عبادت در معارف و سیره علوی
مقدمه
حضرت علی(ع) نمونه آرمانی عبادت و عبودیت، و مصداق روشن انسان کامل است. آن حضرت جامع همه کمالات و فضیلتها است و در دریای بیپایان شخصیت وی همه گوهرهای ناب یافت میشود. عبادت و عبودیتش، که از عرفان ژرف سرچشمه میگیرد، از عظمت و قداست ویژهای برخوردار است؛ به گونهای که کسی را یارای نزدیک شدن به آن نیست. در حقیقت، عبودیت و عرفان علی(ع)، مرکز دایره شخصیت وی و دیگر ارزشهای بیشمار اوست. برجستهترین حالات امام، زمانی پدیدار میگردند که به عبادت و مناجات با خدا میایستد و ژرفترین سخنانش هنگامی به گوش میرسند که از توحید و عبودیت سخن میگوید. البته ما بندگی و عبادت امیرمؤمنان(ع) را تنها در آیینه اندیشه خود نظاره میکنیم و از دریای بیکران معنوی او، با پیمانه محدود خویش بهره میگیریم؛ وگرنه عمق فضایل و ارزشهای آن حضرت را تنها کسانی در مییابند که با او همافق هستند. اینک با اعتراف به قصور و تقصیر خود در پیشگاه قدسی امیرمؤمنان(ع)، شمهای از عبودیت و عبادت آن حضرت را بیان میکنیم.
عبودیت علی(ع)
حضرت علی(ع) پیش از هر چیز «عبد» خداست. احساس عبودیت و بندگی، سراسر وجودش را فرا گرفته و تا عمیقترین لایههای روحیاش نفوذ کرده و در نتیجه، از او عبد خالص و مطلق ساخته است. وی در تمام حالات و صحنههای فردی و اجتماعی زندگی، چون جنگ، صلح، فقر، غنا، حکومت، قضاوت، تعلیم، تربیت، کار، ازدواج، خوردن، خوابیدن، سکوت و تکلم بنده خداست و یک لحظه از عبودیت حق خارج نیست. این حالت، در اوج قدرت و پیروزی، یا در نهایت مظلومیت و تنهایی در آن حضرت جلوهگر است و چرا چنین نباشد، در حالی که او از شهودی پیوسته و دائم برخوردار است. در نهجالبلاغه در وصف اولیای ویژه خدا میگوید: «علم، با بصیرت راستین بر قلب آنان هجوم آورده و... در دنیا با بدنهایی که روحشان به جایگاه رفیع آویخته است، زندگی میکنند»[۱]. امام قلب خود را ـ به تعبیر خود ـ به خدا بخشیده و از خود فانی گشته است. افتخار او عبد بودن است[۲] و همه ارزشها را از این گذر به دست آورده است. زمزمههای پرشور و ژرف عبودیت او از دعاها و مناجاتهای پرسوزش که گنجینههای گرانبهای توحید و عرفانند، نمایان است: "مولای من، مولای من، تو سروری و من بنده، آیا بنده را جز مولا رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو مالکی و من مملوک، و آیا مملوک را جز مالک رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو توانگری و من فقیر و آیا فقیر را جز توانگر رحم میکند؟... مولای من، مولای من، تو زندهای و من مرده، و آیا مرده را جز زنده رحم میکند؟ مولای من، مولای من، تو پایداری و من فانی، و آیا فانی را جز پایداررحم میکند...؟"[۳].
در دعای کمیل میگوید: "ای خدای من و مولای من و آقای من و مالک بندگی من، ای کسی که اختیار من به دست تو است، ای کسی که از فقر و ناداری من آگاهی، ای پروردگار من، ... از تو میخواهم به حق خودت و پاکیات و برترین صفات و نامهایت، که شب و روز من را با یاد خود آباد کنی و به خدمتت پیوسته داری"[۴].
این جملهها و عبارتها که بسی فراوانند و علی(ع)، بیشتر در نیمههای شب و تنهایی، از ژرفای جان بر زبان جاری میکرده است، نشان دهنده زیباترین و باشکوهترین روح عبودیتند؛ عبودیتی که پیوسته و همواره و به تعبیر آن حضرت «سرمد» است[۵].[۶]
عبادت علی(ع)
امیر مؤمنان(ع) از نظر کمّی، عابدترین[۷] و از نظر کیفی بهترین عبادت کنندگان است. در زیارت آن حضرت میخوانیم: «تو بهترین مردم در عبادتی»[۸]. عبادت آن حضرت چنان بود که از توان اولیای بزرگ خدا خارج است، چه رسد به دیگران. امام زینالعابدین(ع)، که خود زینت عبادتکنندگان و عابدترین مردم زمان خود بود، درباره عبادت جدش با شگفتی میفرماید: «چه کسی طاقت عبادت علی را دارد؟!»[۹].
آن حضرت در همه عبادتها و نیکیها پیشتاز بود[۱۰] و همواره در میان اعمالخیر سختترین را بر میگزید[۱۱]. در یک شب هزار رکعت نماز میگزارد[۱۲] و نافله شب را حتی در «لیلة الهریر» که سختترین و بحرانیترین مرحله جنگ صفین بود، ترک نکرد[۱۳]. علی(ع) در بُعد عبادت، چون دیگر ارزشها، همانگونه است که خود در دعای کمیل از خدا خواسته است: «خدایا،... من را از بهترین بهرهمندان و مقربترین مردم نزد خود قرار ده!».
ابوالدرداء میگوید: علی(ع) را دیدم که در میان مردم بود، ولی ناگاه از مردم کناره گرفت و از دیدهها پنهان شد. او خود را در نخلستان پنهان کرد و من وی را گم کردم و گمان بردم که به خانه رفته است. در این هنگام از نخلستان ناله حزینی به گوشم خورد که میگفت: «كَمْ مِنْ مُوبِقَةٍ حَمَلْتَ عَنِّي فَقَابَلْتَهَا بِنِعْمَتِكَ وَ كَمْ مِنْ جَرِيرَةٍ تَكَرَّمْتَ عَنْ كَشْفِهَا بِكَرَمِكَ...» این نغمه محزون توجه مرا جلب کرد و به دنبال آن به جستوجو پرداختم تا دریافتم این صدا از علی(ع) است. خود را پنهان کردم و به نظاره نشستم. علی(ع) در دل شب نماز گزارد و سپس به دعا و گریه پرداخت. از جمله میگفت: «أُفَكِّرُ فِي عَفْوِكَ فَتَهُونُ عَلَيَّ خَطِيئَتِي ثُمَّ أَذْكُرُ الْعَظِيمَ مِنْ أَخْذِكَ فَتَعْظُمُ عَلَيَّ بَلِيَّتِي...»؛ سپس به گریه ادامه داد و چونان ناله کرد تا دیگر حس و حرکتی از او ندیدم. با خود گفتم: خواب بر علی(ع) ـ به دلیل شب زندهداری ـ غلبه کرده است، بروم و او را برای نماز صبح بیدار کنم. همین که نزدیک شدم، ناگاه دیدم چون چوب خشکیده بر زمین افتاده است. او را جنباندم، حرکت نکرد. بدنش را جمع کردم، جمع نشد. با خود گفتم: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۱۴]، به خدا سوگند علی بن ابی طالب(ع) مرده است! پس با شتاب به خانه علی(ع) رفتم تا خبر مرگش را برسانم. ماجرا را با فاطمه(س) در میان گذاشتم. فاطمه(س) گفت: «به خدا سوگند این حالی است که از خوف خدا به علی(ع) دست داده است...»[۱۵].
حضرت علی(ع) فاتح قلههای عبادت است: عبادت فکری، عبادت بدنی، عبادت مالی، عبادت سیاسی و... به عنوان مثال، عبادتهای مالی آن حضرت فراوان و گوناگون است: هزار درخت خرما بار آورد و آن را وقف کرد[۱۶]، هزار بنده از مال شخصی خویش آزاد کرد[۱۷]، چاههایی در راه مکه و کوفه حفر کرد، املاکی مانند ابی نیرو، بغیبغه، ارباح، ارینه، رعد و رزینا را وقف مؤمنین کرد، مساجدی در مدینه، میقات، کوفه، بصره، آبادان و... ساخت[۱۸]. همچنین، بارها اموال خود را به مستمندان و تنگدستان انفاق کرد و آیاتی در همین زمینه در شأن وی نازل شد[۱۹].
اهمیت عبودیت و عبادت در نظرگاه علی(ع) را میتوان از این سخن او به خوبی شناخت؛ آنجا که میفرماید: «سوگند به کسی که جان فرزند ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از اینکه در بستر در غیر طاعت خدا بمیرم»[۲۰]. امیرمؤمنان(ع) چنان در عبادت و عبودیتحق غرق بود که خود، موضوع عبادت گشته و یاد و ذکر فضائل و مناقب او و حتی نگریستن به او عبادت است. پیامبر در حدیثی، که شیعه و سنی نقل کردهاند، فرموده است: «النَّظَرُ إِلَى عَلِيٍّ عِبَادَةٌ»[۲۱]؛ «نگریستن به علی عبادت است». آری، علی(ع) با آن همه ارزشها و فضیلتهای شگفتانگیز خود را عبد خدا میداند و با سرافرازی اعلام میکند: «این افتخار مرا بس که عبد تو باشم»[۲۲].[۲۳]
عبادت عارفانه امام علی (ع)
چون ایمان علی(ع) بر اساس شناخت شاهدانه او، ایمان به شهادت بود، نه ایمان به غَیب، عبادت خدا را زیارت او تلقی میکرد و در تفسیر «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» فرمود: «حَانَ وَقْتُ الزِّيَارَةِ وَ الْمُنَاجَاةِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ دَرْكِ الْمُنَى وَ الْوُصُولِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى كَرَامَتِهِ وَ غُفْرَانِهِ وَ عَفْوِهِ وَ رِضْوَانِهِ»[۲۴].
یعنی هنگام زیارت معبود و شهود او فرا رسیده است؛ زیرا در نماز، بنده با خدا سخن میگوید و او را مخاطب خود مییابد. امام علی(ع) خود عمود دین است، و نماز را که مصداق دیگری از عمود دین است، شهود الهی و زیارت معبود میداند. کسی که به زیارت جمیل محض نائل میشود، هرگز خود را نمیبیند؛ چه رسد به شهود خود، و موجودات دیگر به طور قهری در دید او در محاقند.
چنین عارف شاهدی، خدا را سوداگرانه و بردگانه نمیپرستد؛ بلکه او را آزادانه عبادت میکند؛ به طوری که نه تنها از هرچه رنگ «تعلق» دارد، آزاد است، بلکه از هرچه صبغه «تعین» دارد نیز رها است: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ»[۲۵]؛ «لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ لَكَانَ يَجِبُ أَنْ لَا يُعْصَى شُكْراً لِنِعْمَتِهِ»[۲۶].
به چنین امام همامی سزد که در مقام پرستش بگوید: «مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»[۲۷]. چون عبادت علی(ع) شاهدانه بود، نه عابدانه، یا زاهدانه یا تاجرانه و مانند آن، و شاهد کامل، هر چیزی را از دید شهود مینگرد، نه از منظر اراده خود یا میل دیگران، در هر مورد که شهود وی عنایت دارد، آن را میبیند و میشنود و توجه دارد و در هر موردی که شهود وی عنایت ندارد، بیتوجه است؛ از این رو به طور کامل میتوان بین دو قضیه تاریخی مأثور درباره حضرت جمع کرد: یکی آنکه پیکان تیر از پایش در سجده نماز بیرون آوردند و عنایت نداشت[۲۸]، و دیگر آنکه مستمندی در حال رکوع حضرت، از وی کمک خواست و امام توجه کرد و شنید و اشاره کرد و انگشتر از دست مبارکش به دست سائل رسید[۲۹]. این اثبات و آن نفی، و آن عدم توجه و این عنایت، هر دو از دید شهود معبود بود؛ از این رو جای شگفتی یا پرسش نیست؛ زیرا نماز که عمود دین است، ستون خیمه معراج و مناجات خواهد بود و نمازگزار در عروج به سوی معبود و در حال نجوا با او است؛ بنابراین، مجاری ادراکی او مانند چشم و گوش، و مجاری تحریکی وی مانند دست و پا در اختیار معبود است، نه در اختیار خود عابد؛ بدین سبب هرچه جنبه خَلقی دارد، مغفول، و هر چه صبغه الهی دارد معقول و مقبول و معمول است.
شاهد تحلیل یادشده، چکیده داستان مبسوطی به این مضمون است: دو شتر فربه برای حضرت رسول(ص) به صورت هدیه فراهم شد. حضرت به اصحاب فرمود: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز با وضو و خشوع تمام بخواند و اجزا و شرایط آن را به جا آورد و به هیچ وجه درباره دنیا نیندیشد تا یکی از دو ناقه را به او بدهم؟ فقط علی بن ابی طالب(ع) مدعی شد و... چنین نمازی را انجام داد. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خدا به تو سلام میکند و میگوید: یکی از دو شتر را به علی(ع) عطا کن. پیامبر فرمود: شرط، آن بود که به چیزی از امور دنیا نیندیشد؛ ولی علی(ع) در تشهد به فکر این بود که کدام شتر را دریافت کند. جبرئیل گفت:... فکر علی(ع) آن بود که فربهتر و بزرگتر را بگیرد و نحر کند و برای وجه الله صدقه دهد و این فکر الهی بود، نه دنیایی. رسول خدا(ص) گریست و هر دو شتر را به علی(ع) داد. امام نیز هر دو شتر را نحر کرد و صدقه داد[۳۰].
خلاصه آنکه عبادت علی(ع) عارفانه بود، نه حکیمانه و متکلمانه، و چون عبادت عارفانه، برتر از عبادتهای دیگر است، نه در عرض آنها، همه کمالات عبادی آنها را با افزایش ویژه دارا است.[۳۱]
عبادت و تقوا
علی بن ابی طالب(ع) به پرهیزکاری و تقوا مشهور بود و همین ویژگی عامل بسیاری از عملکرد و رفتار آن حضرت در مورد خود و نزدیکان و مردم بود. پارسایی و تقوای علی از قبیل پرستش و عبادت پارسایان دیگر نیست که ناشی از شرایط اوضاع یا هوای نفسانی باشد، عبادت و پرستشی که از بسیاری پارسایان سراغ داریم، گاهی واکنشی از ضعف روح و بیم و نرمی بوده و گاهی برای فرار از روبرو نشدن با زندگی و زندگان است و یا بسیاری از اوقات هوسی میراث نهادنی است که با هوس دیگری تقویت میگردد، منشأش تقدسی است که مردم و اجتماع از هر راه و رسمی به یادگار مانده، دارند. آنگاه ملاحظه خواهی کرد که عبادت، از نگاه علی، تلاشی پیگیر است که با تمام توان حلقههای جهان هستی را به هم میپیوندد تا زمین و آسمان را به هم متصل گرداند و مفهومی از مفاهیم جهاد در راه پیوند زندگان با هرگونه خیر و نیکی را ارائه دهد، عبادتی است برخاسته از روح سرکشی و عصیان بر ضدّ فساد و تباهی که علی میخواهد به مبارزه همه جانبه با آن برخیزد و قیامی است بر ضد نفاق و روح استثمار و کشتار در جهت منافع گروهی خاص و بر ضد فقر و ذلت و تنگدستی و ضعف و پستی که ویژگی بارز عصر آشفته آن حضرت بود.
اگر کسی عبادت امام(ع) را به دقت مورد بررسی قرار دهد به وضوح برایش روشن خواهد شد که وی در عبادت و تقوای خود نیز مانند سیاست و حکومتش، از شیوهای خاص و روشی جدید برخوردار بود، عبادت علی آن چنان است که گویی شاعری مجذوب، با دلی پاک و توجّهی کامل در پیشگاه وجود مطلق میایستد و آنگاه که زیبایی این هستی برایش کشف و روشن میشود، این آیت زیبا را سر میدهد که در آن قوانینی کامل از پارسایی آزادگان و عبادت بزرگان میبینیم «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» [۳۲]؛ گروهی خدا را از سر رغبت (به بهشت) پرستش میکنند، این عبادت بازرگانان است و دستهای او را از روی ترس میپرستند که این عبادت بردگان است و جمعی خدا را به جهت شکر و سپاس نعمتها و شایستگی عبادت، میپرستند که عبادت آزادگان است. عبادت و پرستش امام، کاری منفی از قبیل عبادت فردی ترسو و یا سوداگر نیست، آنگونه که بسیاری از عبادتکنندگان چنیناند، بلکه عمل مثبت انسان بزرگی است که به خود و جهان هستی مینگرد و بر پایه خبرگی مردی پرتجربه و عقل انسانی آگاه و قلب فردی با احساسات لطیف، استوار است.
بر اساس همین مفهوم عبادت و تقوا بود که علی(ع) مردم را به مسیر خیرخواهی دعوت میکرد تا انسانها همه تقوا و پرهیزکاری پیشه کنند. به عبارتی دیگر برای دستیابی به چیزی بالاتر از امید سوداگرانه به نعمتهای جهان دیگر، مردم را به تقوا و پرهیزکاری فرا میخواند بدین امید که از این راه به عدالت پرداخته و حق مظلوم را از ظالم بستاند و میفرمود: «عَلَيْكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ بِالْعَدْلِ عَلَى الصَّدِيقِ وَ الْعَدُوِّ»؛ بر شما باد به تقوا و پرهیزکاری و اجرای عدالت بر دوست و دشمن.
از دیدگاه امام(ع) تقوا، آنگاه سودمند و نتیجهبخش است که تو را وا دارد تا حق را پیش از آنکه به چشم ببینی، بپذیری و بر آن کس که دشمن داری، ستم روا نداری. بنابراین زندگی- با این مفهوم از عبادت- برای دستیابی به کالای دنیوی و لذت زودگذر دنیا، ارزشی ندارد.[۳۳]
عبادات و واجبات
امام علی(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ عَلَيْكُمْ فَرَائِضَ فَلَا تُضَيِّعُوهَا وَ حَدَّ لَكُمْ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ نَهَاكُمْ عَنْ أَشْيَاءَ فَلَا تَنْتَهِكُوهَا وَ سَكَتَ عَنْ أَشْيَاءَ وَ لَمْ يَدَعْهَا نِسْيَاناً فَلَا تَتَكَلَّفُوهَا وَ لَمْ يَأْمُرْكُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكُمْ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ»؛ خداوند فرائضی بر شما واجب کرده است آنها را ضایع و تباه نسازید و حدود و مرزهایی برایتان تعیین کرده، از آنها تجاوز نکنید و از چیزهایی که شما را نهی کرده حرمت نگهدارید و از اموری که ساکت شده نه به جهت فراموش کاری است، از این رو، برای انجام آنها خود را به زحمت نیفکنید.
و نیز فرمود: «عَلَيْكَ بِحِفْظِ كُلِّ أَمْرٍ لَا تُعْذَرُ بِإِضَاعَتِهِ»؛ از آنچه که با تباه ساختن آن معذور نیستی، مراقبت نما و آن را انجام ده و فرمود: نخستین چیزی که برای خدا بر شما واجب است شکر و سپاس نعمتها و کسب رضایت اوست، خوش به حال آنان که همواره خدا را اطاعت کنند و به انجام دستورات وی شتاب کنند و به انجام کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرند اگر کوتاهی کردید، مبادا در انجام عبادات کوتاهی کنید! اگر قرار باشد مستحبات به انجام واجبات آسیب وارد آورند، ارزشی ندارند، هیچ عبادتی به پایه انجام واجبات نمیرسد.
امیر مؤمنان(ع) به بیان فلسفه بخشی از احکام اسلامی توجه مبذول داشته و فرموده است: خداوند، ایمان را به جهت تطهیر دل از شرک واجب فرمود و نماز را برای پاک شدن از کبر و نخوت، زکات را سبب روزی، روزه را آزمونی برای اخلاص بندگان، حج را وسیله نزدیکی مسلمانان با یکدیگر، جهاد را برای سربلندی اسلام، امر به معروف را به جهت اصلاح توده مردم، نهی از منکر را برای بازداشتن بیخردان، صله رحم را برای کثرت جمعیّت، قصاص را برای حفاظت خونها، اجرای حدود را برای بزرگداشت محرمات الهی و ترک شرب خمر را برای حفظ و سلامت عقل، دوری از دزدی را برای حفظ عفّت دستها، ترک زنا را برای حفظ نسلها، ترک لواط را به جهت افزایش نسل، شهادت و گواهی را برای اظهار حق در برابر انکارها، ترک دروغ را به جهت احترام راستی، و اسلام را به عنوان مصونیّت از ترس و بیم، امامت را برای نظام امت، و طاعت و فرمانبرداری (از ولیّ أمر مسلمانان را) برای تعظیم مقام پیشوایی قرار داد.
و نیز فرمود: «زَكَاةُ الْبَدَنِ الْجِهَادُ وَ الصِّيَامُ وَ زِيَارَةُ بَيْتِ اللَّهِ أَمْنٌ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ»؛
زکات بدن، جهاد و روزه و زیارت خانه کعبه، مصونیت از عذاب دوزخ است. و فرمود: امر به معروف کن تا خود اهل معروف باشی و با دست و زبانت منکر را انکار نما و با تمام توان با اهل منکر به مخالفت برخیز، هدف دین أمر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود الهی است، جهاد، ستون دین، و راه و روش سعادتمندان است، آن کس که در مسیر اجرای حق مبارزه کند، موفق خواهد شد، درهای آسمان به روی جهادکنندگان باز میشود، برترین ثوابها، ثواب جهاد است[۳۴].[۳۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴۹۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.
- ↑ بخشی از مناجات امام علی(ع) در مسجد کوفه. (بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۱۰).
- ↑ بخشی از دعای کمیل. (سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص۷۰۹).
- ↑ «وَ حَالِي فِي خِدْمَتِكَ سَرْمَداً»؛ (دعای کمیل).
- ↑ مدرسی، سید محمد علی، مقاله «عبادت و عبودیت»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۷۶.
- ↑ علامه حلی در نهج الحق (ص ۲۴۷) میگوید: «هیچ اختلافی در این نیست که علی(ع) عابدترین مردم بوده است». شیخ صدوق، الامالی، ص۷۵.
- ↑ «... وَ أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً»؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۶۷.
- ↑ الکافی، ج۸، ص۱۶۳.
- ↑ از امام باقر(ع) و ابن عباس روایت شده است که مقصود از آیه ﴿وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ﴾ «و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند» سوره فاطر، آیه ۳۲ امیرالمؤمنین است. (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۲).
- ↑ بحارالانوار، ج۴۱، ص۱۳۷.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳. در برخی روایات هم یک شبانه روز آمده است.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ ر.ک: بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۹۴ به بعد؛ مجموعه ورام، ج۲، ص۱۵۶.
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ نظیر سوره ﴿هَلْ أَتَى﴾ و آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ﴾ و.... (ر.ک: بحارالانوار، ج۴۱، ص۳۰-۳۳).
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه ۱۲۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۷۱؛ قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج۲، ص۳۲۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰.
- ↑ مدرسی، سید محمد علی، مقاله «عبادت و عبودیت»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۲۷۸.
- ↑ شیخ صدوق، التوحید، ص۱۲۴، ح۱؛ همو، معانی الاخبار، ص۴۱، ح۱.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۷.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۹۰.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۹۷.
- ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، ص۱۱۸؛ تستری، نورالله، احقاق الحق، ج۸ ص۶۰۲ به نقل از ترمذی کشفی حنفی در مناقب مرتضوی، ص۳۶۴.
- ↑ ر.ک: تفاسیر قرآن، ذیل آیه ولایت (سوره مائده، آیه ۵۵)، نیز مقاله «آیه ولایت» در این دانشنامه.
- ↑ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۰؛ استرآبادی، شرف الدین، تأویل الآیات الظاهره، ج۲، ص۶۱۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۱۶۱.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، مقاله «حیات عارفانه امام علی»، دانشنامه امام علی، ج۴، ص ۴۸.
- ↑ نهج البلاغه تحقیق صبحی صالح، ص۵۱۰، حکمت ۲۳۷ چاپ دار الهجره قم.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۲ ص ۳۸.
- ↑ تصنیف غرر الحکم، ص۱۷۵- ۱۹۰ و ۳۳۱- ۳۳۵؛ معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۱۴۰- ۱۵۰ و ۲۱۶- ۲۳۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۲ ص ۳۳۷.