عدل در معارف و سیره علوی
مقدمه
عدل به دو صورت استعمال میشود: به معنای عام و خاص. عدالت در معنای عام، همان اطاعت از قانون است که کل فضیلتهای اخلاقی در واقع بدو باز میگردد. عدالت بدین معنا جزئی از فضیلت اخلاقی نیست، بلکه تمام فضیلت است و تفاوت آن با فضیلت، فقط در مفهوم است[۱].
عدالت در معنای خاص خود، گاه «عدالت توزیعی» است؛ یعنی توزیع امکانات اقتصادی و اجتماعی جامعه بر پایه استحقاق. گاهی نیز به صورت «عدالت تصحیحی» است که معمولاً در مورد جزا به کار میرود[۲].
شاید بارزترین ویژگی زندگی حضرت علی(ع) عدالتورزی وی باشد. حضرت علی(ع) عابدی بینظیر بود؛ دلیری است که چکاچک شمشیرها، هراسی بر دلش نمیانداخت؛ اما همان دل از گریه کود یتیمی میلرزد. علی همه این صفات را در حد اعلا داشت؛ ولی آنچه او را به قربانگاه کشاند، عدالت او است. وقتی زمام قدرت را در دست گرفت، عدالت توزیعی را پیشه خود ساخت و در این راه چنان سختگیری کرد که دوستان و یاران نزدیک پیامبر(ص) و نیز برادر نابینای خود را به شکوه واداشت و بسیاری از اعیان را از خود رنجاند. وقتی گروهی از یاران امام به او پیشنهاد کردند بیتالمال را بر اساس موقعیتهای اجتماعی افراد و قبایل توزیع کند تا خطری از ناحیه افراد متنفذ، حکومت را تهدید نکند و هرگاه اوضاع اجتماعی ثبات و استقرار یافت، به مساوات و عدالت در توزیع اموال، روی آورد، به آنان فرمود: شما از من میخواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورم؟ از من میخواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم؟ نه. سوگند به ذات حق، که تا دنیا دنیا است، چنین کاری نخواهم کرد و به گرد چنین کاری نخواهم گشت. من و تبعیض؟! من و پایمال کردن عدالت؟! اگر همه این اموال عمومی که در اختیار من است، مال شخصی خودم و محصول دسترنج خودم بود و میخواستم میان مردم تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمیداشتم؛ چه رسد که مالْ مال خدا است و من امانتدار خدایم[۳].
رفتار او در حوزه جزا، نمود کامل عدالت تصحیحی است. کیست که اندکی با تاریخ صدر اسلام آشنایی داشته باشد و شُکوه سفارشهای امام را در بستر مرگ درباره رعایت حقوق قاتل کینهتوز خود، تحسین نکند؟ ای فرزندان عبدالمطلب، مبادا که در خون مسلمانان فرو رفته باشید و بانگ برآوردید که: امیرالمؤمنین کشته شد! بدانید که نباید به قصاص خون من جز قاتلم کشته شود. بنگرید اگر من از این ضربت، که او زده است، کشته شوم، شما نیز یک ضربت بر او زنید. اعضایش را مبرید، که من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «بپرهیزید از مثله کردن! حتی اگر سگ گیرنده باشد»[۴].
شاید دلیل پایبندی شدید امام علی(ع) به عدالت، آگاهی آن حضرت از نقش بدیل ناپذیر عدالت در سعادت فرد و جامعه بود. وقتی از او درباره نسبت «عدل» با «جود» میپرسند، برخلاف بسیاری از مردم که گمان میکنند بخشش ارزش بیشتری دارد، عدل را برتر از جود میشمارد؛ زیرا عدل مبنای نظم عمومی است و میتواند سعادت فرد را همراه با سعادت جمع فراهم سازد؛ اما جود و بخشش، روال طبیعی جامعه را برهم میزند و نظم اجتماعی را - که بستر سعادت جامعه و فرد است - متزلزل میکند[۵]. اهمیت عدالت در نگاه حضرت علی(ع) چنان است که پایبندی به آن یکی از ویژگیهای اهل تقوا است. امام در تحلیل عدالتی که شرط تقوا است، به نکته ظریفی اشاره میکنند و آن این که اولین گام در مسیر عدالت و به تبع تقوا و رستگاری، رهایی از بند هوا و هوس است؛ زیرا کسی که در دام هوسهای نفسانی اسیر باشد، هرگز نمیتواند عدالت پیشه کند و روح عدل را در کالبد اعمال و برنامههای خود بدمد: «قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَكَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْيُ الْهَوَى عَنْ نَفْسِهِ»[۶].
امام علی(ع) برخلاف بسیاری از انسانها که به زیبایی از عدالت سخن میگویند، ولی به دشواری بدان تن میدهند، کمتر میگوید و بیشتر عمل میکنند؛ اما همین جملات اندک، روشنگر نکات بسیاری درباره عدالت است.[۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، ص۱۶۸.
- ↑ ر.ک: ارسطو، اخلاق نیکوماخوس، ترجمه محمدحسن لطفی، ص۱۷۲.
- ↑ ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۴۴۰.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۷.
- ↑ برای آگاهی دقیقتر از مفاد این پرسش و پاسخ، ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۶، ص۴۳۵ - ۴۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۷.
- ↑ جوادی، محسن، مقاله «سعادت»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۳۰.