مقدمه

امام علی (ع) در نهج البلاغه آغاز آفرینش را چنین بیان می‌کند: خدای سبحان مجموعه‌ای از فضای نامتناهی و کرانه‌های بیکران و فشار هوا را آفرید و آبی موّاج و پرخروش را در آن روان ساخت و این امواج را بر گرده تندبادی سخت برنشاند. فرمان ایزدی آب را از فروپاشی بازداشت و در چارچوب و مرز خود نگه داشت و چنین شد که فشار هوا، آب را در بستر خود تنگ گرفت. آن‌گاه خدای پاک، توده‌ای از باد سخت و مداوم را که تنها موج آفرین بود، از خاستگاهی دور برانگیخت و آن را فرمان داد که آب‌های برهم انباشته را درهم آمیزد و امواج آن دریا را بپراکنَد و به شدّت چون مشک متلاطم به حرکت آورَد و چونان که در فضا می‌وزد، طومار آب را درهم پیچید، بدان‌سان که همه اجزای آب ممزوج شود و ساکن و متحرّک آن به‌هم آید، تا چون کوهی بلند سربرآورد و از فراز آن، توده کف پدید آمد[۱].[۲]

آغاز آفرینش

از عمر این جهان بی‌کران، سال‌ها و قرن‌های متمادی که تنها خدا می‌داند – می‌گذشت و جز خدای بزرگ و آفریننده آن، موجودی نبود، سپس اراده ازلی حق تعالی بر آن تعلق گرفت که موجوداتی بیافریند و بدین منظور آسمان‌ها، زمین و ستارگان را آفرید و آنها را در این فضای بی‌کران معلق فرمود. مجهولات ما درباره این پدیده‌ها فراوان است: اولین مخلوق چه بوده یا از عمر آسمان، زمین و سایر موجودات جاندار وغیر جاندار چقدر می‌گذرد، زمین چیست و چگونه ایجاد شده و نخستین موجود زنده چگونه در آن پدید آمده است؟ سؤال‌هایی است که هنوز نظر قاطعی درباره هیچ کدام از آنها ابراز نشده و شاید قرن‌های دیگری هم بگذرد و انسان نتواند جوابی برای آنها به دست آورد، یا حتی به عجز خود در این باره اقرار کند؛ چنان که «جان فقر» می‌گوید: مسئله پیدایش ماده، اصولاً مسئله‌ای است که بیرون از قلمرو تحقیقات و تفکرات ثمربخش است، بایستی ماده را مفروض وموجود پنداشت و از آنجا روند آفرینش کائنات را تعقیب کرد.

دیگری می‌گوید: مسئله پیدایش حیات، یکی از جالب‌ترین مسائل علوم طبیعی است، امّا با آنکه تحقیقات فراوانی صورت گرفته، ولی هنوز حل نشده است، چنان که کریسی موریسن استاد سابق آکآدمی علوم در نیویورک، می‌گوید: در اسرار پیدایش حیات، نکته‌ای است که دانشمندان از درک آن عاجز مانده و به خاطر فقدان دلیل، راجع به توضیح آن سکوت اختیار کرده‌اند. چگونگی پیدایش حیات آن چنان مرموز و عجیب است که از فهم متعارف خارج می‌باشد و حتی دانشمندترین علمای علم الحیات نیز در مقابل اسرار آن متحیر مانده‌اند. یک دانشمند ممکن است نتواند به معجزه و خرق عادت دست داشته باشد، اما در عین حال بر اثر تجربیات خود و آزمایش دیگران به چشم می‌بیند که همه موجودات جهان، از یک سلول ذره‌بینی سرچشمه می‌گیرند و به تدریج رشد و نمو می‌کنند و به این سلول اولیه حیات، قدرت عجیبی تفویض شده است که با سرعتی وصف ناکردنی به توالد و تناسل بپردازد و تمام سطح زمین و گوشه‌ها و زوایای آن را با هزاران نوع و شکل موجودات زنده پر نماید.

به دنبال این تحولات و پس از آفرینش آسمان‌ها، زمین و سایر موجودات، خدای سبحان اراده نمود تا سرآمد مخلوقات و اشرف آنها یعنی انسان را بیافریند و او را خلیفه و جانشین خویش گرداند و زمین را جولانگاه او سازد، پس به فرشتگان خود فرمود: «من در زمین جانشینی [برای خود] قرار می‌دهم». فرشتگان گفتند: «کسی را قرار می‌دهی که در زمین تباهی کند و خون‌ها بریزد، در حالی که ما تو را به پاکی می‌ستاییم و تقدیس می‌کنیم». خداوند در پاسخ فرمود: «من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید»[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، خطبه ۱: « ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ‏ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ [عَلَى‏] إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ [عَلَى‏] إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُه‏»
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱ ص ۵۴.
  3.  وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ  «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  4. رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص ۲۵.