بحث:آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)
محمد بیابانی اسکویی
در کتاب: امامت
بر اساس آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت : هيچ شك و شبههاى در ازدياد علم پيامبر 6 و امام عليه السلام وجود ندارد. خداوند متعال به پيامبر 6 مىفرمايد: (وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَـيْکَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً).(طه / 114)
پيش از آنكه وحى قرآن به سوى تو حكم شود تعجيل به آن نكن و بگو پروردگار را بر علمم بيافزاى. و در سوره قدر آمده است كه فرشتگان و روح در شب قدر براى هر امرى فرود مىآيند: (تَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِـيها بِـإِذنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أمَرٍْ).(قدر / 4)
فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مىآيند. بيشتر مسلمانان معتقدند كه شب قدر هر سال تكرار مىشود و اختصاص به زمان پيامبر 6 نداشته است. و در روايات اهل بيت : به صراحت بيان شده است كه شب قدر اكنون نيز هست و با رحلت پيامبر 6 از ميان نرفته است.(. ر. ك: كنز الدقائق 14/ 366 و 367.)
و نيز مسلّم است كه «قدر» ناميده شدن اين شب به اين دليل است كه خداوند متعال در اين شب از سال همه امور خلايق را تا شب قدر ديگر مورد تقدير و اندازهگيرى قرار داده و به وسيله فرشتگان و روح به زمين فرو مىفرستد. و «من كل امر» در آيه شريفه مربوط به حوادث همين سال است. مناسبت شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح و آوردن تقديرات يك سال بر زمين، اقتضا مىكند كه فرشتگان اين امور را به محلى خاص براى كارهاى خاص فرود آورند. از ميان انسانها كسى جز أئمّه اهل بيت: بعد از پيامبر 6 مدعى فرود فرشتگان و روح در شب قدر براى خويش نيست. و تنها آنان هستند كه در روايات متعدّد از اين موضوع خبر دادهاند. امام صادق 7 در تفسير آيه مذكور مىفرمايد : أي مِنْ عِنْدِ رَبِّهِمْ عَلَى محمّد وَ آلِ محمّد بِكُلِّ أَمْرٍ سَلَامٍ.(. تأويل الآيات الظاهرة/ 793؛ بحار الانوار 25/ 70.)
يعنى از سوى پروردگارشان بر محمّد وآل محمّد براى هر امرِسلام فرود مىآيند. امام سجّاد 7 در دعاى دخول ماه رمضان، نزول فرشتگان و روح را بر آنان كه خدا خواسته است با امورى كه مورد قضاى الهى قرار گرفته، بيان كرده، مىفرمايد : تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ... عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِه.(. صحيفه سجاديه دعا و دخول شهر رمضان؛ اقبال الاعمال / 42.)
فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مىآيند... بر آن بندگانى كه مورد مشيّت خدا هستند از براى آن قضاى الهى كه حكم كرده است. و امام باقر 7 مىفرمايد : إِنَّهُ لَيَنْزِلُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِيِّ الْأَمْرِ تَفْسِيرُ الْأُمُورِ سَنَةً سَنَةً يُوْمَرُ فِيهَا فِي أَمْرِ نَفْسِهِ بِكَذَا وَ كَذَا وَ فِي أَمْرِ النَّاسِ بِكَذَا وَ كَذَا.(كافى 1/ 248؛ بحارالانوار 25/ 79)
همانا در شب قدر به ولىِّ امر سال به سال تفسير امور نازل مىشود. در آن شب درباره خودش به امورى امر مىشود و درباره مردم هم به امورى ديگر. پس در شب قدر دستورهاى لازم براى امام 7 تا يك سال در مورد خود امام و ديگران آورده مىشود. بدين ترتيب روشن مىشود كه علم امام 7 بلكه علم پيامبر 7 هم در شبهاى قدر افزوده مىشود. زيرا روشن است اگر چه پيامبر 6 و امام 7 از همه حوادث و وقايع تا قيامت به صورت اجمالى اطلاع دارند، ولى در شب قدر همه آن حوادثى كه در طول سال تا شب قدر ديگر قبلاً ثبت شده بود دوباره تجديد نظر شده و تقدير مىگردد و مورد امضاى خداوند سبحانه واقع شده به پيامبر يا امام ابلاغ مىشود. از اين امر استفاده مىشود كه علم و آگاهى پيامبر 6 و امام 7 پيش از شب قدر نسبت به حوادث آينده به صورت روشن و حتمى نبوده است يا حداقل حتمى بودن تعدادى از آن امور روشن و مسلّم نبوده است. ممكن است تغييراتى هم به صورت تقديم و تأخير و يا امر جديدى كه قبلاً اثرى از آن به صورت تفصيلى نبود در مقدّرات شب قدر وجود داشته باشد. پس با توجّه به اين بيان، پيدايش نوعى علم براى امام در شب قدر امكان دارد. و به نظر مىرسد به همين جهت است كه ائمّه : در روايات متعددى تأكيد كردهاند كه اگر آيهاى در كتاب خدا نبود از آنچه تا قيامت و اقع مىشود برايتان خبر مىدادم: لَوْ لَا آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُكُمْ بِمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. فَقُلْتُ: أَيَّةُ آيَةٍ؟ قَالَ: قَوْلُ اللَّهِ: (يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ)( تفسير عياشى 2/215 و توحيد صدوق / 305؛ بحارالانوار 4/ 118)
اگر آيهاى در كتاب خدا نبود از آنچه تا قيامت خواهد شد خبر مىدادم.
پس گفتم :كدام آيه؟
فرمود: سخن خدا كه مىفرمايد: «خدا آن را كه مىخواهد محو مىكند و اثبات مىكند و نزد اوست ام الكتاب.
و آيه «يَزِيدُ فِي آلخَلْقِ ما يَشاءُ» (فاطر / 1) هم بر اين مطلب تأكيد مىكند. زيرا زيادى وقتى
معنا پيدا مىكند كه از قبل تقديرى صورت گرفته باشد.
اين امر اختصاص به تقديرات پيشين ندارد بلكه در امورى كه در شب قدر هم مورد تقدير قرار مىگيرد جارى است. زيرا آيه «يَزِيدُ فِي آلخَلْقِ ما يَشاءُ» اطلاق دارد. و ممكن است اضافه شدن چيزى در آن واحد صورت پذيرد. علاوه بر اين رواياتى داريم كه علم امام هر شب جمعه افزوده مىشود. بلكه روايات ديگرى هم وجود دارد كه امامان اهل بيت : هر لحظه ممكن است بر علومشان افزوده شود. امام صادق7 مىفرمايد
إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ 6 الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ : وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِي.( كافى 1/254)
شب جمعه رسول خدا 6 و امامان : و من هم با آنها، با عرش الهى برخورد مىكنيم. و من بر نمىگردم مگر با علمى كه تازه استفاده كردهام. واگر چنين نباشد، آنچه نزد ماست تمام مىگردد. اين روايت به صراحت دلالت دارد كه اگر به علوم اهل بيت: افزوده نشود علم آنها تمام مىشود. زراره مىگويد: امام باقر7 فرمود: لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا. قَالَ: قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ 6؟ قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ 6 ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا.(. كافى 1/255؛ بحارالانوار 17/ 136.)
اگر به علم ما افزوده نشود علم ما تمام مىگردد. زراره گفت: عرض كردم: آيا به شما علمـى داده مىشود كه رسول خدا6 آن را نمىداند؟ فرمـود: آگاه باش؛ همانا وقتى علمى به ما داده مـىشود، ابتدا به رسول خدا 6 عرضه مىشود و بعد به امامان : و سپس كار به ما منتهى مىشود. در اين روايت علاوه بر زياد شدن علم امام 7 نكته ديگرى نيز عنوان شده است كه افزوده شدن علوم اهل بيت: به گونهاى است كه وقتى مطلبى به امام حاضر القا و الهام مىشود به أئمّه پيشين و پيامبر 6 هم رسيده است. و نيز رواياتى در باب محدّث بودن امام رسيده است. و روايات ديگرى نيز وجود دارد كه افضل علم امام 7 آن است كه به صورت الهام و القا در قلب و يا با رسيدن صداى فرشته به گوش امام، برايش پديد مىآيد. اين دو گروه از روايات هم به اين امر تأكيد مىكند كه علوم اهل بيت : دائمآ در فزونى است.
علامه طباطبایی
۱. علامه طباطبایی؛ |
---|
علامه طباطبایی در مقاله «علم امام و عصمت انبیا و اوصیا» در این باره گفته است:
|
فعلا در بحث بماند
آقای [[]] در پایاننامه کارشناسی خود با عنوان علم غیب در روایات در پاسخ به این پرسش آورده است:
- «نقد و تحلیل احادیثی که دلالت بر فزونی علم ائمه(ع) بر انبیاء دارد: این روایات دو دستهاند، دسته اول روایاتی اند که دلالت دارد افزایش و فزونی علمی در ائمه(ع) هست و در انبیاء نیست که به دو نمونه از آن اشاره میکنم. روایت اول را ثمالی از امام زین العابدین نقل میکند و میگوید از علی ابن الحسین(ع) پرسیدم آیا ائمه آنچه را که پنهان است میداند حضرت در پاسخ میفرماید: به خدا سوگند آنچه را که پیامبران و رسولان میدانند ائمه نیز میدانند، سپس فرمود بیشتر برایت بگویم به ما افزوده میشود آنچه را که بر انبیاء افزوده نمیشد.[۷] در حدیثی دیگر باز هم ثمالی از امام زین العابدین نقل میکند که به حضرت گفتم فدایت شوم آیا همه آنچه که نزد پیامبر خدا بود به امیرالمؤمنین و سپس به امام حسن و امام حسین و بعد از او به هر امامی تا روز قیامت داد؟ حضرت فرمود بلی همراه با افزایش که در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ میدهد.[۸]
- دسته دوم روایاتیاند که علم ائمه(ع) را مأخوذ از پیامبر میدانند و آنان را در واقع دانشآموختهگان پیامبر معرفی میدارد که روایت دیلمی از امام صادق(ع) و روایت زراره از امام باقر(ع) و همچنین روایاتی که در بخش افزایش علم ائمه ع ذکر شد و روایاتی که ائمه را وارثان پیامبر در علم معرفی میکنند از این دستهاند، این روایات تصریح دارد که ابتدا پیامبر از چیزی آگاه میشود سپس ائمه(ع)؛ و در روایتی که امام علی(ع) را افضل بر انبیاء میداند مراد انبیاء دیگر غیر از پیامبر اسلام است و همچنین در روایت امام صادق(ع) در مورد موسی و خضر همه و همه نشانگر برتری علمی امام بر سایر انبیاء است نه پیامبر اسلام و این مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافی نیست. اما آنچه دقت و تامل بیشتر را میطلبد اعتقاد به فزونی علم ائمه برانبیاء سلف و پیامبر خاتم (ص) است بنا براین اگر احادیث دسته اول را چنین تفسیر نمائیم که مراد از انبیاء در آنها پیامبران گذشته و غیر از رسول اکرم (ص) است چنین چیزی با ظاهر احادیث مطابقت ندارد اگر چه میتواند تفسیر مورد قبول و پذیرش باشد. اما تفسیر دیگر این میتواند باشد که بگوییم این احادیث شامل پیامبر خاتم(ص) نیز میشود و در این صورت باید گفت که بلی پیامبر اسلام(ص) تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه(ع) داده است که روایات فراوانی هم این مطلب را بیان میدارد، اما موارد افزایش شامل اتفاقات و حوادث جزئی خاص زمان هر امام میشود که در زمان حضرت رسول(ص) اتفاق نیافتاده است، و ائمه(ع) از طریق سماع و الهام از آنها مطلع میشوند و نه تنها عدم آگاهی بر این موارد باعث کسر شأن و تنزل مقام پیامبر(ص) نمیشود بلکه لزومی هم ندارد پیامبر براین موارد آگاهی داشته باشد. به نظر میرسد راه حل بهتر آن است که بگوییم همیشه روایات عام با روایات خاص تخصیص میخورد، به این معنا که از روایاتی که میفرماید ما وارث علم پیامبر خاتم(ص) هستیم و اول او مطلع میشود سپس ما، به روشنی فهمیده میشود که در سایر روایات هم مراد پیامبر اسلام نیست بلکه سایر پیامبران است».[۹]
- ↑ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.
- ↑ بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵.
- ↑ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.
- ↑ "و ما کتاب را بر تو نازل نمودیم، تا بیانگر تمام اشیا باشد." سوره النحل آیه ۸۹.
- ↑ "بیگمان ما قرآن را در شب خجستهای فرو فرستادیم." سوره الدخان آیه ۳.
- ↑ کتاب علم امام "مجموعه مقالات"، مقاله علم امام و عصمت انبیا و اوصیا، ص۳۳۱
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۵۵، ح۱۱۴.
- ↑ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶ ، ص۹۱، ح۱۴. باب انهم یزدادون ارواحهم.
- ↑ علم غیب در روایات، ص۷۵ و ۷۶.