اولو الامر در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

راغب اصفهانی در مفردات درباره این واژه می‌نویسد: أمر به معنای کار و شأن است و جمع آن «امور» می‌باشد[۱] و اولوالامر، یعنی کسانی که مردم به وسیله آنها از افتادن در گرداب‌ها و مشکلات باز می‌ایستند و آسایش می‌یابند[۲].

صاحب مقاییس اللغة، می‌نویسد: ماده «امر» دارای پنج اصل است.

  1. أمر به معنای امور و کارها. گفته می‌شود: هذا أمر رَضِيتُهُ و أمرٌ لا أرضاه‏؛ یعنی این امر و کار را پسندیدم و یا این کاری است که نمی‌پسندم.
  2. أمر به معنای دستور ضد نهی. گفته می‌شود أَفْعَلُ كَذَا یا إِنَّهُ لَأَمُوْرٌ بالمَعْرُوْفِ؛ یعنی چنین و چنان انجام بده یا آن‌که گفته می‌شود: او بسیار امرکننده به معروف است.
  3. أمر به مفهوم فزونی و برکت: گفته می‌شود امْرَأَةٌ أَمِرَةٌ یعنی زنی که بر همسرش مبارک است، یا گفته می‌شود و أَمِرَ الشيْ‏ءُ یعنی آن شیء رشد و فزونی یافت.
  4. به مفهوم نشانه، علامت و وعده: گفته می‌شود: جعلتُ بيني و بينَه أمَاراً و وَقْتا و مَوْعِداً و أَجَلًا؛ یعنی بین او و خود نشانه و علامت و وعده‌ای قرار دادم.
  5. به معنای تعجب: مانند قوله تعالی: ﴿...لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا[۳] یعنی به راستی چه کار بدی انجام دادی![۴].

اما صاحب التحقیق در این باره می‌گوید: ماده «امر» دارای یک اصل بوده و به معنای خواستن و تکلیف همراه با استعلا است؛ سپس به هر آنچه که مطلوب و مورد توجه باشد تکلیف اطلاق می‌شود، چه از جانب مولا و یا از جانب خود باشد، صریح باشد یا مقدر[۵]. کلمه اولوا از واژه الأول به معنای رجوع، مشتق شده و در معنا همانند کلمه آل است با این تفاوت که آل در عقلا به کار می‌رود؛ ولی اولوا در معنای منسوب به محسوس یا معقول کاربرد دارد. «اولوا الامر» نیز به معنای مصاحبان و «صاحبان فرمان و امر» است. تفاوت میان کلمه اولوا و کلمه ذوو در آن است که اولوا بر شدت همنشینی دلالت دارد و تنها زمانی به کار می‌رود که جزء، عضو، صفت، حال، عملی لازم یا شأنی از شئون شخص یا مانند آن به متعلق آن متصل باشد برخلاف کلمه ذوو که عام‌تر از آن است[۶].

به هر حال «اولی الامر» در لغت به معنای «صاحبان امر و فرمان» به کار رفته است[۷]. صاحب القاموس المحیط، درباره مفهوم اصطلاحی «اولی الامر» می‌نویسد: اولی الامر، یعنی اصحاب رسول خدا(ص) و پیروان آنان از اهل علم و امرا است در صورتی که از صاحبان علم و دین باشند[۸].

راغب در این زمینه می‌گوید: اولی الامر، یعنی امرا و حاکمان زمان رسول خدا(ص) و همچنین گفته شده است که مراد از اولی الامر امامان از اهل بیت رسول خدا(ص) می‌باشند. به معنای امرکنندگان به معروف نیز آمده است.

وی از قول «ابن عباس» می‌نویسد: «اولی الامر» به معنای فقها و اهل دین که مطیع خدا هستند می‌باشد[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. مفردات الفاظ القرآن، ص۸۸؛ و ر.ک: میرزا ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی یا دائرة المعارف لغات قرآن مجید، ص۳۵.
  2. مفردات الفاظ قرآن، ص۲۵۰.
  3. «...بی‌گمان کاری شگفت کردی!» سوره کهف، آیه ۷۱.
  4. معجم مقاییس اللغة، ص۷۳.
  5. التحقیق فی کلمات القرآن کریم، ج۱، ص۱۴۴.
  6. التحقیق فی کلمات القرآن کریم، ج۱، ص۱۸۰.
  7. نثر طوبی، ص۳۴.
  8. محمد بن یعقوب الفیروز آبادی، القاموس المحیط، ص۱۲۷.
  9. مفردات الفاظ القرآن، ص۹۰؛ و ر.ک: نثر طوبی، ص۳۴-۳۵.
  10. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۶۳.