ایمان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ایمان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

ایمان به معنای تصدیق تنها یا همراه با التزام عملی به اموری غیبی، مانند خدا و آخرت است[۱]. ایمان، از مفاهیم کانونی ادیان الهی از جمله اسلام می‌باشد که نقش تعیین کننده‌ای در سعادت انسان دارد[۲]


واژه‌شناسی لغوی

  • ایمان مصدر باب افعال، از ریشه "أ ـ م ـ ن" به معنای ایجاد اطمینان و آرامش در قلب خویش یا دیگری است. تصدیق کردن خبر کسی بر اثر اطمینان یافتن از صحت و عدم کذب آن، و از‌ بین‌ رفتن ترس، اضطراب و وحشت از دیگر معانی کاربردی آن است[۳]. دستیابی انسان به آرامش و اطمینان با اعتقاد به خدا و تصدیق او احتمالا سبب استفاده از «امن» برای مفهوم ایمان بوده است[۴][۵].
  • واژه ایمان از ریشه "أمن" گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن أمِنَ، یأمن وأمناً به معنای آرامش و اطمینان قلب و نبود ترس است. فعل ثلاثی مزید آن آمَن، یؤمن و ایماناً است، که اگر متعدی به با و لام باشد به اتفاق اهل لغت به معنای تصدیق کردن است. وبه همین معناست آیه وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا [۶]ای: بمصدِّق[۷]. وامّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای اطمینان پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معنا است[۸][۹].
  • برخلاف معنای لغوی نسبتاً روشن ایمان، درباره معنای اصطلاحی آن بر اثر طرح درگیریهای کلامی زودرس پیرامون آن، چندگانگی گسترده‌ای وجود دارد؛ فرقه‌هایی مانند خوارج، مرجئه، قدریّه و جهمیّه به زوایای گوناگونی از این بحث پرداخته و پرسشهای فراوانی درباره ایمان و کفر مطرح کرده‌اند. در ادامه این روند متکلمان شیعی، معتزلی و اشعری در دوره‌های بعد به نظریه‌پردازی در این باب پرداخته و قلمرو بحثهای کلامی در حوزه ایمان را توسعه‌داده‌اند[۱۰][۱۱].
  • ایمان، غیر از معنای مشهور و رایجی که دارد، یعنی باور و عقیده، و به تعبیر حضرت علی(ع): الإیمان معرفة بالقلب و إقرار باللّسان و عمل بالأرکان[۱۲] و غیر از معنایی که در مقابل اسلام دارد و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات، و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده می‌شمرد: الإیمان إقرار و عمل، و الإسلام إقرار بلا عمل[۱۳]، معنای دیگری هم دارد که اصطلاحی رایج در روایات شیعی است و ایمان به معنای عقیده به امامت و ولایت امیر المؤمنین(ع) و ائمه(ع) است و مؤمن به معنای شیعه به‌کار می‌رود.[۱۴]

ایمان یکی از اسباب رستگاری

  • ایمان، امری قلبی[۱۵] و از نگاه قرآن کریم مهم‌ترین شرط رستگاری است: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ[۱۶][۱۷]، چنانکه از عدم رستگاری قطعی کافران که افزون بر عبادت خدای جهان، خدایانی دیگر نیز می‌پرستیدند، خبر می‌دهد: وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ [۱۸]؛ نیز اصحاب کهف تأکید کردند که اگر مشرکان بر آنان دست یابند، یا ایشان را سنگسار کرده؛ یا به کیش خود "کفر و بت‌پرستی"[۱۹] باز خواهند گرداند، در نتیجه هیچ‌گاه رستگار نخواهند شد: إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا [۲۰]؛ البته ایمان وقتی مایه رستگاری است که زنده و کوشا باشد و آثارش عملی شود، از این رو در آیات ۹-۲ سوره مؤمنون، به ذکر اوصافی پرداخته شده که تنها مؤمنانِ برخوردار از آنها به رستگاری خواهند رسید: خشوع در نماز؛ روی‌گردانی از لغو و بیهودگی؛ پرداخت زکات؛ پاکدامنی؛ رعایت امانت‌ها و پیمان؛ مواظبت بر نمازها[۲۱] بر این اساس، رستگاری قطعی به ایمان حقیقی بسته است که در پرتو تصدیق یگانگی خدا، پیامبران الهی و روز جزا به دست می‌آید[۲۲]ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۳] و نتیجه‌اش عمل به هر حکم خدا و پیامبر(ص) اوست: إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۴]؛ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۲۵]، يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا [۲۶]، بنابراین حزب خدا یعنی لشکر الهی و دوستان خدا و یاری کنندگان دین او رستگارند: لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۷][۲۸] آیات بسیار دیگری نیز که از رستگاری سخن دارند، از افراد با عنوان ایمانشان یاد و فرمان‌های خاصی برای رستگاری آنان به دست داده‌اندلَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۲۹]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۳۰]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۳۱]؛ لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۳۲]؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۳۳]؛ فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ[۳۴][۳۵].

ایمان به امامت اهل بیت

  • در روایات بسیاری، آیاتی از قرآن که به ایمان اشاره دارد، به ایمان به امامت اهل بیت(ع) تفسیر و تأویل شده و ایمان واقعی مرادف ولایت عترت به شمار رفته است. حتی در اصطلاح فقهی اشتراط ایمان در برخی موارد (مثل مجتهد، قاضی، ذابح در قربانی و. . .) به معنای شرط شیعه بودن است. در اینکه در تقلید، شرط است که مجتهد دارای ایمان یعنی شیعه باشد، به این حدیث استناد شده که حضرت کاظم(ع) فرمود: "لا تأخذنّ معالم دینک عن غیر شیعتنا"[۳۶]، با این تحلیل، همۀ آنان که مؤمنند مسلمانند، امّا هرکس مسلمان باشد، لزوما مؤمن نیست. مثالی که برای تفکیک این دو قلمرو در روایات آمده، بسیار گویا و ظریف است. امام صادق(ع) می‌فرماید: "ایمان و اسلام مثل کعبه و حرم است، گاهی کسی وارد در محدودۀ حرم است، ولی داخل کعبه نیست، امّا هرکس وارد کعبه شده باشد، حتما وارد حرم نیز هست، گاهی کسی مسلمان است امّا مؤمن نیست، ولی مؤمن نخواهد بود مگر آنکه مسلمان هم باشد".[۳۷] اینکه ایمان به معنای جعفری مذهب بودن به عنوان یک اصطلاح است، در قاموس اصطلاحات نیز آمده است و مؤمن نزد شیعیان جعفری کسی است که از آنان باشد.[۳۸] از آنجاکه مودّت اهل بیت، فرمان الهی است و اطاعت از امامان، واجب خدایی است و امامت ائمه معصومین، براساس نصب و وصیّت و امر رسول خدا(ص) است، پس مؤمن واقعی نیز کسی است که مطیع امر خدا و رسول و پیرو امامان شیعه باشد. امام باقر(ع) می‌فرماید: "حبّنا إیمان و بغضنا کفر".[۳۹] از قول محمّد حنفیّه نیز نقل شده است: "حبّنا أهل البیت الإیمان".[۴۰]. امام صادق(ع) نیز در مورد آیۀ الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۴۱] روایت می‌کند که پیامبر (ص) به حضرت امیر(ع) فرمود: آیا می‌دانی این آیه دربارۀ چه کسانی نازل شده است؟ دربارۀ هرکس که به من ایمان آورد و تصدیق کند و تو را دوست بدارد و خاندان تو را پس از تو دوست بدارد و در برابر تو و امامان پس از تو تسلیم امر باشد.[۴۲] نیز امام صادق(ع) در حدیثی ضمن تفسیر آیه‌ای می‌فرماید: "تدعون الی الإیمان"، (به ایمان فراخوانده می‌شوید) یعنی به ولایت علی که ایمان است.[۴۳] نیز از امام صادق(ع) در ذیل این آیه وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ ...[۴۴] روایت شده که فرمود: مؤمن به محبت آل محمد باشد و دشمن دشمنانشان.[۴۵] حضرت باقر(ع) نیز دربارۀ مؤمنان راستین که شیعیان علی بن ابی طالب(ع)اند، فرمود: "و شیعته هم المؤمنون حقّا".[۴۶] پس ایمان در این نگاه، هم‌معنی با تشیّع و پیروی از اهل بیت(ع) است.[۴۷] ایمان واقعی از عهد و تعهّد جدا نیست، به تعبیر علامه طباطبایی: ایمان به چیزی تنها به معنای علم به آن چیز نیست، بلکه باید به مقتضای آن ملتزم و متعهّد بود و قلبا به آن عقیده و باور داشت، بگونه‌ای که آثار عملی بر آن هرچند فی الجمله مترتّب شود. پس ایمان، نه‌تنها علم است، زیرا ممکن است کافری هم علم به یک واقعیت داشته باشد، بدون ایمان و نه تنها عمل است، چون ممکن است منافقی هم عمل کند، ولی ایمان نداشته باشد. و چون ایمان، آمیخته‌ای از علم و اعتقاد و عمل است، پس به این نسبت هم قابل کم و زیاد شدن است. در روایات نیز مراتب و درجات ایمان مطرح است.[۴۸][۴۹]

ایمان در قرآن

ایمان از دیدگاه مذاهب اسلامی

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

  1. دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۵، ص ۱۸۹
  2. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.
  3. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳‌ـ‌۲۲۷، «امن».
  4. التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۵۰‌ـ‌۱۵۱، «امن».
  5. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.
  6. اگر (هم) راستگو می‌بودیم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۷.
  7. کتاب العین، ص ۴۰؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص ۱۳۳ـ ۱۳۵؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳ـ ۱۶۴۴؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۷۳۳
  8. لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳.
  9. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.
  10. سیر فلسفه در جهان اسلام، ص‌۵۸‌ـ‌۶۳‌؛ مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص‌۳۳، ۱۲۹.
  11. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۹۸.
  12. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷(صبحی صالح) در این زمینه ر. ک: بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۲۲۵(باب الفرق بین الاسلام و الایمان)
  13. اصول کافی، ج ۲ ص ۲۴ و از امام صادق در ص ۲۷
  14. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴.
  15. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲-۲۶۳.
  16. سوره مؤمنون، آیه:۱.
  17. التحرير والتنوير، ج ۱۸، ص ۸؛ نیز نک: عمدة القاری، ج ۱، ص ۱۲۲.
  18. و هر کس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) بخواند که برهانی بر آن ندارد جز این نیست که حسابش نزد پروردگار اوست؛ بی‌گمان کافران رستگار نمی‌گردند؛ سوره مؤمنون، آیه: ۱۱۷.
  19. تفسير مقاتل، ج ۲، ص ۵۷۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۲۵؛ تفسیر ثعلبی، ج ۶، ص ۱۶۲.
  20. که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد؛ سوره کهف، آیه: ۲۰.
  21. الميزان، ج ۱۵، ص ۸-۷.
  22. التبیان، ج ۷، ص ۳۴۷؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۶-۷.
  23. این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است.همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند.و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند.آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیده‌اند و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۲- ۵.
  24. جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند؛ سوره نور، آیه: ۵۱.
  25. اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ؛ سوره نساء، آیه: ۱۳.
  26. تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه: ۷۱.
  27. گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه: ۲۲.
  28. التبیان، ج ۹، ص ۵۵۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸۳.
  29. نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند؛ سوره بقره، آیه: ۱۷۷.
  30. ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: ۲۰۰.
  31. ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.
  32. اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند؛ سوره توبه، آیه: ۸۸.
  33. ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید؛ سوره حج، آیه: ۷۷.
  34. اما آنکه توبه کرده و ایمان آورده و کاری شایسته انجام داده است، امید است که از رستگاران باشد؛ سوره قصص، آیه: ۶۷.
  35. یوسف‌زاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.
  36. «آثار و نشانه‌های دین خود را جز از شیعیان ما نگیر.» وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۱۰۹(باب وجوب رجوع به راویان شیعه در موضوع قضاوت و فتوا)
  37. اصول کافی، ج ۲ ص ۲۸ ح ۲
  38. القاموس الفقهی، سعدی ابو جیب، ص ۲۷
  39. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۳۶۸ ح ۳۷
  40. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۳۶۶ ح ۳۱
  41. سوره رعد آیه۲۸
  42. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۳۶۷ ح ۳۶
  43. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۳۶۴ ح ۲۶
  44. سوره طه آیه ۱۱۲
  45. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۳۶۰ ح ۱۷
  46. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۳۵۸ ح ۱۵
  47. دربارۀ این موضوع از جمله ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۳۵۴ تا ۳۹۰ و ج ۶۵ ص ۱ تا ۹۶ و ص ۲۲۵ تا ۳۰۹
  48. المیزان، ج ۱۸ ص ۲۸۲
  49. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴.