از خلافت تا سلطنت
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل از خلافت تا سلطنت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
از خلافت تا سلطنت نظام سیاسی و حکومتی اسلام، بر پایۀ امامت است. حضرت رسول(ص) علاوهبر نبوت، امامت داشت و امامت شیعی تداوم همان رسالت نبوی است. اگر برای جانشینی حضرت محمّد(ص) نیز خلافت بهکار رفته است، جانشینی از آن حضرت در امر امامت است[۱].
مقدمه
- عنوان خلیفه برای حاکمان پس از پیامبر خدا(ص) به لحاظ ادامۀ آن خط و برنامه بود. بنی امیه پیوسته درصدد بهدست آوردن حکومتی چون سلطنت بودند و در این راه میکوشیدند. با روی کار آمدن عثمان تلاش برای تغییر نظام سیاسی اسلام از خلافت به سلطنت شدّت یافت. در زمان استیلای معاویه، این نیت و طرح علنی شد. حاکمان را سلطان و حکومت را سلطنت میگفتند و ابایی نداشتند. این را پیامبر نیز پیشگویی کرده و فرموده بود که اگر اینان بر شما سلطه یابند، همچون پادشاهان ایران و روم با شما رفتار میکنند: و اللّه لو ولّوا علیکم لعملوا فیکم بعمل کسری و قیصر[۲] این را آگاهان از سپاه علی(ع) هم میدانستند و در نطقهای خود در میدان صفین آشکارا میگفتند. عمّار یاسر در دعوت مردم به جنگ با معاویه میگفت: اینان سابقهای در اسلام ندارند که شایستۀ پیروی باشند، همراهان خود را با این شعار که عثمان مظلومانه کشته شد فریب دادند تا بدینوسیله به پادشاهی و دیکتاتوری خود برسند. این نیرنگی بود که با آن به اهدافشان رسیدند.[۳] آنچه اتفاق افتاد، رجعتی فاحش در نظام سیاسی اسلام و تبدیل خلافت به سلطنت و شاهنشاهی بود. مورّخان دربارۀ روش حکومتی معاویه مینویسند: معاویه اولین زمامداری است که نگهبان و پاسبان و دربان گماشت، پرده آویخت، منشیان نصرانی استخدام کرد و با گارد نظامی حرکت کرد، خود بر تخت مینشست و مردم را زیردست خویش و فروتر مینشانید، مردم را به بیگاری میگرفت[۴] و جاحظ در ترسیم سالی که معاویه به قدرت رسید میگوید: در سالی که آن را سال اتّفاق همگانی نامیدهاند، معاویه به سلطنت استیلا یافت و نسبت به باقیماندۀ شورا، تودۀ مسلمانان و انصار و مهاجرین، راه استبداد سپرد. آن سال برخلاف اسمش سال اتفاق همگانی نبود، سال تفرقه و چند دستگی و تسلّط قهرآمیز و زورگویی و غلبه بود. سالی بود که امامت به سلطنتی از قماش رژیم شاهنشاهی ایران تبدیل میگشت و خلافت به تصاحب غاصبانهای از نوع رژیم امپراتوری روم غربی تغییر ماهیّت میداد...[۵] اینکه معاویه خود را اولین پادشاه نامید و سفیر روم پس از حادثۀ عاشورا یزید را شاه عرب خواند، در عملکرد و اظهارات خلفای دیگر اموی و پس از آنان در رویّۀ خلفای عباسی نیز تداوم یافت و آن امامت که اسلام تشریع کرده بود و همراه با عصمت، عدالت، سادهزیستی و تقوا بود، به خلافت و از آن پس به سلطنت موروثی و اشرافیت جاهلی تبدیل شد و همۀ اینها زیانهای انحرافی بود که در سقیفه پیشآمد و هوای نفس بر حکم خدا غالب شد و چشمۀ زلال ولایت با دسیسۀ قدرتطلبان ریاستخواه آغشته گشت و مردم مظلوم، از حق برخورداری از امامت امام معصوم، محروم گشتند. امام خمینی میفرمود: حکومت اسلام، سلطنتی هم نیست، تا چه رسد به شاهنشاهی و امپراتوری. در این نوع حکومتها حکّام بر جان و مال مردم مسلّط هستند و خودسرانه در آن دخل و تصرّف میکنند. اسلام از اینرویّه و طرز حکومت منزّه است، به همین جهت در حکومت اسلامی برخلاف رژیم سلطنت و شاهنشاهی و امپراتوری اثری از کاخهای بزرگ، عمارت کذایی، خدم و حشم، دفتر مخصوص، دفتر ولیعهد، و دیگر لوازم سلطنت که نصف یا بسیاری از بودجۀ مملکت را از بین میبرد نیست. زندگی پیغمبر اکرم(ص) را که رئیس دولت اسلام بود و حکومت میکرد همه میدانید. بعد از آن حضرت نیز تا قبل از دورۀ بنی امیّه این سیره و روش باقی بود.[۶][۷].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۶۵.
- ↑ الامامة و السیاسة، ج ۱ ص ۱۳۳
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۵ ص ۲۵۲
- ↑ انقلاب تکاملی اسلام، ص ۵۱۷(چاپ اول) به نقل از تاریخ یعقوبی و تاریخ الخلفاء
- ↑ همان. در زمینۀ این انحراف و رجعت سیاسی از جمله ر. ک: انقلاب تکاملی اسلام، بخش دوّم، الخطط السیاسیّه لتوحید الامّة الاسلامیه، نظریة عدالة الصحابه احمد حسین یعقوب، باب چهارم، السیف و السیاسة صالح الوردانی، معالم الفتن سعید ایوب و ترجمهاش به نام ژرفای فتنهها
- ↑ صحیفۀ نور، ج ۵ ص ۱۴۹
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۶۵.