بحث:تحدی در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تحدی: هماورد خواهی قرآن از منکران وحیانی بودن آن[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • تحدی از ریشه حدا "با آواز شتر را پیش‌راندن"[۲] به معنای هماورد خواستن و به مبارزه طلبیدن[۳]، برای ظاهر شدن عجز آن هماورد[۴] و در اصطلاح عبارت است از مبارزه‌طلبی خدای متعال از مخالفان رسول‌ اکرم(ص) که اگر آن حضرت را فرستاده خداوند نمی‌دانند، برای آنچه وی آورده است مانندی بیاورند[۵][۶].

مقدمه

  • قرآن‌کریم در آیات‌قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۷]، قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا [۸]، أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۹]، فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۱۰]، أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۱۱]، وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ [۱۲] با هدف اثبات رسالت رسول‌ اکرم(ص) و وحیانی بودن قرآن از مخالفان وی خواسته است اگر در حقانیت رسالت آن حضرت شک دارند کتابی مانند قرآن یا ۱۰‌ سوره یا یک سوره یا سخنی مانند آن بیاورند. البته تحدی به پیامبر اسلام(ص) اختصاص ندارد و معجزات همه پیامبران همراه با تحدی بوده است؛ برای نمونه، حضرت موسی(ع) با ساحران تحدی کرد[۱۳] و فرمود: أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ[۱۴]، زیرا معجزه مشروط به ادعای نبوت، تحدی، عدم معارضه دیگران به سبب عجز و خارق‌العاده بودن است[۱۵]؛ گرچه ابن حزم، شرطیت تحدی در معجزه را نپذیرفته است[۱۶]، به هر روی، تحدی بر این قیاس استثنایی مشتمل است که اگر این کار از سوی خدا نباشد کاری بشری است و اگر چنین باشد شما هم که بشر هستید باید بتوانید همانند آن را بیاورید و اگر نتوانستید معلوم می‌شود معجزه الهی‌ است[۱۷][۱۸].

آیات تحدی

  • قرآن‌ کریم در شماری از آیات با معاندان و منکران وحی و نبوت بدین شرح تحدی کرده است[۱۹]:
  1. در آیه ۴۹ سوره قصص که چهل و نهمین سوره نازل شده در مکه است، خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: بگو اگر شما راست می‌گویید که این دو کتاب "تورات و قرآن"[۲۰] از سوی خدا نیست، کتابی روشن‌تر و هدایت‌بخش‌تر از آنها از سوی خدا بیاورید تا من از آن پیروی کنمقُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۲۱][۲۲][۲۳].
  2. سوره اسراء که دومین تحدی در آن آمده، بنابر روایت مشهور، پنجاهمین سوره از سُور مکی است[۲۴]. این سوره در سال یازدهم بعثت و بعد از سوره قصص و پیش از سوره یونس نازل شده است. در آیه ۸۸ این سوره آمده است: اگر جن و انس گرد هم آیند تا نظیر قرآن را بیاورند نمی‌توانند مانند آن را بیاورند، هرچند بعضی از آنها پشتیبان بعضی دیگر باشند: قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا [۲۵][۲۶].
  3. سوره یونس سومین سوره مشتمل بر تحدی است. این سوره در اکثر روایات ترتیب نزول، بعد از سوره اسراء قرار گرفته است[۲۷]. در آیه‌ ۳۸ این سوره، خداوند سبحان بعد از ردّ صریح ادعای مشرکان مبنی بر جعلی بودن قرآن و نیز نفی هرگونه شک و تردید در الهی بودن آن، به آنان می‌گوید: اگر راست می‌گویید سوره‌ای مانند آن را بیاورید و هرکس را جز خدا می‌توانید به کمک فرا خوانید: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۲۸][۲۹].
  4. چهارمین تحدی قرآن در سوره هود آمده است که زمان نزول آن طبق غالب روایات ترتیب نزول، بعد از سوره یونس است[۳۰]. آیه ۱۳ این سوره پس از نقل سخن مشرکان درباره جعلی بودن قرآن، خطاب به آنان می‌فرماید: اگر راست می‌گویید ۱۰ سوره ساختگی که در فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشد بیاورید و غیر از خدا هرکس را می‌توانید فرا خوانید: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۳۱][۳۲].
  5. سوره طور پنجمین سوره دربردارنده تحدی است. نزول این سوره بعد از ۴ سوره پیشین بوده است. در آیات ۳۲ ـ ۳۳ این سوره، خداوند در پاسخ مدعیان خود ساخته بودن قرآن، می‌فرماید: اگر راست می‌گویند سخنی مانند آن را بیاورند: أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لّا يُؤْمِنُونَ[۳۳]. در این آیه به آوردن سخنی مثل قرآن تحدی شده است، بی‌آنکه به مقدار آن اشاره شود[۳۴][۳۵].
  6. آخرین تحدی قرآن در سوره بقره، یعنی اولین سوره نازل شده در مدینه است. آیات ۲۳ ـ ۲۴ این سوره، خطاب به منکران وحیانی بودن قرآن می‌فرماید: اگر راست می‌گویید سوره‌ای مانند قرآن بیاورید و در این کار یاوران خود را از غیر خدا فراخوانید؛ ولی هرگز نخواهید توانست: وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۳۶]. این پیشگویی خود از معجزات قرآن به شمار آمده است[۳۷]. این آیه، "سوره" را به سوره‌ای خاص مقید نساخته است، بنابراین مراد از "سوره" جنس است و شامل سوره‌های کوچک و بزرگ می‌شود[۳۸][۳۹].
  • درباره مرجع ضمیر مِّثْلِهِ در این آیه، که "ما"ی موصول است یا عَبْدِنَا، دو قول است: بیشتر مفسران، مرجع ضمیر را "ما" می‌دانند که در اینجا مراد از آن قرآن است، زیرا اولاً در این صورت این آیه با سایر آیات تحدی به ویژه آیه سوره یونس هماهنگ خواهد بود [۴۰]. ثانیاً بحث در مُنزَل قرآن است نه مُنزَلٌ‌علیه پیامبر. ثالثاً وجه اعجازی آیه قوی‌تری خواهد بود، زیرا آیه در این صورت دلالت دارد که مخالفان قرآن، خواه انفرادی یا به صورت جمعی و با هر ویژگی، قادر به آوردن مثل آن نیستند. رابعاً اگر ضمیر به پیامبر(ص) بازگردد، وجه اعجازی قرآن، امی بودن پیامبر(ص) می‌شود؛ ولی اگر به قرآن برگردد وجه اعجازی آن، کمال فصاحت و بلاغت آن می‌شود[۴۱]. جوادی آملی هرچند وجوه یاد شده را برای تضعیف قول دوم "رجوع ضمیر به عبد" کافی نمی‌داند؛ ولی با توجه به نکات زیر ارجاع ضمیر را به "ما"، یعنی قرآن، ترجیح می‌دهد[۴۲]:
  1. تحدی قرآن در آیه ۸۸ سوره اسراء که مکی است عام است و شامل امی و غیر امی می‌شود، بنابراین لازم نیست در مدینه گفته شود از شما نیز فردی امی مثل قرآن را بیاورد[۴۳].
  2. محور تحدی در آیات تحدی، قرآن است نه عبد، به ویژه که عدّه‌ای می‌گفتند: این قرآن باز نوشته همان خرافه‌ها و افسانه‌های پیشینیان است که هر صبح و عصر بر پیامبر(ص) خوانده می‌شود تا آن را فراگیرد و بر مردم بخواند: وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلا [۴۴][۴۵].
  3. جمله وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ ، با توجه به اینکه مراد از "شهید" در آن، یاور و معین است، نشان می‌دهد در این آیه مانند سایر آیات تحدی، به قرآن تحدی شده است[۴۶].
  4. اعجاز قرآن ذاتاً مربوط به محتوای خود آن است و امّی بودن شرط اعجاز نیست[۴۷][۴۸].
  • از تعبیر مِّثْلِهِ این نکته نیز برمی‌آید که خداوند با این تعبیر، به آوردن "همانند سوره قرآن" تحدی کرده است نه "سوره قرآن"، تا عذر نیاورند که هیچ انسانی به سبب ویژگی‌ها و عوامل ذاتی، نمی‌تواند شیوه‌ای مانند شیوه انسان دیگر داشته باشد[۴۹][۵۰].

مراحل تحدی

  • بر اساس روایات ترتیب نزول، به جز روایت ابن ندیم، خداوند نخست به همه قرآنقُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا [۵۱]، سپس به یک سورهأَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۵۲]، در مرحله سوم به ۱۰ سورهأَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۵۳]، پس از آن به حدیثی مانند قرآنفَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۵۴] و برای آخرین بار در مدینه مجدداً به سوره‌ای از قرآنوَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ [۵۵] تحدی کرده است[۵۶]؛ در حالی که سیر طبیعی اقتضا می‌کند تحدی از دشوارتر به آسان‌تر، یعنی از کل قرآن به ۱۰ سوره و سپس به یک سوره باشد[۵۷]. مفسران به این اشکال پاسخهای گوناگون داده‌اند که می‌توان آنها را در دو گروه جمع‌بندی کرد[۵۸]:

۱. گروهی با ارائه راهکارهایی درصدد ارائه نظم طبیعی بین آیات تحدی برآمده‌اند که به بررسی آرای آنها می‌پردازیم[۵۹]:

  • الف. جمعی، مانند بغوی[۶۰] و آلوسی[۶۱]، نزول سوره هود را قبل از سوره یونس دانسته‌اند. ابن‌ عطیه، شاهد این ترتیب را تحدی به ۱۰ سوره در سوره هود و به یک سوره در سوره یونس دانسته است[۶۲]. روایت ابن‌ ندیم نیز مؤید این احتمال است[۶۳]؛ همچنین جصاص[۶۴]، شیخ طوسی[۶۵]، زمخشری[۶۶]، یحیی‌ بن حمزه[۶۷]، ابن تیمیه[۶۸]، ابن کثیر[۶۹]، زرکشی[۷۰]، رافعی[۷۱] و سید‌ مصطفی خمینی[۷۲]، بدون توجه به روایات ترتیب نزول یا احتمالا با معیار قرار دادن روایت ابن ندیم، مراحل تحدی را همه قرآن، ۱۰ سوره و یک سوره دانسته‌اند[۷۳].
  • ب. قرطبی بدون اشاره به آیه سوره یونس، مراحل تحدی را به ترتیب، همه قرآن، سخنی مانند آن، ۱۰‌ سوره و یک سوره می‌داند[۷۴]. با توجه به معنای عام واژه "حدیث"، می‌توان این ترتیب را مناسب دانست[۷۵].
  • ج. فخر رازی با استناد به این دلیل عقلی که تحدّی به خفیف‌تر باید بعد از تحدّی به شدیدتر باشد، تحدی به ۱۰ سوره را قبل از تحدی به یک سوره و بر این اساس نزول سوره هود را پیش از نزول سوره یونس می‌داند[۷۶]. وی مراحل تحدی را به ترتیب، آیه ۴۹ سوره قصص، ۸۸ سوره اسراء، ۱۳ سوره هود و ۲۳ سوره بقره بیان می‌کند. همو ذیل آیه ۳۸ سوره یونس، مراحل تحدی را به ترتیب کل قرآن، ۱۰ سوره، یک سوره و حدیثی مانند آن می‌داند. سپس می‌گوید: خداوند در همه این مراحل از مخالفان قرآن می‌خواست که شخصی همانند رسول خدا(ص) که درس نخوانده و به مکتب نرفته است با قرآن معارضه کند؛ ولی در پنجمین مرحله، در سوره یونس از آنان می‌خواهد هر انسانی با هر ویژگی که باشد، اگر می‌تواند سوره‌ای مانند قرآن بیاورد، افزون بر این به آنها پیشنهاد می‌کند در این کار از هرکس که می‌خواهند کمک بگیرند، و سرانجام در سوره بقره از همه مردم می‌خواهد هرچند با کمک یکدیگر سوره‌ای مانند قرآن بیاورند[۷۷][۷۸].
  • د. برخی برآن‌اند که نزول سوره هود پس از سوره یونس بوده؛ ولی آیه ۱۳ سوره هود پیش از آیه ۳۸ سوره یونس که در آن تحدی به یک سوره شده، فرود آمده است[۷۹]. این امر هرچند محتمل است؛ ولی دلیلی بر آن نیست[۸۰][۸۱].
  • هـ. برخی نزول سوره یونس قبل از سوره هود را پذیرفته‌اند؛ لکن مدعی‌اند پیامبر موظف بوده است آیات تحدی سوره یونس را پس از آیات تحدی سوره‌هود بر مردم تلاوت کند[۸۲]. بر این ادعا نیز هیچ دلیلی نیست[۸۳][۸۴].
  • و. برخی معتقدند آیات تحدّی در مرحله نخست از مخالفان می‌خواهد کتابی همانند قرآن بیاورند، با تمام امتیازات و اوصاف قرآن و اغراضی که خداوند از آن اراده کرده است. پس از ثابت شدن ناتوانی آنان، تخفیف داده و می‌فرماید: سوره‌ای از هر جهت شبیه یکی از سوره‌های قرآن دربردارنده همه امتیازات آن بیاورند. سرانجام پس از آشکار شدن ناتوانی آنان، در تخفیفی دیگر می‌فرماید: ۱۰ سوره بیاورند که هریک از آنها یکی از امتیازات و وجوه اعجاز قرآن را دارا باشد، به گونه‌ای که مجموع آن ۱۰ سوره، همه امتیازات یک سوره قرآن را در خود جمع کرده باشد. روشن است که ساختن یک سوره که در همه ابعاد شبیه یک سوره قرآن باشد دشوارتر از فراهم آوردن چند سوره است که هریک در جهتی مشابه قرآن باشد. در این صورت، تحدی از دشوارتر به آسان‌تر خواهد بود[۸۵][۸۶].
  • ز. ابو زید معتقد است خداوند در پاسخ کسانی که ادعا می‌کردند می‌توانند مثل قرآن را بیاورند: ولَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا[۸۷]، در آیه‌ ۳۴ سوره طور به همه قرآن تحدی کرده است: فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۸۸]، سپس به ۱۰ سوره و آن‌گاه به‌ استهزا، مشرکان را به مبارزه با یک سوره فرا‌خوانده و سرانجام در سوره اسراء به طور قطع، تقلید نمونه‌ی قرآن را برای عرب، امری محال اعلام می کند[۸۹] این نظر نیز پذیرفته نیست، زیرا بر فرض که به استناد برخی روایات شأن نزول، مکی بودن آیه ۳۱ سوره انفال پذیرفته شود[۹۰]، ادعای ابوزید با هیچ‌ یک از روایات ترتیب نزول سازگار نیست، زیرا در همه این روایات، سوره طور بعد از دو سوره یونس و هود قرار دارد. افزون بر این، تفسیر "حدیث" به همه قرآن، مورد تردید است[۹۱].
  • ح. مبرّد بر آن است که قید "مفتریات" در سوره هود، نظم طبیعی آیات تحدی را درست می‌کند، زیرا تحدی در سوره اسراء به مجموع قرآن و در سوره یونس به یک سوره کامل، هم از جهت لفظ و هم از جهت معناست؛ ولی در سوره هود به ۱۰ سوره فقط از جهت نظم و اسلوب، بدون توجه به معنا، تحدی شده است[۹۲]. فاضل لنکرانی نیز با استناد به قید "مفتریات" در آیه ۱۳ هود، بر همین نظر است، با این تفاوت که عدد ۱۰ را در سوره هود دال بر کثرت می‌داند[۹۳][۹۴].

۲. عده‌ای ترتیب تاریخی بین آیات تحدی به صورت یاد شده را نپذیرفته‌اند. دیدگاههای این گروه بدین شرح است[۹۵]:

  • الف. شیخ طبرسی[۹۶] و علامه مجلسی[۹۷]، غرض از تحدی را آشکار ساختن عجز مخالفان قرآن می‌دانند و در این جهت بین تحدی به همه قرآن با کمتر از آن تفاوتی نمی‌بینند[۹۸].
  • ب. سید قطب، تحدی از دشوارتر به آسان‌تر را نمی‌پذیرد و تحدی را به نوع قرآن می‌داند نه مقدار آن. به اعتقاد وی نزول آیات تحدی در اوضاع و حالات گوناگون با توجه به مخاطبان آن بوده است و لزوماً ترتیبی بین آن لحاظ نشده است[۹۹]. سبزواری نیز احتمال می دهد تفاوت آیات تحدی ناشی از اختلاف اشخاص یا زمانها باشد؛ یعنی افرادی ادعای هماوردی کل قرآن، عده‌ای ادعای هماوردی ۱۰ سوره و گروهی ادعای هماوردی یک سوره داشته‌اند و خداوند نیز همسطح ادعای هر گروه، با آنها تحدی کرده است؛ یا اینکه تحدی به کل قرآن مربوط به اوایل بعثت و تحدی به کمتر از آن مربوط به زمانهای بعد است[۱۰۰]. بر این احتمال نیز دلیلی نیست[۱۰۱].
  • ج. بقاعی، مقصود از "سوره" در آیات یاد شده را معنای لغوی آن، یعنی مجموعه‌ای از آیات قرآن، می‌داند نه به معنای اصطلاحی و بدین صورت، اشکال عدم وجود ترتیب بین آیات تحدی را حل می‌کند[۱۰۲]. برخی از معاصران نیز "قرآن" را به معنای قرائت و تلاوت دانسته‌اند که بدین معنا بر کل و بعض قرآن صدق می‌کند و "سوره" را به معنای مجموعه آیاتِ دارای هدف واحد دانسته‌اند، بنابراین تفاوت چندانی بین قرآن، یک سوره و ۱۰ سوره، از نظر مفهوم نمی‌ماند و در همه موارد، تحدی به مجموعه آیاتی شده است که هدفی مهم را تعقیب کند.[۱۰۳] دو نظریه اخیر نیز نمی‌تواند پاسخگوی اشکال یاد شده باشد، زیرا همچنان راز تحدی قرآن به یک قطعه و سپس به ۱۰۰ قطعه، روشن نیست[۱۰۴].
  • د. در روایتی از ابن عباس، مقصود از ۱۰ سوره مورد تحدّی در آیه ۱۳ هود، سوره‌های بقره، آل‌عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه، یونس و هود دانسته شده است. اشکال این سخن، یکی مدنی بودنِ بسیاری از این سوره‌ها و مکی بودن سوره هود است[۱۰۵]. دوم این است که این ۱۰ سوره خصوصیتی ندارند، بلکه قول به اختصاص، خلاف ظاهر آیه است که مطلق سوره و هر ۱۰ سوره‌ای[۱۰۶] را شامل می‌شود. سوم اینکه کسانی که به پیامبر(ص) نسبت افترا می‌دادند همه سور قرآن را افترا می‌دانستند. در این صورت تحدی به سورهای خاص، آن هم سوره‌های بزرگ، وجهی ندارد و معنا ندارد به کسی که می‌گوید سوره کوثر افتراست، گفته شود مانند ۱۰ سوره بزرگ قرآن بیاور[۱۰۷][۱۰۸].
  • هـ. رشید رضا معتقد است تأمل در آیات تحدی و تاریخ نزول سوره‌ها، احتمال ترتیب تاریخی در رویارویی با مشرکان را نفی و نزول هریک از آیات یاد‌شده به مناسبت سیاق را تأیید می‌کند[۱۰۹] وی آیه‌ ۸۸‌ اسراء را از آیات تحدی به‌شمار نیاورده است، زیرا این آیه تنها از عجز مشرکان درآوردن مثل قرآن خبر داده است. به گفته وی نخستین آیه تحدی، آیه ۳۸ یونس است که آوردن سوره‌ای از قرآن با ویژگی در برداشتن خبرهای غیبی و هماهنگی با حق و واقع و رعایت بلاغت و فصاحت را خواهان است، برخلاف آیه سوره هود که در آن آوردن ۱۰ سوره مانند قرآن به لحاظ نظم و اسلوب درخواست شده است، هرچند از جهت محتوا ساختگی و باطل باشند. به نظر وی این ۱۰‌سوره، مطلق نیست و مقصود ۱۰ سوره‌ای است که دربردارنده قصص انبیاست که به زعم آنان واقعیت نداشته است. وی بعد از مقدمه‌ای طولانی آن ۱۰‌ سوره را سوره هود و ۹ سوره در بردارنده قصص انبیا که پیش از آن نازل شده است، یعنی سوره‌های اعراف، یونس، مریم، طه، شعراء، نمل، قصص، قمر و ص‌معرفی می‌کند. وی بر آن است که در سوره طور، آوردن مانند قرآن از جهت در برداشتن غیب و هماهنگی با واقع و رعایت فصاحت و بلاغت درخواست شده و در سوره بقره، در مقابل تردید‌کنندگان در وحی الهی "یهود" به آوردن همانند یک سوره قرآن از سوی فردی امی مانند پیامبر(ص) تحدی شده است[۱۱۰]. این دیدگاه را نیز نمی‌توان پذیرفت، زیرا اولاً وی برخلاف همه مفسران آیه ۸۸ اسراء را از آیات تحدی به شمار نیاورده است، در حالی که سیاق آیه و شأن نزول آن، تحدی در آن را تأیید می‌کند[۱۱۱]. ثانیاً ظاهر آیه ۱۳ هود دلالت دارد مشرکان همه قرآن را افترا می‌دانستند، از این رو مناسب است تحدی به‌گونه‌ای باشد که اشکال آنها را از اساس از بین ببرد، در حالی که اگر تحدی ـ چنان‌که رشیدرضا معتقد است ـ به سوره‌های خاص "بلند" شده باشد، اشکال مشرکان از اساس برطرف نمی‌شود و ادعای آنها نسبت به سوره‌های کوتاه برجاست[۱۱۲]. ثالثاً فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ [۱۱۳]. اطلاق دارد و دلیل قابل قبولی برای تقیید آن به سورهایی خاص وجود ندارد. رابعاً سوره‌هایی که به قصص انبیا پرداخته است در ۱۰ سوره یاد شده منحصر نیست و سوره‌های دیگری از قرآن، نظیر صافّات، نیز مشتمل بر داستان انبیاست[۱۱۴]. خامساً در برداشت تحدی به همه قرآن از آیه‌ ۳۴‌ سوره طور فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۱۱۵]، تردید است[۱۱۶] ک: المیزان، ج‌۱، ص‌۱۶۷ ـ ۱۶۹.</ref>[۱۱۷].
  • و. علامه طباطبایی روایات ترتیب نزول را معتبر نمی‌داند[۱۱۸]؛ ولی با توجه به قراینی، تقدم نزول سوره یونس بر هود را پذیرفته است[۱۱۹]. به اعتقاد ایشان اختلاف آیات تحدی، ناشی از هدف خاصی است که هریک از این آیات دنبال می‌کند؛ بدین شرح: تحدی در آیه ۸۸ سوره اسراء به جمیع قرآن به لحاظ در برداشتن نیازهای گوناگون انسان تا روز قیامت است. تحدی در آیه ۳۸ سوره یونس به یک سوره‌ای است که غرضی کامل و جامع از اغراض مربوط به هدایت انسان را دارا باشد. تحدی در سوره هود به ۱۰ سوره با ویژگی کثرت تفنن در بیان و تنوع در اغراض است، زیرا عدد ۱۰ به کثرت اشاره دارد. تحدی در فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۱۲۰] عام و فراگیرتر از سه مرحله فوق است، زیرا "حدیث" نسبت به یک سوره و ۱۰ سوره و همه قرآن عمومیت دارد، پس تحدی در این آیه، به مطلق ویژگیهای قرآن است[۱۲۱][۱۲۲].
  • این بیان نیز نظم طبیعی آیات تحدی را درست نمی‌کند؛ چگونه کسی که از آوردن یک سوره دارای بیان و هدف واحد ناتوان است می تواند با چند سوره دارای ویژگیها و اهداف مختلف، هماوردی کند[۱۲۳][۱۲۴].

گستره تحدی

  • تحدی قرآن شامل همه انسانها حتی جنیان در طول تاریخ است[۱۲۵]، زیرا پیامبر‌ اسلام(ص) خاتم پیامبران و دعوت وی جهانی و جاودانی است و همه انسانها و جنیان از عصر نزول تا پایان جهان مخاطب قرآن‌اند. البته برخی از وجوه اعجاز، مانند خبرهای غیبی و اعجاز هدایتی، متوجه عموم و قابل ادراک برای همه است؛ ولی برخی وجوه اعجاز تنها با مراجعه به اهل فن یا با یادگیری علوم پیش‌نیاز، قابل دسترسی است. زرکشی تحدی قرآن را شامل جنیان نمی‌داند، زیرا قرآن به اسلوب زبان عربی نازل شده است که جنیان اهل آن نبودند. وی تعمیم تحدی به جنیان در آیه ۸۸ سوره اسراء را برای تعظیم می‌داند[۱۲۶]. بنت‌ الشاطی این تعمیم را ناظر به عرف رایج در میان عرب جاهلی می‌داند که می‌پنداشتند هر شاعری همراهی از جنیان دارد که اشعار زیبا را به او الهام می‌کند[۱۲۷][۱۲۸].
  • برخی خطاب تحدی قرآن را مخصوص عرب زمان نزول دانسته‌اند. برپایه این دیدگاه که به جمعی از دانشمندان پیشین، مانند جرجانی نیز نسبت داده شده است[۱۲۹]، امروزه برای اعجاز قرآن باید به ناتوانی عرب آن عصر استناد کرد[۱۳۰]. روشن‌است که جهانی و جاودانی بودن دعوت قرآن و اطلاق آیات تحدی با این ادعا سازگاری ندارد[۱۳۱][۱۳۲].
  • برخی برآن‌اند که تحدی در میان عرب عصر نزول شناخته شده بود؛ آنان هر کلامی را به مانند خودش تحدی می‌کردند؛ خطبه را با خطبه، شعر را با شعر و رجز را با رجز، بر همین اساس، اعجاز قرآن را در فصاحت برتر و نظم ویژه آن می‌دانند[۱۳۳]. برخی، بعضی وجوه اعجاز، نظیر فصاحت و بلاغت را مخصوص عرب عصر نزول و دیگر وجوه را عام و همگانی دانسته‌اند[۱۳۴]. اشکال پیش گفته بر این دیدگاه نیز وارد‌است[۱۳۵].
  • برخی با توجه به نوع وصفهای قرآن از خویش که بیشتر ناظر به محتوا و مضمون کلام الهی و نه شکل و ساختار ظاهری آن‌اند و نیز با استناد به آیه قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۱۳۶] تحدی قرآن را ناظر به محتوا و مضمون کلام الهی و نه الفاظ آن می‌دانند[۱۳۷]. اطلاق آیات تحدی این دیدگاه را نیز مردود می‌داند[۱۳۸].
  • به هر روی، مفسران با استناد به آیات، تحدی قرآن را به هدایت: قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۱۳۹][۱۴۰]، علم و معرفت: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۱۴۱]، صدور آن از پیامبر امّی(ص): قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ[۱۴۲][۱۴۳]، خبرهای‌ غیبی: تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ[۱۴۴]، عدم اختلاف در آن: أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا[۱۴۵] و به بلاغت: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۱۴۶] و در برگیرنده کیفیت ادا و بیان و نیز محتوا[۱۴۷] دانسته‌اند. سید قطب[۱۴۸] و علامه طباطبایی[۱۴۹] تحدی و اعجاز قرآن را عام و در همه وجوه یاد شده می‌داند وگرنه خداوند تحدی را به عرب منحصر می‌کرد و مطلق نمی‌آورد[۱۵۰]. برای تحدی، وجوهی دیگر، مانند فصاحت و بلاغت، نظم‌ زیبا، حقانیت و راستی، نبود باطل و دروغ در آن، احکام و شرایع، معانی بلند و ... نیز ذکر شده است که به موارد یاد شده باز می‌گردد، به هر روی[۱۵۱] قرآن برای همه بشر فرود آمده و تحدی آن نیز عام و فراگیر است[۱۵۲][۱۵۳].
  • دانشمندان مسلمان درباره کمترین مقدار اعجار قرآن که به آن تحدی شده بر یک نظر نیستند[۱۵۴]؛ از برخی معتزله نقل شده که اعجاز به مجموع قرآن تعلق گرفته است. آیات تحدی به "سوره" وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ [۱۵۵]، أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ[۱۵۶] و "حدیث"فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۱۵۷] این دیدگاه را رد می‌کند[۱۵۸]. اشاعره و برخی دیگر از معتزله کمترین مقدار اعجاز قرآن را یک سوره، خواه بلند یا کوتاه، یا به اندازه یک سوره می‌دانند، بنابراین اگر حروف آیه‌ای به اندازه حروف سوره‌ای مانند سوره کوثر نیز باشد معجزه و مورد تحدی است[۱۵۹]. ابن حزم ضمن نقد این دیدگاه، هرچه را عنوان قرآن بر آن صدق کند معجزه و مورد تحدی می‌داند[۱۶۰]. برخی آیه شریفه فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۱۶۱] را دلیل این دیدگاه دانسته‌اند. قاضی عیاض با رد‌ دلالت این آیه بر مدعا می‌گوید: حدیث کامل، در کمتر از کلمات سوره کوتاه حاصل نمی‌شود[۱۶۲]. آلوسی معتقد است همه قرآن و اجزای آن، حتی کوتاه‌ترین سوره آن، معجزه و مورد تحدی است[۱۶۳]. برخی با استناد به ظاهر آیات تحدی، اعجاز و تحدی را در کمتر از سوره ثابت نمی‌دانند[۱۶۴]. البته بعید است کلمه "حدیث" در آیه‌ ۳۳‌ سوره طور شامل آیاتی همچون آیه دَین[۱۶۵]. و آیة‌ الکرسی نگردد. برخی محققان با حمل واژه‌های "قرآن"، "سوره" و "حدیث" در آیات تحدی بر معنای لغوی آنها "مجموعه‌ای از آیات قرآن" اعجاز قرآن را چه از نظر محتوا و چه از نظر قالب و نظم خاص، شامل مجموعه‌ای از جملات قرآن می‌دانند که نظیر آیه دین دارای آغاز و انجامی مشخص است[۱۶۶]. شایان ذکر است در صورتی که واژه "قرآن" و "سوره" به معنای اصطلاحی نیز باشد این معنا را می‌توان از "حدیث" در آیه شریفه فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ[۱۶۷] استفاده کرد[۱۶۸].

هماورد نمایان

  • تحدی و هماوردخواهی قرآن از مسلّماتی است که افزون بر قرآن در تاریخ نیز به تواتر گزارش شده است، همان‌گونه که تردیدی نیست که با وجود جمع بودن همه زمینه‌های تحدی، مانند تحدی صریح، دعوت پیامبر به مفاهیم جدیدی که با فرهنگ اعراب ناسازگار بود، تعصب عربی که همه همت خود را در شکست این پدیده به کار گرفته بود، آنان نتوانستند با قرآن هماوردی کنند، زیرا اگر با قرآن هماوردی درخوری شده بود به یقین در تاریخ بازگو می‌شد[۱۶۹]. آنچه در معارضه با قرآن نقل شده است سخنانی بی‌ارزش و ناچیز است که هرگز توان هماوردی با آن را ندارد[۱۷۰].
  • برای نخستین بار نضر بن حارث، دشمن سرسخت پیامبر، با نقل داستانهای رستم و اسفندیار ادعای هماوردی با قرآن کرد. طبق برخی روایات شأن نزول[۱۷۱]، آیه شریفه ولَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا[۱۷۲]. ناظر به وی است. به گزارش اصمعی، هذیل یعفور نیز جملاتی را در معارضه با سوره اخلاص آورد[۱۷۳] از مسیلمه نیز جملاتی رکیک در معارضه با قرآن نقل شده است. گفته شده عمرو‌بن عاص بعد از شنیدن برخی از این سوره‌های ساختگی به او گفت: من و خودت می‌دانیم که دروغگویی[۱۷۴]. ابن‌ اسحاق در صحت گزارشهای هماوردی مسیلمه با قرآن تردید کرده است[۱۷۵]. اسود عنسی نیز در شمار کسانی آمده که ادعای هماوردی با قرآن کرده است[۱۷۶]. رافعی معتقد است او مردی فصیح بود که فقط ادعای نبوت کرد؛ ولی با قرآن هماوردی نکرد[۱۷۷]. گفته شده: عبدالله بن مقفع نیز درصدد هماوردی با قرآن برآمد؛ ولی پس از مدتی منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود کرد[۱۷۸]. باقلانی و ابن‌ قیم آورده‌اند که وقتی او به آیه ۴۴ سوره هود رسید به ناتوانی بشر درآوردن مثل آن اعتراف کرد و از این کار منصرف شد[۱۷۹]. ابن‌ ابوالعوجاء، ابو شاکر دیصانی و عبدالملک بصری نیز برای هماوردی با قرآن تلاش کردند؛ ولی سرانجام به عجز خویش اعتراف کردند[۱۸۰][۱۸۱].
  • در سالهای اخیر نیز تلاش‌هایی برای معارضه با قرآن شده است که همگی نافرجام بوده است؛ برای نمونه، کشیشی مسیحی دو سوره به تقلید از سوره‌های حمد و کوثر ساخت. خوئی[۱۸۲] و رشید رضا[۱۸۳] این معارضه را بررسی کرده و ضعف آن را نشان داده‌اند[۱۸۴].
  • مشهورترین کاری که اخیراً برای مبارزه با قرآن انجام شده، انتشار کتابی است با نام الفرقان الحق که دو ناشر آمریکایی با نام‌های a ۲۰۰۱ ome g" و wine press آن را با چاپی نفیس و با تبلیغاتی وسیع منتشر کرده‌اند. این کتاب در ۳۶۶‌ صفحه و ۷۷ سوره با تقلید سبک و سیاق قرآن و با استفاده از کلمات و آیات آن و آمیختن آن با تعالیم و آموزه‌های یهودی و مسیحی و حتی با رسم الخط قرآنی تدوین و چاپ شده است. برای نمونه در سوره‌ای با عنوان ثالوث، بند‌ ۱۸، چنین‌آمده است: «مثل الذین کفروا و کذبوا بالإنجیل‌الحق أعمالهم کرماد اشتدت به الریح فی یوم‌عاصف لایقدرون مما کسبوا علی شی ذلک هو الضلال الأکید». واضح است که این جمله از آیه ۱۸‌ سوره ابراهیم اقتباس شده است[۱۸۵]. سوره‌های این کتاب جعلی نامهایی چون الانجیل، الجنه، المحبه و در برخی موارد نامهایی شبیه نام‌های سوره‌های قرآن، چون "الانبیاء"، "الفاتحه" و "المنافقون" دارند و به جای بسمله با جمله "بسم الأب الکلمة الروح الإله الواحد الأوحد‌..." شروع می‌شوند. این کتاب جعلی را برخی دانشمندان مسلمان بررسی و نقد کرده‌اند؛ مانند صلاح‌ الخالدی که الانتصار للقرآن را در نقد آن نگاشته است[۱۸۶].

تحدی یکی از راه های اثبات نبوت

  • یکی از احتجاجاتی که در قرآن آمده، تحدّی[۱۸۷]. پیامبران است. ایشان ابتدا برای اثبات رسالت خود، معجزه ارائه می‌کردند؛ آن‌گاه اگر با مخالفت و انکار روبه‌رو می‌شدند، تحدّی می‌کردند به این‌که اگر معجزه ما امری بشری است، شما هم مثل آن را ارائه دهید. در ماجرای برخورد موسی با ساحرانی که به دستور فرعون جمع شده بودند، تحدّی و مبارزه‌ طلبی از دو طرف بوده است. ابتدا آنها اعجاز موسی را انکار کردند؛ سپس دستور مقابله آنان با موسی از‌ طرف فرعون صادر شد و حضرت موسی(ع) هم این مبارزه‌طلبی و تحدّی را قبول کرد: قَالُواْ يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَقَالَ أَلْقُواْ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُواْ أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاؤُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ [۱۸۸]. درباره معجزه اصلی پیامبر اسلام که جنبه قولی داشته، در آیات بسیاری پیامبر(ص) برای اثبات این‌که قرآن از ناحیه خداوند است، به تحدّی مأمور شده است تا مشرکان را به مبارزه بطلبد. خدا در این باره می‌فرماید: اگر در الهی بودن آن‌چه ما بر بنده خود نازل کردیم، شک دارید، یک سوره مثل قرآن بیاورید: وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ [۱۸۹] نوع مفسّران این احتجاج را برای اثبات اعجاز قرآن و به واسطه آن برای اثبات رسالت پیامبر اکرم(ص) دانسته‌اند[۱۹۰]. همین مضمون در آیه‌۸۸ سوره اسراء، و در آیات دیگری نیز ذکر شده است. تحدّی بر قرآن، گاهی به فصاحت و بلاغت آن، مانند آیه‌‌ ۱۳ سوره هود و گاهی به پیراستگی آن از اختلاف و تناقض مربوط می‌شود: وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا [۱۹۱]. گاهی به جنبه‌های علمی آن وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۱۹۲]. و گاهی نیز به اخبار غیبی تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ [۱۹۳][۱۹۴][۱۹۵].

تحدی در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱

منظور آیاتی است که در مقابل کسانی که قرآن را ساخته دست بشر و یا اساطیر می‌پنداشتند خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که آنها را به مسابقه و مبارزه دعوت کن و بگو اگر می‌توانند مثل قرآن بیاورند. تحدی به معنای مسابقه دادن درکاری، برتری‌طلبی از کسی درخواست برابری نمودن و معارضه جهت غلبه جستن بر اوست».

  1. وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۱۹۶]
  2. أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ[۱۹۷]
  3. أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[۱۹۸]
  4. قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا * وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا[۱۹۹]
  5. أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ * فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ[۲۰۰]
  6. أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا[۲۰۱]
  7. فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ * قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۰۲]

نکته: یکی از ویژگی‌های قرآن کریم همتا‌طلبی و نظیرگویی(تحدی)قرآن است.در قرآن بارها دسته‌ها و گروهها و افراد را به نطیرگویی و مبارزه جهت آوردن همانند قرآن دعوت کرده است،زیرا منکران و مخالفان قرآن-که برای آن ریشة الهی و غیبی قائل نبودند و آن را کار بشری می‌شمردند-ادعای حضرت را نادرست می‌دانستند.یکی دیگر از پرسش‌ها دربارۀ آیات تحدی،این است که آیا این آیات از نظر منطقی ترتیب خاصی داشته است‌؟قرآن کریم در پنج آیه،به صراحت تحدی کرده و جز یکی از این آیات (بقره:۳۳)،همگی مکی و در خطاب به معاندان و منکران وحی و نبوت است.مشهور در میان قرآن پژوهان آن است که آیات تحدی،دارای تطور بوده و در سوره‌های مکی در آغاز نسبت به کل قرآن تحدی شده است و در مرحله بعدی با ده سوره و در پایان به یک سوره تحدی شده است[۲۰۳] بنابراین، صاحب وحی در پاسخ به این گروه، قرآن پس از گذشت پنج سال از بعثت پیامبر نخستین بار در سورۀ طور می‌فرماید: أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ * فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ[۲۰۴] و بعد از این مرحله با صراحت بیشتری به تحدی می‌پردازد و می‌فرماید:اگر می‌توانید نظیر قرآن را بیاورید: فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ[۲۰۵] و این مطلب را در شکل‌های مختلف بیان می‌کند(یونس:۳۸، هود:۱۳ و ۱۴،بقره:۲۳-۲۴)در آغاز می‌گوید:اگر می‌توانید مانند قرآن را بیاورید. {متن قرآن|عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ}}[۲۰۶]در مرحله بعدی می‌گوید: قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ[۲۰۷].اگر می‌توانید ده سوره همانند.قرآن را بیاورید (هود:۱۳)اوج هماوردخواهی قرآن در سورۀ بقره است که می‌گوید:اگر رسات می‌گویید سوره‌ای مانند قرآن را فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۰۸]مسلما همتاطلبی در صورتی معنا دارد که افراد در فن بلاغت و فصاحت توانایی داشته باشند و در مرحله‌ای باشد که هماوردخواهی معقول باشد،مثلا اگر جوانی قدرتمند پیر مردی ضعیف و ناتوان را دعوت به مبارزه‌طلبی کند،دیگران او را به مسخره می‌گیرند و می‌گویند اینکه شجاعت نیست،اگر راست می‌گویی برو با کسی در سطح خود مبارزه کن.قرآن به اعراب اهل ادب و بلاغت و شعر و نظم و کسانی که اشعار زبده و جاویدان آنان (معلقات سبع)سالهای سال بر دیوار کعبه آویزان بود می‌گوید:اگر مدعی هستید این کار بشر است و خارق عادت نیست و نمی‌تواند معجزه پیامبر شناخته شود، بیایید و در کنار هم جمع شده و با قرآن معارضه کنید و همانندش را بیاورید که آنها می‌آیند و تلاش می‌کنند و نومیدانه بر می‌گردند و نمی‌توانند به مقصود برسند.

لذا می‌گویند این قرآن از جنس دیگری است.این کتاب سحر است.همۀ این سخنان برای این است که اگر نتوانستید مانند قرآن را بیاورید،پس بدانید که قرآن افترا نیست،کمک دیگران نیست، سحر و دروغ نیستوَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۲۰۹]در گذشته چنین سخنانی سابقه نداشته است. أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ[۲۱۰].اگر دعوت‌شدگان به تحدی پاسخ ندادند و نتوانستند شما را برای آوردن مانند قرآن توانا سازند،پس بدانید که قرآن تنها به علم خدا نازل شده است فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ[۲۱۱] لذا در مرحله دیگر در سوره‌ای مدنی: وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ[۲۱۲]با قاطعیت بیشتر به این عدم امکان دائمی اشاره می‌کند،بعد می‌گویند: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ[۲۱۳]پس اگر چنین نکردید که هرگز نمی‌توانید کرد،پس از آن آتشی که هیزمش انسان‌ها و سنگهای مورد پرستش شمایند،و برای کافران آماده شده است، پروا کنید.

نتیجه: در آیات فوق، این محورها پیرامون تحدی مطرح گردیده است:

  1. تحدی خداوند به بلاغت، و نظم قرآن با منکران و مخالفان آن. «علامه طباطبائی، می‌نویسد؛ برداشت تحدی به بلاغت بر این اساس است که مشخص‌ترین حالت مخاطبان عصر نزول قرآن فصاحت و بلاغت بوده است؛ بگونه‌ای که هیچ یک از امت‌ها به این مرتبه از بلاغت نبوده‌اند» (المیزان، ج ۱، ص ۶۸). هرچند که خود قرآن در این باره جهت اعجاز را بیان نکرده است.
  2. تحدی خداوند به آوردن معجزه‌ای همانند قرآن نازل شده بر پیامبر امی برای اثبات حقانیت آن: وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۱۴]
  3. تحدی خداوند به جامعیت قرآن برا ی اثبات حقانیت قرآن.
  4. تحدی خداوند به عدم اختلاف در قرآن برای اثبات حقانیت آن أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا[۲۱۵]
  5. ناتوانی مشرکان از پاسخگوئی به تحدی و آوردن مثل قرآن: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۲۱۶].
  6. ادعای ساختگی بودن قرآن، در زبان مشرکان، زمینه تحدی خداوند با آنان: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ[۲۱۷][۲۱۸].

تحدی در دانشنامه معاصر قرآن کریم

تحدی به معنی هماورد خواستن و مبارز‌ طلبیدن است و در اصطلاح قرآنی، هماورد‌ طلبیدن خدا از مخالفان اسلام و قرآن است که اگر می‌‌توانند مانند قرآن بیاورند یا دست‌کم یک سوره مانند آن را بیاورند.

قرآن کریم در مرحله نخست تحدّی به تمام قرآن می‌کند و می‌فرماید: اگر می‌‌توانند مانند این قرآن بیاورند. قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۱۹]، قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا[۲۲۰].

در مرحله دوم تحدی به ده سوره از قرآن می‌کند و می‌فرماید: أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۲۱].

در مرحله سوم تحدّی به یک سوره می‌کند و می‌فرماید: وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۲۲]. در مرحله چهارم، تحدی به سختی مانند قرآن می‌کند و می‌فرماید: أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ[۲۲۳].

برخی از مفسران مراد از «حدیث» را در اینجا همه قرآن می‌دانند و برخی آن را شامل بخشی از قرآن که معنای کاملی را میرساند نیز می‌دانند مانند آیة‌الکرسی و مانند آن. به هر حال در این آیه، به آوردن سخنی مثل قرآن تحدی شده است، بی‌آن‌که به مقدار آن اشاره شود. ولی ظاهراً تحدی در فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ[۲۲۴] عام و فراگیر از سه مرحله فوق است؛ زیرا «حدیث» نسبت به یک سوره و ۱۰ سوره و همه قرآن عمومیت دارد. پس تحدی در این آیه به مطلق ویژگی‌های قرآن است[۲۲۵].

اصل تحدی برای اثبات وحیانی بودن قرآن و تثبیت رسالت پیامبر اسلام(ص) است تا به وسیله آن معجزه بودن قرآن ثابت شود، بنابراین تعریف معجزه در اینجا امری لازم و ضروری است: «معجزه امری خارق عادت، مقرون به تحدی، محفوظ از معارضه، مطابق با دعوی و توأم با ادعای نبوت است»[۲۲۶].

معجزه باید کاری خارق‌العاده و از حدود توانایی بشر خارج باشد؛ به طوری که هیچ کس حتی نوابغ جهان نتوانند همانند آن را بیاورند. مانند تبدیل شدن عصای به اژدها و همچنین شقّ القمر که اموری بر خلاف عادت طبیعی هستند. معجزه باید مطابق خواسته مدعی نبوت باشد مثلاً اگر در مقام اعجاز، مدعی شفای دو چشم مریض شود که اطبّاء از بهبودی آن ناامیدند، باید بتواند او را شفا دهد، نه اینکه به طور کلی او را کور گرداند! که اگر چنین شود مطابق دعوی نیست. معجزه باید توأم با ادعای پیامبری باشد، یعنی آورنده آن به عنوان یک سند زنده برای صدق رسالت خود از طرف خدا آن را انجام دهد. معجزه باید توأم با تحدّی و دعوت به معارضه و مقابله باشد؛ به این معنی که از همه دعوت کند که اگر می‌‌توانند مثل آن را بیاورند و کسی هم نتواند مثل آن را بیاورد. پس اعجاز، انجام کاری است که انجام دهنده آن، به منبع وحی و آفریدگار جهان در ارتباط است و معجزه، نشانه ارتباط انجام دهنده آن با خدا می‌باشد.

فرق معجزه با کار ساحران و مرتاضان و مخترعان و هنرمندان کاملاً روشن است، زیرا: کار این گروه تمرینی، تحصیلی و تخصصی است در حالی که کار پیامبران که آورندگان معجزه هستند نه تمرینی است و نه تحصیلی و نه تخصصی. کار این گروه همراه با تحدی نیست در حالی که کار پیامبران توأم با هماوردخواهی و تحدی است. کار این گروه هرگز توأم با ادعای نبوت نبوده و نیست در حالی که کار پیامبران همراه با ادعای نبوت و پیغمبری است. این گروه با همه تمرین و تحصیل و تخصص‌شان، خود را از خطا و لغزش در محصول کار ایمن نمی‌دانند در حالی که پیامبران در آنچه که عرضه می‌کنند (یعنی پیام الهی) خود را مصون از خطا و لغزش می‌دانند. چه بسا این گروه جنبه‌های شهرت‌طلبی و انگیزه‌های نفسانی داشته باشند در حالی که پیامبران هرگز به دنبال شهرت‌طلبی و اعمال انگیزه‌های نفسانی و شخصی خویش نبوده‌اند و تنها پیام‌رسان و مجری احکام او هستند.

در آیات تحدّی در مرحله نخست از مخالفان می‌خواهد کتابی همانند قرآن بیاورند، آن هم با تمام امتیازات و اوصاف قرآن و اغراضی که خداوند از آن اراده کرده است. پس از ثابت شدن درماندگی و ناتوانی آنان، تخفیف داده و می‌فرماید: سوره‌ای از هر جهت شبیه یکی از سوره‌های قرآن در بردارنده همه امتیازات آن بیاورند. سرانجام پس از آشکار شدن ناتوانی آنان در تخفیفی دیگر می‌فرماید: ده سوره بیاورید که هر یک از آنها یکی از امتیازات و وجوه اعجاز قرآن را دارا باشد به گونه‌ای که مجموع آن ده سوره، همه امتیازات یک سوره قرآن را در خود جمع کرده باشد. روشن است که ساختن یک سوره در همه ابعاد شبیه یک سورة قرآن باشد دشوارتر از فراهم آوردن چند سوره است که هر یک در جهتی مشابه قرآن باشد. در این صورت، تحدی از دشوارتر به آسان‌تر خواهد بود[۲۲۷].

تحدّی و هماورد خواهی قرآن تنها مربوط به بُعد خاصی از آن نیست تا کسی یا کسانی ادعا کنند مثلاً در فلان بعد چیزی شبیه قرآن آورده‌اند، بلکه این هماورد خواهی مربوط به تمام ابعاد قرآن، آن هم به صورت یک واحد مجموعی مرکب است که شامل امور زیر می‌شود:

  1. از جهت فصاحت و بلاغت
  2. از جهت نظم و انسجام و سبک خاص خود قرآن
  3. از جهت آهنگ و موسیقی آن
  4. از جهت محتوا و معارف جامع و والای آن
  5. از جهت قوانین استوار و برنامه‌های جهان‌شمول آن
  6. از جهت برهان‌های ویژه و شیوه خاص دعوت آن
  7. از جهت خبرهای غیبی گذشته و آینده آن
  8. از جهت اعجاز علمی و اشارات دقیق آن
  9. از جهت استواری بیان و عدم اختلاف در آن
  10. از جهت هدایت‌گری و تأثیر فوق‌العاده آن بر اذهان و دل‌ها؛ تا جایی که مهم‌ترین عامل پیشرفت و توسعه اسلام را باید در خود وجود قرآن و تأثیرگذاری آن بر انسان‌ها جستجو کرد. مجموعه این ویژگی‌های ده‌گانه را باید به عنوان یک واحد ذات الابعاد و جامع منظور نمود تا معنا و مفهوم «تحدی» قرآن و راز شکست مخالفان از آوردن همانند آن به درستی فهمیده شود. آری در این صورت است که عجز و ناتوانی دیگران از آوردن مثل آن، موجه و قابل قبول، جلوه می‌کند وگرنه ارائه نمونه‌هایی از هماوردهای یک بُعدی هرگز نمی‌تواند مصداق ارائه مثل و مانند آن باشد، چنان‌که هماوردنماهایی وارد این میدان شدند و در مقام معارضه با قرآن نه تنها شکست سختی خوردند، بلکه تمام دستاوردشان نیز مورد مضحکه و ریشخند کارشناسان فنِّ سخن قرار گرفت، همان طور که از مسیلمه کذّاب، جملاتی رکیک نقل شده که عمر بن عاص به او گفت: من و خودت می‌دانیم که دروغگویی[۲۲۸].

گفته‌اند: عبدالله بن مقفع درصدد هماوردی با قرآن برآمد ولی پس از مدتی منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود کرد[۲۲۹]. معارضه جویانی که اخیراً نمونه‌هایی، به عنوان معارضه با قرآن به صفحه اینترنت برده‌اند و در معرض نگاه عموم قرار داده‌اند، اگر به دید انصاف و حق‌بینی به آنها نگریسته شود الفاظی برگرفته از آیات قرآن است که بسیار ناشیانه به مونتاژ آنها پرداخته‌اند که اگر فرضاً سجع و وزنی داشته باشد، ارتباط معنایی قابل قبولی ندارد. مجموعه‌ای از الفاظ درهم تنیده و ترکیب یافته سرد و بی‌روح‌اند که نه حامل پیامی‌اند و نه دربردارنده رهنمودی.[۲۳۰]

تَحدّی

خداوند مشرکان و مخالفان دعوت توحیدی را به مبارزه‌طلبیده که اگر میتوانند مثل قرآن بیاورند و اعلام عجزآنان از آوردن همانند آیات قرآن. البته تحدی روش سلبی پیامبر برای اثبات نبوت است. روش ایجابی او همان استدلال و دلیل است که تا سال پنجم بعثت در سوره طور، از آن استفاده کرده نکرد:

  1. وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ[۲۳۱].
  2. أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۳۲].
  3. أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۲۳۳].
  4. قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا[۲۳۴].

نتیجه: در آیات فوق هماوردطلبی - تَحَدّی - و عجز مخالفان قرآن، از آوردن مثل قرآن نازل شده بر پیامبر، به رغم کمک به یکدیگر: وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ... * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا...، أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ، قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا، قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ[۲۳۵] مطرح گردیده است[۲۳۶].

پانویس

  1. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  2. ترتیب العین، ص‌۱۶۹، «حدا».
  3. لسان‌العرب، ج‌۳، ص‌۹۰، «حدا».
  4. مقاییس اللغه، ج‌۲، ص‌۳۵، «حدا»؛ المصطلحات الکلامیه، ص‌۶۴.
  5. المصطلحات الکلامیه، ص‌۶۴.
  6. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  7. بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.
  8. بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.
  9. یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.
  10. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  11. یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
  12. و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
  13. التبیان، ج‌۵، ص‌۴۱۶؛ ج‌۸، ص‌۲۰.
  14. چیزی را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید!؛ سوره یونس، آیه:۸۰.
  15. الاقتصاد، ص‌۱۶۶.
  16. المحلّی، ج‌۱، ص‌۳۶.
  17. تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۱۲۸ ـ ۱۲۹، «قرآن در قرآن»؛ تسنیم، ج‌۲، ص‌۴۱۳ ـ ۴۱۴.
  18. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  19. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  20. مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۴۰۲.
  21. بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.
  22. التبیان، ج‌۸، ص‌۱۵۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۲۶۱؛ التسهیل، ج‌۳، ص‌۱۰۷.
  23. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  24. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۸۱؛ التمهید، ج‌۱، ص‌۱۰۵.
  25. بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.
  26. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  27. جمال القراء، ج‌۱، ص‌۱۳۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۸۱.
  28. یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.
  29. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  30. جمال القراء، ج‌۱، ص‌۱۳۶؛ البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۸۱.
  31. یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
  32. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  33. آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟یا می‌گویند (خود) آن را فرا بافته است (نه،) بلکه ایمان ندارند؛ سوره طور، آیه: ۳۲- ۳۳.
  34. فی الاعجاز البلاغی، ص‌۱۶؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۵۸؛ احکام‌القران، ج‌۱، ص‌۴۰ ـ ۴۱.
  35. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  36. و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید.و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه: ۲۳ - ۲۴.
  37. التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۱۷.
  38. من وحی القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۴؛ تسنیم، ج‌۲، ص‌۴۲۱.
  39. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  40. مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۵۷.
  41. التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۱۸.
  42. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  43. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  44. و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده می‌شود؛ سوره فرقان، آیه: ۵.
  45. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  46. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  47. تسنیم، ج‌۲، ص‌۴۲۴ ـ ۴۲۷.
  48. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  49. من وحی القرآن، ج‌۱، ص‌۱۷۴.
  50. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  51. بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.
  52. یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.
  53. یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
  54. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  55. و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
  56. مجمع‌البیان، ج۱۰، ص۶۱۲ـ ۶۱۳؛ البرهان فی‌علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ سیرة‌الرسول، ج‌۱، ص‌۱۴۵ ـ ۱۴۶؛ ج‌۲، ص‌۱۰.
  57. مدخل التفسیر، ص‌۳۴.
  58. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  59. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  60. تفسیر بغوی، ج‌۲، ص‌۴۱۵.
  61. روح المعانی، ج‌۱۲، ص‌۲۰.
  62. التحریر والتنویر، ج‌۱، ص‌۳۳۷.
  63. الفهرست، ص‌۲۸.
  64. احکام القرآن، ج‌۱، ص‌۴۱.
  65. التبیان، ج‌۱، ص‌۱۰۴.
  66. الکشاف، ج‌۲، ص‌۳۸۳.
  67. حقایق الاعجاز، ص‌۱۲۶.
  68. التفسیر الکبیر، ج‌۲، ص‌۱۵۱.
  69. تفسیر ابن کثیر، ج‌۱، ص‌۶۳.
  70. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۲، ص‌۹۱.
  71. اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص‌۱۶۹.
  72. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج‌۴، ص‌۴۱۸.
  73. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  74. تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۷۷.
  75. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  76. التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۹۷.
  77. التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۹۷.
  78. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  79. تفسیر المنار، ج‌۱۲، ص‌۳۳.
  80. تفسیر المنار، ج‌۱۲، ص‌۳۳.
  81. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  82. روح المعانی، ج‌۱۲، ص‌۲۰.
  83. تفسیر المنار، ج‌۱۲، ص‌۳۳؛ قرآن‌شناسی، ص‌۱۲۷.
  84. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  85. قرآن شناسی، ص‌۱۳۳.
  86. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  87. اگر می‌خواستیم مانند آن می‌گفتیم؛ سوره انفال، آیه: ۳۱.
  88. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  89. معنای متن، ص‌۲۸ ـ ۲۹.
  90. تفسیر بغوی، ج۲، ص‌۲۴۵؛ روح المعانی، ج‌۹، ص‌۱۹۹.
  91. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  92. التحریر والتنویر، ج‌۱۲، ص‌۲۰.
  93. مدخل التفسیر، ص‌۳۸.
  94. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  95. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  96. مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۲۵۱.
  97. بحارالانوار، ج‌۹، ص‌۱۰۵.
  98. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  99. فی ظلال القران، ج‌۴، ص‌۱۸۶۱.
  100. مواهب الرحمن، ج‌۱، ص‌۱۲۷.
  101. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  102. تفسیر بقاعی، ج‌۱، ص‌۶۳؛ ج‌۳ ص‌۴۴۴.
  103. نمونه، ج۱۲، ص۴۳ ـ ۴۵؛ قرآن‌شناسی، ص‌۱۲۷ ـ ۱۳۳.
  104. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  105. البحر المحیط، ج۵ ص۲۰۹؛ روح المعانی، ج‌۱۲، ص‌۲۰.
  106. قرآن‌شناسی، ص‌۱۲۷.
  107. قرآن‌شناسی، ص‌۱۲۷.
  108. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  109. تفسیر المنار، ج‌۱۲، ص‌۴۴.
  110. تفسیر المنار، ج‌۱۲، ص‌۳۴ ـ ۴۵.
  111. تفسیر بغوی، ج۳، ص۱۱۲؛ المحرر الوجیز، ج۳، ص‌۴۸۳.
  112. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۶۵ ـ ۱۶۶.
  113. اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
  114. قرآن شناسی، ج‌۱، ص‌۱۲۹.
  115. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  116. ر.
  117. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  118. قرآن در اسلام، ص‌۱۸۶.
  119. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۶۳، ۱۶۸.
  120. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  121. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۶۸ ـ ۱۶۹.
  122. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  123. مدخل التفسیر، ص‌۳۷ ـ ۳۸.
  124. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  125. التمهید، ج‌۴، ص‌۲۳ ـ ۲۴؛ من وحی القرآن، ج‌۱۴، ص‌۲۲۷؛ نک: اعجاز القرآن، ص‌۹۰ ـ ۹۲.
  126. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۲، ص‌۲۴۰.
  127. الإعجاز البیانی، ص‌۷۱ ـ ۷۳.
  128. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  129. اعجاز القرآن، ص‌۱۳۴.
  130. اعجاز القرآن، ص‌۹۲؛ الإعجاز البیانی، ص‌۶۹ ـ ۷۸.
  131. اعجاز القرآن، ص‌۴۹.
  132. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  133. الاقتصاد، ص‌۱۷۳؛ الخرائج والجرائح، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ بحارالانوار، ج‌۸۹، ص‌۱۳۵.
  134. نک: اعجازالقرآن، ص‌۴۶.
  135. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  136. بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.
  137. مناهج البیان، ج‌۱، ص‌۵۸ ـ ۶۲؛ التمهید، ج‌۶، ص‌۲۷ ـ ۲۸.
  138. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  139. بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم؛ سوره قصص، آیه: ۴۹.
  140. تفسیر سید مصطفی خمینی، ج‌۴، ص‌۵۲۵ ـ ۵۲۷.
  141. و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.
  142. بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما نمی‌خواندم و او شما را از آن آگاه نمی‌کرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیسته‌ام پس آیا خرد نمی‌ورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.
  143. مدخل التفسیر، ۵۰ ـ ۵۱.
  144. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
  145. آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه:۸۲.
  146. یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
  147. التمهید، ج‌۴، ص‌۲۳؛ المنیر، ج۱، ص‌۱۰۳.
  148. فی ظلال القران، ج‌۴، ص‌۱۸۶۱ ـ ۱۸۶۳.
  149. المیزان، ج‌۱، ص‌۶۲ ـ ۶۸.
  150. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۱۶۳.
  151. نک: اعجاز القرآن، ۱۴ ـ ۲۴.
  152. مدخل التفسیر، ص‌۴۸.
  153. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  154. اعجاز القرآن، ص‌۹۴ ـ ۱۰۶.
  155. و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
  156. یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه:۳۸.
  157. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  158. الاتقان، ج‌۲، ص‌۲۶۵؛ مناهل العرفان، ص‌۷۵.
  159. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۲، ص‌۲۲۸.
  160. اعجاز القرآن، ص‌۹۸ ـ ۱۰۰.
  161. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  162. الاتقان، ج‌۲، ص‌۲۶۵.
  163. روح المعانی، ج‌۱، ص‌۳۱۱.
  164. مدخل التفسیر، ص‌۸۷؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۲۶۵.
  165. سوره بقره، آیه:۲۸۲.
  166. قرآن شناسی، ص‌۱۸۷ ـ ۱۸۸؛ نیز رک: نمونه، ج‌۶ ص‌۴۲ ـ ۴۴.
  167. پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
  168. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  169. الاقتصاد، ص‌۱۶۸ ـ ۱۷۰؛ اعجازالقران، ق ۲، ص‌۳؛ شرح الاصول الخمسه، ۳۹۶ ـ ۳۹۷.
  170. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  171. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۱۶؛ البرهان فی علوم قرآن، ج‌۱، ص‌۲۴۶.
  172. اگر می‌خواستیم مانند آن می‌گفتیم؛ سوره انفال، آیه: ۳۱.
  173. اعجاز القرآن، ص‌۱۱۴.
  174. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۶۵؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص‌۶۱.
  175. السیرة النبویه، ج‌۴، ص‌۹۹۹.
  176. تاریخ طبری، ج‌۲، ص‌۴۶۱ ـ ۴۶۲؛ البدایة والنهایه، ج‌۵، ص‌۶۰ ـ ۶۱.
  177. اعجاز القرآن والبلاغة النبویه، ص‌۱۷۶.
  178. اعجاز القرآن، ص‌۱۱۹.
  179. اعجاز القرآن، ص‌۱۱۹.
  180. الاحتجاج، ج‌۲، ص‌۳۰۶ ـ ۳۰۷؛ التمهید، ج‌۴، ص‌۲۴۰ ـ ۲۴۱.
  181. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  182. نک: البیان، ص‌۹۳ ـ ۹۸.
  183. نک: تفسیر المنار، ج‌۱، ص‌۷۸ ـ ۸۳، ۲۲۵ ـ ۲۲۶.
  184. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  185. نک: الانتصار للقرآن.
  186. حسینی‌زاده، سید عبدالرسول، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۷۳- ۲۸۶.
  187. مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۱۶۷؛ المیزان، ج‌۱۰، ص‌۶۴.
  188. گفتند: ای موسی! تو می‌افکنی یا ما بیفکنیم؟گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمان‌های خود را) افکندند مردم را چشم‌بندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند.و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو می‌بلعید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱۵ - ۱۱۷.
  189. و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.
  190. التبیان، ج‌۱، ص‌۱۰۳؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۵۷؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۹۶
  191. اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه: ۸۲.
  192. و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
  193. این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
  194. المیزان، ج‌۱، ص‌۶۰ـ‌۷۰
  195. آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۰۴- ۲۱۵.
  196. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید * و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۳-۲۴.
  197. «یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید * بلکه آنچه را که به دانش آن چیرگی نداشتند و هنوز تأویل آن به آنان نرسیده است دروغ شمردند؛ پیشینیان اینان نیز همین‌گونه (کتاب آسمانی را) دروغ شمردند و بنگر که سرانجام ستمگران چگونه بود» سوره یونس، آیه ۳۸-۳۹.
  198. «یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید * پس اگر (فراخوان) شما را پاسخ نگویند بدانید که با دانش خداوند فرو فرستاده شده است و اینکه هیچ خدایی جز او نیست، اکنون آیا گردن می‌نهید؟» سوره هود، آیه ۱۳-۱۴.
  199. «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد * و بی‌گمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آورده‌ایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۸-۸۹.
  200. «یا می‌گویند (خود) آن را فرا بافته است (نه،) بلکه ایمان ندارند * پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند» سوره طور، آیه ۳۳-۳۴.
  201. «آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.
  202. «و چون حقّ از سوی ما به آنان رسید گفتند: چرا به او مانند آنچه به موسی داده شد نداده‌اند؟ مگر اینان پیش‌تر آنچه را که به موسی داده شد انکار نکردند؟ گفتند: * بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم» سوره قصص، آیه ۴۸-۴۹.
  203. در این باره ر.ک:فخر رازی،تفسیر کبیر،ج ۱۷،زمخشری،ج ۲،ص ۳۸۳،برسوی،روح البیان،ج ۴،ص ۱۲۸،مجمع البیان،ج ۵،ص ۲۲۲
  204. «یا می‌گویند (خود) آن را فرا بافته است (نه،) بلکه ایمان ندارند * پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند» سوره طور، آیه ۳۳-۳۴.
  205. «یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید» سوره یونس، آیه ۳۸.
  206. «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.
  207. «یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید» سوره هود، آیه ۱۳.
  208. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
  209. «و (چنین) نیست که این قرآن را از سوی کسی بربافته باشند و جز از سوی خداوند باشد؛ بلکه هماهنگ با چیزی است که پیش از آن بوده است و بیان روشن کتاب است، در آن هیچ تردیدی نیست، از سوی پروردگار جهانیان است» سوره یونس، آیه ۳۷.
  210. «پس آیا در این گفتار نیندیشیده‌اند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟» سوره مؤمنون، آیه ۶۸.
  211. «پس اگر (فراخوان) شما را پاسخ نگویند بدانید که با دانش خداوند فرو فرستاده شده است و اینکه هیچ خدایی جز او نیست، اکنون آیا گردن می‌نهید؟» سوره هود، آیه ۱۴.
  212. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
  213. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  214. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
  215. «آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.
  216. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  217. «یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید» سوره یونس، آیه ۳۸.
  218. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۷۶-۲۷۹.
  219. «بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم» سوره قصص، آیه ۴۹.
  220. «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.
  221. «یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید» سوره هود، آیه ۱۳.
  222. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید» سوره بقره، آیه ۲۳.
  223. «یا می‌گویند (خود) آن را فرا بافته است (نه،) بلکه ایمان ندارند پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند» سوره طور، آیه ۳۳-۳۴.
  224. «پس اگر راست می‌گویند گفتاری مانند آن بیاورند» سوره طور، آیه ۳۴.
  225. المیزان، ج۱۰، ص۱۶۸-۱۶۹.
  226. النافع فی یوم الحشر، ص۶۱.
  227. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۷۸.
  228. تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۱، ص۶۵.
  229. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷، ص۲۸۴.
  230. کوشا، محمد علی، مقاله «تحدی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص: ۴۲۰-۴۲۲.
  231. «و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستاده‌ایم تردیدی دارید، چنانچه راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید * و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۳-۲۴.
  232. «یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید» سوره یونس، آیه ۳۸.
  233. «یا می‌گویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست می‌گویید ده سوره‌ای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم می‌توانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید» سوره هود، آیه ۱۳.
  234. «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.
  235. «بگو: اگر راست می‌گویید (خود) کتابی از سوی خداوند بیاورید که از آن دو رهنمون‌تر باشد تا من از آن پیروی کنم * پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهش‌ها (ی نفس) شان پیروی می‌کنند و گمراه‌تر از آنکه بی‌رهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟» سوره قصص، آیه ۴۹-۵۰.
  236. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۱۹۸.