آزمایش الهی در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث آزمایش الهی است. "آزمایش الهی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

آزمایش از سنت‌های الهی و از واژه‌های کلیدی نهج البلاغه است که در مجموع ۵۰ مرتبه در نهج البلاغه به کار رفته است. آزمایش الهی بر همه بندگان که دارای قوه اندیشه و تفکر هستند، جاری می‌شود. در سایه آزمایش‌های الهی، استعدادهای انسان‌ها شکوفا می‌شود و آدمی در مسیر رشد، ترقی و بالندگی قرار می‌گیرد[۱].

مفهوم آزمایش در نهج البلاغه با تعبیرهای مختلفی همانند ابتلا[۲]، امتحان[۳]، اختبار[۴]، تمییز[۵] و فتنه[۶] به‌کار رفته است که همگی از نظر معنایی به هم نزدیک‌اند[۷].

آزمایش الهی برای انسان در صحنه اندیشه و عمل معنا پیدا می‌کند و باعث بروز ویژگی‌ها و استعدادهای درونی انسان می‌شود. در پی آزمایش‌های الهی، استعدادهای انسان شکوفا و گوهر نهفته در وجودش آشکار می‌شود و هر کس در جایگاهی که شایسته آن است، قرار می‌گیرد. امام علی (ع) می‌فرماید: امّا بعد، خدای سبحان دنیا را نردبان آخرت قرار داده و اهل آن را در این آزمایشگاه آزموده است تا بهترین‌ها در عمل پرورده و شناخته شوند. ما که برای این دنیا آفریده نشده‌ایم و خدا ما را برای تلاش در آن و هدف قرار دادن آن مأمور نکرده است، جز این نیست که مسافر دنیا شده‌ایم تا در جریان آزمایش‌ها و امتحان‌های آن پروده شویم[۸]. آن‌گاه که آدمی موظف به انجام تکالیف الهی می‌شود، تا آخرین لحظه‌های حیات رودرروی آزمایش‌های خداوند قرار دارد و از آن‌جا که شیوه‌های امتحان و آزمون در دست انسان نیست و آدمی نمی‌داند که خداوند کجا و کی او را می‌آزماید همیشه مراقب رفتار و کردار خود باشد تا بتواند از آزمایش‌های الهی سربلند بیرون آید[۹].

زمینه آزمایش الهی

زمینه آزمایش‌های الهی بسته به موضوع آن تفاوت می‌کند. گاه نیّت و خواسته‌های درونی انسان‌ها (مانند قضاوت کردن درباره افراد، داشتن نگاه نادرست، بدگمانی بی‌جا نسبت به کسی و...) مورد امتحان الهی قرار می‌گیرد. امام علی (ع) در این زمینه می‌فرماید: آن‌گاه که جوّ خوبی و خیرخواهی بر زمانه و مردم آن سایه گسترَد، اگر کسی به دیگری گمان بد برَد، در حالی که خلافی از او ندیده، ستم کرده است[۱۰]. گاه رفتار و کردار انسان زمینه آزمایش است؛ رفتار و واکنش‌هایی که از اعضای بدن و اندام‌ها سر می‌زند (مانند رعایت حدود واجبات و محرمات، انجام وظایفی که در موقعیت‌های گوناگون برعهده ما گذاشته می‌شود، رعایت حقوق دیگران و...). علی (ع) در این مورد می‌فرماید: به خدا سوگند شما مردم در کوره آزمایش قرار می‌گیرید، دست خوش دگرگونی می‌شود، در غربال سختی‌ها درمی‌آیید و چونان دیگ پرجوش و خروش، زیر و بالا خواهید شد[۱۱][۱۲].

فلسفه آزمایش الهی

از جمله دیدگاه‌های علی (ع) درباره فلسفه آزمایش الهی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. تمحیص: به‌معنای پاک کردن یک چیز از آلودگی‌های خارجی. آزمایش الهی پاک‌کننده وجود انسان است[۱۳]، امام علی (ع) می‌فرماید: خدا آنچه را که از آن شکایت داری (بیماری) موجب کاستن گناهانت قرار داده است. در بیماری پاداشی نیست، اما گناهان را از بین می‌برد و آنها را چونان برگ پاییزی می‌ریزد[۱۴][۱۵].
  2. شکوفایی و ظهور استعدادها: آزمایش الهی موجب به‌فعل درآمدن نیروهای بالقوه انسان می‌شود.آدمی با انتخاب خود، پذیرنده سنّتی از سنت‌های الهی می‌شود. امام علی (ع) می‌فرماید: گوهر انسان‌ها در درگوگونی احوال معلوم می‌شود[۱۶][۱۷].
  3. پاداش و کیفر: پاداش و کیفر بندگان تنها در کارهای آنها بروز می‌یابد. ظهور اعمال و افعال بدون این‌که آدمی در بوته امتحان و آزمون قرار گیرد، ممکن نیست. خداوند انسان را آزمایش می‌کند تا افعال و اعمال او به ظهور برسد و براساس آن، شایسته پاداش و کیفر شود. امام علی (ع) می‌فرماید: بدانید که نهان و اسرار آفریدگان نزد آفریدگار آشکار است و از کائناتشان آگاهی دارد. نه آنکه بندگان اسرارشان را از خدایشان پوشند و نهانشان را در پرده نگه دارند و او از آنها بی‌خبر ماند، بلکه برای این است که آنها را بیازماید و به آنها نشان دهد که کدام یک خوش کردارترند تا نیکان به پاداش نیک رسند و بدکاران به کیفر کارهای خویش[۱۸][۱۹].
  4. تمیز: آزمایش الهی به‌منظور تمیز (یعنی جدا ساختن) انسان نیکوکار از بدکار، فرمان‌بردار از سرکش، مؤمن از منافق، پاک از ناپاک، مجاهد از دوری‌کننده از جهاد، خالص از ناخالص، صابر از ناشکیبا صورت می‌گیرد. حکمت خداوندی موجب می‌شود که چنین آزمونی به عمل آید تا صفوف حق‌جویان از حق‌گریزان بازشناخته شوند. امام علی (ع) می‌فرماید: لکن خدای سبحان آفریدگان خود را به پاره‌ای از آنچه اصل آن را نمی‌دانند می‌آزماید تا فرمان‌بردار از نافرمان مشخص شود و خودپسندی را از آنان بزداید و تکبر را از ایشان دور کند[۲۰][۲۱].
  5. تأدیب: آزمایش الهی به منظور تأدیب یا اصلاح و تربیت انسان تا بتواند مسیر رسیدن به نقاط اوج معنوی را بپیماید و مقام رضا و قرب الهی برسد. امام علی (ع) می‌فرماید: اگر خداوند می‌خواست آدم را از نوری که روشنی‌اش دیده‌ها را برباید و زیبایی آن خردها را مات و مبهوت کند و از ماده خوش‌بویی که بوی خوشش نفس‌ها را بگیرد بیافریند، می‌آفرید؛ و اگر بدین صورت می‌آفرید گردن‌ها در برابرش خاضع و آزمایش فرشتگان سهل و آسان می‌شد. ولی خداوند پاک بندگانش را به برخی از اموری که به حقیقت و ریشه آن آگاه نیستند آزمایش می‌کند تا خالص از ناخالص جدا، کبر و نخوت از آنان برطرف و خودخواهی و خودپسندی از آنان دور شود[۲۲][۲۳].
  • در هر صورت، تفاوت در زمینه‌های بروز آزمایش الهی تأثیری در چیستی و چگونگی آن ندارد. بروز آزمایش الهی در زمینه‌های مختلف موجب ظهور دستاوردهای گوناگون (مانند توبه و بازگشت به‌سوی خدا، تربیت شدن و رسیدن به نقاط اوج معنوی و راضی بودن به سرنوشتی که خداوند برای انسان معین فرموده) می‌شود و انسان را در رسیدن به‌سوی کمال یاری می‌رساند[۲۴].

منابع

پانویس

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 50.
  2. و روزه را برای آزمودن اخلاص مردم قرار داد؛ نهج البلاغه؛ حکمت ۲۴۴
  3. نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
  4. و کسی که روزی‌اش تنگ شده، اگر آن را امتحان و آزمایش خویش نداند، اجر خود را از دست داده است؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۵۰
  5. خداوند برای امتیاز دادن به بندگانش، آنها را می‌آزماید به چیزهایی که دلیلش را نمی‌دانند؛نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
  6. کسی از شما نگوید که خداوندا پناه می‌برم به تو از آزمایش، زیرا هیچ‌کس نیست مگر آنکه به نحوی به آزمایش گرفتار است؛ نهج البلاغه، حکمت ۹۰
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 50.
  8. نهج البلاغه، نامه ۵۵، «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا وَ ابْتَلَی فِیهَا أَهْلَهَا لِیَعْلَمَ﴿ْأَيهُُّمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَ لَسْنَا لِلدُّنْیَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْیِ فِیهَا أُمِرْنَا وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِیهَا لِنُبْتَلَی بِهَا ».
  9. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 50 -51.
  10. نهج البلاغه؛ حکمت ۱۱٤« إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ ».
  11. نهج البلاغه، خطبه ۱۶: ««وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّی یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُم‏»».
  12. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 51.
  13. نک: ﴿ ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِّنكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ؛ سوره آل عمران، آیه:۱۵۴.
  14. نهج البلاغه، حکمت ۴۲: ««جَعَلَ اللَّهُ مَا کَانَ [مِنْکَ‏] مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِیهِ وَ لَکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئَاتِ وَ یَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ»».
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 51.
  16. نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷: ««فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَال»‏».
  17. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 51.
  18. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴: « «أَلَا إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی قَدْ کَشَفَ الْخَلْقَ کَشْفَةً لَا أَنَّهُ جَهِلَ مَا أَخْفَوْهُ مِنْ مَصُونِ أَسْرَارِهِمْ وَ مَکْنُونِ ضَمَائِرِهِمْ وَ لَکِنْ‏ لِیَبْلُوَهُمْ ﴿ْأَيهُُّمْ أَحْسَنُ عَمَلا، فَیَکُونَ الثَّوَابُ جَزَاءً وَ الْعِقَابُ بَوَاء»».
  19. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 51-۵۲.
  20. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: ««لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُم‏»».
  21. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۵۲.
  22. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: ««لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ لَفَعَلَ وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَی فِیهِ عَلَی الْمَلَائِکَةِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْیِیزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُم‏:»»
  23. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۵۲.
  24. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۵۲.