امامت امام حسن مجتبی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از امامت امام حسن مجتبى)

دلایل متعددی برای امامت امام حسن مجتبی (ع) بیان شده است، مانند روایاتی که از رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و خود امام حسن (ع) نقل شده است؛ علاوه بر آن ادله‌ای مانند: آیه تطهیر، آیه اولی الامر، حدیث ثقلین و... بر افضلیت آن حضرت اقامه شده است و همچنین برخی از معجزات و کرامات نقل شده از ایشان می‌تواند به عنوان دلیل بر امامت آن حضرت باشد.

مقدمه

امام حسن (ع) فرزند علی بن ابی طالب (ع) کنیه‌اش ابومحمد و ملقب به مجتبی در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری قمری در مدینه متولد شد[۱] و در سال ۵۰ یا ۵۱ هجری قمری با دسیسه یزید بن معاویه توسط همسرش جعده دختر اشعث، مسموم گردیده و در چهل و هفت سالگی شهید شد[۲] و در قبرستان بقیع دفن گردید[۳][۴]

دلایل امامت امام حسن مجتبی (ع)

روایات

قبل از ذکر نصوص امامت از مصادر شیعه تذکر این نکته لازم است که نص پیامبر (ص) و امام سابق از راه‌های تعیین امام و مورد قبول همه مسلمانان است و استخلاف امیر المومنین (ع) و اعلام جانشینی امام حسن (ع) در منابع عامه هم از مسلمات است و روایت «الْخِلَافَةُ بَعْدِي ثَلَاثُون‏» را به همین ملاحظه تا پایان دوره خلافت امام مجتبی (ع) "خلافة النبوة" معنی کرده‌اند[۵].

علاوه بر نصوصی که از پیامبر اکرم (ص) بر امامت امام مجتبی (ع) است؛ نصوص امامت آن حضرت و استخلاف امیرالمومنین و تعیین امام حسن مجتبی (ع) به عنوان امام بعد از خود نزد شیعه مسلم و از شهرت قابل توجهی برخوردار است[۶]. به چند نمونه از این روایات که مشتمل بر نص رسول خدا (ص) نیز می‌باشد اشاره می‌شود:

  1. رسول خدا (ص) فرموده‌اند: « الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا». این سخن پیامبر اکرم (ص) که مورد قبول مسلمانان است بر امامت و ولایت]] امام حسن و امام حسین (ع) به خوبی دلالت دارد[۷].
  2. سلیم بن قیس می‌گوید: زمانی که امیرالمؤمنین (ع) به پسرش حسن (ع) وصیت می‌فرمود، حاضر بودم، علی (ع) حسین (ع) و محمد بن حنفیه و سایر فرزندانش را با رؤساء شیعه و اهل بیتش گواه گرفت، سپس کتاب و سلاح امامت را باور تحویل داد و فرمود: "پسر عزیزم رسول خدا (ص) مرا امر فرمود که به تو وصیت کنم و کتب و سلاحم را به تو سپارم، چنان که پیغمبر به من وصیت فرمود و کتب و سلاحش را به من سپرد و باز مرا امر کرد که به تو امر کنم، چون مرگت فرارسد، آنها را به برادرت حسین (ع) بسپاری، سپس به پسرش حسین (ع) متوجه شد و فرمود: و رسول خدا (ص) به تو أمر فرموده که آنها را به این پسرت بسپاری، سپس دست علی بن الحسین (ع) را گرفت و فرمود: رسول خدا (ع) به تو امر فرموده است که آنها را به پسرت محمد بن علی بسپاری و از جانب پیغمبر و من به او سلام برسانی"[۸].[۹]
  1. در سند متصل از امام حسن(ع) نقل شده است که پیامبر خدا(ص) در ضمن خطبه‌ای به ایشان فرمود: «و من بیم‌دهنده‌ام و علی راهنما است؛ عرض کردم: «فرما یشت [که فرمودی]زمین خالی از حجت نخواهد ماند [پس از شما حجت کیست]؟ فرمود: «بلی، علی امام و حجت بعد از من است و تو پس از او امام و حجت هستی...»[۱۰].
  2. در روایت دیگر آمده است که امام حسن(ع) فرمود: «از جدم رسول خدا درباره امامان بعد از ایشان سؤال کردم، فرمودند: ائمه بعد از من، به تعداد نقبای بنی اسرائیل، دوازده نفر هستند. خداوند علم و درک من را به آنها عطا فرموده و تو از آنها هستی ای حسن...»[۱۱].[۱۲]

بعد از شهادت امیرالمومنین (ع)، امام حسن (ع) خطبه‌ای ایراد فرمود سپس عبدالله بن عباس گفت: مَعَاشِرَ النَّاسِ هَذَا ابْنُ نَبِيِّكُمْ وَ وَصِيُّ إِمَامِكُمْ فَبَايِعُوه‏. مردم هم پذیرفتند و با امام حسن به عنوان خلیفه بیعت کردند و امام هم اقدام به تصدی امور نمود[۱۳].

در سخنان خود امام حسن (ع) هم به نصوص امامت احتجاج و استدلال شده است: در زمان امیرالمومنین (ع) برخی نسبت به امام حسن (ع) شبهه کردند که از احتجاج و استدلال ناتوان است. این سخن که به امیرالمومنین (ع) رسید دستور داد مردم در مسجد گرد آمدند و امام حسن (ع) خطبه بلیغی ایراد فرمود که همه را تحت تأثیر قرار داد و در آن خطبه بر امامت اهل بیت (ع) استدلال کرد. در این هنگام امیرالمومنین (ع) ـ در حالی که دامن لباسش به زمین می‌کشید ـ بالای منبر رفت و بین چشمان او را بوسید و فرمود: «یا ابن رسول الله أثبت علی القوم حجتک أوجبت علیهم طاعتک فویل لمن خالفک»[۱۴].

در ماجرای صلح با معاویه در پاسخ به اعتراض به بعضی از مخالفان مصالحه، می‌فرماید: «ألا تعلمون أننی إمامکم مفترض الطاعة علیکم و أحد سیدی شباب أهل الجنة بنص من رسول الله (ص) علی؟ قالوا بلی»[۱۵].[۱۶]

افضلیت

بنا بر آیات قرآن کریم مانند آیه سؤال و آیه تطهیر و آیه اولی الامر و احادیث متواتر مانند حدیث ثقلین افضلیت در علم و مرجعیت علمی اهل بیت (ع) از جمله امام حسن (ع) ثابت است و در مقام عمل نیز این منزلت مورد اعتراف همه قرار گرفته است. بنا بر روایات تفسیری قریب به ۴۰ آیه قرآن درباره امام مجتبی آمده است[۱۷]. جایگاه و مکانت علمی امام مجتبی در حدی است که امیرالمومنین (ع) برای پاسخ به مسائل به وی ارجاع داده و پس از آنکه امام حسن (ع) حکم تمام شقوق و احتمالات مساله را تبیین کردند امیرالمومنین (ع) با تبسم فرمود: "صدقت یا بُنی"، آنگاه این آیه شریفه را تلاوت نمود: ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۱۸]. بنا بر نقل منابع عامه، آن حضرت در سن نوجوانی در مسجد مدینه می‌نشست و مردم دور او گرد آمده و سؤالات و مشکلات دینی آنان را حل می‌فرمود و برتری وی بر دیگران آشکار بود[۱۹].[۲۰]

معجزات و کرامات

از امام حسن (ع) کرامات و امور خارق العاده زیادی نقل شده است[۲۱] که هر یک می‌تواند به عنوان دلیل بر امامت آن حضرت باشد مانند اینکه در روایت آمده است که پیامبر اکرم (ص) سنگ ریزه‌ای را در دستان امام حسن و امام حسین (ع) قرار دادند ناگهان سنگ ریزه شروع به تسبیح گفتن نمود آن حضرت] (ص) فرمودند: «الحصی لا یسبّحن إلا فی یدی نبیّ أو وصیّ و الحسن و الحسین من عترتی و أوصیائی و خلفائی»[۲۲].[۲۳]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

  1. هدایت
  2. ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
  3. خلافت
  4. شهادت
  5. ملک
  6. حکم
  7. وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
  8. حجت
  9. تمکین فی الارض
  10. امت وسط
  11. اصطفا
  12. اجتبا
  13. امامت در قرآن
  14. آیات امامت
  15. امامت در حدیث
  16. امامت در کلام اسلامی
  17. امامت در فلسفه اسلامی
  18. امامت در عرفان اسلامی
  19. امامت از دیدگاه برون‌دینی
  20. امامت امامان دوازده‌گانه
  21. شؤون امام
  22. صفات امام
  23. راه تعیین امام
  24. امامان دوازده‌گانه
  25. آیات امامت
  26. اثبات امامت
  27. احکام امامت
  28. اختلاف در امامت
  29. اطاعت اولوالامر
  30. اعلان امامت علی
  31. امامت ائمه ضلال
  32. امامت بعد از نبی اکرم
  33. امامت به بیعت
  34. امامت به شوکت
  35. امامت به نص
  36. امامت تشریعی
  37. امامت تکوینی
  38. امامت جاهل
  39. امامت خاصه
  40. امامت خلفا
  41. امامت دو برادر
  42. امامت ذریه ابراهیم
  43. امامت رسول الله
  44. امامت زنان
  45. امامت صغری
  46. امامت صغیر
  47. امامت ظالم
  48. امامت عالم
  49. امامت عامه
  50. امامت غیر قرشی
  51. امامت غیر معصوم
  52. امامت فاضل
  53. امامت قرشی
  54. امامت مطلقه
  55. امامت مفضول
  56. امامت واحد
  57. امامت کبری
  58. انحلال امامت
  59. انقطاع امامت
  60. اولوا الامر
  61. اولی به امامت
  62. ایمان به امامت
  63. تعلیم غیبی به غیر نبی
  64. ختم رهبری
  65. خروج امام از امامت
  66. دعای ابراهیم
  67. دعوی امامت
  68. دفاع از امامت
  69. دلایل امامت
  70. روح قدسی
  71. علم امامت
  72. علم به آغاز امامت
  73. عهد الهی
  74. قبح امامت
  75. لطف امامت
  76. مدعی امامت
  77. مقام امامت
  78. ملاک امامت
  79. موروثی بودن امامت
  80. نشانه امامت
  81. نص بر امامت
  82. نص نبی بر خلافت
  83. نفی امامت
  84. نور امامت
  85. ودائع امامت
  86. وصیت به امامت

منابع

پانویس

  1. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲.
  2. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۴۲۷؛ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۴۶۴.
  3. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲.
  4. رفیعی زابلی، حمیدالله، امامت امام حسن مجتبی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۲۸.
  5. ر. ک: البدایة و النهایة، ج ۸، ص ۱۷ و خامس الخلفاء الراشدین الحسن بن علی، ص ۱۲۲.
  6. ر. ک: الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۷ و الشافی فی الإمامة، ج ۳، ص ۱۰۱ و ج ۴، ص ۱۵.
  7. کفایة الأثر؛ ص ۳۸، شیخ مفید می‌گوید: و اتفقوا علی أنه (ع) قال فی الحسن و الحسین ابنای هذان إمامان قاما أو قعدا. قاضی نورالله در إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۹، ص ۲۱۶ می‌نویسد: و قد تواتر الحدیث عن النبی (ص) أنه قال: ولدای هذان امامان قاما أو قعدا، و هما ریحانتای من الدنیا. مجلسی در بحار ادعای اجماع اهل قبله می‌کند: و اجتمع أهل القبلة علی أن النبی ص قال: الحسن و الحسین إمامان قاما أو قعدا. بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹۱.
  8. «يَا بُنَيَّ أَمَرَنِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ أُوصِيَ إِلَيْكَ وَ أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكَ كُتُبِي وَ سِلاَحِي كَمَا أَوْصَى إِلَيَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ دَفَعَ إِلَيَّ كُتُبَهُ وَ سِلاَحَهُ وَ أَمَرَنِي أَنْ آمُرَكَ إِذَا حَضَرَكَ اَلْمَوْتُ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَى أَخِيكَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى اِبْنِهِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ وَ أَمَرَكَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ تَدْفَعَهُ إِلَى اِبْنِكَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ فَقَالَ وَ أَمَرَكَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ تَدْفَعَ وَصِيَّتَكَ إِلَى اِبْنِكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ فَأَقْرِئْهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ مِنِّي اَلسَّلاَمَ»؛ کافی باب الاشاره و النص علی الحسن بن علی (ع)، ج ۱، ص ۲۹۷، ح اول. و ر. ک: ح ۵. .
  9. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲ ص ۱۹-۲۴.
  10. «فَأَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِي قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَوْلُكَ إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ قَالَ نَعَمْ عَلِيٌّ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي وَ أَنْتَ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ...»؛ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۶۴.
  11. «سَأَلْتُ جَدِّي رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَنِ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ فَقَالَ(ع) الْأَئِمَّةُ بَعْدِي عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ اثْنَا عَشَرَ أَعْطَاهُمُ اللَّهُ عِلْمِي وَ فَهْمِي وَ أَنْتَ مِنْهُمْ يَا حَسَنُ...»؛ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۶۸.
  12. مقاله «ائمه و ادعای امامت»، موسوعه رد شبهات ج۱۷، ص ۹۴.
  13. همانگونه که شیخ مفید می‌گوید: فاستجاب له الناس فقالوا ما أحبه إلینا و أوجب حقه علینا و تبادروا إلی البیعه له بالخلافة و ذلک فی یوم الجمعة الحادی و العشرین من شهر رمضان سنة أربعین من الهجرة فرتب العمال و أمر الأمراء و أنفذ عبدالله بن العباس (ع) إلی البصرة و نظر فی الأمور؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۷.
  14. الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم، ص ۵۰۴ و بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۳۵۸.
  15. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۶ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹. آیا نمی‌دانید که من امام مفترض الطاعه بر شما هستم و به نص رسول خدا (ص) یکی از دو سروران جوانان بهشتم؟ گفتند: آری.
  16. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲ ص ۱۹-۲۴.
  17. ر.ک: الامام المجتبی (ع) مهجة قلب المصطفی، ص ۱۷.
  18. سوره آل عمران، آیه ۴۳. ر. ک: تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۳۵۵. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۸.
  19. ر. ک: الکشف و البیان (تفسیر ثعلبی)، ج ۱۰، ص ۱۶۵.
  20. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲ ص ۱۹-۲۴.
  21. ر. ک: الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۲۳۶ و بحار، ج ۴۳، ص ۳۲۳.
  22. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۱۵.
  23. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲ ص ۱۹-۲۴.