اضطرار در مقابل اختیار، به‌معنای ناچار شدن به انجام عملی به دلیل ضرورت و یا اجبار است. اضطرار ناشی از شرایط سختی است که برای انسان پیش می‌آید و ارتباطی با تهدید از طرف دیگران ندارد. اضطرار در احکام فقهی می‌تواند رافع احکام شرعی باشد.

معناشناسی

اضطرار در لغت به‌معنای وادار شدن به عملی به دلیل ضرورت[۱] و یا اجبار به کاری است و در مقابل آن اختیار قرار دارد[۲]. در توضیحی دیگر باید توجه داشت در اضطرار انسان از طرف شخص دیگری مورد تهدید قرار نمی‌گیرد، بلکه این خود اوست که انتخاب می‌کند، ولی این انتخاب معلول شرایط سختی است که پیش آمده است؛ مانند کسی که در بیابانی درمانده و گرسنه است و جز مردار غذایی که سدّ جوع کند ندارد. در چنین مواردی تکلیف حرمت خوردن مردار ساقط می‌شود[۳][۴]

این اصل در فقه و رشته‌های دیگر علوم دینی تعمیم داده شده و به صورت اصل و قاعده در اصول استنباط احکام شرعی آمده است. بر اساس اصل "اضطرار"، حرمت تکلیفی نقض می‌شود[۵]. البته حالت اضطرار زمانی برای رفع تکلیف شرعی حجیّت دارد که از سرِ تجاوزگری و طغیان نباشد؛ یعنی انسان با سرکشی و طغیان، خود را به این اضطرار دچار نکرده باشد [۶].

در عرصه سیاست نیز این اصل کاربرد یافته و قوانین اضطراری یا "حالت فوق‌العاده" به دولت‌ها اجازه می‌دهد، برای حفظ اصل نظام یا امنیت اجتماع، برخی قوانین و حقوق فردی و اجتماعی را نقض کنند. در فرهنگ سیاسی وضع اضطراری یا حالت فوق العاده به وضعیتی اطلاق می‌شود که به موجب آن حیات و ثبات یک دولت در مخاطره قرار بگیرد؛ به‌طوری که نتواند از طریق پروسه‌های طبیعیِ قانون اساسی بر آن فائق آید. در این شرایط لازم می‌شود به منظور حفظ نظام قانونی و حکومت، اختیاراتِ فوق العاده‌ای در دست دولت متمرکز گردد تا بتواند بر وضع استثنایی غلبه کند. حالت فوق العاده ممکن است ناشی از تأثیرات یک جنگ خارجی یا ناشی از شورش، بحران‌های اجتماعی، اقتصادی یا مصائب بزرگ طبیعی باشد. معمولاً در این وضعیت تحدید آزادی‌های فردی و تمرکز قدرت دولتی را لازمه مقابله با حالت فوق‌العاده می‌دانند. امروزه وضع اضطراری در قوانین اساسی کشورهای جهان به‌تدریج شناخته شده و به مرور زمان بسط یافته و به عنوان عذری موجه برای عدول از مبانی حقوق اساسی پذیرفته شده است؛ با این حال اقدامات مزبور باید معقول باشد[۷][۸].

اضطرار در قرآن

در برخی از آیات قرآن نیز به مسألۀ اضطرار اشاره شده است مانند اضطرار به خوردن برخی از محرمات: قرآن کریم پس از ذکر محرمّاتی در خوردن و آشامیدن، مورد اضطرار را استثنا می‌کند و معافیت مضطّر از حکم شرعی در حالت اضطرار را به رسمیت می‌شناسد:  إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ [۹][۱۰]

منابع

پانویس

  1. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۷.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۳۶۰.
  3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۹۷.
  4. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۱۱.
  5. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۲، ص۸۶.
  6. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱، ص‌۴۲۶.
  7. علی‌اکبر آقابخشی و مینو افشاری‌راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۴۰۹.
  8. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۰۵.
  9. «جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست» سوره بقره، آیه ۱۷۳.
  10. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۰۵.