بدون شک علم پیامبر(ص) و همچنین علم ائمه(ع) علمی حقیقی و علمی خدایی و از جانب خدا میباشد، این معنا در روایات مختلف با بیانات مختلفی به لفظ کشیده شده است از جمله روایاتی که علم ائمه(ع) و پیامبر(ص) را مستند به علم کتاب یا کتاب مبین و یا ام الکتاب مینمایند در واقع این روایات ریشه و اساس علم را در علم خدا میدانند که ائمه(ع) به حسب وظایفی که بر عهدهٔ شان گذاشته شده از آن برخوردار شدهاند. اصل اثبات این برخورداری و بیان تفاوت و گسترهٔ آن نسبت به دانش و علوم دیگران علت و سبب بیان روایاتی از جمله روایات مزبور میباشد. اما مبادی و مجاری این اتصال در پیامبر(ص) و امام(ع) با تفاوتهایی نه در اصل و کمیت یا کیفیت علم، بلکه در گونهٔ ارتباط و اتصال مواجه است. به عبارتی ختمیترسالت و پیامبری، مقتضی آن است که علم مربوط به رسالت و نبوت که به تعبیری همان هدایت عام میباشد با خاتمیت به اتمام رسیده باشد پس آگاهیهای از دین و شریعت در هر سطح آن تنها از راه خاتم المرسلین محقق میتواند باشد[۱۹]. این امر اقتضا دارد مبادی و مجاری امام(ع) در کیفیت آگاهی از علم به کتاب مبین یا همان لوح محفوظ دو گونه تصویر شود. لذا میتوان از جانب وحیثی تمام علوم امام(ع) را علمی خدایی و به تعبیر برخی روایات عالم بودن به تمامی کتاب مبین و ام الکتاب و علم الکتاب بیان داشت[۲۰]. امام کاظم (ع) در پاسخ به سؤالی که در آن از مقایسهٔ حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی(ع) با پیامبر خاتم(ص) و شأن و مقام حضرت رسول(ص) پرسیده شده بود، با برتر دانستن علم و تواناییهای حضرت رسول(ص) از سایر انبیا(ع) با استناد به آیات قرآن، آگاهی از ام الکتاب و کتاب مبین را سبب و علت این برتری معرفی مینمایند و میافزایند: این علم الهی را خداوند طبق آیهٔ بیست و نه سورهٔ مبارک سبأ به برگزیدگان خود که ائمه اطهار(ع) باشند عطا نموده است[۲۱]. از روایات این نکته نیز استفاده میشود که علم، امر ذو مراتب و مراحل است حتی نسبت به یک مسئله، به تعبیر روایات علمِ به آنچه در ام الکتاب است با علم به آنچه از ام الکتاب صادر و خارج شده و به مرحلهٔ نفوذ رسیده دو علم است: "أَمَّا الْمَكْفُوفُ فَهُوَ الَّذِي عِنْدَهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذ"[۲۲] و شاید به همین جهت روایات به مسئله تحدیث روزانه که نشانگر خروجیها و امور نافذ شده الهی از ام الکتاباند اهمیت فوق العادهای دادهاند»[۲۳].
۶. آقای دکتر مطهری؛
آقای دکتر مطهری در مقاله «علم لدنی» در اینباره گفته است:
«ام الکتاب، یعنی لوحی که اولاً تمام حقایق و اسرار جهان در آن نقش شده است، ثانیاً ثابت و مصون از تغییر و زوال است و ثالثاً نزد خداست و عنداللهی. ام الکتاب به معنی اصل کلی و دربسته تمام اسرار و حقایق هستی است،بر اساس اینکه نظام هستی نظام ظهور است و تجلی نظام جلوه است و مظهر که هر دو با یکدیگر اتحاد نفسی دارند و ام الکتاب خزائن همه حقایق و اصل و ریشه آن است که اسرار و مراتب وجود از آن تنزل یافته در عالم خارج متجلی شده است در علم لدنی نفس قدسی قابلیت مشاهده ظهور انوار اشیاء و جنبه ملکوتی آن را از طریق باطن خویش را پیدا کرده است. چگونگی آن از طریق پیوند سرّ روح با ام الکتاب و دریافت بیواسطه و لدنی از جانب حق صورت میگیرد. معلم آن ذات جمیل و حکیم حق است نه فرشته. اگر معصومین(ع) ام الکتاب هستند به خاطر آن است که آن ذوات نوری چه در قوس نزول وجه در قوس صعود با آن حقایق عینی متحدند و هر مرتبه که در جهان امکان یافت میشود از قلب آنان سرچشمه میگیرد»[۲۴].
۷. آقای دکتر منصورنژاد (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛
آقای دکتر منصورنژاد در مقاله «وحی» در اینباره گفته است:
«اگر حقیقت وحی با توجه به آثار و عوارض آن، از جمله ارسال کتابی اعجازآمیز مثل قرآن و از جهت گیرندگان وحی، ممکن باشد، باز پرسش اینجاست که آیا این حقیقت با توجه به مبدأ و وحیکننده که یک مقام کاملاً غیبی و در غایت خفا و نهان بودن است نیز امکانپذیر است؟ آیا با علوم اکتسابی و با اتکا به ابزارهای عقلی و حسی میتوان حقیقت قرآن را فهمید؟ در یک پاسخ کوتاه میتوان بدین پرسش جواب منفی داد. چون ابزارهای مناسب و توان درک حقیقت وحی و قرآن را انسانهای عادی ندارند و ازاینرو، تنها راه شناخت این حقیقت مراجعه به خدا، نقل، رسولان و قرآن است. در قرآن مجید، جایگاه و خاستگاه قرآن و سایر کتابهای آسمانی به "امّ الکتاب" و "لوح محفوظ" نسبت داده شده است. به عنوان شاهد، در سوره زخرف، پس از اینکه بر عربی بودن زبان قرآن برای تعقل تأکید شده است، میخوانیم که: ﴿وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾[۲۵]. و نیز در آیات ۲۱ تا ۲۲ سوره بروج، در وصف قرآن میخوانیم: ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ﴾[۲۶].[۲۷] در تفاسیر شیعی، در شرح آیات فوق و پیرامون امّ الکتاب و لوح محفوظ میخوانیم که واژه "امّ" در لغت به معنی اصل و اساس هرچیزی است و امّ الکتاب، به معنی کتابی است که اصل و اساس همه کتابهای آسمانی است. همان لوحی است که نزد خداوند از هرگونه تغییر و تبدیل و تحریفی محفوظ است. این همان کتاب علم پروردگار است که نزد او بوده و همه حقایق عالم و همه حوادث آینده و گذشته، و حقایق کتابهای آسمانی در آن درج است. هیچکس به آن راه ندارد و جز آنچه که خدا بخواهد، از آن افشا نمیشود. این توصیف بزرگی است برای قرآنکه از علم بیپایان حق سرچشمه گرفته و اصل و اساسش نزد اوست. به همین دلیل، در توصیف بعدی میگوید این کتابی است والامقام "لعلیّ" و در توصیف دیگری میفرماید حکمتآموز، مستحکم، متین و حساب شده "حکیم" است[۲۸]. از این آیات روشن میشود که حقیقت قرآن مجید مافوق تعقل عقول است و مراد از ام الکتاب، لوح محفوظ است و اگر لوح محفوظ را امّ الکتاب [۲۹] نامیدهاند، بدین دلیل است که این لوح ریشه تمامی کتابهای آسمانی است و همه کتابهای آسمانی از آن استنتاج میشوند. برای فهم و درک عقول، قرآن کریم درخور درک بشری و به زبان عربی نازل شده است»[۳۰].
«ام الکتاب: قرآن کریم این واژه را در ۳ سوره به کار برده است. در سورۀ مبارکۀ آل عمران آیه ۷، مراد از واژۀ ام الکتاب، محکمات قرآن در مقابل متشابهات و در دو سورۀ رعد آیۀ ۳۹ و زخرف آیۀ ۴ مقصود از آن، لوح محفوظ است. سوره فاتحه را نیز از آن جهت که مقاصد اصلی و سر فصلهای معانی قرآن را در بردارد، ام الکتاب خواندهاند. این نامگذاری با عنایت به واژه "اُمّ" میباشد[۳۱]»[۳۲].
۹. پژوهشگران پایگاه پرسشکده.
پژوهشگران «پایگاه پرسشکده» در پاسخ به این پرسش آورده است:
«واژه امالکتاب در چند جای قرآن مجید آمده است: ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۳۳]، ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴾[۳۴]، ﴿وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴾[۳۵] در سوره آل عمران به معنی اصل کتاب است یعنی آیات محکم قرآن اصل قرآن است که متشابهات قرآن و سایر امور دین با رجوع به آن و استدلال بر مبنای آن محکم و استوار خواهد بود. در آیه ۳۹ رعد و ۴ زخرف به معنی لوح محفوظ خداوند است که همه چیز در آن ثبت و ضبط شده است. در برابر لوح محو و اثبات در لوح محو و اثبات به حسب اقتضائات ممکن است چیزی ثبت شود بعد به جهت آمدن مقتضی دیگری محو شود. مثلاً این طور مقدر شده است که شخصی در فلان تاریخ فوت شود و یا مریض شود بعد به واسطه دعا و یا صدقه دادن به کسی این مقدر تغییر پیدا میکند. ولی در لوح محفوظ خداوند تمامی اینها یعنی همان مقدر با تغییری که در لوح محو و اثبات ایجاد میشود ثبت و ضبط است و قابل تغییر نیست. آیه ۳۹ سوره رعد به این دو کتاب اشاره دارد که میفرماید: محو میکند خداوند آنچه را که بخواهد و اثبات میکند و در نزد اوست امالکتاب. در روایتی آمده است که دعا در لوح محو و اثبات مؤثر است و ممکن است در لوح محو و اثبات این طور مقدر شده که از عمر کسی سه سال بیشتر باقی نمانده باشد بعد بر اثر صله رحم سی سال بر عمر او افزوده شود و به عکس عمر او سی و سه سال است بر اثر قطع رحم کوتاه شود و سه سال شود. و اما آنچه در امالکتاب آمده قابل تغییر نخواهد بود[۳۶]. همچنین بدا که از معتقدات شیعه است مربوط به لوح محو و اثبات است. بنا به آنچه در تفسیر البیان آقای خوئی آمده است قضا و مقدرات الهی سه گونه است قسمی که خداوند هیچ کس را بر آن مطلع نکرده است و مخصوص خود اوست که قضاء قابل تغییر نیست. و قسمی که خداوند انبیا و پیامبران را به آن خبر داده که حتما واقع خواهد شد این قسم نیز قابل تغییر نیست و بدا در آن ایجاد نمیشود.
↑خداوند هرچه را (از احکام و حوادث عالم) بخواهد محو، و هرچه را بخواهد اثبات میکند و در نزد اوست امالکتاب؛ سوره رعد، آیه:٣٩.
↑تمام کلیدهای عوالم هستی در نزد پروردگار است و جز او کسی از آنها آگاه نیس و اوست که به آنچه در دریا و خشکی است آگاه است و هیچ برگی از درختی بر زمین نمیافتد مگر آنکه خداوند به آن علم داردو و هیچ ذرهای در دل تاریک زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب الهی، بهصورت آشکار و روشن آمده است و مکشوف میباشد؛ سوره انعام، آیه:۵۹
↑
همانا این کتاب، قرآنی است ارزشمند که در کتاب پنهانی و مکنون دیگری است که آن را جز انسانهای پاک نهاد و پیراسته نمیتوانند مورد استفاده قرار دهند و با آن تماس بگیرند؛ سوره واقعه، آیه:٧٧-٧٩.
↑«خداوند ارادهاش بر این تعلق گرفته که رجس و پلیدی را به طور کلی از شما خانواده پیامبر(ص) دور سازد و شما را کاملا پاک و مطهر سازد». احزاب ٣٣
↑ من صاحب و عالم بر لوح محفوظم و خداوند تمام آنچه را از علوم و دانشها در آن است بر من الهام فرموده است؛ بحارالانوار، ج٢٦، ص۴
↑ خداوند هیچ پیامبری را به نبوت مبعوث نساخت، مگر اینکه بعضی از علم و دانش را به او اعطا نمود، به استثنای پیامبر اسلام(ص) که کل علم و دانش را بدو مرحمت فرمود... و خطاب به ایشان فرمود: «ما "کتاب" را به برگزیدگان از میان بندگانمان واگذار نمودیم. پس اینک، این کل کتاب است که در نزد ماست و ما هستیم بندگان برگزیده؛ فاطر، آیه٣٢
↑ در قرآن مجید، واژه "امّ الکتاب" یک بار در سوره آل عمران، آیه ۷ به عنوان مخزن آیات محکم و یک بار نیز در سوره رعد، آیه ۳۹ در بحث پیرامون اقسام سرنوشتها آمده که سرنوشتهای تثبیتشده و غیرقابل محو شدن، به امّ الکتاب نسبت داده شدهاند.